شناسهٔ خبر: 31327290 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جمهوریت | لینک خبر

بررسی انحلال انجمن نمایش در یک نشست تئاتری

آخرین نشست از جلسات «تاریخی شفاهی تئاتر ایران پس از انقلاب» که قرار بود به وضعیت تئاتر در دهه ۹۰ بپردازد در حالی برگزار شد که بیشتر مباحث مطرح شده در زمینه انحلال انجمن نمایش بود.

صاحب‌خبر -

به گزارش جمهوریت ;

آخرین نشست از جلسات «تاریخی شفاهی تئاتر ایران پس از انقلاب» که قرار بود به وضعیت تئاتر در دهه ۹۰ بپردازد در حالی برگزار شد که بیشتر مباحث مطرح شده در زمینه انحلال انجمن نمایش بود.

به گزارش ایسنا، این نشست با حضور حسین پاکدل، حسین پارسایی و علی شمس به دبیری امین عظیمی در سالن اجتماعات تئاتر شهر ظهر جمعه سوم اسفندماه برگزار شد.

در ابتدای این نشست دبیر جلسه با بیان این که طی سه روز گذشته در جلسات تاریخ شفاهی وضعیت تئاتر از دهه ۶۰ تا دهه ۸۰ بررسی شده است، گفت: قرار است امروز به بررسی وضعیت تئاتر در دهه ۹۰ بپردازیم اما این تقسیم‌بندی یک تقسیم‌بندی نسبی است و ممکن است بحث در دهه‌های دیگر نیز مطرح شود.

پاکدل: رفتم تا ویترین نباشم

سپس حسین پاکدل با بیان این که هنر نمی‌تواند خیلی تنوع ایجاد کند، گفت: بحث من تأثیر فعالیت‌های هنری بر تحولات اجتماعی است. در سال‌های بعد از انقلاب تحول عظیمی در سال ۷۶ رخ داد که تحول غریبی بود و حاکمیت به وقوع آن آگاه نبود و غافلگیر شد. این تحول بر جامعه نیز تأثیر گذاشت. این تحولات اجتماعی و فرهنگی در تمام حوزه‌های هنری و بیشتر از همه تئاتر چیزی نبود که بتوان جلوی آن را گرفت. من جزئی از این تحولات بودم اما چیزی که باعث شد این جنبش ۸ سال دوام بیاورد کسانی بودند که به میدان حاکمیت آمدند. آنها انقلاب را دیده بودند و اهل شعار نبودند.

حسین پاکدل در ادامه درباره چگونگی ظهور چهره‌های جوان در دوره ریاستش در تئاتر شهر گفت: در آن دوره یک ضرورتی ایجاد شده بود و به دلیل موانع و مشکلات، خیزشی در بین جوانانی که تحصیل‌کرده بودند رخ داد. ما در تلویزیون، تئاتر آدم‌های کهنسال داشتیم. من برای این که جوان‌ها را به عرصه تئاتر بیاوریم، اول از تلویزیون شروع کردم نم در روزهای چهارشنبه در تئاتر شهر هر کسی را که هر جایی ادعای کار تئاتری داشت، ملاقات می‌کردم، کارهای خوب انتخاب می‌کردم و به اجرا می‌بردم.

حسین پاکدل در بخش دیگر صحبت‌هایش با تاکید بر این که برای این که اتفاقاتی در عرصه تئاتر رخ دهد، باید بستر مدیریتی هم فراهم شود، گفت: اگر محمد خاتمی و وزیر او آقای مهاجرانی نبود، بعید بود اتفاقاتی که برای تئاتر افتاده است، می‌افتاد. پشتوانه من آقای مهاجرانی بود و من با این پشتوانه می‌توانستم کار انجام دهم.

مدیر سابق تئاتر شهر درباره این که چرا از این پست کناره گرفته است، گفت: سیاست‌های دولت پنهان در آن زمان می‌خواستند در تئاتر رخنه کند و دولت پنهان قدرت بیشتری گرفته بود. در پایان دوره دولت اصلاحات فشار زیاد شده بود و می‌خواستند ما مجری اوامر آنها باشیم. من خودم را مقید کردم که به این پدیده عادت نکنم. در واقع در آن دوران می‌خواستند مدیر فقط ویترین باشد و من رفتم تا ویترین نباشم.

پاکدل خاطر نشان کرد: این که یک دوره از شرایط به گونه‌ای شد که من جوانان را وارد عرصه تئاتر کردم، به این معنا نیست که به بزرگان اجازه ندادم کار کنند بلکه هر دو گروه در کنار یکدیگر فعالیت می‌کردند و حتی از پیشکسوتانی که دیگر فعالیت نمی‌کردند، دعوت به کار کردم.

