شناسهٔ خبر: 31293994 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

انقلاب چهل ساله می‌شود- 21

وردی‌نژاد: قدرت را طوری توزیع کرده‌ایم که هیچ‌کس جوابگو نیست

تهران- ایرناپلاس- فریدون وردی‌نژاد، هم سابقه فعالیت در سپاه پاسداران و فعالیت دیپلماتیک و سفارت در چین دارد، هم مسئولیت خبرگزاری دولت و اکنون هم در قامت مدرس دانشگاه در زمینه رسانه فعال است.

صاحب‌خبر -

او از نگاه خود به موفقیت‌ها و ناکامی‌های انقلاب اشاره می‌کند و می‌گوید: در این چهل‌سال ممکن‌ترین بودیم نه بهترین. باید تلاش‌کنیم به ممکن‌ترین‌های خوب‌تر برویم.
وردی‌نژاد با بیان این که «در این قانون تقریبا هیچکس جوابگو نیست» توضیح می‌دهد: قدرت را طوری توزیع کردیم که هیچ کس صاحب هیچ چیز نیست. حتی اگر بسیاری از اختیارات در رهبری متمرکز است، ولی امروز شاهدید که بیش از 50، 60 درصد از اولویت‌ها، خواسته‌ها، توصیه‌ها و حتی دستورات مستقیم رهبری روی زمین می‌ماند، چون این مناسبات خوب تعریف نشده است.
گفت‌وگوی ایرنا پلاس با فریدون وردی نژاد را می‌خوانید:

*ملت‌سازی نتوانستیم بکنیم
ایرناپلاس: در 40 سالی که گذشت، از نظر شما کجاها توفیق داشته‌ایم و کجا ناموفق بودیم؟
وردی‌نژاد: امروزه بعد از چهار دهه وقتی یک مرور به گذشته می‌کنیم، می‌بینیم در یک مسائلی موفق و در یک مسائلی ناموفق بودیم. یا کم‌تر موفق بودیم. ما در دولت سازی و امور سیاسی، امنیتی و دفاعی بسیار موفق بودیم. یعنی امروز وقتی نگاه می‌کنید به جامعه‌ی ما، می‌بینید تمام کشورهای اطراف ما ناامنی دارند، ولی امنیت و ثبات در کشور ما وجود دارد. استقلال وجود دارد. دولت وجود دارد. مجلس وجود دارد. ساختارهای اجرایی وجود دارند. بنابراین ما دولت‌سازی کردیم.
آیا ملت‌سازی هم توانستیم بکنیم؟ خیر. چرا؟ به خاطر اینکه ما موفق نشدیم با یک حکمرانی راهبردی همه جانبه، همه‌ی آن اصولی را که چهار دهه پیش دور هم جمع شدیم و برای آن حرکت کردیم، با همان کیفیت و با همان قوت حفظ کنیم. ما شاخه به شاخه شدیم. گفتمان‌های‌مان تغییر کرده. برخی از اینها به دلیل بی‌تجربگی ماست، ‌برخی‌ به دلیل فشارهای خارج از سیستم است، یعنی فشارهای محیطی است، برخی به دلیل ناکارامدی است و برخی به دلیل عدم فهم تحولات و رخدادهای امروز است. یعنی امروزه دیگر ایجاد حرکت، وحدت و هم قدمی با فرمول چهل سال پیش ممکن نیست. حکمرانی راهبردی امروز در این جامعه با حکمرانی چهل سال پیش متفاوت است. امروزه راستی، صداقت، شفافیت، پاسخ‌گویی، مسئولیت پذیری و قانون پذیری اهمیت دارد ولی در موقعی که انقلاب در یک جامعه اتفاق می‌افتد ممکن است قانون‌گریزی یک ارزش باشد. عبور از بیراهه‌ها ممکن است ارزش باشد. شکستن ساختارها یک ارزش باشد. ولی وقتی شما از مرحله‌ی انقلاب رد می‌شوید و ساختار و سیستم و نظامی ایجاد می‌کنید، این نظام یک الزامات و مسئولیت‌ها و چارچوب‌هایی دارد. به تعبیر دیگر وقتی وارد نظام می‌شوید، باید به عنصر بروکراسی تن بدهید، ساختار بدهید به همه چیز، روابط را تنظیم کنید و عنصر دموکراسی و کیفیت و روابط انسان‌ها را هم توجه کنید ولی در شرایط انقلابی شما فقط می‌خواهی فرو بریزی. می‌خواهی بشکنی و عبور کنی. از هر روشی ممکن است استفاده کنی.

