شناسهٔ خبر: 31229367 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه حمایت | لینک خبر

دکتر جواد منصوری

انقلاب از جوشش بازنمی‌ایستد

صاحب‌خبر - بیانیه «گام دوم انقلاب» که می‌توان از آن به‌عنوان «نقشه راه دهه پنجم» نظام یاد کرد، بناست که کشور را به سوی «ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی (ارواحنا فداه)» با دو بال «نظریه نظام انقلابی» و «تلاش و مجاهدت جوانان ایران اسلامی» سوق دهد. بر اساس «نظریه نظام انقلابی» که دستمایه این نوشته است، عدم انفکاک انقلاب از نظم سیاسی – اجتماعی و التزام ابدی و دائمی این دو با یکدیگر، امری بدیهی است چراکه «انقلاب اسلامی پس از نظام‌سازی، به رکود و خموشی دچار نشده و نمی‌شود و میان جوشش انقلابی و نظم سیاسی و اجتماعی تضاد و ناسازگاری نمی‌بیند، بلکه از نظریه نظام انقلابی تا ابد دفاع می‌کند.» (بیانیه رهبر حکیم انقلاب در خصوص گام دوم انقلاب – 24 بهمن 97) این تأکید هوشمندانه از این منظر صورت می‌گیرد که برخی این روزها با شدت و حدت هرچه‌تمام‌تر، می‌کوشند تا مصائب و مشکلات کشور را به گردن انقلاب بیندازند و دو مرحله «انقلاب» و «نظام سازی» را مقصر اوضاع موجود جلوه دهند تا وانمود کنند که چنانچه دست از ممزوج کردن این دو برداریم، کار و بارمان درست می‌شود و ایام به کام! حرفشان این است که دوران انقلابی گری به سر آمده و آن را مسبب بی‌نظمی و غیرمنسجم بودن ارکان کشور می‌دانند. می‌گویند که باید از جوش و خروش انقلابی دست بکشیم و به کشوری آرام، با برنامه و هدفمند تبدیل شویم. تصمیمات خلق‌الساعه نگیریم و نقشه راهی بلندمدت داشته باشیم تا از گردنه‌ها عبور کنیم و به قله‌ها برسیم. این موارد بسیار مستحسن و مطلوب است اما بررسی چند دهه پیشین انقلاب حاکی از این واقعیت است که اتفاقاً کسانی که ادعای عبور از انقلاب را داشتند و به فکر ایرانی آباد و آزاد بودند، همگی در چنبره افراط‌گرایی گرفتار آمدند و تنش‌ها و شوک‌های سنگینی را به جامعه تحمیل کردند. فتنه سال‌های 78 و 88 را نظریه‌پردازان و طرفداران خطی به پا کردند که صدای ضدیت آن‌ها با انقلاب از همه بلندتر بود و لاجرم در ورطه توطئه‌های چندمرحله‌ای غرب افتادند. به‌جای مدینه فاضله علوی، عَلَم جامعه مدنی به سبک غربی را سر دست گرفتند و به اسم آزادی‌های سیاسی و اجتماعی، تیشه به ریشه انقلاب زدند و بی‌شرمانه برخلاف ارزش‌هایی که خون‌های بسیاری به‌پای آن ریخته شده بود، عمل کردند. روزانه چندین شبهه به اصول و مبانی دینی وارد کردند و به هر کس که غیرتمندانه در مقابلشان ایستاد و با استدلال و منطق، خائنانه بودن روش آن‌ها را بر ملأ کرد، انگ «آنتی سوشال» (ضد اجتماعی) بودن زدند و در عوض، هر نشریه و روزنامه‌ای که به عقاید دینی و انقلابی حمله می‌کرد را «وطن‌پرست» و حامی اعتلا و ترقی پیشرفت معرفی کردند! به‌بیان‌دیگر، درصدد برآمدند که انقلابی بودن را به مفهوم آشوبگری و افراط‌گرایی تعبیر کنند، حال‌آنکه در رهنمودهای مکرر مقام معظم رهبری، هر نوع رفتار ضداجتماعی از جمله «خامی کردن و عصبانی شدن»، «زیاده‌روی و افراط»، «زیر پا گذاشتن اخلاق» و «پرخاش نابجا» تقبیح شده و جالب اینکه همه این رذایل را در بسیاری از