شناسهٔ خبر: 31274520 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: صدا و سیما | لینک خبر

برای نخستین بار منتشر شد؛

اسنادِ اصالت دو نامه امام (ره) در خصوص آیت الله منتظری و نهضت آزادی

پایگاه اطلاع رسانی جماران روز سه شنبه مستنداتی را در خصوص اصالت نامه‌های امام راحل (ره) درباره آیت الله منتظری و نهضت آزادی به نقل از حمید انصاری قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) منتشر کرد

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما به نقل از پایگاه اطلاع رسانی جماران، پیرو اعلام قبلی مبنی بر انتشار مستندات جدید در خصوص اصالت نامه‌های امام راحل درباره آیت الله منتظری و نهضت آزادی دکتر حمید انصاری قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) با انتشار این اسناد به ادعا‌های صورت گرفته پاسخ داد.

**متن پاسخ و مستندات مربوطه به شرح زیر است:
در ارتباط با ابراز تردیدی که نسبت به نامه مورخ ۶۸/۱/۶ حضرت امام خمینی (ره) (خطاب به آیت الله منتظری) اخیرا در برخی رسانه‌ها انتشار یافته است؛ همانگونه که چند روز قبل و پیش از آن در سال‌های گذشته نیز موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی (ره) - به عنوان نهادی که بر اساس حکم حضرت امام راحل و به موجب نص قانون نحوه حفظ یاد و آثار امام خمینی (ره) (مصوب سال ۱۳۶۸) مسئولیت اظهار نظر کارشناسی در باره آثار امام را عهده دار می‌باشد - در چند نوبت و به تفصیل اصالت و قطعیت انتساب هر دو نامه به حضرت امام را اعلام نموده است؛ به منظور تنویر بیشتر افکار عمومی، چهار سند قاطع، که بیانگر شهادت صریح حاضران در جلسه شامگاه ۶ فروردین سال ۶۸ (شب هفتم فروردین) در حضور حضرت امام خمینی و مرحوم یادگار حضرت امام است، منتشر می‌کنیم.
با این توضیح که این سندها، شهادت کتبی سه تن از اعضای هیات رئیسه وقت مجلس خبرگان رهبری حضرت آیت الله خامنه ای، مرحوم آیت الله مشکینی و مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی و همچنین اظهارات آیت الله امینی است که در همان روز ۶ فروردین ۱۳۶۸ – در جلسه هیات رئیسه با حضور ایشان و آیت الله طاهری خرم آبادی و آیت الله مومن – درباره تصمیم حضرت امام و نامه ایشان بحث کرده اند و تصمیم گرفته می‌شود که خدمت حضرت امام راحل بروند.
حضرات نام برده به جز آیت الله طاهری و آیت الله مومن در شامگاه همان روز ۶ فروردین (یعنی شب هفتم فروردین ۶۸) خدمت حضرت امام راحل می‌رسند. در این جلسه که مرحوم یادگار امام نیز حضور داشته است، مطالب این نامه و درخواست عدم انتشار و تعدیل آن مورد گفت: وگو‌های جدّی قرار می‌گیرد.
در سال ۱۳۷۹ و ۸۰، تولیت موسسه (حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی) طی نامه‌هایی از محضر این بزرگواران با اشاره به حضور ایشان در جلسه در محضر امام و با اشاره به تشکیک‌هایی که در مورد اصالت این نامه از سوی برخی جریانات مطرح شده است، درخواست می‌کند تا «برای محروم نماندن آیندگان از حقیقت امر» شهادت خویش را مرقوم کنند. سه شهادت نامه مکتوبی که ذیلا ملاحظه می‌فرمایید در پاسخ به این درخواست مرقوم شده است.
صراحت متن این سه مرقومه در اثبات اصالت نامه ۱/۶ حضرت امام خمینی (ره) بی نیاز از هرگونه توضیح است.

