شناسهٔ خبر: 31301527 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: باشگاه خبرنگاران جوان | لینک خبر

جولان انگل سالَک در پر جمعیت ترین بخش قم/داغی که تا ابد بر چهره و بدن مبتلایان خواهد ماند

پرمخاطره‌ترین عوامل تهدید کننده بیماری سالَک،در دو منطقه قنوات و قمرود بخش مرکزی استان قم در حال افزایش است.

صاحب‌خبر -

 به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان ازقم،سالک یک بیماری پوستی است که انگل آن به نام لیشمانیا در بدن حیواناتی مثل موش ، سگ های ولگرد و همچنین در آب های آلوده وجود دارد ؛ این بیماری در اثر پشه ای که روی آن می نشیند به وجود می آید و به وسیله نیش آن به انسان منتقل می شود.

چند روز پیش بود که اعلام خبر چهار برابر شدن تعداد مبتلایان به این بیماری پوستی در روستاهای بخش مرکزی از سوی پزشک منطقه قمرود در شورای بهداشت و درمان این بخش، بهانه ای شد تا با جدیت به دنبال علت شیوع این بیماری در این بخش از استان باشم؛ خبری که بر اساس آن تعداد مبتلایان از ابتدای پائیز تا پایان دی، نسبت به مدت مشابه سال گذشته، از 15 به 65 نفر رسیده است.

ولی هنوز چند روز از اعلام این خبر نگذشته بود که آقای حاج حسینی بخشدار بخش مرکزی گفت : با همکاری شورای بهداشت و درمان و دهیاران، اقدامات خوبی برای جلوگیری از شیوع و درمان این بیماری در بخش مرکزی صورت گرفته و اوضاع در حال بهتر شدن است.

فردای آن روز برای اطلاع از جزئیات این اقدامات با چند تن از دهیاران بخش قرار گذاشتم و راهی بخش مرکزی شدیم.

وعده گاه ما روستای ملک قلعه بود؛ آقای نجاتی دهیار این روستا با دروغ خواندن این خبر گفت : هنوز هیچ اقدامی صورت نگرفته و چیزی بعد از جلسه به ما اعلام نشده است؛ آقای ابراهیمی دهیار روستای سلطان باجی هم در تکمیل صبحت های او با بیان اینکه همه دهیاری ها آمادگی خود را برای اجرای طرح های احتمالی برای مبارزه با این بیماری اعلام کرده اند گفت: تا کنون هیچ خبری برای پیدا کردن راهی برای جلوگیری از شیوع این بیماری، نه از سوی بخشداری و نه مرکز بهداشت ابلاغ نشده است.

یادگاری سالک بر چهره و بدن اهالی روستا

با شنیدن این اظهارات تصمیم گرفتم برای شنیدن صحبت های روستائیان ، سری به روستاهای این بخش بزنم ؛ اولین روستا روستای صید آباد بود؛ به سراغ اولین خانه ای که در ابتدای جاده ورودی روستا بود رفتم؛ در خانه را یک دختر سه ساله برایم باز کرد؛ بلافاصله پس از او، مادرش به استقبال ما آمد؛ علت حضورم را در آنجا برایش توضیح دادم؛ پس از شنیدن حرف هایم، به پاهای دخترش اشاره کرد؛ زخم هایی چرکین درست روی انگشتان هر دو پایش خودنمایی می کرد؛ او می گفت: این تنها دخترم نیست که سالک گرفته؛ یک دختر هشت ساله دارم که پنج جای صورتش سالک زده؛ با مکافات داروهایش را پیدا کردیم؛ چهار بار آمپول زده ولی هنوز بعضی از زخم هایش خوب نشده؛ هر کجا می بریم می گویند تنها راهش عمل جراحی زیبایی است؛ آخر وضع زندگی ما جوابگوی اینگونه جراحی هاست؟

کمی بعد یکی دیگر از اهالی که خودش سالک زده بود به سمتمان آمد؛ دستانش را نشانم داد؛ در 4 جای دستانش زخم های بزرگ چرکینی بود که تا عمق پوست و گوشتش نفوذ کرده بود.

