شناسهٔ خبر: 31328636 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: آنا | لینک خبر

رسم یاران/ 140

شهید خواجه‌حسینی: آرزو دارم در راه خدا بدنم آماج ترکش و گلوله شود

شهید جعفر خواجه‌حسینی می‌گفت: لحظه‌ای را شیرین‌تر از آن نمی‌دانم كه در راه خدا و برای خدا، بدنم آماج گلوله‌ها و تركش‌ها قرار گیرد.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری آنا از بنیاد شهید و امو ایثارگران، شهید جعفر خواجه‌حسینی در دوم تیر سال 1342 در شهرستان مهریز به دنیا آمد. او در یک خانواده مذهبی و روحانی متولد شد. او علوم دینی را نزد پدر آموخت و از همان كودكی روح و دلش با دستورات اسلام اُنس گرفت. شهید جعفر خواجه‌حسینی 20 دی 1365 در عملیات کربلای 5 در منطقه شلمچه به‌شهادت رسید.

 شهید جعفر خواجه‌حسینی مقطع ابتدایی را در مدرسه شاه‌ولی گذراند. بعد از دوران ابتدایی در یک قنادی مشغول به‌کار شد و تحصیلات دوران راهنمایی را به صورت متفرقه و شبانه ادامه داد. دوستان و همرزمان شهید جعفر خواجه‌حسینی، از شهید این‌گونه یاد می‌کنند‌‌‌: شهید جعفر خواجه‌حسینی در برابر تمام مشكلات صبور و مقاوم بود. در زمان سختی‌های بسیار بزرگ، مصیبت‌های حضرت زینب(س) را به یاد می‌آورد. هنگام بحران‌ها و مشكلات با اعتقاد پاک، به ائمه(ع) متوسل می‌شد. جعفر در برگزاری دعاهای كمیل، ندبه و زیارت عاشورا حضوری فعال داشت. شهید جعفر علاقه خاصی به امام زمان(عج) داشت و در همه كارها از ایشان مدد می‌گرفت. هر جا نام امام زمان(عج) برده می‌شد، به احترام آقا قیام می‌كرد.

 شهید جعفر خواجه‌حسینی در دفترچه‌ یادداشتش نوشته است: روستایی كه من در آن به‌دنیا آمدم هنزا نام دارد، كه تا یزد 60 كیلومتر است. تا سال 1351 در این روستا بودیم. پدرم روحانی بود و علاوه بر منبر رفتن به كار كشاورزی نیز می‌پرداخت. پدرم من را همراه خودش به روضه می‌برد، حالا علت این كار و اثرات حضور در مجالس روضه را درک كرده‌ام. اكثر اوقات پدرم به روستاهای دور افتاده می‌رفت و مادرم همانند یک شیرزن در تربیت ما كوشا بود. مادرم شب‌ها هنگام خواب، برایم سوره‌های قرآن، آیت‌الكرسی و اشعار مذهبی می‌خواند و سعی داشت من هم آن‌ها را حفظ كنم. شکر خدا بعد از بیست سال هنوز آنها را به خاطر دارم.

محمد شاه‌پورزاده، همرزم شهید جعفر خواجه‌حسینی، در مورد نحوه شهادت وی این‌چنین بیان می‌كند: شهید جعفر خواجه‌حسینی در عملیات كربلای پنج، معاون گردان بود، شب‌هنگام، جنگ به حالت تن به تن شده بود. او مورد اصابت گلوله قرار گرفت. در همین حال بلند شد و به رزمندگان گفت؛ بلند نشوید كه دشمن منور انداخته است، با این كار جان بسیاری از رزمندگان را نجات داد. شهید جعفر خواجه‌حسینی، پیرو مطلق ولایت فقیه بود و از هر گونه مسائل سیاسی و بحث در مورد احزاب و گروه‌ها صرف‌نظر می‌كرد.

وی ادامه داد: شهید جعفر خواجه‌حسینی در هجده سالگی برای اولین ‌بار به منطقه اعزام شد و بعد از آن عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شد . هدف شهید جعفر خواجه‌حسینی از جبهه رفتن، لبیک به فرمان امام خمینی، حفظ انقلاب اسلامی و حراست از حریم جمهوری اسلامی بود. شهید خواجه‌حسینی در تیپ الغدیر، مسئولیت معاون گردان اباذر را به عهده داشت. او بیش از دو سال در صحنه رزم حضور داشت كه در این مدت دو مرتبه نیز مجروح شد. او دوست نداشت اسیر شود و می‌گفت؛ من در خواب حرف می‌زنم و اگر اسیر شوم ممكن است همه چیز را در خواب بگویم.

 شهیدجعفر خواجه‌حسینی متأهل بود و یک فرزند داشت، او همیشه خواهران و برادرانش را به صبر و استقامت، رعایت تقوی، خواندن نماز در اول وقت و قرائت زیارت عاشورا سفارش می‌کرد. بزرگ‌ترین آرزویش، شهادت در راه خدا و برافراشته شدن پرچم پرافتخار ایران در تمام جهان بود. وی در 20 دی 1365 در عملیات كربلای 5 در شلمچه به‌شهادت رسید. شهید جعفر خواجه‌حسینی در وصیت‌نامه‌اش نوشته است؛ از برادران پاسدار، این سربازان مهدی(عج)، می‌خواهم كه همچون پروانه به دور شمع ولایت فقیه به‌چرخند، تا آن امانت گران‌‌بها كه به دست ما سپرده شده در جای خود سالم بماند.

در ادامه وصیت‌نامه شهید خواجه‌حسینی آمده؛ برادران پاسدار، خود را از مردم دور نگه ندارید. شهادت میراث گران‌بهایی است كه از اولیای خدا و حسین ابن‌علی(ع) به ما ارث رسیده است. به خدا قسم لحظه‌ای را شیرین‌تر از آن لحظه نمی‌دانم كه در راه خدا و برای خدا بدنم آماج گلوله‌ها و تركش‌ها قرار گیرد، و من را از دنیای گناه به جنت نعیم پرواز دهد تا با معشوق خود دیدار كنم. به دشمنان بگویید، امروز حسین زمان تنها نیست و جوانان غیور ما برای فتح كربلا آماده شده‌اند.

گفتنی است؛ پیكر شهید جعفر خواجه‌حسینی در گلزار شهدای خلدبرین، شهرستان یزد به خاک سپرده شد.

انتهای پیام/4100/

نظر شما