عشق به طبیعت، روزی راهش را باز میکند و مثل رودی خروشان پیش میرود و قلبها را لبریز میکند. حذف چند دانه ظرف یکبار مصرف در یک ماستبندی یا ثبت ملی منطقهای بهعنوان محدوده حفاظت شده محیطزیستی. فرقی نمیکند؛ عشق به طبیعت روزی دور از چشمها آغاز میشود و آرام آرام ذهنها و قلبها را تسخیر میکند و لحظه تغییر از راه میرسد. عشق و تغییری که سراسر رنگ و بوی جوانی دارد.
---
پابه پای یوزپلنگ ایرانی
محیط زیست رشتهای بود که علی شمس با عشق و علاقه انتخابش کرد و کارشناسی ارشدش را در آن گرفت اما نگذاشت همه فعالیتش در محیطزیست به همین درس خواندن ختم شود.
انجمن یوزپلنگ ایرانی جایی بود که او انتخاب کرد تا بتواند کمک کند گونهای که در خطر انقراض قرار گرفته کمی شرایطش بهتر شود.
او 3 سالی است برای حفاظت از یوزپلنگ آسیایی تلاش میکند: «فعالیتهای ما در زمینه زیستگاههای یوزپلنگ بهطور مثال در شمال شرق ایران بوده است. فعالیتهایی برای بهتر شدن شرایط زیستگاهها و مجموعه اقدامات حفاظتی مثل تأمین آب و ساخت آبشخور، اضافه کردن محیطبان، تأمین امکانات محیطبانها و فعالیتهای آموزشی.»
البته در کنار اینها شمس خودش یک سالی است در حوزه روابط بینالملل برای تکثیر یوزپلنگ در شرایط اسارت فعالیت میکند: «توانستیم تجربههای موفق در این زمینه را در کشورهای دیگر پیدا کنیم و اولین نفر از تیم کارشناسی هم وارد ایران شده و تلاش میکنیم این گونه در شرایط اسارت تکثیر شود.»
البته او فقط برای حفاظت از یوزپلنگهای ایران تلاش نمیکند. مدتی است شمس برای بهتر کردن زندگی گوشتخواران بخصوص خرس قهوهای تلاش میکند. فعالیتهایی که تمرکزش بیشتر بر کم کردن تنشهای بین جامعه محلی و خرسهای قهوهای است. او تلاش میکند در کنار مردم محلی حفاظت پایداری از این خرسها انجام دهد تا هم گونه حفظ شود و هم منافع مردم محلی.
بهگفته او اینکه کارهایشان چقدر نتیجه داشته سخت میتوان ارزیابی کرد اما میشود گفت با فرهنگسازی در این سالها توانستهاند وضعیت و شرایط یوزپلنگ را برای مردم توضیح دهند و سرعت انقراض اینگونه را کاهش دهند.
برای خرسهای قهوهای هم موارد موفقی از همکاری جامعه محلی برای حفاظت از گوشتخواران داشتهاند.
---
دختری دلداده دریا و ساحلش
سیما رئیسی دختر سیستانوبلوچستانی امسال یکی از چهرههای معروف شبکههای مجازی بود. دختری که هر هفته ساحلهای اطراف محل سکونتش را از زباله پاک کرد. زبالههایی که حاصل بیتوجهی و بیمسئولیتی بسیاری از ماست.
او این کار را اتفاقی هم شروع نکرد: «بهدلیل اینکه کنار دریا زندگی میکنم همیشه ارتباط خوبی با دریا و ساحل داشتهام. این باعث شده بود احساس خوبم نسبت به دریا همیشه زنده باشد و تلاش کنم مثل خانوادهام حفظش کنم. از بچگی خیلی دوست داشتم این کار را انجام بدهم چون یکدفعه نابینا شدم، نتوانستم. بعد دوباره کمکم آن زبالههای مسیرم را خودم به تنهایی جمع میکردم و وقتی با خانواده به طبیعت میرفتیم آنها را مجبور میکردم آشغالها را جمع کنند.»