متن سند شماره ۱- مرقومه رهبر معظّم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای:
بسمه تعالی
با سلام و تحیّت در شب هفتم فروردین ۶۸ اینجانب و حضرات نامبرده بالا در خدمت حضرت امام راحل قدّس الله روحه بودیم و بیشترین گفت: وگو درباره آن نامه بود و این که از رسانه‌ها پخش بشود یا نه و سرانجام تصمیم نهایی امام این شد که نامه پخش نشود و فقط برای مخاطب نامه فرستاده شود. ساعتی قبل از آن هم فرزند گرامی امام مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج احمد آقا متن نامه را برای نامبردگان قرائت کردند. صدور آن نامه از ذهن و قلم شریف امام جای کمترین تردید نیست؛ و السلام علیکم
سید علی خامنه‌ای ۲۲/۱۰/۷۹

متن سند شماره ۲ – مرقومه آیت الله علی مشکینی (ره):
بسم الله الرحمن الرحیم
پس از اهداء سلام و تحیات، در اوائل فروردین ۶۸ شبی در حضور امام راحل قدّس سرّه با نامبردگان فوق بودیم و صحبت در اطراف انتشار و عدم انتشار نامه مزبور بود و از معظّم له درخواست عدم انتشار و یا تخفیف مفاد آن می‌شد و اگر کسی در آن حال سخنان ایشان را درباره آقای منتظری می‌شنید نه فقط یقین می‌کرد که نامه، نامه ایشان است بلکه یقین می‌کرد که ایشان در نوشتن نامه ارفاق نموده و رعایت برخی از مصالح را کرده است و در واقع «سبقت رحمته غضبه» و به هرحال بنده می‌دانم و شهادت می‌دهم که نامه فوق الذکر نامه معظّم له و مطالب آن منظور ایشان بوده و اگر کسی شک دارد «قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین»
و السلام علیکم و رحمه الله
الاقل علی المشکینی ۳۱/۱/۸۰

متن سند شماره ۳ – مرقومه آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی (ره):
بسم الله الرحمن الرحیم
عصر آن روز دفتر امام (ره) از من و آیت الله خامنه‌ای خواسته بود که این نامه امام را به قم ببریم و به دست آقای منتظری برسانیم و هیات رئیسه مجلس خبرگان در دفتر اینجانب جلسه داشت برای تصمیم گیری در مورد تشکیل جلسه خبرگان به منظور اجرای دستور امام در خصوص عزل آقای منتظری.
حضار آقایان فوق الذکر به اضافه آقایان مومن و طاهری خرّم آبادی بودند. به اتفاق آراء با ابلاغ چنین نامه تندی و نیز تشکیل جلسه خبرگان موافق نبودند، تصمیم گرفتیم که به جماران برویم و نظرمان را به محضر امام بگوییم و هروقت به دفتر امام رسیدیم و امام اجازه ملاقات دادند یادگار امام هم به جمع ما پیوستند.
از امام درخواست کردیم که از ارسال نامه خودداری فرمایند امام نپذیرفتند و سپس درخواست شد که از اعلان متن نامه منصرف شوند که فقط پذیرفتند تا فردا منتشر نشود و سپس هنگام طلوع فجر فرستاده امام به خانه اینجانب آمد و گفت: امام فرموده اند نامه از صدا و سیما پخش نمی‌شود و توسط فرد دیگری برای آقای منتظری ارسال می‌شود.
اکبر هاشمی ۱۱/۲/۸۰

سند شماره ۴- اظهارات آیت الله امینی:
متن اظهارات و شهادت شفاف آیت الله امینی در همین رابطه نیز به عنوان سند چهارم – به شرح ذیل - بی نیاز از توضیح است: «در روز‌های اول سال ۶۸، مرحوم آقای مشکینی به من تلفن کردند و گفتند که امام از طریق حاج احمد آقا برای هیات رئیسه خبرگان پیام مهمی فرستاده‌اند. منظور امام کاملاً برای ما روشن بود و از عواقب آن به‌شدت نگران شدیم. سرانجام و پس از مشورت زیاد به این نتیجه رسیدیم که با آقای هاشمی رفسنجانی تماس بگیریم و مشورت کنیم.
همین کار را هم کردیم و به ایشان تلفن زدیم و جریان را گفتیم. ایشان گفت که من در این مورد حرف دارم، به تهران بیایید تا موضوع را در هیات رئیسه مطرح و در باره آن مشورت کنیم و تصمیم بگیریم. وقتی را برای تشکیل جلسه تعیین کردیم و به آیت‌الله خامنه‌ای که در مشهد بودند، اطلاع دادیم تا ایشان هم خود را به تهران برسانند. جلسه در دفتر آقای هاشمی تشکیل و پیام امام در مورد دعوت خبرگان برای تشکیل اجلاسیه خبرگان مطرح شد. آقای هاشمی گفت: امام مدت‌هاست درباره عزل آقای منتظری تصمیم خود را گرفته و یکی دو بار هم به من فرموده‌اند که مسئله آقای منتظری را تمام کنید؛ اما من، چون از عواقب این کار بیمناک هستم، با خواهش و التماس از ایشان خواسته‌ام تأمل بفرمایند بلکه راه حل بهتری پیدا شود، اما امام دوباره تاکید فرمودند من تصمیم خود را گرفته‌ام و هر چه زودتر قضیه را تمام کنید.
