شناسهٔ خبر: 31231537 - سرویس استانی
نسخه قابل چاپ منبع: فارس | لینک خبر

روایت یک جشن تولد متفاوت

اولین جشن تولد «طاها» در غیاب پدر

دقایقی تا شروع مراسم باقی‌مانده، یکی در حال چک کردن صوت، عده‌ای در حال تمرین سرود، دیگری به دنبال تنظیم دوربین و ... است. رفته رفته بر جمعیت حاضر در سالن افزوده می‌شود، گرد هم آمده‌اند تا جشن تولد طاهای عزیز را در غیاب پدر برگزار کنند...

صاحب‌خبر -

به گزارش خبرگزاری فارس از بیرجند، پدر ستون خانه است، محکم‌ترین تکیه‌گاه و آرام‌ترین دریا، پدر واژه‌ای که به راحتی نمی‌توان آن را معنا کرد، تکیه‌گاهی محکم است، گرفتن دستانش قوت قلب می‌دهد و گرمای نگاهش امید به زندگی را در دل هر کودکی روشن می‌کند.

اواخر سال 90 بود که «مرتضی بصیری‌پور» به خواستگاری «فهیمه احسان‌فر» می‌رود و پس از گرفتن جواب مثبت از سوی دختر عروسی ساده‌ و به‌دور از تجملات را برگزار و زندگی مشترک خود را آغاز می‌کنند، حاصل این ازدواج فرزندی به نام طاها می‌شود، پس از گذشت دو سال زندگی مشترک «فهیمه احسان‌فر» حس مادر شدن را تجربه می‌کند و پی از 9 ماه بی‌تابی فرزندش طاها در 28 بهمن‌ماه سال 1393 دیده به جهان باز می‌کند، هرچند زندگی شیرینی را سپری می‌کردند اما با آمدن طاها زندگی مرتضی و همسرش شیرین‌تر از قبل می‌شود.

روزها و ماه‌ها می‌گذرد تا «مرتضی و فهیمه» با بازی گوشی‌های پسر خو می‌گیرند، کم‌کم پسر لب به سخن می‌گشاید و اولین کلمه‌ای که می‌گوید «بابا» است، اشک شوق در چشمان پدر موج می‌زند، طاها قریب به سه سال را در آغوش پدر گذراند و بهترین روزهای زندگی‌اش را بر صفحه تاریخ حک کرد.

زمانی که «مرتضی» لباس رزم بر تن می‌کند

«مرتضی بصیری‌پور» زمانی که ظلم به حرم اهل بیت(ع) و مردم مظلوم سوریه توسط تروریست‌های تکفیری را می‌بیند غیرتش به جوش آمده و ماندن را در چنین شرایطی جایز نمی‌داند و پس از سه بار ثبت‌نام توفیق حضور می‌یابد و همچون دیگر رزمندگان اسلام، لباس رزم بر تن می‌کند و مخلصانه و عاشقانه در برابر خصم ایستادگی می‌کند.

درست 19فروردین امسال بود که خبر شهادت مرتضی بصیری‌پور در دفاع از حرم حضرت زینب(س) در پایگاه تیفور سوریه بر اثر اصابت موشک به مردم استان رسید و مرتضی اولین شهید دفاع حرم در خراسان‌جنوبی شد و اینگونه بود که طاها از نعمت پدر محروم و مرد خانه شد.

سهم فرزند از واژه‌ای به‌نام پدر

به بهانه تولد طاها قرار است به مهمانی ویژه‌ای برویم که میزبان آن کودکی است که از زمان شهادت پدر مرد خانه شده، کودکی که قریب به 11 ماه سهمش از واژه پدر تنها یک قاب عکس و یک سنگ سرد و بی‌روح است، گر چه کودک است و سنش به این چیزها قد نمی‌دهد اما جای نبود پدر را خوب حس می‌کند، در تمام دوران دلتنگی‌اش عکس پدر را بغل کرده و لباس پدر را می‌پوشد و رو به مادر می‌گوید؛ الان دیگه شبیه بابا شدم!

به جشن تولدی متفاوت‌تر از هر آنچه دیده بودیم دعوت شدیم، امروز گرچه پدر نیست اما پدران زیادی آمده‌اند تا جای خالی پدر طاها را پر کنند تا این کودک جای خالی پدر را احساس نکند، کودکی که در خیال کودکانه‌اش نمی‌گنجید که روزی آغوش گرم پدر تبدیل به سنگ سردی برایش شود که هر هفته به جای گونه‌های پدر باید بر آن بوسه زند.

جشنی به احترام فرزند شهید

وعده قرارمان ساعت 18 سالن آمفی‌تئاتر بانک انصار بود، به محض ورود به سالن جمعیت انبوهی را مشاهده می‌کنی که سر از پا نمی‌شناسند و هر کدام در تکاپوی کاری و هر آنچه در توان دارند را به کار می‌گیرند تا جشن ساده و زیبایشان به بهترین شکل برگزار و کمبودی احساس نشود.

