اتفاق عجیب سر سفره عقد عروس و داماد اصفهانی / جشنی با چاشنی خون !
رکنا: حدود 10 سال قبل و در یکی از آخرین روزهای تابستان که در پایگاه «مدیسه» اصفهان کار میکردم. ساعت 6صبح بود که تلفن مرکز به صدا درآمد. مرد جوانی هراسان و شتاب زده تقاضای کمک داشت. آنقدر ترسیده بود که مدام میگفت: «من چپ کردم کمکم کنید...» در حالی که او را به آرامش دعوت میکردم نشانی محلی که حادثه رخ داده بود را گرفتم.
نظر شما