بعضي از افراد براي اينکه وجدان راحتي داشته باشند مي گويند: « من اعمال مربوط به دينم مثل نماز، روزه و دوري از منکرات را انجام مي دهم و فقط نميتوانم مسئله حجاب را براي خودم حل کنم». اين گروه از افراد حتما رعايت حجاب را دست کم مي گيرند، در حالي که رعايت حجاب:
1- پاسخي است به نداي دروني فطرت: دانشمنداني مانند ميلتون و منتسکیو بر اين باورند که حيا و پاکدامني يک نيروي طبيعي و فطري در زن است که او را وادار مي کند همواره خود را از مردان بپوشاند و بر شهوت خويش غلبه نمايد.
اينان معتقدند آنچه به زن ارزش مي دهد همان خويشتنداري و رعايت عفاف وپوشيدگي است وحجاب اوست که او را همواره مطلوب مرد قرار مي دهد و به قول ويل دورانت «آنچه بجوييم و نيابيم، عزيز و گرانبها مي گردد».
2- مجوز ورود زن به جامعه است نه مانع آن: اينکه ما بايد حجاب را رعايت کنيم زور و دستوري از طرف مردان نيست تا آزاديمان را سلب کنند بلکه وظيفه شرعيمان است که حجاب را رعايت کنيم. ـ حالا چرا؟ ـ چون زنان باحجاب در فعاليت ها و رفت و آمدهاي خود آزادترند زيرا مردان فاسد هرگز زني را که بدنش را به طور کامل از نامحرم پوشانده است را با زني که بد حجاب است يا موهاي سرش رابيرون ريخته و خودش را در معرض نگاه آلودهي آنان قرار داده برابر نميدانند.
به همين خاطر به دنبال زنان و دختراني حرکت مي کنند که با نگاه کردن، خنديدن، آرايش کردن يا نحوهي راه رفتن، حرف زدن و لباس پوشيدن مردان نامحرم رابه باتلاق هوس دعوت ميکنند.
3- شخصيت و احترام زن را فزوني مي بخشد: شخصيت يعني مجموعه افکار و عواطف و عادات واخلاقيات يک انسان وخلاصه اينکه هرچه که به يک شخص مربوط مي شود بيرون از وجود او نيست بلکه شخصيت اوست چرا که از کوزه همان بيرون تراود که درآن است و تنها راه بالا بردن شخصيت زن حجاب آن است. چرا؟
چون اگر به حجاب روي آورد پايگاه خانوادگي اش قوي مي شود و مردها ناچار مي شوند به زندگي خانوادگي خود ارج نهند و به ناموس خود توجه کنند. علوّ شخصيت زن در اين است که کمال اجتماعي،کمال همسري وکمال مادري را براي خودش احراز کند.
به قول استاد شهيد مطهري: «زن هر اندازه متينتر و باوقارتر حرکت کند و خود را در معرض نمايش براي مرد نگذارد بر احترامش افزوده مي شود». به نظرمن هم به طورکلي، اشيايي که در همه جا يافت شود و دسترسي به آن به راحتي صورت مي گيرد از ارزش کمتري برخوردار است.
از طرف ديگر بشر هميشه اشياي گرانبها و ذي قيمت خود را از دسترس ديگران دور نگه مي دارد و به شيوهي خاصي از آن نگه داري مي کند. اسلام زن را گوهر گرانبهاي هستي مي داند و کساني که زنان را تشويق به آرايش و نمايش زيبايي هاي جسمي مي کنند، در حقيقت زن را فاقد شخصيت وروح انساني مي شمارند که بايد با نمايش زيبايي هايش منزلت اجتماعي مناسب خويش را بدست آورد. بنابراين چه خوب است که ما خانم ها با بي حجابي، خودمان را دست کم نگيريم.
4- باعث استحکام و افزايش نهاد خانواده مي باشد: چرا که زنان با حجابشان اطمينان و اعتماد شوهرشان را به پاکي خود جلب مي کنند وباعث تحکيم خانواده مي شوند.