از آنها درباره وضعیت اهالی پرسیدم؛ آهی کشید و گفت :چه اهمیتی دارد؟ هیچ کس به داد ما نمی رسد؛ خودمان این وضعیت را تحمل می کنیم ولی بچه های معصوممان را چه کنیم؟ اینجا پر شده از موش ها و حیوانات ولگرد؛ بارها هم به مسئولان گفتیم اما کسی گوشش بدهکار نیست.

خانه بهداشتی که بود و نبودش یکسان است

با ناراحتی از آنها خداحافظی کردم و راهی روستای مُشک آباد شدم؛ همان ابتدا به خانه بهداشت سر زدم، ولی کسی نبود؛ از یکی از اهالی علت تعطیلی آنجا را پرسیدم ؛ گفت: همیشه همین طور است؛ گاهی هستند و گاهی نیستند .

خانمی حدود چهل ساله با دیدن ما و دوربین و وسایل خبرنگاری به سمتمان آمد و گفت: با من بیایید تا محل تجمع موش ها را نشانتان بدهم؛ این حیوانات بیماری زا ما را بیچاره کرده اند.

راست هم می گفت: چند موش صحرایی بزرگ که مرده بودند درست در مقابل خانه شان بود؛ از او پرسیدم اینجا از اهالی کسی سالک گرفته یا نه؟

گفت: بله خیلی ها مبتلا شده اند، از جمله خود من و پسر بچه ۵ ساله ام.

در همان حین یکی دیگر از اهالی که یک پیرمرد۷۰ ساله بود جلو آمد و گفت: اینجا خیلی ها سالک گرفته اند؛ همسر خودم گرفته؛ ۵ تا دخترم گرفتند؛ خانه بهداشت هم که بود و نبودش برایمان فرقی ندارد؛ بیشتر وقت ها که تعطیل است؛ وقتی هم که هستند می گویند باید به قمرود بروید.

او با بیان اینکه رفتن به قمرود با وجود فاصله 40 کیلومتری برای اهالی و به ویژه سالمندان پر هزینه است گفت: طرح جونده کشی هم که درگذشته اجرا می شد، چند سالی است که رها شده.

پسماندهای شهرنشینان، گرفتاری روستائیان

مقصد بعدی ما روستاهای ملک قلعه و ملک آباد بود که درست از وسط این روستاها و زمین های کشاورزی شان، پسماند فاضلاب شهری قم عبور می کرد؛ پسماندهایی که علاوه بر بوی تعفن ، پر بود از انواع حشرات و جانورهایی مثل موش و پشه.

آقای نجاتی دهیار ملک قلعه سری تکان داد و گفت: تازه شما زمستان اینجا آمدید؛ بهار تا پایان تابستان اینجا از همین کانال تا خود خانه ها پشه بیداد می کند.

با دست مسیر کانال را نشانم داد و ادامه داد: این کانال از سایت دپوی زباله البرز که 20 کیلومتر تا اینجا فاصله دارد شروع می شود ؛ انتظار ما این است که حداقل آن قسمت هایی که از وسط روستا می گذرد را بپوشانند؛ محل تغذیه پشه سالک از همین جاست که در بهار و تابستان نیش می زند و در زمستان زخم خودش را نشان می دهد؛ تازه علاوه بر سالک، بیماری های دیگری نیز از این آلودگی ها منتقل می شود.

از او پرسیدم آیا تا کنون مسئولان مرکز بهداشت به اینجا سر زده اند؟ گفت نه تنها مرکز بهداشت بلکه مسئولان شهرداری و بخشداری هم آمده اند اما دریغ از کمترین اقدام.

همان جا با مرکز بهداشت تماس گرفتم و برای انجام مصاحبه با پزشک مستقر در قمرود هماهنگ کردم؛ پزشکی که در مصاحبه ای تلفنی، اوضاع این بخش را بحرانی دانسته بود.