او گفت: زمانی که یک عده با شناسنامه مانع کاری می‌شوند، ترسناک نیستند؛ چرا که اگر به آنها نگاه کنیم الان بی‌اعتبار هستند. ترس زمانی بود که نیروهای خارجی از مجرای رسمی در تاریکی به ما فشار آوردند و می‌خواستند ما مجری خواسته‌های آنها باشیم چیزی که هنوز هم ادامه دارد.

در بخش دیگر این نشست حسین پارسایی با بیان این که ما چشم‌انداز فرهنگی نداریم و نمی‌دانیم در چند سال آینده باید چه کار کنیم، گفت: کار هر مدیری در دوره خودش محصول جو سیاسی و اجتماعی آن دوره است. ما در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که اگر بودجه کم بیاورد از اولین جایی که می‌زند فرهنگ و هنر است. وقتی این سیاست در رأس وجود دارد فرهنگ و هنر لطمه می‌بیند.

پارسایی در ادامه گفت: من در سال ۸۴ دبیر اجرایی تئاتر شهر شدم و آقای «نشان» که آن زمان رئیس کل مرکز هنرهای نمایشی بودند، با شورایی که داشتند من را انتخاب کردند اما بعد از آن، این شورا دوام نیاورد و من در یک نقطه به این نتیجه رسیدم که تئاتر شهر یک رئیس می‌خواهد. بنابراین رئیس تئاتر شهر شدم و در تمام این مدت با مشورت کارهایم را انجام می‌دادم.

این کارگردان تئاتر با بیان این که «در دوره‌ای که احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور شد، من به عنوان مدیر مرکز هنرهای نمایشی انتخاب شدم» افزود: من در ابتدا با این موضوع مخالفت کردم اما بعد من را متقاعد کردند که این پست را بپذیریم.

پارسایی در پاسخ به این سوال که وضعیت مراقبان در دوره احمدی‌نژاد چگونه بوده است، گفت: این مراقبت همیشه بوده، در دوره‌ای حاد و شدید بوده مانند این شش ماه و یک سال اخیر. اما در دوره من کمتر با این مسائل مواجه شدیم اگر هم بود آن را در خود مرکز حل می‌کردیم و رویه گفتمانی داشتیم.

او ادامه داد: در آن دوره به هر گروهی در هر جای دنیا نامه می‌دادیم و به واسطه همین دعوت بین‌المللی پای ایران به فستیوال‌های بین‌المللی باز شد. بخش بزرگ آفت‌ها در تئاتر به این دلیل است که بلندبلند حرف می‌زنیم و آینه همدیگر هستیم و باید حرف‌هایمان بین خودمان باشد. آن چیزی که سهم ما است صیانت از تئاتر است. نباید فکر کنیم چون همه پول در دولت است کار انجام ندهیم و چشم اندازی نداشته باشیم.

مدیر سابق مرکز هنرهای نمایشی بیان کرد: در همه دوره‌ها نفوذ وجود داشت اما باید ببینم در هر دوره‌ای نتیجه آن چه بوده است. هر کجا که این نتیجه خوب نباشد، سوءمدیریت در آن وجود داشته است.

وی ادامه داد: هر آدمی در دوره مدیریتی خود با وجود این که سعی می‌کند با مطالعه و مشورت تصمیم بگیرد اما با تجربه حال وقتی به گذشته نگاه می‌کند به نظرش می‌رسد تصمیمش درست نبوده است شاید من هم با تجربه الانم یک سری کارها را در زمان مدیریتی‌ام انجام نمی‌دادم اما آن تصمیم‌ها بنا بر شرایط آن موقع بوده است.

با وجود این که قرار بود این جلسه به بررسی وضعیت تئاتر در دهه ۹۰ بپردازد در ابتدا با تعبیر و تفسیر حسین پاکدل و حسین پارسایی از زمان مدیریت خودشان گذشت و سپس بحث به سوی دلیل انحلال انجمن نمای کشیده شد.

حسین پارسایی درباره این موضوع گفت: تعدادی از هنرمندان که در جاهای مختلفی از ایران بودند انجمنی برای حمایت از آثار در استان‌ها تأسیس می‌کنند. یعنی انجمن نمایشی در همه شهرها به جز تهران رواج پیدا می‌کنند.