5- عامل استواري جامعه و زمينه ساز ترقي آن مي باشد: اگر زنان داراي حجاب باشند همه مثل هم مي شوند، امتيازات ظاهري و زيبايي هاي جسمي و زينت ها محو مي گردد و آن وقت است که ذهنها متوجه ارزشهاي واقعي نظير: علم، ادب، هنر و اخلاق مي شود و در تحصيل آنها کوشا می شود و در نتيجه استعدادها شکوفا وجامعه راه ترقي و پيشرفت را به سرعت طي خواهد کرد.
6- جذابيّت زن را بالا مي برد: معمولاً ارتباط کمتر و دوري از شيء مطلوب جذابيت آن را در نظر مخالف بيشتر مي کند. بنابراين اگر خواهان موفقيت و افزايش محبوبيت خود هستي بايد در پناه حجاب به آن دست پيداکني. به قول آلفرد هيچکاک که تجربهي زيادي در فن فيلم سازي دارد معتقد است: «زن بايد مثل فيلمي پرهيجان و پر آنتريک باشد يعني ماهيت خود را کمتر نشان دهد و بگذارد مرد براي کشف آن ها بيشتر به خود زحمت دهد».
7- در نهايت رعايت حجاب اجراي قانون الهي و رضايت خداوند را به همراه دارد: حال با اين همه فوايد حجاب اگر نتواني آن را براي خودت حل کني اشکال اصلي خودت هستي نه حجاب چرا که کسي که زيبايي انديشه دارد زيبايي ظاهرخود را به نمايش نمي گذارد.
تاثير حجاب بر سلامت روح زن از منظر قرآن کريم
در منابع اسلامي درباره ي برخي از آثار رواني حجاب و بي حجابي مطالب زيادي وجود دارد. براي مثال در آيه ي 60 سورهي نور، دربارهي فلسفهي حجاب مي فرمايد: «وَ اَن يستَعفِفنَ خَيرٌ لَهُنَّ» و اگر (زنان) خود را بپوشانند براي آنها (خير) بهتر است. کلمهي «خير» که به معناي سود و نفع است، به دليل اطلاقش، هم نفع مادي و هم نفع معنوي را در برميگيرد.
در آيهي 53 سوره ي احزاب، سود و نفع حجاب مشخصتر بيان شده است؛ آنجا که ميفرمايد: «ذلِکُم اَطهَرُ لِقُلُوبِکُم وَ قُلُوبِهِنَّ» اين کار (حفظ حريم بين زن و مرد) براي پاکي دلهاي شما و آنها بهتر است. همچنين در آيهي30 نور دربارهي تأثير حفظ عفّت مرد به واسطهي نگاه آلوده نکردن به زن، مي فرمايد: «وَ يحفَظُوا فُرُوجَهُم ذالِکَ اَزکي لَهُم» و عفاف خود را حفظ کنند، اين براي آنان پاکيزهتر است.
تاثير حجاب بر سلامت رواني زن در روايات
در روايت نيز به تأثير رواني حجاب بر زن اشاره شده است. امام علي(ع) در وصيت خود به امام حسن(ع) مي فرمايد: «وَاکفُف عَلَيهِنَّ مِن اَبصارِهِنَّ بِحِجابِکَ آيهنَّ، فَاِنَّ شِدَّهَ الحِجاب اَبقي عَلَيهِنَّ؛ «زنان را در پرده ي حجاب نگاه دار تا نامحرمان را ننگرند؛ زيرا سختگيري در پوشش، عامل سلامت و استواري آنان است».
همچنين آن حضرت در حديث ديگري مي فرمايد: «صِيانَهُ المَراَه اَنعَمُ لِحالِها و {اَدوَمُ} لِجَمالِها؛ پوشش و حجاب براي حال زن بهتر است و سبب دوام زيبايي او مي شود. منظور از حال زن در اين حديث، مي تواند وضعيت رواني باشد که رعايت حجاب سبب تعادل بيشتر آن مي شود. پيامبر خدا نيز مي فرمايد: «خَيرٌ نِسائِکُم اَلعَفيفَهُ؛ بهترين زنان شما زنان پاک دامن و عفيف اند». اين روايت نيز همان چيزي را مي گويد که در آيهي 60 سوره ي نور گذشت؛ يعني منظور از کلمه ي خير، به طور مطلق مفهومي است که شامل خير جسمي، رواني، مادي و معنوي مي شود.