عید نوروز امسال وقتی با خانواده به ساحل دَرَک رفته بودند و یک نفر به تذکرهای سیما برای نریختن زباله بیتوجهی کرد، گفت: «اگر راست میگویی خودت جمع کن!» سیما همان زمان بلند شد تا همین کار را انجام دهد. خواهرش و چند نفر دیگر هم به او پیوستند. عکس هم گرفتند و سیما آنها را در اینستاگرامش گذاشت که با استقبال خیلی خوبی هم مواجه شد. آنقدر این کار را دوست داشتند و تمیز کردن ساحل برایشان مهم بود که جمعشان را حفظ کردند و هر هفته به یکی از سواحل رفتند تا زشتی زبالهها را از آنها کم کنند. آنها تا به حال 4ساحل نزدیک محل زندگیشان را تمیز کردهاند. با مطرح شدن کار سیما رئیسی تا به حال چند بار به او پیشنهاد شده با کمک شهرداری یا منطقه آزاد این کار را انجام دهد اما او میخواهد کارشان همچنان مردمی بماند. کارهایی که باعث شده سیما نه با نابیناییاش که با تلاشش برای محیطزیست شناخته شود.
---
شکار لحظه به جای شکار حیات وحش
امین رحمتیان 19 ساله است اما بیش از سن خودش برای طبیعت زحمت کشیده. اهل میانکاله مازندران است و حفظ شبه جزیره میانکاله که از سال ۱۳۴۸ به عنوان «منطقه حفاظتشده» تعیین شد و هماکنون به پناهگاه حیاتوحش و تالاب بینالمللی شناخته شده، مهمترین دغدغه امین است. او از چندسال پیش به کمک دوربین عکاسیاش این دغدغه را به اطرافیانش هم یادآوری کرده. ساعتها که نه، روزها در این شبه جزیره میماند، از حیات وحش منطقه عکاسی میکند و با انتشار عکسها در صفحه شخصیاش، افراد زیادی را نسبت به گونههای جانوری میانکاله آگاه میکند. ضمن اینکه نگاه اهالی منطقه را هم به این حیوانها تغییر داده. به گونهای که شکارچیها نه تنها دیگر با لاشه حیوان عکس نمیگیرند و احساس غرور نمیکنند، بلکه آنها هم به فکر حمایت از این حیوانها افتادهاند و از آنجا که گروههای مختلفی از حیوانهای مهاجر در فصل زمستان به این زیستگاه جانوری غنی از آذوقه کوچ میکنند، هر جا که حیوان ناشناخته یا کمتر شناخته شدهای را ببینند از آن عکس میگیرند و با این کار به بقیه فخر میفروشند؛ شکار لحظه به جای شکار حیات وحش.
امین که تنها عکاس حیاتوحش میانکاله است و تاکنون عکسهای ویژهای از حیوانهای بومی و مهاجر این منطقه گرفته، علاقهای به برگزاری نمایشگاه عکس ندارد و یک جورهایی تأیید میکند صفحه اینستاگرامش برای او حکم نمایشگاه عکس را دارد: «من در خانوادهای شکارچی به دنیا آمدهام و در منطقهای بزرگ شدهام که ماهرترین شکارچیها را دارد، اما خیلی خوشحالم که با نشان دادن میزان علاقهام به حیات وحش میانکاله، هم خانوادهام را مجاب کردم دست از شکار این گونههای جانوری بردارند، هم نظر خیلی از دوستان و آشنایان عوض شد. همه این تغییرها وقتی به وجود آمد که اطرافیان عکسهای من را دیدند. عکس از حیواناتی که برای دیدن بعضی از آنها هفتهها صبر کرده بودم. من دانشگاه را هم رها کردم تا برای عکاسی از میانکاله وقت بیشتری داشته باشم. خوشبختانه به کمک پدرم هم مشکل مالی ندارم و در این سن و سال هیچ دغدغهای به غیر از میانکاله در زندگی من وجود ندارد.»
