شناسهٔ خبر: 31425320 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان-قدیمی | لینک خبر

چرا استعفای ظریف خطای استراتژیک بود؟

صاحب‌خبر - 1 شاید لحظاتی که انگشتان وزیر خارجه روی دکمه‌های کیبورد می‌لغزید و وزیر خارجه متن اینستاگرامی استعفایش را می‌نوشت، تصورش را هم نمی‌کرد که افکار عمومی این‌گونه با تصمیم او مواجه شود؛ مواجهه‌ای که فقط در یک فقره نمود بارز آن را می‌توان در کامنت‌های ذیل این پست به چشم دید، کامنت‌هایی که نشان می‌داد زور این استعفا به گوشت کیلویی 100 هزارتومان، پراید 50 میلیونی، مرغ 15 هزارتومانی، دلار 15 هزارتومانی و... نچربیده و اساسا گویا تا اطلاع ثانوی قرار هم نیست هیچ پدیده‌ای ولو مهم و کم‌سابقه جای این دغدغه‌ها را پر کند؛ دغدغه‌هایی که خواه‌ناخواه باید آنها را ثمره دستپخت ظریف و رفقا دانست و به پای نسخه‌ای نوشت که پنج سال است آنها برای اقتصاد و سیاست و محیط‌زیست و آب خوردن و... کشور تجویز کرده‌اند. جمع‌بندی افکار عمومی در مواجهه با استعفای ظریف را از این جهت باید منفی دانست که فارغ از تعجب همگانی اولیه که طبیعی هم به نظر می‌رسید، حمایت و ابراز همراهی چشمگیری را در جامعه به دنبال نداشت و به‌طور کلی برآیند افکار عمومی تایید اقدام وزیر مستعفی نبود. 2 واکنش بازار هم به استعفای وزیر خارجه در نوع خود جالب توجه بود. شاید تصور خیلی‌ها که از ساعات اول خبرها را دنبال می‌کردند این بود که صبح روز سه‌شنبه موضوع استعفا تاثیر قابل‌توجهی روی شاخص‌هایی چون نرخ دلار و سکه بگذارد و به افزایش قیمت آنها منتهی شود. پیش‌بینی‌ها در این‌باره اما غلط از آب درآمد و به جز شاخص بورس که افت کرد، قیمت سکه، دلار و طلا روندی کاهشی داشت، درحالی که با توجه به مناسبت‌های روز، بازار می‌ توانست روند افزایشی داشته باشند. 3 عده‌ای اقدام ظریف را با استعفای معین در دهه 80 و استعفای محمد خاتمی در دهه 70 مقایسه می‌کنند، اما تفاوت‌هایی عمیق در این‌باره وجود دارد که نمی‌توان از کنار آنها به سادگی عبور کرد. اگر کنار همه استدلال‌هایی که برای این استعفا مطرح می‌شود، ‌انگیزه‌های انتخاباتی را نیز موثر بدانیم و با عینکی انتخاباتی به آن نگاه کنیم هم نمی‌توان آورد خاصی را برای ظریف متصور بود. محمد خاتمی در شرایطی دو سال قبل از انتخابات ریاست‌جمهوری هفتم استعفا داد که تفاوت‌های بنیادینی میان ماهیت ایده‌ها و رویکردهای دولت مستقر و جهت‌گیری‌های او وجود داشت. به عبارت دیگر، دغدغه اول و آخر هاشمی توسعه اقتصادی بود و ارزش‌هایی چون آزادی‌های مدنی و تکثر مطبوعات و حقوق شهروندی و... هیچ جای این اولویت‌ها قرار نداشت. خاتمی بر پایه این تفاوت‌ها اقدام به خروج از دولت کرده و اسبش را برای انتخابات دو سال بعد زین کرد تا نقش دگر دولت مستقر را ایفا کند. از قضا همین موضوع هم به کارش آمد و از او به‌عنوان کاندیدایی که برای دست‌گرمی و سازمان‌دهی صرف نیروها وارد عرصه رقابت شده بود، چهره پیروز انتخابات ساخت. استعفای معین اما کارکرد اقدام خاتمی را نداشت و او به این علت که خود، بخشی از همان ایده اصلاحات بود و تفاوت خاصی با دولت مستقر نداشت، در انتخابات نهم به‌عنوان نماینده استمرار وضع موجود معرفی شد؛ وضعی که از قضا مردم در بیان «نه» به آن محمود احمدی‌نژاد را برگزیدند. از این نظر شرایط امروز جواد ظریف در دولت و نسبت آن با انتخابات ریاست‌جمهوری بعد تا حد زیادی به