شناسهٔ خبر: 31307409 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

حافظه تاریخی‌مان ضعیف است اما نه این‌قدر

۶۳ درصدت کو آقای احمدی‌نژاد؟

احمدی‌نژاد تغییر کرده است؟ خودش می‌گوید نه. به نظر درست هم می‌گوید. تنها کافی است گفت‌وگوی ۹۰ دقیقه‌ای جدید او با اعتمادآنلاین‌ را مشاهده کنید تا با خودش در این باره هم نظر شوید.

صاحب‌خبر -

مصاحبه محمود احمدی نژاد با اعتمادآنلاین طولانی است اما ارزش شنیدن دارد. باید به دقت به آن گوش کرد . قرار است بحث درباره تبیین منشور دولت بهار باشد . منشوری که احمدی‌نژاد و دوستانش آن را به تازگی برای مدیریت عالی جهانی و نه فقط کشورداری در ایران به نگارش در آورده اند.

رئیس جمهور پیشین در طول این گفت و گو سعی کرده خود را در مقام ناجی به نمایش بگذارد . در طول مصاحبه البته خیلی مسلط به آنچه نوشته اند سعی می‌کند از مثال‌ها و کلامی که به کار می برد در برابر عدم تسلط کافی مجری به چنین نقدی تخصصی استفاده کند.

او بحث تعریف از انسان در علوم انسانی را به خوبی پیش می کشد و اساس چالش های امروزی کشور را متوجه تفسیر اشتباه در استراتژی تعریف از انسان در علوم اسلامی تشکیل دهنده زیرپایه‌های فکری مان در انقلاب می‌داند.

مصداقش هم شرایط اقتصادی امروز کشور است. اینکه غرب یا شرق بر اساس تعریف دقیق از انسان یک مدل زندگی و اقتصادی برایش تعریف کرده اند که وضعیت امروزشان شباهت به آن تعریف دارد اما احمدی نژاد با دستمایه قرار دادن تعریف انسان و پیچ های تند اقتصادی این روزهای کشور می‌گوید آیا این انسان ایده آل ماست؟ 

احمدی نژاد در حرف‌هایش دومثال مصداقی جالب می‌زند از شورای عالی انقلاب فرهنگی در دوران ریاستش که ارزش بارها شنیدن را دارد:«رفتیم شورای عالی انقلاب فرهنگی، یک گروهی آمدند که شورایی تشکیل داده بودند به اسم شورای اسلامی کردن علوم انسانی. آمدند و بعد از ۵ سال گفتند نیاز است یک پژوهشکده بزنیم و بودجه نیاز است. من هم گفتم ۵ سال بودجه گرفتید که بروید همین را تحقیق کنید. اقلا بیست سال هم هست که کلی مرکز تحقیقی در تهران و قم به همین دلیل دارند بودجه می‌گیرند...»

و دومی که باز محل حادث شدن خاطره همان شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است:«می خواستیم تعطیلات عید فطر را زیاد کنیم، گفتند تعطیلات ایران زیاد است و باید همین هم کم شود. گفتیم بابا این طور نیست، یک گروهی را انتخاب کردند که بشوند کارگروه و رفتند دو سال تحقیق کردند و جواب آوردند درحالی که با نیم ساعت سرچ گوگلی می شد اطلاعاتش را بدست آورد. دیدند یمن با ۶۴ روز کمترین تعطیلات را در دنیا دارد و ایران با ۷۷ روز کشور دوم است و باقی دنیا همه بالای ۱۰۵ روز تعطیلی دارند. دیدند این نگرفت، ۸ نفر درباره این سخنرانی کردند که تعطیلات را زیاد کنیم مردم می‌روند گناه می‌کنند. گفتند یک ماه ملت عبادت کردند با این تعطیلات می روند گناه می کنند تمامش دود می شود.به انسانیتم بر خورد و گفتم مگر شما خودت گناه می‌کنی که مردم را این طوری می بینی؟ به چه حقی این حرف را می زنی و قضاوت می‌کنی اگر این در ذات خودت نیست؟ تازه این مردم بیچاره ما اگر تعطیلی داشته باشند چه کار می‌کنند؟ یک چادر می‌گذارند پشت پراید می روند لب یک رودخانه و نهایت چهار تالقمه ساندویچ کوکو می خورند که خانم خانه تا پای سفر در آشپزخانه برایش پای گاز بوده است.»

سراسر مصاحبه پر است از این نوع گفته ها. او خود را ور مردم و باقی مدیران کشور در تمام این ۴۰ سال ، بر مردم توصیف می کند. از این می گوید که اشتباه داشته و برایش عذر خواسته اما مصداق نمی آورد. مدام بحث اختیار و مسئولیت را وسط می کشد و می گوید اگر مشکلی بوده این است که در زمان ریاست جمهوری اش اختیاری نداشته، مسئولیت مشکلات را گردنش انداختند اما اصلا اختیاری نداشته متوازن با آنچه باید برایش پاسخگو می شده است.