در روز ۶ فروردین سال ۶۸ خبردار شدیم که امام شخصاً وارد عمل شده و نامه عزل آقای منتظری را برای آقای هاشمی فرستاده‌اند تا ایشان به اتفاق آقای خامنه‌ای آن را برای آقای منتظری ببرند. یک نسخه را هم به صدا و سیما فرستادند که خوانده شود؛ اما آقای هاشمی به حاج احمد آقا گفته بود که بهتر است جلوی خوانده شدن نامه را از صدا و سیما بگیرید تا ما بیاییم و حرف‌هایمان را به امام بزنیم، خواندن نامه دیر نمی‌شود! به هرحال درآن جلسه بحث‌های ما چند ساعت طول کشید و درباره تمام جوانب امر از جمله انگیزه امام برای مستقیم وارد شدن به موضوع و آثار و عواقب اجتماعی آن، پخش یا عدم پخش فوری نامه، لزوم یا عدم لزوم تشکیل اجلاس خبرگان و امثال این‌ها بحث شد.
نهایتاً تصمیم گرفتیم خدمت امام برسیم و نظراتمان را بگوییم و کسب تکلیف کنیم. جمع بندی نظرات هم این بود اول از امام بخواهیم ولو موقتاً هم شده از عزل ایشان صرف‌نظر کنند. دیگر اینکه مفاد این نامه از صدا و سیما پخش نشود. از تشکیل اجلاس خبرگان صرف نظر شود یا دست‌کم به تعویق بیفتد. لحن نامه هم ملایم‌تر شود که دست‌کم وجهه حوزوی آقای منتظری محفوظ بماند. با دفتر امام تماس گرفتیم و تقاضای وقت ملاقات کردیم. حاج احمد آقا گفت که دیروقت است و امام این وقت شب به کسی وقت ملاقات نمی‌دهند. گفتیم که کار فوری و لازمی داریم و می‌آییم.
من و آقای هاشمی و آقای خامنه‌ای و آقای مشکینی به سمت جماران حرکت کردیم و ساعت نه شب به آنجا رسیدیم. حاج احمد آقا باز هم تکرار کرد که گمان نمی‌کند امام در این وقت شب به کسی اجازه ملاقات بدهند، با این همه به اطلاع ایشان خواهد رساند. بعد هم نسخه‌ای از نامه امام را به آقای هاشمی داد و ایشان نامه را خواند. تلخی ناشی از اندوه و عاطفه و حسرت امام و در عین‌حال لحن قاطع ایشان، چنان تأثیر عمیقی روی روح و روان من گذاشت که هنوز هم وقتی خاطره آن لحظه را به یاد می‌آورم، به‌شدت متأثر می‌شوم.
حاج احمد آقا برگشت و گفت که امام برای ملاقات تشریف می‌آورند. ساعت حدود نه و نیم بود؛ که خدمت ایشان رسیدیم. ابتدا آقای هاشمی با لحن ملتمسانه‌ای گفت که ما همواره در هنگام بروز مشکلات بزرگ از شما کمک گرفته‌ایم، حالا هم فکر می‌کنیم انتشار این نامه و عزل آقای منتظری برای نظام عواقب ناگواری داشته باشد. حالا هم از شما می‌خواهیم در این باره عجله نکنید، شاید در آینده راه حل بهتری پیدا شود، برای تشکیل اجلاس خبرگان هم شتاب نکنید و اجازه بدهید جوانب امر را دقیقاً بسنجیم و خدمت شما عرض کنیم، بعد از آن هر امری بفرمایید اطاعت خواهیم کرد. بعد هم آقای مشکینی و آقای خامنه‌ای نکاتی را بیان کردند.