مخالفان انقلاب می‌توان در مجموع دید! واقعیت این است که نظام سازی انقلابی تطابق کاملی با نظم سیاسی و اجتماعی دارد و نمونه‌های عینی فراوانی برای آن می‌توان آدرس داد. جوشش انقلابی که مقوم و تضمین‌کننده ورود مقتدرانه به مراحل دیگر است، در هر برهه‌ای که به میدان عمل آمده، پیشرفت و جهش اعجاب‌آوری برای کشور پدید آورده است. حرکت‌های انقلابی و جهادی به‌خصوص در حیطه علم نشان می‌دهد که از قضا انقلابی‌ها گوی سبقت را از مدعیان ربوده‌اند. درحالی‌که نظریه‌پردازان شیفته غرب و حامیان آن‌ها با اندک ناملایمت، به آغوش آمریکا و اروپا پناه می‌برند، جوانان پای‌کار حزب‌اللهی در برابر انواع سختی‌ها مقاومت کرده و دستاوردهای بزرگی را به ارمغان آورده‌اند که در هیچ مقطعی از تاریخ ایران دیده نشده است. نکته دیگر اینکه بر اساس بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی، در ۴۰ ساله دوم باید سه مرحله «دولت سازی»، «جامعه سازی» و «تمدن سازی» طی شود که پیش‌نیاز آن، دو مرحله «انقلاب» و «نظام سازی» است. برخی اما معتقدند که نظام سازی مبتنی بر اساس چارچوب‌های انقلابی نه‌تنها نتوانسته انسجام و پیشرفت لازم را برای کشور فراهم آورد، بلکه انشقاق و شکاف‌هایی را هم موجب شده است! این در حالی است که چنانچه این دو مرحله حذف کنیم، هم تحقق سه مرحله بعدی متصور نیست و هم خطر به انحراف کشیده شدن مراحل بعدی بسیار بالا می‌رود. در مقابل گروهی هم هستند که قائل به نظام‌سازی منطبق با انقلاب‌اند اما با حذف مؤلفه‌ها و شاخصه‌های آن! از باب مثال، این دسته همان‌هایی هستند که علی‌الدوام از ترک خصیصه استکبارستیزی سخن به میان می‌آورند و می‌گویند که چه کار داریم که با همه دنیا بجنگیم؛ گویی که ما مسبب هشت سال جنگ تحمیلی و تحریم‌های وحشیانه بوده‌ایم! مدعی‌اند جهان کدخدا دارد و باید با او ببندیم! با این مبنا و ممشای فکری، مقدرات کشور معطل‌ می ماند و دشمن را به فشار و تحریم بیشتر امیدوار می کند. بر انقلابی گری اصرار دارند ولی همزمان بر تجمل‌گرایی هم مصرند! محرومان و قشر ضعیف جامعه در سیاست‌های کلان آن‌ها محلی از اعراب ندارند و تمام هم و غم آن‌ها فربه کردن متمولین و سرمایه‌دارانی است که مسبب بخش مهمی از اوضاع معیشتی جامعه هستند. شعار وفاداری به آرمان‌های نظام را سر می‌دهند اما وقتی به دو راهی استقلال و رابطه با غرب می‌رسند، چراغ راهنمای چپ را می‌زنند! از طرفی استقلال‌خواهی را فریاد می‌زنند و از سوی دیگر، از هیچ اقدامی برای نزدیک شدن و جلب نظر استعمارگران عصر حاضر فروگذار نمی‌کنند. از اسلام ناب که خمیرمایه انقلاب است دم می‌زنند ولی به اصول مصرح آن پایبند نیستند و پیشنهاد برگزاری رفراندوم درباره اجرای قوانین اجتماعی اسلام را مطرح می‌کنند! و بالاخره اینکه انقلاب اسلامی همان‌گونه که تاکنون گام‌های اول و دوم را با قدرت مثال‌زدنی و علیرغم موانع بلند و متعدد با افتخار برداشته است، با اتکا به وعده‌های الهی و به مدد نیروی خروشان جوانان انقلابی، قدم‌های سه‌گانه باقی‌مانده را نیز پر قدرت و با انگیزه مضاعف به سوی تأسیس تمدن بزرگ اسلامی بر خواهد داشت و آرمان نهایی نهضت سال 57 را به کوری چشم معاندان محقق خواهد کرد.

نظر شما