جوان آنلاین: قتل‌های خانوادگی با انگیزه‌های مختلف بروز پیدا می‌کند. بی‌توجهی به ساختار‌های اخلاقی و نداشتن مهارت‌های زندگی از انگیزه‌هایی است که منجر به بروز این عمل مجرمانه می‌شود. در پرونده‌ای که به تازگی در پلیس آگاهی تهران بزرگ رمز‌گشایی شده‌است، بداخلاقی مقتول، انگیزه‌ای شده بود که اعضای خانواده‌اش دست به قتل او بزنند. این پرونده ظهر روز ۲۱‌اردیبهشت سال‌۹۱ در دستور کار بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت. لحظاتی بعد از حادثه بازپرس به همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران در محل حادثه در محله یوسف‌آباد حاضر شد. در اولین بررسی‌ها مشخص شد که مرد میانسال در اتاق پذیرایی با شلیک گلوله به قتل رسیده‌است. خواهر‌زاده مقتول که پلیس را از ماجرا با خبر کرده بود، گفت: ظهر امروز دایی‌ام همراه خانواده اش ناهار مهمان ما بودند. ساعتی قبل زن‌دایی‌ام همراه فرزندش به خانه ما آمد و همگی منتظر دایی بودیم که از او خبری نشد. هر چه تماس گرفتیم جواب نداد برای همین من به خانه‌اش آمدم. وقتی رسیدم در خانه باز بود. وارد اتاق پذیرایی که شدم با جسد او مواجه شدم. نازی، همسر مقتول هم وقتی مورد تحقیق قرار گرفت، گفت: ظهر امروز برای ناهار مهمان خانه خواهر شوهرم بودیم. من و فرزندم زودتر رفتیم و قرار شد شوهرم بعد از انجام کارهایش به آنجا بیاید که از حادثه قتل با خبر شدم. وقتی در بررسی‌های بیشتر پلیس مشخص شد که نازی با شوهرش اختلاف داشته است، گفت که از ماجرای قتل خبر ندارد و به کسی هم مظنون نیست. کارآگاهان در جریان بررسی‌های بیشتر از چند مظنون دیگر هم تحقیق کردند، اما مشخص شد که هیچ‌کدام در ماجرای قتل نقش ندارند. در حالی که ۲۴۶۰‌روز از وقوع حادثه گذشته بود کارآگاهان سرانجام با بررسی تماس‌های نازی متوجه شدند که او در جریان قتل شوهرش نقش داشته است، بنابراین او را بازداشت کردند. نازی وقتی با دلایل پلیس مواجه شد به قتل اعتراف کرد. او توضیح داد: من با شوهرم اختلاف داشتم و خیلی از اعضای خانواده هم از ماجرای اختلاف ما با خبر بودند. مدتی قبل از حادثه ماجرا را با خواهر و شوهر خواهرم که ساکن اصفهان هستند در میان گذاشتم و به آن‌ها گفتم که قصد قتل دارم. مراد، شوهر خواهرم قبول کرد که در اجرای نقشه به من کمک کند بنابراین او مرتکب قتل شد. بعد از اعترا‌ف‌های نازی بود که مراد و همسرش هم بازداشت شدند. دو متهم وقتی مورد تحقیق قرار گرفتند، گفتند که از ماجرای قتل خبر ندارند، اما وقتی با اعتراف‌های نازی مواجه شدند به جرمشان اعتراف کردند. مراد توضیح داد: نازی همیشه از بداخلاقی و فساد اخلاقی شوهرش گلایه می‌کرد و به دنبال کسی بود که شوهرش را به قتل برساند که من قبول کردم در اجرای نقشه به او کمک کنم. یک هفته قبل از اجرای نقشه راهی شهری در غرب کشور شدم و یک اسلحه خریدم. بعد از خرید اسلحه قرار شد نازی یک روز شوهرش را با خوراندن شربت، مسموم کند و در خانه را باز گذاشته و به خانه یکی از بستگانش برود. روز حادثه وقتی وارد خانه شدم باجناقم در اتاق پذیرایی بیهوش شده بود. من هم اسلحه کشیدم و گلوله‌ای به سرش شلیک کردم و راهی اصفهان شدم. اسلحه را در رودخانه زاینده رود انداختم و به خانه‌ام رفتم. سرهنگ کارآگاه علی ولیپور گودرزی، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ گفت: تحقیقات بیشتر از سه متهم در اداره دهم پلیس آگاهی تهران جریان دارد.