امام در حالی که آثار اندوه در چهره‌شان آشکار بود، فرمودند: «من درباره عواقب و جوانب این امر کاملاً فکر کرده و تصمیم خود را گرفته‌ام و، چون و چرا هم ندارد. من گفته بودم که متن نامه مرا در اخبار بخوانند، اما کوتاهی شد. من از ابتدا با انتخاب ایشان مخالف بودم، اما نخواستم در کار خبرگان دخالت کنم. گفته‌ام که در تمام ادارات عکس ایشان را جمع کنند. تشکیل اجلاس خبرگان هم ضرورت ندارد و خودم رأساً ایشان را خلع می‌کنم امام می‌خواستند مسئولیت این کار را شخصاً به عهده بگیرند. به آقای هاشمی و آقای خامنه‌ای هم فرمودند که لازم نیست شما نامه عزل آقای منتظری را ببرید، می‌دهم کس دیگری ببرد، شما هم دیگر برای دیدار با ایشان به قم نروید.»
ضمنا یادآور می‌شوم در بعد از ظهر روز ششم فروردین همراه با برادرم حجت الاسلام آقای محمد علی انصاری که قرار شد ایشان نامه حضرت امام را به آقای منتظری بدهند، عازم قم شدیم. بعد از نماز مغرب و عشاء نامه تحویل آقای منتظری شد. شرح گفت: وگویمان با مرحوم حاج شیخ حسن ابراهیمی که از افراد مورد اعتماد آقای منتظری و از مریدان حضرت امام بود که به واسطه اقدامات سید مهدی هاشمی چند سال اخیر در دفتر آیت الله منتظری در حاشیه قرار گرفته بود، در این مجال نمی‌گنجد.
دغدغه ایشان پیشگیری از شدت یافتن تقابل آقای منتظری با حضرت امام بعد از کنار رفتن ایشان از این سمت بود. فردای آنروز نامه ۱/۷ آیت الله منتظری که در ابتدای آن نوشته بودند «پس از سلام و تحیت، مرقومه شریفه مورخ ۶ / ۱ / ۶۸ واصل شد» برای حضرت امام ارسال گردید.
امام خمینی نیز در پاسخ، نامه معروف ۱/۸/ ۶۸ را خطاب به ایشان نوشتند که همزمان منتشر گردید. حضرت امام درخواست مصرانه اعضای هیات رئیسه خبرگان در عدم پخش نامه ۶/۱ را پذیرفته بودند. در دفتر امام و موسسه نیز قرار بر عدم انتشار آن گردید. آیت الله منتظری در آخرین نامه شان به امام (۷ فروردین ۶۸) نوشته بودند: «مطمئن باشید همان طور که از آغاز مبارزه تاکنون در همه مراحل همچون سربازی فداکار و از خود گذشته و مطیع در کنار حضرت عالی و در مسیر اسلام و انقلاب بوده‌ام، اینک نیز خود را ملزم به اطاعت و اجرای دستورات حضرت عالی می‌دانم؛ زیرا بقا وثبات نظام اسلامی مرهون اطاعت از مقام معظم رهبری است».
ایشان در این نامه با تعابیری از قبیل «دشمنان زیادی همچون منافقین کوردل، که دستشان به خون هزاران نفر از مردم و شخصیت‌های عزیز ما و از جمله فرزند عزیز خود من آغشته است، و سایر جناح‌های مخالف و ضد انقلاب و سازشکار و لیبرال مآب‌های کج فکر» از این جریانات تبرّی جسته بود.
متأسفانه بقایای همان باندی که قائم مقام رهبری را رودر روی امام قرار داده بود، بیمناک از اینکه ایشان بر آنچه که در این نامه نوشته است پایدار بماند و رشته‌های آنان را که چند سال برای آن تلاش کرده بودند پنبه کند دست به کار شدند و زمینه تقابل سال‌های بعد از رحلت حضرت امام و حوادث تلخی که پدید آمد را فراهم ساختند. شرح شب نامه‌های باند مذکور - و دو جریانی که خود مرحوم آیت الله منتظری در نامه آخرشان به امام از آن‌ها نام برده است - در رابطه با نامه ۶/۱ که ابتدا وجود چنین نامه‌ای را منکر شدند و سپس با انتشار دست نوشته‌ای بازنویس شده و مخدوش از آن، برای تشکیک در خط و امضا‌ی آن زمینه سازی کردند، نیازمند فرصتی دیگر است.
به ذکر این نکته بسنده کنم که هشت سال بعد از رحلت حضرت امام و پس از آنکه مرحوم حجت الاسلام و المسلمین آقای فاکر تصویری مخدوش از نامه را در آذر ۱۳۷۶ منتشر ساخت، موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام خمینی برای نخستین بار ناگزیر از انتشار تصویر اصل نامه همراه با بیانیه‌ای توضیحی گردید.