ایرناپلاس: معنی این حرف‌تان این است که ما دیگر از شرایط انقلابی گذشته‌ایم؟

وردی‌نژاد: نه اصلا. انقلاب یک اندیشه و یک فکر و باور است. ما می‌توانیم نگاه انقلابی داشته باشیم، باورمند باشیم، اصول و تفکر خودمان را حفظ کنیم، مثل مقوله‌ی استقلال. مثل مقوله‌ی آزادی. مثل مقوله‌ی جمهوریت و اسلامیت. ما نباید اینها را از دست بدهیم اما با روش‌های خودسرانه، غیر اصولی، تک روانه، گروهی و قومی و قبیله‌ای قادر نیستیم آن وحدت و هم‌پویی را در سطح جامعه حفظ کنیم. ما نیازمند مرور هستیم برای ملت‌سازی. ملت‌سازی یعنی مناسبات بین آحاد جامعه، ملت-ملت، ملت-دولت، دولت-دولت را باید مرور کنیم. ما در این چهل ساله به دلیل گرفتاری‌های متعددی که داشتیم فقط توانستیم دولت‌سازی کنیم. ما قادر به ملت‌سازی نشدیم.

*در این چهل‌سال ممکن‌ترین بودیم نه بهترین

ایرناپلاس: الان اولویت با ملت‌سازی است؟

وردی‌نژاد: بله؛ واین ملت‌سازی یعنی شناخت دوباره، فهم اولویت‌ها و بازسازی مناسبات اجتماعی. سرمایه‌ی اجتماعی که صحبت می‌شود، زوال روابط و اخلاقیات که صحبت می‌شود نیازمند مرور و جراحی‌های خطیر و دردناک است. ما نمی‌توانیم بگوییم همه‌ی آنچه که عمل کردیم صحیح است. نمی‌توانیم بگوییم در این چهل سال بهترین بوده‌ایم. ما در این چهل‌سال ممکن‌ترین بودیم نه بهترین. باید تلاش‌کنیم به ممکن‌ترین‌های خوب‌تر برویم. یعنی این نیست که ما اساسا با همه‌ی دنیا فرق می‌کنیم و باید از اول چرخ را اختراع کنیم. ما قادریم از تجریبات دیگران به شکل محلی و به گونه‌ی تلفیقی و ترکیبی با اصول و اعتقادات و باورها و ایدئولوژی و عرف و رسوم مردم خودمان استفاده کنیم. ما قادریم.

ایرناپلاس: ظرفیت‌هایش وجود دارد آقای دکتر؟
وردی‌نژاد: دقیقا ظرفیت‌هایش هست. این ملت نشان داده است.

ایرناپلاس الان کارشناسان ایرادات مختلفی بر نحوه‌ی تصمیم‌سازی، تصمیم‌گیری و اجرا وارد می‌کنند. مثلا بعضی از کارشناسان معتقدند، بر اساس قانون اساسی کشور ما 75 درصد اختیارات قانونی در اختیار مقام معظم رهبری است. این اختیار را داده و ایشان هم باید متناسب با آن قانون عمل کند. ما درون این بخش از گاورمنت یک دولتی با 20، 25 درصد اختیار داریم. گاه با آن نوع مدیریت همسو، گاه غیرهمسو و گاه کم همسو است.

وردی‌نژاد: شما دقیقا حرف من را می‌زنید. ما دولت‌سازی کردیم، حالا اگر این دولت نقص دارد، مشکل دارد ولی این کار را کردیم. ما ظواهر یک دولت مستقر و یک حاکمیت دارای توان و تأثیر و اقتدار را ایجاد کردیم. اما روابط این ملت و این دولت و این حاکمیت ملت را نتوانستیم با ملت سازی درست کنیم. به این معنا که آنچه که ملت تصمیم بگیرند و وارد صندوق کنند می‌تواند در همان زمان یا با یک تأخیر نسبی اثر خودش را روی جامعه بگذارد. مثلا خود رهبری که شما می‌گویید بر اساس قانون اساسی بسیاری از قدرت‌ها، در آن متمرکز است، هم در جامعه‌ی ما به یک شکلی انتخابی است، با یک واسطه. اگر ما نمی‌توانیم از صندوق خوب استفاده کنیم این به دلیل مشکل صندوق نیست، به دلیل مشکل مردم هم نیست. ظرفیت‌اش را دارند. ما قادر نشدیم حزب مناسب در این جامعه ایجاد کنیم. ما الان در این جامعه حزب نداریم.
حزبی که مسئولیت پذیر نیست، کادرسازی نمی‌کند، قادر نیست کرسی‌هایی را که در اختیارش است مدیریت کند و دیدگاه‌های خودش را با احزاب دیگر مرزبندی کند، حزب نیست، این که کار حزبی نشد. این به معنای همان قسمتی است که عرض کردم. اینها تجربیاتی است که باید کسب کنیم. ما یک رویه و الگویی از دموکراسی و مردم‌سالاری گرفتیم، آن را مردم‌سالاری دینی نامیدیم، اما در عمل، اثربخش نیست و حتی کارامد نیست یعنی نه از نظر کیفی و نه از نظر کمی نمی‌تواند ما را جلو ببرد. ما باید حکمرانی راهبردی را در کشور مرور و اصلاح کنیم. یعنی نگاه کنیم امروز قانون اساسی ما جوابگوی انتظارات و مطالبات ملی هست یا نیست. اگر نیست، قانون اساسی که وحی الهی نیست. قابل اصلاح کردن است. قابل رفراندوم و تغییر دادن است. اگر رئیس جمهور احساس می‌کند مطالبات و خواسته‌هایی را که توسط ملت از طریق صندوق به او ارجاع می‌شود قادر نیست پیاده کند، این قابل اصلاح کردن است. چون نظام ما برآمده و برخوردگر با یک دیکتاتوری به نام دیکتاتوری شاهنشاهی و پهلوی بوده. این آفت‌زدگی ادامه پیدا کرده، به این معنا که ما از نظر روحی شاه‌زده بودیم، از نظر ارتباطات اجتماعی می‌خواستیم به هم بریزیم. لذا یک قانونی از جاهای مختلف آوردیم که در آن روز ممکن‌ترین بود ولی امروز ممکن است پاسخگو نباشد.