بحرانی که به یکباره بر طرف شد

چهل دقیقه بعد به خانه بهداشت قمرود رسیدیم؛ هر آنچه را که دیده بودم برای دکتر آقایی، بازگو کردم که در کمال ناباوری همه آنها را انکار کرد و گفت: اوضاع آنطوری که شما می گویید هم نیست و فقط تعداد کمی مبتلا شده اند که آنها هم تحت درمانند.

در واکنش به این ادعایش گفتم: من خود با مبتلایان مصاحبه کرده ام؛ با استرسی که در چهره اش می دیدم صحبت هایم را قطع کرد و گفت: تعدادشان نگران کننده نیست.

حرف هایش برایم اصلا قابل قبول نبود، چرا که او را در همان جلسه ای که شورای بهداشت و درمان برگزار کرده بود دیده بودم؛ خود این پزشک آمار را داده بود و آن را تایید کرده بود؛ حتی در مصاحبه تلفنی هم که با او داشتم نگران اوضاع بود؛ اما نمی دانم چه اتفاقی افتاده بود که حالا حرف های خودش را نیز تکذیب می کرد؛ این تغییر موضع باعث شد تا موضوع را با فرماندار قم در میان بگذارم.

آقای سیار بعد از شنیدن حرف هایم قول داد تا موضوع را به سرعت پیگیری کند و همان هم شد.

در انتظار اقدام و عمل...

فردای آن روز گزارشم از بخش خبری استان پخش شد و درست صبح روز بعد به درخواست فرماندار، جمعی از مسولان مرکز بهداشت استان، بخشدار و دهیاران و جمعی دیگر از کارشناسان بهداشت دور هم جمع شدند تا علت این کم کاری ها مشخص شود.

آقای کرملو فر رئیس مرکز بهداشت شهرستان در جواب فرماندار که چرا این کم کاری ها صورت گرفته است گفت : ما قبول داریم؛ جونده کشی را هم انجام می دهیم ولی خب باید ارگان های دیگر مثل شهرداری و آب و فاصلاب شهری هم به ما در این زمینه کمک کنند.

فرماندار با اشاره با اینکه من مبتلایان به این بیماری را همانند اعضای خانواده خود می دانم گفت : از همه ظرفیت ها برای حل این مشکل استفاده کنید و مطمئن باشید که من هم با تمام توان حمایت خواهم کرد.

حاج حسینی بخشدار مرکزی هم در خصوص مصوبات این جلسه گفت : قرار است که مرکز بهداشت و درمان شهرستان و استان با تعاملاتی که با دهیاران و ما دارند یک طرح شناسایی را در سطح روستا ها اجرا کنند و عوامل این بیماری را مشخص کنند؛ او می گفت: همچنین قرار شد که مرکز بهداشت و درمان طرح جونده کشی را بهار سال آینده آغاز کند و یک نظارت کافی و موثر بر روی سایت دپوی زباله البرز داشته باشد.

جلسه تمام شد؛ آخرین صحبت هایم را با فرماندار در میان گذاشتم؛ او به ما قول داد تا سال آینده دیگر چنین مشکلی نداشته باشیم و از من خواست تا باز هم پیگیر این موضوع باشم و روند اجرایی کار را پیگیری کنم.

حالا باید منتظر بود و دید آیا قول های مسئولان می تواند بهاری زیبا و عاری از هرگونه آلودگی را برای اهالی بخش مرکزی استان به همراه داشته باشد؟ قول هایی که شاید بتوانند مانع از شیوع این بیماری در استان باشند اما به سختی می توانند جای زخم های کهنه حاصل از نیش این حشرات خطرناک را ترمیم کنند؛ لکه هایی تا ابد بر بدن و چهره مبتلایان آن خواهد ماند.

انتهای پیام/ش

گزارش از طاهره رئیس جعفری 

برچسب‌ها:

نظر شما