و، اما در خصوص نامه مربوط به نهضت آزادی نیز همانگونه که پیش از این بار‌ها اعلام شده است کمترین شبهه‌ای نسبت به اصالت این نامه و صدور آن از سوی حضرت امام وجود ندارد (و اصل دستخط هر دو نامه در آرشیو اسناد آن حضرت موجود می‌باشند) تأکیدا نکات زیر را یاد آور می‌شوم:
۱-در همان ایامی که پس از رحلت حضرت امام، تشکیک در مورد نامه ایشان به وزیر کشور (در خصوص نهضت آزادی) از سوی مسئولین نهضت مطرح گردید و حتی تهمت جعل آن را به مرحوم یادگار امام مطرح کرده و همراه با مطالبی کذب منتشر کردند، موسسه از جنبه عمومی، و مرحوم یادگار حضرت امام (به عنوان شاکی خصوصی) رسما شکایت کردند.
با آنکه به لحاظ حکم صریح (۱۷ شهریور ۶۷) امام خمینی و نصّ قانون، اعلام نظر موسسه در مورد اصالت نامه برای دادگاه کفایت می‌کرد، با تأکید مرحوم یادگار امام برای رفع هر گونه شبهه ای، مراتب کارشناسی خط و امضای نامه مذکور توسط کارشناسان رسمی تشخیص خط از سوی دادگستری با استفاده از دستگاه و ابزاری که همراه داشتند به عمل آمد که گزارش تصدیق آن در پرونده مربوطه ثبت گردیده است.
حقیر به عنوان نماینده نهاد شاکی در جوار یادگار حضرت امام (ره) که نسخه اصل نامه را همراه با نمونه‌هایی متعدد از دست خط‌های امام راحل جهت تطبیق و بررسی کارشناسان اعزامی به ایشان ارائه کردند، حضور داشتم. بنا بر این، اینکه بعضا گفته اند که دادگاه به درخواست کارشناسی اعتنا نکرده است صد درصد خلاف واقع می‌باشد.
۲ – در جلسه رسمی دادگاه رسیدگی کننده به دومین شکایت موسسه که در مجتمع قضایی شهید قدوسی برگزار گردید بنا به درخواست مشتکی عنه مبنی بر تقاضای رویت دستخط نامه حضرت امام و اعلام قبلی دادگاه، نسخه اصل نامه مزبور توسط اینجانب به ریاست محترم دادگاه ارائه و توسط ایشان طبق تشریفات آیین دادرسی در دادگاه به رویت مشتکی عنه (آقای دکتر یزدی و همچنین وکیل ایشان، آقای صدر حاج سید جوادی) رسید که مراتب آن نیز توسط منشی دادگاه ثبت و در پرونده مربوطه ضبط می‌باشد.
بنا براین، اینکه بعضا گفته اند که درخواست رویت نسخه اصل نامه مورد موافقت و اقدام دادگاه قرار نگرفته است، کاملا خلاف واقع می‌باشد (والله شاهد علیم). چنانکه این ادعا که گفته اند، پرونده شکایت مذکور مورد رسیدگی نهایی و صدور حکم قرار نگرفته است نیز کذب می‌باشد. دادگاه پس از طی مراحل بازپرسی و تحقیقات و برگزاری دو جلسه رسمی نهایی، رأی خویش را مبنی بر محکومیت انتشار دهنده اتهامات فوق الاشاره، صادر و ابلاغ نموده است.
ضمنا ذکر این نکته نیز قابل توجه است که در نخستین مرحله که شکایت موسسه و مرحوم یادگار حضرت امام در حال رسیدگی بود و بنده قبلا در مرحله بازپرسی در شعبه مربوطه برای ادای شهادت و توضیحات و ارائه مستندات موسسه حضور یافته بودم و با آنکه مرحوم یادگار امام در آن ایام دچار کمر درد شدید بودند و قانونا استماع توضیحات ایشان در رابطه با شکایتشان و اخذ مستندات – بواسطه بیماری ایشان - می‌توانست در محل استقرارشان انجام شود و ریاست محترم قوه قضائیه و دادگاه مربوطه نیز که از کسالت شدید ایشان مطلع بودند همین روال را پیشنهاد کردند، اما مرحوم حاج احمد آقا برای اینکه کمترین شائبه‌ای مبنی بر تبعیض نباشد تاکید داشتند که شخصا به بخش مربوطه در قوه قضائیه بروند. حقیر در معیت ایشان شاهد بودم که با چه سختی و تحمل درد، به دادگستری رفتند و توضیحات و اطلاعات خویش را به مسئولین شعبه رسیدگی کننده به شکایت ارائه دادند. در این مرحله نیز نامه دستخط حضرت امام که همراه برده بودیم به رؤیت مسئولین دادگاه رسید و تصویر آن همراه با سایر مستندات جهت درج در پرونده تحویل گردید.