سازمان بازرسی حکم انحلال انجمن نمایش را داد

وی ادامه داد: حکم انحلال این انجمن را سازمان بررسی داد و از حیطه اختیارات مجموع هنرهای نمایشی خارج بوده است. در طول زمان مدیریت‌های وقت این انجمن مجبور می‌شوند به دلیل محدودیت‌های استخدامی و خرید از صندوق این انجمن برای استخدام استفاده کنند. این به این معنا است نیروی انسانی وارد مرجعی می‌شود که قرار است کار صنفی انجام دهد و تا زمان انحلال ۲۵۰ نفر به استخدام این انجمن درمی‌آیند. بودجه این انجمن‌ها نیز به این گونه بود که پول از وزارت خانه مستقیم وارد این انجمن‌ها می‌شد. سازمان بازرسی از دوره‌ای که آقای خوشرو معاون هنری بود حدوداً اواخر سال ۶۹ مدام به انجمن نامه می‌زد که حساب شما نشان‌دهنده اختلافات مالی است. ما به شما پول دادیم تا تولیدات انجام دهید ولی شما نیروی انسانی استخدام کردید و بر همین اساس از انجمن درخواست کردند اصلاحاتی در این رویه صورت گیرد. اما این موضوع برای انجمن تبدیل به یک عادت شده بود وعده‌ای از آن ارتزاق می‌کردند. و این موضوع را پشت گوش می‌انداختند. این روند تا جایی ادامه پیدا کرد که بودجه انجمن را قطع کردند. در آن زمان که آقای مهندس‌پور مدیر وقت انجمن بود مذاکراتی را انجام داد در عین همین مذاکرات نامه‌ای از سازمان بررسی آمد که تعدادی از این افراد حقوق‌بگیر انجمن اصلاً ایران نیستند و تعدادی از آنها دو شغله هستند. زمانی که حکمی از یک سازمان مرجع قضائی از خود وزارت ارشاد می‌آید کدام مدیری می‌تواند مقاومت کند؟ شاید این موضوع خوش‌آمد هنرمندان نباشد. به هر ترتیب با حکم سازمان بررسی و مراجع قضائی در اردیبهشت ماه ۸۵ مرکز مدیریت‌های نمایشی هیچ بودجه‌ای نداشت و در یک تنگنا قرار گرفت. دوره من تمام شد اما این کش و قوس‌ها که انجمن بودجه نمی‌گیرد ادامه داشت. زمانی که این انجمن منحل شد فقط هنرمندان نبودند که متضرر شدند بلکه کل بدنه مرکز هنرهای نمایشی متضرر شد. پس از تمام کش و قوس‌ها به این نتیجه رسیدند که دیگر انجمن هنرهای نمایشی با ساختار دهه ۷۰ وجود ندارد و این انجمن قادر به اجرای حقوق پرسنل نیست. این انجمن صندوق خرید و فروش نیست و این کار عواقب دارد. به دلیل بدهی مالیاتی این انجمن آقای حسین مسافر آستانه و مدیران پنج دوره قبل او ممنوع الخروج هستند. این مدیران رئیسان ادواری هستند و چرا باید ممنوع الخروج شوند. مشکل برای قبل از آنها است. ما در یک تنگنایی قرار گرفتیم که بهترین تصمیم بر این بود که وزارت ارشاد را متقاعد کنیم که انجمن تبدیل سازمانی شود و انجمنی‌ها قراردادی شوند. آن تعدادی که هم به این کار تن ندارند آرتیست بودند و می‌گفتند ما چرا باید کارمند اداری شویم. باز هم برای آنها تهمیداتی داشتیم.

این بحث بین حسین پارسایی و یکی از شرکت‌کنندگان در این جلسه ادامه یافت تا جایی که زمانی که برای جلسه در نظر گرفته بودند به پایان رسید و حسین پاکدل به دلیل کاری جلسه را ترک کرد. در پایان علی شمس که فرصت کمتری برای صحبت کردن پیدا کرده بود گفت: بحث انحلال انجمن نمایش برای این جلسه مناسب نبود؛ چرا که ما اینجا دور هم جمع شدیم تا تئاتر را در دهه ۹۰ بررسی کنیم اما چیزی از این دوران گفته نشد و فقط به بحث درباره این موضوع گذشت.

او در ادامه درباره حُسن تئاتر خصوصی گفت: تئاتر خصوصی ما را از شر بعضی پیشکسوت رها کرده است. متأسفانه ازدواج شومی بین پیشکسوت‌های تئاتر با مرکز هنرهای نمایشی شکل گرفته که همیشه طلبکار هستند. من راجع به همه پیشکسوتان صبحت نمی‌کنم درباره کسانی صبحت می‌کنم که ما را پسرک و جوانک خطاب می‌کنند، خود را مرکز جهان می‌دانند و نمایش‌هایشان کمتر از ۲۰۰ نفر تماشاگر دارد.

در دقایق پایانی این نشست نیز درباره این که پیشکسوتان تئاتر با جوانانی که در حال حاضر کار می‌کنند باید از راه گفت و گو ارتباط برقرار کنند بحث شد و امین عظیمی جلسه را با این سوال که آیا نسل گذشته توانسته به یک گفت‌وگوی روشن با نسل جدید برسد و بالعکس به اتمام رساند.

انتهای پیام

برچسب‌ها:

نظر شما