---
جمعآوری پلاستیک با نان
علی بهرامی نانوای جوان خرمدرهای به نانوای سبز این شهر معروف است. نانوایی که به جز نان مردم دغدغه محیطزیست هم دارد و تلاش زیای برای جمع کردن نایلون از خانههای مردم و تشویق آنها به استفاده از سفرههای پارچهای میکند: «سال 70 وارد حرفه نانوایی شدم و سالها در شمیراننو و یافتآباد تهران شاگرد نانوا بودم. از همان روزها همیشه دغدغه محیطزیست را داشتم و بهدنبال راهی بودم تا محیط زندگیام پاکیزه بماند. سال 86 به خرمدره برگشتم و با گرفتن وام 10 میلیون تومانی یک نانوایی به راه انداختم. همیشه از اینکه نان بیکیفیت به دست مردم میرسید ناراحت بودم و دوست داشتم نان با کیفیت به دست مردم بدهم. به این ترتیب جوششیرین را حذف کردم و نمک را تا 80 درصد کم کردم. این اولین باری بود که خودم از خوردن نان لذت میبردم.» این نانوای جوان با ایده جایگزینی نایلون با نان رایگان و همچنین جمع کردن بساط سفرههای نایلونی و جایگزنی آنها با سفرههای پارچهای توانست گام مهمی در حفظ پوشش گیاهی خرمدره بردارد: «باید کاری میکردم تا محیطزیست شهرم را در حد توان از وجود کیسههای نایلونی نجات دهم. تصمیم گرفتم با نصب پارچه نوشته به مشتریهای نانوایی اعلام کنم اگر موقع خرید نان از کیسههای پارچهای استفاده کنند دو قرص نان رایگان دریافت خواهند کرد. این طرح با استقبال خوبی مواجه شد و دیگر خبری از درخواست کیسه نایلونی نیست. کسانی هم که به جای پول نقد از کارت بانکی برای خرید نان استفاده میکنند باز یک قرص نان رایگان میدهم. در مرحله سوم برای جمع کردن کیسههای نایلونی از خانهها فراخوان دادم هر خانواده که 10 کیسه نایلونی به نانوایی پس بدهد 5 قرص نان رایگان دریافت میکند. این طرح با استقبال اداره محیطزیست شهرستان و تقدیر آنها مواجه شد و کم کم تبدیل به یک حرکت عمومی شد.»
---
لبنیات در خدمت طبیعت
«استفاده از مواد غذایی در ظروف یک بار مصرف، علاوه بر بیماری برای طبیعت هم خطرناک است. طبیعت مثل جسم انسان نیاز به مراقبت دارد و باید به همان اندازه به آن اهمیت بدهیم.» میلاد قاسمی، جوان 33 ساله زنجانی که از 7 سال قبل در لبنیاتی خود برای حفظ محیط زیست تلاش میکند و بارها از سوی مسئولان محیط زیست تقدیر شده، حرفهایش را این طور ادامه میدهد: «وقتی همراه خانواده به طبیعت میرویم، از دیدن زبالههای پلاستیکی رها شده ناراحت میشوم. زبالههایی که دشمن زمین هستند و هیچ وقت تجزیه نمیشوند. من تصمیم گرفتم به سهم خودم در حفظ محیط زیست و چرخه سالم طبیعت تلاش کنم. بر همین اساس ایده جایگزینی ظروف سفالی به جای ظروف پلاستیکی را در لبنیاتی اجرایی کردم. حالا هر روز به جای ظرف پلاستیکی که فرآیند شیمیایی آن به بدن زیان میرساند، در ظروف سفالی ماست میزنم. این ظروف علاوه بر اینکه هیچ آسیبی به طبیعت نمیزنند، باعث جذب آب ماست و در نتیجه خوشمزه شدن آن هم میشوند. من هم تخفیف ویژه برای تشویق مشتریها درنظر گرفتم. سه سالی هست که این کار را میکنم و هر بار وقتی یکی از مشتریها ظرف پلاستیکی را کنار میگذارد و از ظرف سفالی استفاده میکند، احساس میکنم چند سال به عمر درختان طبیعت اضافه شده است.»
او میگوید اگرچه خیلیها به خاطر راحتطلبی همچنان به ظروف یکبار مصرف علاقه بیشتری نشان میدهند اما او همچنان دلسرد نشده و تلاش میکند با تخفیف ویژه و تشویق مشتریان به استفاده از سفال، تا حد امکان از مصرف پلاستیک جلوگیری کند. میلاد قاسمی نه تنها بارها مورد تشویق مسئولان محیط زیست قرار گرفته بلکه حالا خیلی از لبنیاتیها دارند راه او را میروند. کار او اگرچه آرام اما دارد به یک حرکت فراگیر تبدیل میشود.