۳ – مهمترین استدلالی که قبلا و متأسفانه در روز‌های اخیر نیز با تأکید بیشتری مطرح گردیده و به استناد آن انتساب این نامه به حضرت امام را مورد تردید قرار داده اند این است که گفته اند مفاد و مطالب این نامه با ادبیات و مواضع حضرت امام در رابطه با نهضت آزادی سازگار نیست. این استدلال بی اساس و خلاف واقع است. علاوه بر مواضع و بیانات صریح فراوانی که از حضرت امام در رابطه با خطرات تفکر ملی گرایی در مقابل تفکر اصیل اسلامی از دوران اقامت در نوفل لوشاتو و از آغاز پیروزی انقلاب بیان داشته اند که به آسانی در مجموعه آثار و صحیفه امام در دسترس می‌باشد (پیوست ۱)، بطور خاص از ایشان در پاسخ به مواضع نهضت آزادی پس از ماجرای لانه جاسوسی آمریکا و در موضوع جنایت‌های منافقین و مسائل مربوط به دفاع مقدس و بسیاری از رخداد‌های سال‌های رهبری امام مطالب فراوانی در سخنان حضرت امام وجود دارد که در حقیقت تفصیل همان نکاتی است که ایشان به اختصار در نامه خطاب به وزیر کشور مرقوم فرموده اند.
به عنوان نمونه، با دقت در فرازی از پیام قبول قطعنامه و فراز‌هایی از پیام مهم امام خطاب به حوزه‌های علمیه (معروف به منشور روحانیت) که هر دو پیام در زمان حیات ایشان از صدا و سیما مکرر پخش شد و در روزنامه‌ها منتشر شد، به وضوح این واقعیت را در می‌یابیم که مضمون همان مطالبی که در نامه مذکور آمده است و با ادبیاتی مشابه، در این پیام‌ها نیز بیان گردیده است. (پیوست ۲)
در پایان، از همه عزیزانی که در معرض گفت: وگو در باب مسائل حساسیت برانگیز مربوط به وقایع دوران زندگی رهبر کبیر انقلاب اسلامی و آثار ایشان قرار دارند تقاضا می‌کنیم که در اینگونه مسائل با تحقیق قبلی و تأمل کافی اظهار نظر فرمایند و همچنین از رسانه‌هایی که داعیه دفاع از ارزش‌های انقلاب را دارند انتظار داریم در شرایطی که دشمنان ایران رسما وارد جنگ روانی و اقتصادی علیه کشورمان شده اند از طرح موضوعاتی که مساله روز مردم و نظام نبوده و زمینه ساز اختلاف می‌گردد و اسباب میدانداری رسانه‌های بیگانه را فراهم می‌سازد اجتناب ورزند.