وضعیت معین شبیه است. با این تفاوت که او مبتکر و حامل ایده مرکزی دولت روحانی است و همه چیز این دولت به پای او نیز نوشته می‌شود، اما معین صرفا متولی بخشی مشخص از دولت اصلاحات بود و به‌رغم داشتن جایگاه محوری، نتیجه کلیت عملکرد دولت وقت به پای او نوشته نمی‌شد. در مقابل، هیچ‌گونه مشابهتی میان بستر و زمینه‌های اجتماعی استعفای ظریف و خاتمی وجود ندارد و با این اوصاف باید پذیرفت که اقدام ظریف هیچ‌گونه بهره انتخاباتی‌ای را برای او در پی نداشته و بالعکس زمینه مرگ سیاسی زودهنگام او را رقم خواهد زد. 4 ظریف درست شبی استعفا داد که بشار اسد در تهران بود؛ موضوعی که باعث شد این استعفا در ارتباط با سفر رئیس‌جمهور سوریه و نحوه دیدارهای او با مقامات ایران تفسیر شده و غیبت او زمینه را فراهم کرد تا برخی این تلقی را در جامعه پمپاژ کنند که کشور دو وزیر خارجه و دو دستگاه سیاست خارجه دارد؛ تلقی‌ای که بیش از هر چیز ریشه در غیبت ظریف و حضور سردار سلیمانی در این دیدارها داشت. این برداشت البته در حالی است که وزیر خارجه پیش از این بارها در حمایت از دولت قانونی سوریه سخن گفته و نشان داده بود موضع اصولی دولت ایران درباره تحولات این کشور، همانی است که در سوریه پیگیری می‌شود؛ رویکردی که ظریف پیش از این نیز از هماهنگی و اتفاق نظر با نیروی قدس سپاه درباره آن خبر داده بود. قرائن زیادی در این‌باره وجود دارد و شاید نیازی به اثبات آن نباشد، اما با این حال اشاره به پیام تبریک وزیر خارجه ایران به همتای سوری‌اش پس از شکست داعش در دیرالزور و تاکید بر ادامه حمایت‌های ایران از دولت سوریه در نبرد با تروریسم یا گفت‌وگوی اخیرش با شبکه سی‌بی‌اس که در آن از تعهد ایران و سیاست پایدار آن برای اعزام مستشاران نظامی به سوریه برای جنگ با تروریسم سخن گفته بود، خالی از لطف نیست؛ سیاستی که به تعبیر ظریف به کابوس آمریکا در منطقه مبدل شده است. 5 ظریف همواره از خود چهره‌ای ملتزم و مدافع منافع ملی به تصویر کشیده و فارغ از میزان صحیح بودن این تصویر همواره نسبت به آن تصریح داشته. گذشته از اظهارات روشن او درباره اثبات ضرورت برجام به دلیل اقتضای منافع ملی، می‌توان به بخشی از خاطرات او در کتاب آقای سفیر اشاره کرد؛ جایی که سفیر اسبق ایران در سازمان ملل ضمن اشاره به پیشنهاد کوفی عنان برای همکاری با سازمان ملل به‌عنوان یکی از این مقامات این سازمان، می‌نویسد: «شخصا با آقای کوفی عنان مشکلی نداشتم. مخصوصا پس از انتخاب آقای احمدی‌نژاد و شنیدن زمزمه‌هایی درباره اینکه دوران حضورم در بروکراسی جمهوری اسلامی رو به اتمام است... اما بنده با احترام قبول نکردم، چون می‌توانست مورد سوءاستفاده سیاسی در داخل و خارج قرار گیرد»؛ سوءاستفاده‌هایی که قطعا به ضرر منافع ملی تمام می‌شد. 6 استعفای وزیر خارجه را برخلاف آنچه در 24 ساعت گذشته به کرات ذکر شد، به وضعیت لوایح FATF هم نمی‌توان نسبت داد. هرچه باشد، هنوز تعیین‌تکلیف قطعی‌ای در این‌باره صورت نگرفته و موضوع همچنان به نتیجه نرسیده. به بیان دقیق‌تر، علی‌رغم همه انتقادات و مخالفت‌های موجود، این لوایح در مجمع تشخیص مصلحت همچنان در دست بررسی است و رد آنها به تصویب نرسیده که ظریف در واکنش به آن استعفا داده باشد. همین واقعیت تلاش دیروز رئیس‌جمهور در دیدار با مدیران بانک مرکزی برای ارائه قرائتی خاص و ناظر به FATF از این استعفا را هم بلاموضوع می‌کند.

نظر شما