---
کاهش سوخت با ماشین چوبی
رضا مبینی، جوان شهر کردی چندی پیش ازدواجش را درحالی جشن گرفت که ماشین چوبی و دستساز خودش را به عنوان ماشین عروس تزئین کرده بود. او بالاخره توانست آرزوی کودکیاش را محقق کند و یک ماشین چوبی بسازد تا مصرف بنزین را کاهش دهد. مبینی میگوید شناگر خوبی هستم، به شرطی که آب باشد: «7 ماهه ماشین چوبی را که سرعت آن 50 کیلومتر بر ساعت است و مصرف بنزین پایینی دارد، با هزینه 3 میلیون تومان ساختم. علاوه بر آن تاکنون اختراعات زیادی مثل موتورسیکلت چوبی، موتور قایق و موتورسیکلت فلزی– چوبی و وسیله دوکاره نجاری داشته ام که همه آنها تلاشی برای پایین آوردن مصرف سوخت بوده.»
مبینی با اشاره به اینکه در این هنر از هیچ کسی تقلید نمیکند و هرچه را که به ذهنش رسیده پر و بال میدهد، میگوید: «بسیاری از این اختراعات قابلیت تولید انبوه دارند اما متأسفانه در این زمینه حمایتهای خوبی صورت نمیگیرد. از کودکی به ساختن ابزارهای چوبی علاقهمند بودم و سن و سال کمی داشتم که یک پاروی برف روبی ساختم که تا سالها از آن استفاده کردیم ولی تا به حال کسی تشویقم نکرده.»
مبینی که علاوه بر هنر خراطی و ساخت سازههای فلزی، شاعر و ورزشکار است میگوید: «سربازیام که به پایان رسید، در یک نجاری مشغول به کار شدم، اما از آنجا که هیچ حقوقی دریافت نمیکردم، تصمیم گرفتم تلاش کنم روی پای خود بایستم و ایدههایی را که در سر داشتم، عملی کنم. خوشبختانه همین طور شد و درحال حاضر در کارم موفق هستم و سعی میکنم این علاقه و توانمندی را در شاگردانم تقویت کنم تا در جهت پیشرفت صنایع دستی استان و کشورم گامی مؤثر بردارند.»
---
نذر آبشخور برای حیوانات
«هر روز وقتی با دوربین به پرندگان مهاجری که در تالاب مرّه به آرامی در حال رفت و آمد هستند و زیبایی خاصی به این تالاب کویری میدهند نگاه میکنم با همه وجود از اینکه محیطبان شدهام خوشحالم.» اینها را احمد بحری میگوید؛ محیطبان جوان قمی که سالهاست از تالاب حوض سلطان و تالاب مرّه مراقبت میکند. او چهره نامآشنایی در فضای مجازی است و توانسته با راهاندازی نذر طبیعت در مناطقی که حیاتوحش با خطر خشکسالی مواجه است آبشخورهایی راه بیندازد تا حیوانات از تشنگی تلف نشوند. فراخوان او با استقبال زیاد علاقهمندان محیط زیست روبهرو شد و او در ادامه نه تنها توانست شکارچیان زیادی را از شکار منصرف کند بلکه عملاً آنها را به حامیان حیات وحش تبدیل کند: «اوایل سال 95 خشکسالی باعث شد تا حیاتوحش در برخی از مناطق ایران در معرض خطر انقراض قرار گیرد. چشمههای آب خشک شده بودند و آب و علوفه برای حیاتوحش کم شده بود. ایده نذر طبیعت از پیام یک دوست آغاز شد. او میخواست برای شادی روح پدرش که محیط بان بود آبشخور بسازد. خیلی از ما در تابستانهای داغ برای رفع تشنگی مردم آبسردکن در کوچه و خیابان نصب میکنیم اما کمتر به فکر حیوانات و طبیعت هستیم. ایده نذر طبیعت از همین جا شکل گرفت. خرداد ماه امسال هم سایت نذر طبیعت راهاندازی شد که 700 نفر عضو رسمی و 2 هزار و 500 نفر عضو غیر رسمی دارد. با کمک این اعضا توانستیم 45 آبشخور در مناطق مختلف برای حیاتوحش بسازیم.» ایده دیگر احمد بحری تشویق شکارچیان به کنار گذاشتن اسلحه و پیوستن به جمع حافظان محیطزیست در فضای مجازی است: «توی اینستاگرام یکی از شکارچیان پیام داد که میخواهد شکار را کنار بگذارد. از او خواستم عکسی از کنار گذاشتن اسلحه و کاغذی که روی آن نوشته شده «دیگر شکار نمیکنم» برای من ارسال کند. با قرار دادن این عکس شکارچیان زیادی به این کمپین پیوستند.»