حمید انصاری
قائم مقام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
۲۹/۱۱/۱۳۹۷

پیوست ۱: «اینکه من مکرّر عرض می‌کنم که این ملّی گرایی اساس بدبختی مسلمین است برای این است که این ملّی گرایی، ملت ایران را در مقابل سایر ملت‌های مسلمین قرار می‌دهد، و ملت عراق را در مقابل دیگران و ملت کذا را در مقابل کذا. این‌ها نقشه‌هایی است که مستعمرین کشیده‌اند که مسلمین با هم مجتمع نباشند. در عراق، حکومت عراق، حکومت سابقتر از این حکومت - که این بدتر از آن است- این‌ها طرح می‌کردند که ما می‌خواهیم مجد بنی امیه را احیا کنیم در مقابل اسلام. اسلام که آمده بود همه مجد‌ها را فانی کند در مجد اللَّه، این‌ها می‌گفتند ما مجد بنی امیه را باید احیا کنیم و این چیزی نبود که شعور این‌ها برسد، تلقینی بود که ابرقدرت‌ها می‌کردند که اسلام متفرق بشود، مسلمین با هم متفرق بشوند، دشمنِ هم بشوند. در ایران از سال‌های طولانی، اشخاص بی‌اطلاع از اساس مسائل، و لو فرض کنید بعضی‌شان مغرض نبودند، این‌ها هم هی طبل ملّیت را کوبیدند» صحیفه امام ج ۱۳ ص ۸۷
«از مسائلی که طراحان برای ایجاد اختلاف بین مسلمین طرح و عمال استعمارگران در تبلیغ آن به پاخاسته‌اند، قومیت و ملیت است که دولت عراق سالهاست بدان دامن‌می‌زند و در ایران نیز دستجات محدودی دانسته یا ندانسته از آن ترویج و تأیید می‌کنند و در سایر نقاط از ترک و کُرد و دیگر طوایف هم همان راه را پیش گرفته‌اند و مسلمانان را در مقابل هم قرار داده‌اند و حتی به دشمنی کشیده‌اند؛ غافل از آنکه حب وطن، حب اهل وطن و حفظ و حدود کشور مسئله‌ای است که در آن حرفی نیست؛ و ملی گرایی مقابل ملت‌های مسلمان دیگر، مسئله دیگری است که اسلام و قرآن کریم و دستور نبی اکرم (ص) بر خلاف آن است؛ و آن ملی گرایی که به دشمنی بین مسلمین و شکاف در صفوف مؤمنین منجر می‌شود بر خلاف اسلام و مصلحت مسلمین و از حیله‌های اجانب است که از اسلام و گسترش آن رنج می‌برند.» صحیفه امام ج ۱۳ ص ۲۰۹
«از ملی گرایی خطرناکتر و غم‌انگیزتر، ایجاد خلاف بین اهل سنت و جماعت با شیعیان است، و القای تبلیغات فتنه‌انگیز و دشمنی‌ساز بین برادران اسلامی و ایمانی است.» صحیفه امام ج ۱۳ ص ۲۰۹
«با نام «ملیت» و «ملی گرایی»، گرچه در بین آنان مردانی متعهد و دلسوز بودند، لکن با اقلیت فاحش آنان و در تنگنا قرار دادنشان کار مثبتی نمی‌توانستند انجام دهند» وصیتنامه امام خمینی
پیوست ۲: «آیا ملت شجاع ایران در مقابل جنگ اقتصادی، تبلیغاتی، روانی و حملات ددمنشانه عراق به شهر‌ها و موشک‌باران مناطق مسکونی و بمباران‌های مکرر شیمیایی عراق در ایران و حلبچه، مقاومت نکرده است؟ آیا ملت عزیز ایران در مقابل توطئه منافقین و لیبرال‌ها و زراندوزی و احتکار سرمایه داران و حیله مقدس مآبان مقاومت نکرده است؟ آیا همه این حوادث و جریانات برای ضربه زدن به اصول انقلاب نبوده است؟ که اگر نبود حضور مردم، هر یک از این توطئه‌ها می‌توانست به اصول نظام ضربه بزند؛ که خدا را سپاس می‌گزاریم که ملت ایران را موفق نمود تا با قامتی استوار به رسالت خود عمل کند و صحنه‌ها را ترک نگوید.» پیام قبول قطعنامه – صحیفه امام ج ۲۱ ص ۸۶
«امروز که بسیاری از جوانان و اندیشمندان در فضای آزاد کشور اسلامی‌مان احساس می‌کنند که می‌توانند اندیشه‌های خود را در موضوعات و مسائل مختلف اسلامی بیان دارند، با روی گشاده و آغوش باز حرف‌های آنان را بشنوند؛ و اگر بیراهه می‌روند، با بیانی آکنده از محبت و دوستی راه راست اسلامی را نشان آن‌ها دهید؛ و باید به این نکته توجه کنید که نمی‌شود عواطف و احساسات معنوی و عرفانی آنان را نادیده گرفت و فوراً انگِ التقاط و انحراف بر نوشته‌هاشان زد و همه را یکباره به وادی تردید و شک