*در این قانون تقریبا هیچ کس جوابگو نیست
در این قانون تقریبا هیچکس جوابگو نیست. قدرت را طوری توزیع کردیم که هیچ کس صاحب هیچ چیز نیست. الان می‌گویید بسیاری از چیزها در رهبری متمرکز است ولی امروز شاهدید که بیش از 50، 60 درصد از اولویت‌ها، خواسته‌ها، توصیه‌ها و حتی دستورات مستقیم رهبری روی زمین می‌ماند. کسی اجرا نمی‌کند. چون این مناسبات خوب تعریف نشده. اسمش این است که امور همه در رهبری متمرکز است، اصلا رهبری از همه‌ی ظرفیت‌هایش در قانون اساسی استفاده نکرده. اگر استفاده کند ممکن است جور دیگر شود. باید این را در نظر بگیرید که این زمین باید آماده‌ی پذیرش این بذر باشد، این بذر هم باید سالم باشد. لذا من جمع‌بندی کنم، من معتقدم ما هم مشکل ساختاری داریم، یعنی پیکره از اول در یک چیزهایی موفق و در یک چیزهایی ناموفق بوده. نتوانسته رابطه‌ی حکومت کنندگان و حکومت شوندگان را به شکل روزآمد تنظیم کند. این مشکل اصلی است.
یک سلسله مشکلات هم مشکلات عرضی و مشکلاتی است که محیط بر ما تحمیل کرده. مثل اینکه یه عده‌ای با ما مخالفت کردند، یک سری از کشورهای قدرتمند ممکن است منافع‌شان در خطر باشد، تحریم شدیم، جنگ بر ما تحمیل شده، علیه ما کودتا سازمان داده شده،‌ بر این کشور تجزیه‌طلبی بار شده، و خیلی از مسائل دیگر. اینها همه از چیزهای محیطی و عرضی است اما از نظر جوهری هم آن ساختاری که طراحی کردیم امروز نیازمند بازسازی و مرور و اصلاح است. یعنی شما این را قبول کنید که اگر ساختار یک حکومت، ارتباط بسیار قوی با محیطش نداشته باشد، محکوم به فنا و میرایی است.

ایرناپلاس: این ایده‌ی شماست یا محصول بحث کارشناسان است یا اراده‌‌ای در حاکمیت به این سمت می‌رود؟

وردی‌نژاد: اینها نظر خود من است ولی نظرات من که از آسمان نیامده، ما هم با افراد مختلف بحث داریم، گفت‌وگو داریم، در سطح جامعه و دانشگاه و بخش خصوصی و درون حاکمیت هستیم. با روشنفکران و نخبگان ارتباط داریم. من این را یک نهضت عمومی می‌بینم که هم در سطح ملت و در سطح نخبگان ضرورتش مشخص شده و امروزه راهی غیر از این نداریم و هم احساس می‌کنیم در سطح حاکمیت و سلسله مراتب قدرت هم به این ضرورت رسیده اند. در شناخت مسئله و در فهم مشکل تقریبا وحدت نظر وجود دارد یعنی همه به این نقطه رسیدند که با شرایط امروز و با ساختار امروز و مسائلی که امروز بر ما عارض است، مسیرمان قابل ادامه دادن نیست. همه این را قبول دارند. حاکمیت، قدرت، احزاب، گروه‌ها، جناح‌ها، همه این را پذیرفتند. آن جایی که تفاوت نظر شروع می‌شود در راه‌حل‌ها و شیوه‌های عملیاتی قضیه است. آنها را هم وقتی بررسی می‌کنیم، 70،80 درصد من وحدت نظر می‌بینم در شیوه‌های حل و فصل مسئله. 30 درصد اختلاف است. این سی درصد اختلاف هم باید با ملت‌سازی یعنی گفتمان و پذیرش حل شود.