دقایقی تا شروع مراسم باقی‌مانده، یکی در حال چک کردن صوت، عده‌ای در حال تمرین سرود، دیگری به دنبال تنظیم دوربین و ... است. رفته رفته بر جمعیت حاضر در سالن افزوده می‌شود، گرد هم آمده‌اند تا جشن تولد طاهای عزیز را در غیاب پدر برگزار کنند تا کودک سه ساله مرتضی جای خالی پدر را حس نکند، این اولین سالی است که طاها بدون حضور پدر تولدش را جشن می‌گیرد، هر چند پدر حضور ندارد اما حضور معنوی پدر را می‌توان از لبخند حک شده بر لبان مادر به وضوح حس کرد.

بادکنک‌ها و ریسه‌های رنگی، کیک تولد و قاب عکس پدر طاها از دور خودنمایی می‌کرد، قاری قرآن به روی سن می‌رود و آیاتی از کلام وحی را قرائت می‌کند و پس از آن نیز با نام نامی امام رضا(ع) همه از جای برخاسته و یکصدا سلامی از ته دل به امام مهربانی‌ها می‌دهند و می‌نشینند، مهمانان یکی پس از دیگری وارد می‌شوند، اولین برنامه این جشن اجرای گروه سرود بود که با نظم خاصی اجرا و تشویق حضار را در پی داشت.

اینجا همه به عشق شهدا آمدند، شهدایی که از همه دارایی خود گذشتند، زن و فرزند را رها کرده و برای دفاع از حریم عقلیه بنی هاشم زینب کبری(س) و تداوم امنیت و آسایش ملت ایران به پا خواستند و خواب غربی‌ها برای برهم زدن امنیت ایران اسلامی را پریشان ساختند.

شهدای مدافع حرم که شماری از آنان جاماندگان غافله شهدای دفاع مقدس و بسیاری نیز نسل امروزی‌های این سرزمین عاشورایی بودند، لباس رزم بر تن کردند و کیلومترها از وطن دور شدند، آن‌ها حسین گویان بر لشکر اهریمن تاختند، سر و جان دادند و با خون خود عزت و افتخار برای ایران و ایرانی به ارمغان آوردند.

راهی که شهدا به ما نشان دادند

محمد جوان 18 ساله یکی از مخاطبانی است که هدفش را از حضور در این مجلس جویا می‌شوم، می‌گوید: شهدا بر گردن ما حق بزرگی دارند اگر آن‌ها نبودند ما امروز این امنیت را نمی‌داشتیم، شهدا رفتند و راه ساده رسیدن به خدا را به ما نشان دادند.

وی شهدا را بهترین الگو برای جوانان دانست و تبیین کرد: شهدا مردان مرد روزگار بودند که دل از همه چیز کندند و به جنگ دشمنان انقلاب و نظام اسلامی رفتند و تمام نقشه‌ها و توطئه‌هایشان را نقش برآب کردند.

وی با تأکید بر اینکه خانواده شهدا حافظان اصلی فرهنگ ایثار و شهادت هستند، مطرح کرد: خانواده‌های شهدا الگوی ایثار و شهادت در جامعه هستند بنابراین در عصر کنونی باید از ظرفیت این افراد استفاده شود تا بتوانیم هجمه‌های دشمنان را نقش بر آب کنیم.

یکی دیگر از شهروندان حاضر در این مجلس با اشاره به ایثار جوانمردی شهدای مدافع حرم و وطن، گفت: اگر شهدا جان خود را برای دفاع از کشور نمی‌دادند وضعیت کشور قطعا بدتر از سوریه و عراق می‌بود.

وی با بیان اینکه صبر و شکیبایی خانواده‌های شهدا باید به عنوان یک الگو و درس عبرت برای همه ما باشد، اضافه کرد: مهم‌ترین رسالت ما در عصر کنونی پاسداری از ارزش‌های انقلاب اسلامی است لذا باید همانگونه که شهدا در این مسیر ثابت قدم بودند ما نیز ثابت قدم باشیم و از آرمان‌های امام و انقلاب خود دست نکشیم.

لحظه به یادماندنی فرزند شهید/ فرزندان شهدا را فراموش نکنیم

زمان طلایی خاموش کردن شمع‌ها می‌رسد، همه دور تا دور طاها قرار گرفته و منتظرند تا طاهای شهید بصیری‌‌پور شمع‌های چهار سالگی خود را فوت کند، امشب گر چه مرتضی نبود که دوشادوش فرزندش شمع تولد چهار سالگی دلبندش را فوت کند اما پدران زیادی آمده بودند تا به پاس دلاور مردی این بزرگمرد دل دردانه آقا مرتضی را شاد کنند.

جشن تولد چهار سالگی طاها نیز همانند تمام جشن تولدهای فرزندان شهدای مدافع حرم تمام شد، اما آنچه باید بیش از پیش مد نظر قرار دهیم این است که دلتنگی این بچه را نمی‌شود هیچ‌جوره پر کرد چون نعمتی را از دست داده که نمی‌شود جایگزینی برایش در نظر گرفت.

از طرفی وقتی انسانی آگاهانه تصمیم می‌گیرد برای دفاع از وطن و مردمش به جنگ برود و جانش را هدیه کند مسلماً انسان بزرگ و شخصیت خودساخته‌ای است‌، چنین فردی مسلماً همسر و پدر فوق‌العاده‌ای بوده، پس از دست دادن چنین پدری خیلی سخت و مشکل است.

انتهای پیام/69039/ج

نظر شما