ولی درباره دولت‌های بعد از خود چون این مدیران را بخشی از حاکمیت می‌داند اعتقاد دارد که در گناه‌ها مقصر هستند.

سینه ستبر کرده و از گشت ارشاد انتقاد می‌کند درحالی که در زمان خودش این گشت‌ها راه افتادند و در مقام رئیس جمهور هیچ تلاش مشخصی برای برچیدن‌ یا کمرنگ شدن شان نکرد. 

تندترین انتقادات را به ساختار قضایی کشور دارد و می‌گوید هیچ کس غیر از او چنین شهامتی را ندارد و مدام از حق تصمیم گیری مردم می گوید. از اینکه هر قانونی را که مردم نخواهند و حتی هر حکومتی را که نخواهند، باید عوض شود . از نیاز برای تغییرات در بخش‌هایی از قانون اساسی می‌گوید.

حرف‌های قشنگی که البته او روی حافظه تاریخی کوتاه مردم برای‌شان حساب باز کرده. جایی می‌گوید ما زورمان به ارکان موازی قدرت نرسید و به مشکل خوردیم. مدام می گوید از همان روز نخست حضور ۸ ساله اش با انتقاد دو گروه سیاسی کار برایش سخت بوده. به مجلس اصولگرای هشتم می تازد، به علی لاریجانی و به اصلاح طلبان و رسانه‌های‌شان!

کاملا یادش رفته تک قطبی کردن مدیریت کشور در سال ۸۴ را که چطور همه مدیران قبلی را کنار گذاشت!

وقتی گاف‌های حرفهایش بیرون می‌زند که ورود به مصادیق پیدا می‌کند. 

می گوید انتقاداتش به قوه قضاییه برای امروز نیست که رفقایش را گرفته اند و دردش آمده . می‌گوید انتخاب مرتضوی برای حضور در دولت کار خودشان نبوده و از مدیران تحمیلی بوده است. با محمدعلی رامین امروز زاویه دارد و می‌گوید دیدم تند می‌رود گفتم عزلش کنند ولی نمی‌گوید او چطور اصلا معاون مطبوعاتی دولتش شد و آن طور خصمانه با رسانه‌ها برخورد کرد؟

کلیدی ترین بحث درحرف‌هایش اما بر می‌گردد به سال ۸۸ . او که مدام از آزادی و اختیار حرف می‌زند در پاسخ به اینکه آنجا چرا سکوت کرده نی‌گوید:«در آن سال که کلا دوگروه داشتیم . یک گروه که در زندان داشتند می نوشتند که ما اشتباه کردیم. یک گروه هم که در خیابان به من فحش می‌دادند. من چه کار بایدمی‌کردم غیر از اینکه به قوه قضاییه بگویم برخورد شدید نداشته باشد؟ که این کار را هم کردم!»

او اصلا از این نمی‌گوید که چقدر در آن قطبی سازی نقش داشته. از اهمیت نظر مردم می‌گوید و از این نمی‌گوید که اگر اصولگرایان منتقدش بودند و به او رای ندادند، اصلاح‌طلبان هم که خودش اعتراف می‌کند رایی برایش به صندوق‌ها نریختند و داشتند در خیابان به او اعتراض می‌کردند پس دقیقا سبد رای خودش کجا بوده است؟

بر اساس آنچه در این مصاحبه از محمود احمدی‌نژاد نقل شده، او خود را مبری از جمعیت سبزهای آن سال و جمعیت پرشمار تجمعاتی مثل مصلی تهران که در حمایت از انتخابات به میدان آمدند یا جمعیت پرشمار روز نهم دی می‌داند . اگر هر دو گروه را از سبد آرای رئیس‌جمهور پیشین کنار بگذاریم ، این بار واقعا باید از او بپرسیم : آقای احمدی‌نژاد۶۳ درصدت کو؟

ایشان که در تمام طول این مصاحبه طولانی دم از اخلاق و انسانیت می‌زند،هیچ نمی‌گوید از جنجال‌هایی که با کلامش راه انداخت و مردم را تحریک کرد 

او امروز چه زیبا ژست من مصلح و من بهترین می‌گیرد و چه افسوس که او دقیقا روی حافظه ضعیف تاریخی ما مردم سرمایه‌گذاری کرده است تا امروز اینچنین نیشخند بزند و بگوید فقط من یکی خوبم!

۴۱۴۱

برچسب‌ها:

نظر شما