---
دامپزشک فوکهای خزری
نجات فوک خزری هدفی است که امیر صیاد شیرازی و دوستانش را در جزیره آشوراده دور هم جمع کرده است. آنها در مرکزی که تأسیس کردهاند همه تلاششان را میکنند تا اینگونه درحال انقراض از خطر دور بماند.
10 سال پیش و زمانی که صیاد شیرازی دانشجوی دامپزشکی بود به هلند رفت و در دورههای مرکز لنی هارت – زنی هلندی که برای نجات فوک خزری تلاش میکند – شرکت کرد و وقتی هم به ایران بازگشت مرکز حفاظت فوک خزری ایران را تأسیس کرد.
امداد و نجات فوکهای آسیبدیده، فرهنگسازی و آموزش به ماهیگیران و افراد بومی و پژوهش مهمترین اهداف این مرکز است. صیاد شیرازی میگوید: «بسیاری از فوکها توسط ماهیگیران کشته میشدند چون ماهیگیر فوک را بهعنوان دشمنش میدید. با ماهیگیران صحبت کردیم و آنها را آگاه کردیم. شماره تلفن امدادمان را دادیم تا اگر فوکی در تورشان گیر افتاده بود تماس بگیرند. حتی برای اینکه تشویق شوند گفتیم هزینه تور ماهیگیریشان را که پاره شده بهشان میدهیم و مبلغی را هم بهعنوان مژدگانی در نظر گرفتیم که الان خیلی از آنها پولی نمیگیرند یا گفتیم خودشان اسم فوکی را که پیدا کردهاند انتخاب کنند که این کار را خیلی دوست دارند. حالا گاهی اسم بچههایشان را روی فوک میگذارند.»
ممکن است فوک بهدلیل گیر افتادن در تور زخمی شده باشد و حتی عفونتهای انگلی یا ویروسی بهدلیل آلودگیهای خزر گرفته باشد که درمان میشوند و پس از درمان به خزر باز میگردند. آنها برای حساس کردن مردم به شرایط فوک خزری عروسکهای این حیوان را درست میکنند و میفروشند و در شبکههای مجازی هم فعالند تا همه این حیوان ارزشمند را بشناسند. کمپینهایی هم راه انداختهاند تا شکار این حیوان ممنوع شود.
موفق هم شدهاند و الان شکار فوک خزری در 4 کشور حاشیه دریای خزر ممنوع است و روسیه هم امسال به مدت یک سال شکار این حیوان را ممنوع کرد. آنها بهدنبال این هستند که در این کشور شکار فوک خزری برای همیشه ممنوع شود.
---
پیشگیری از زندگی مصرفی
گوهر عاشق روستاست و از اینکه در روستای منگوده از توابع رشت به دنیا آمده خوشحال است، اما از اینکه شیوه زندگی مردمان زادگاهش دستخوش تغییر شده ناراحت. برای همین دنبال راههایی میگردد که اهالی روستا را به زادگاهشان پایبند کند و نگاه اهالی شهر را به روستایشان که در 10 کیلومتری شهر رشت واقع شده معطوف کند. از نگاه او ماندن در روستا و جلوگیری از رشد زندگی مصرفی شهری کمک زیادی به طبیعت و زنده نگهداشتن آن خواهد کرد.
گوهر 29 سال دارد و در دو سه سال اخیر پیشرفت خوبی داشته و توانسته برای بیشتر از 30 ساکن روستای منگوده امکان اشتغال ایجاد کند و علاقه به روستا را در قلب اهالی زنده نگه دارد. او از انگیزهاش برای حفظ بافت روستا و طبیعت منطقه این طور میگوید: «از بچگی عاشق روستا بودم و دلم میخواست توی روستا همه جور امکاناتی باشد تا اهالی فکر زندگی در شهر به سرشان نزند. بزرگتر که شدم، از زنهای روستا استشهادیه جمع کردم تا مسئولین مجبور شوند به روستای ما هم که فاصله خیلی کمی با مرکز استان دارد، فکر کنند. تلاشها نتیجه داد و دهه 80 لولهکشی آب، گاز و جاده آسفالت به روستای ما هم رسید اما اهالی روستا که شغلی جز کشاورزی و دامداری نداشتند، همچنان فروش محصولاتشان با واسطه انجام میشد و درآمدشان با زحمتی که میکشیدند همخوانی نداشت و یکبهیک از روستا به شهر مهاجرت میکردند.»