انداخت. این‌ها که امروز این گونه مسائل را عنوان می‌کنند مسلماً دلشان برای اسلام و هدایت مسلمانان می‌تپد و الّا داعی ندارند که خود را با طرح این مسائل به دردسر بیندازند. این‌ها معتقدند که مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه‌ای است که خود فکر می‌کنند. به جای پرخاش و کنار زدن آن‌ها با پدری و الفت با آنان برخورد کنید. اگر قبول هم نکردند، مأیوس نشوید. در غیر این صورت خدای ناکرده به دام لیبرال‌ها و ملیگرا‌ها و یا چپ و منافقین می‌افتند؛ و گناه این کمتر از التقاط نیست» صحیفه امام، ج‌۲۱، ص: ۹۹
«من امروز بعد از ده سال از پیروزی انقلاب اسلامی همچون گذشته اعتراف می‌کنم که بعض تصمیمات اول انقلاب در سپردن پست‌ها و امور مهمه کشور به گروهی که عقیده خالص و واقعی به اسلام ناب محمدی نداشته‌اند، اشتباهی بوده است که تلخی آثار آن به راحتی از میان نمی‌رود، گر چه در آن موقع هم من شخصاً مایل به روی کار آمدن آنان نبودم، ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم و الآن هم سخت معتقدم که آنان به چیزی کمتر از انحراف انقلاب از تمامی اصولش و هر حرکت به سوی امریکای جهانخوار قناعت نمی‌کنند، در حالی که در کار‌های دیگر نیز جز حرف و ادعا هنری ندارند. امروز هیچ تأسفی نمی‌خوریم که آنان در کنار ما نیستند چرا که از اول هم نبوده‌اند. انقلاب به هیچ گروهی بدهکاری ندارد و ما هنوز هم چوب اعتماد‌های فراوان خود را به گروه‌ها و لیبرال‌ها می‌خوریم، آغوش کشور و انقلاب همیشه برای پذیرفتن همه کسانی که قصد خدمت و آهنگ مراجعت داشته و دارند گشوده است، ولی نه به قیمت طلبکاری آنان از همه اصول» پیام منشور روحانیت - صحیفه امام، ج‌۲۱، ص: ۲۸۶
«من به آن‌هایی که دستشان به رادیو- تلویزیون و مطبوعات می‌رسد و چه بسا حرف‌های دیگران را می‌زنند صریحاً اعلام می‌کنم: تا من هستم نخواهم گذاشت حکومت به دست لیبرال‌ها بیفتد، تا من هستم نخواهم گذاشت منافقین اسلام این مردم بی‌پناه را از بین ببرند، تا من هستم از اصول نه شرقی و نه غربی عدول نخواهم کرد» پیام منشور روحانیت - صحیفه امام، ج‌۲۱، ص: ۲۸۶
«امروز غرب و شرق به خوبی می‌دانند که تنها نیرویی که می‌تواند آنان را از صحنه خارج کند، اسلام است. آن‌ها در این ده سال انقلاب اسلامی ایران ضربات سختی از اسلام خورده‌اند و تصمیم گرفته‌اند که به هر وسیله ممکن آن را در ایران که مرکز اسلام ناب محمدی است نابود کنند. اگر بتوانند با نیروی نظامی، اگر نشد، با نشر فرهنگ مبتذل خود و بیگانه کردن ملت از اسلام و فرهنگ ملی خویش و اگر هیچ کدام از این‌ها نشد، ایادی خودفروخته خود از منافقین و لیبرال‌ها و بی‌دین‌ها را که کشتن روحانیون و افراد بیگناه برایشان، چون آب خوردن است و در منازل و مراکز ادارات نفوذ می‌دهند که شاید به مقاصد شوم خود برسند؛ و نفوذی‌ها بار‌ها اعلام کرده‌اند که حرف خود را از دهان ساده‌اندیشان موجّه می‌زنند.» پیام به مهاجرین جنگ تحمیلی – صحیفه امام ج ۲۱ ص ۳۲۶
«چهارچوب دوستی من در درستی راه هر فرد نهفته است. دفاع از اسلام و حزب اللَّه اصل خدشه ناپذیر سیاست جمهوری اسلامی است. ما باید مدافع افرادی باشیم که منافقین سرهاشان را در مقابل زنان و فرزندانشان در سر سفره افطار گوش تا گوش بریدند. ما باید دشمن سرسخت کسانی باشیم که پرونده‌های همکاری آنان با امریکا از لانه جاسوسی بیرون آمد. ما باید تمام عشقمان به خدا باشد نه تاریخ. کسانی که از منافقین و لیبرال‌ها دفاع می‌کنند، پیش ملت عزیز و شهید داده ما راهی ندارند. اگر ایادی بیگانه و ناآگاهان گول خورده که بدون توجه بلندگوی دیگران شده‌اند، از این حرکات دست برندارند، مردم ما آن‌ها را بدون هیچ گونه گذشتی طرد خواهند کرد.» (همان جا)

نظر شما