رابطه عفاف و حجاب در سلامت روانی جامعه
حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه بشري و بويژه جوامع اسلامي مطرح است. همواره اين دو واژه در کنار هم به کار برده ميشوند و در نگاه اول به نظر ميآيد هر دو به يک معنا باشند اما با جستجو در متون ديني و فرهنگنامهها به نکته قابل توجهي ميرسيم و آن تفاوت اين دو واژه است. در برخي کتب لغت حجاب را اينگونه تعريف کردهاند: «الحجاب، المنع من الوصول» حجاب يعني آنچه مانع رسيدن ميشود.
حجاب امري ظاهري و در ارتباط با جسم است، اگرچه اين پوشش برخاسته از اعتقادات و باورهاي دروني افراد است ولي ظهور در نشئه مادي و طبيعي دارد يعني پوشش ظاهري افراد و بويژه زنان را حجاب ميگويند که مانع از نگاه نامحرم به آنان ميشود.
عفاف نيز داراي معاني گوناگوني است که در مجموع تعريف کاملي را به ما خواهد داد. راغب اصفهاني در مفردات القران مينويسد: «العفه حصول حاله للنفس تمتنع بها غلبه الشهوه؛ عفت حالتي دروني و نفساني است که توسط آن از غلبه شهوت جلوگيري ميشود».
البته قابل ذکر است که در قرآن کريم از واژه عفت در دو معنا استفاده شده است، گاه به معناي خود نگهداري و پاکدامني است و گاه «عفت» به معناي قناعت آمده و مسائل مالي مورد نظر است. آنچه در اين مقاله مورد نظر ماست مفهوم اولي است يعني خود نگهداري از شهوت و مسائل جنسي؛ اگرچه ميتوان براي هر دو معنا واژه عفت را آورد و ضرري به مفهوم آن نميخورد. از مجموع معاني ذکر شده براي حجاب و عفاف ميتوان نتيجه گرفت که عفاف نوعي حجاب دروني است که انسان را از گناه باز ميدارد.
حفظ چشم، گوش، قلب و تمامي اعضا و جوارح از هرگونه خطا و گناه عفاف است که حاصل اين عفت و حجاب دروني، پوشش ظاهري است؛ به تعبيري لطيفتر حجاب ميوه عفاف است و عفاف ريشه حجاب. برخي افراد ممکن است حجاب ظاهري داشته باشند ولي عفاف و طهارت باطني را در خويش ايجاد نکرده باشند. اين گروه از حجاب، تنها پوستهاي و ظاهري بيمعنا دارند و از سوي ديگر کساني هستند که ادعاي عفاف کرده و با تعابيري همچون؛ من قلب پاکي دارم، خدا با قلب ها کار دارد، آدم بايد چشمش پاک باشد و... خود را سرگرم کرده و مصداق سوره قیامت «ليفجر امامه» ميشوند.
انسانهايي چنين بايد در قاموس انديشه خود نکتهاي اساسي را بنگارند و آن اين است که درون پاک، بيروني پاک ميپروراند و هرگز قلب پاک موجب بارور شدن ميوه ناپاکي به نام بيحجابي و بدحجابي نخواهد شد. امام خميني(ره) پيامآور ارزشهاي الهي درباره حجاب و عفاف ميفرمايد: «توجه داشته باشيد حجابي که اسلام قرار داده است براي حفظ ارزشهاي شماست. هرچه را که خدا دستور فرموده است -چه براي مرد و چه براي زن- براي اين است که آن ارزشهاي واقعي که اينها دارند و ممکن است به واسطه وسوسههاي شيطاني يا دستهاي فاسد استعمار پايمال شوند اين ارزشها زنده بشوند».
همه تعاليم اسلام از جمله مسئله حجاب، بر اين اساس است. مسئله حجاب به معني منزوي کردن زن نيست. مسئله حجاب به معناي جلوگيري از اختلاط بيقيد و شرط زن ومرد در جامعه است. اين اختلاط به ضرر جامعه و به ضرر زن و مرد و بخصوص به ضرر زن است. حجاب به هيچوجه مزاحم و مانع فعاليتهاي سياسي، اجتماعي وعلمي نيست.
تهیه و تنظیم: سرتیپ دوم ستاد عبدالرضا ناظری؛ فرمانده انتظامی شرق تهران
انتهاي خبر // پایگاه خبری پلیس ایران
نظر شما