*مسئولین باید گفتگو را فرا بگیرند و الا ملت آنها را وادار خواهند کرد

همه‌ی ما حتی مسئولین کشور ما از طریق تریبون با همدیگر حرف می‌زنند. اینکه حکومت‌داری نشد. باید بنشینند در جلسات مختلف آنقدر بحث اقناعی کنند تا به جمع‌بندی برسند. در آن جمع‌بندی هم هرکسی باید از جایگاهی که دارد مقداری کوتاه بیاید. اصلا مذاکره یعنی رسیدن به نقطه‌ی مشترک. نقطه‌ی مشترک یعنی اینکه هرکدام از اینها از آن جایگاه خودشان یک چیزهایی را اصلاح کنند. یک مواردی را از طرف مقابل بپذیرند و به یک نقطه‌ی سومی برسند. این تفاهم می‌شود. مسئولین ما باید این را فرا بگیرند و اگر فرا نگیرند ملت آنها را وادار خواهد کرد به این کار که با هم تفاهم و همراهی و وحدت نظر داشته باشند.
ما هم از نظر فکری و هم از نظر رفتاری و هم از نظر ساختاری نیازمند اصلاحات و جراحی هستیم. جراحی هم معمولا درد دارد، ‌سختی دارد ولی انسان را از مرگ نجات می‌دهد. جراحی سخت است اما ممکن است انسان را به وضعیت بهتری ببرد. ما برای سالم کردن این پیکره و برای رساندنش به آن اهداف مورد نظر نیازمند این همکاری و همراهی با هم هستیم و ما باید این کار را انجام دهیم و حکمرانی راهبردی کشور را اصلاح کنیم. این اصلاحات می‌تواند منافع جمعی و منافع همه‌ی گروه‌ها را در بر بگیرد. اصلا نیازمند این نیست که یک عده‌ای کنار گذاشته شوند چون نشان داده شده در طول این چهل سال، این کشور با یک جناح قابل اداره نیست. این کشور با اینکه فقط من می‌توانم این کار را کنم و همه حرف مرا گوش کنید قابل اداره نیست. به خصوص در دنیای امروز که شما با یک موبایل می‌توانی به همه جای دنیا وصل شوی و از آخرین رخدادها خبر بگیری و خودت تولیدکننده باشی و تأثیرگذار باشی، دیگر مصرف کننده نیستی.

*اسم گفت‌وگو و تحمل و پذیرش همدیگر را ملت‌سازی می‌گذارم
در جهان امروز که نمی‌شود پنبه در گوش افراد گذاشت، نمی‌شود وادارشان کرد، باید انسان‌ها را اقناع کرد. این اقناع و متقاعدسازی نیازمند گفت‌وگو است و من اسم این گفت‌وگو و تحمل و پذیرش همدیگر را ملت‌سازی می‌گذارم. که بتوانیم این کار را صورت دهیم تا روش‌هایی مثل ایجاد حزب، ایجاد کانتون‌های مؤثر اجتماعی، ایجاد فکر و اندیشه‌ی روزآمد و نو، و استفاده از شبکه‌های ارتباطی به روز، ما باید بتوانیم در درون اینها تولیدکننده و تأثیرگذار باشیم. آخرین کلامم اینکه دنیا به سمتی می‌رود که خیلی چیزها به همدیگر نزدیک می‌شود و به تعبیر دیگر جهانی می‌شود. این جهانی شدن دو مسیر است. یا جهانی شدن را انتخاب می‌کنیم و سهم و نقش خودمان و ایدئولوژی و دیدگاه‌مان را در آن پیاده می‌کنیم، که این نقش فعال می‌شود، یا اگر ما جهانی‌شدن را انتخاب نکنیم، جهانی‌سازی خواهیم شد یعنی یقه‌ی ما را می‌گیرند، به مسیر جهانی می‌برند، آنجا ما منفعل خواهیم بود. بنابراین چه بهتر که خودمان صاحب نقش شویم و به شکل فعال و اثرگذار در سطح جهانی ان شاءالله حضور پیدا کنیم.

نظر شما