گوهر که باید دست به کار میشد تا آرزوی کودکیهایش نابود نشود، به یاد روزهایی که با همکاری زنهای روستا کارهای تأثیرگذاری برای زادگاهش انجام داده بودند، در پی توسعه پایدار روستا بود به طوریکه تا حد ممکن بافت روستا دست نخورده باقی بماند: «اهالی روستا شروع به فروش زمینهایشان کرده بودند، همان اتفاقی که از آن میترسیدم در صورتیکه اگر کاری میکردم تا بافت روستا حفظ شود و درعین حال از لحاظ امکانات پیشرفت کند، هم فروش زمینهای روستا و هم مهاجرت اهالی کاهش پیدا میکرد. بعد از کلی تحقیق به فکرم رسید شغلهایی ایجاد کنم که از پتانسیل روستا سرچشمه بگیرد. راه انداختن تورهای گردشگری و آوردن افرادی که به دیدن مراحل کشاورزی از نزدیک علاقه دارند، سودآورترین کار ممکن بود.» گوهر حالا موفق شده به رؤیایش برسد و در وانفسایی که روستاها یکی یکی متروکه میشوند، منگوده را زنده و آباد نگه دارد.
---
جلوگیری از کندن چین خوردگیهای باداب
در سال ۱۳۸۷ باداب سورت مازندران به عنوان یک چشمه پلکانی بینظیر در ایران و کمنظیر در جهان، در روستای «اروست» بخش چهاردانگه ساری، پس از کوه دماوند به عنوان دومین میراث طبیعی ایران در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد ضمن اینکه بعد از باداب «پاموککاله» ترکیه به عنوان دومین چشمه آب شور دنیا به ثبت جهانی رسیده است، اما همچنان به این جاذبه طبیعی اهمیت زیادی داده نمیشود به طوریکه خیلی از گردشگران با خودرو تا چند متری حوضچههای جذاب آن پیش میروند و بعد هم وارد آب میشوند تا مثلاً از خاصیت درمانیاش استفاده کنند. درست مثل کسی که احساس کند روی بالکن عالی قاپوی اصفهان جای خوبی برای کباب درست کردن است.
سیدحسین هاشمیزاده اهل «قلعهسر» در هفت کیلومتری باداب، صاحب کافی شاپ سیاری بود و به واسطه حضور گردشگران درآمد خوبی داشت، با جان و دل از باداب مراقبت میکرد و بارها و بارها مانع کسانی شد که با بیل و کلنگ به جان حوضچهها افتاده بودند تا تکهای از سنگ چینخوردهاش را برای تزیین خانههایشان ببرند: «خجالت میکشیدم که خیلی از بازدیدکنندهها نمیدانستند با کارهایشان چه بلایی سر باداب سورت میآورند. این احساس وقتی بدتر میشد که با گردشگرهای آلمانی و چکی، پوست تخمه، فیلتر سیگار و زبالههایی را که گردشگران ایرانی اطراف باداب ریخته بودند، جمع میکردیم. البته دیگر از دست من هم کاری ساخته نیست چون اداره منابع طبیعی استان به بودنم در این منطقه ایراد گرفت و یک سالی میشود از باداب دور هستم. البته خیالم به ابوالفضل راحت است. این بچه از روستای اروست میآمد و تا وقتی من نزدیک باداب کافی شاپ سیار داشتم، آن گوشه کنارها با گل مجسمه درست میکرد و به کمک هم آنها را به گردشگرها میفروختیم. کمکم درآمدش خوب شد و شد کمک خرج خانوادهاش. همین هم من را امیدوار کرد روی مسئولیتپذیری ابوالفضل حساب کنم. به حفظ باداب تشویقش کردم و حالا که من آنجا نیستم ابوالفضل به آدمهایی که اهمیت باداب را نادیده میگیرند، تذکر میدهد.»
نظر شما