شناسهٔ خبر: 31222799 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: بانی فیلم | لینک خبر

برنامه استعدادیابی علیخانی یک ذوق زدگی بدون نوآوری است یا ایده ای با بازدهی مناسب در بلندمدت؟!

«عصر جدید»؛ کپی از اسم تا رسم!

صاحب‌خبر -

بانی فیلم، گروه تلویزیون، هادی داداشی: برنامه اخیراً شروع شده احسان علیخانی قابل تحمل و کاربردی است؟!

برای رسیدن به پاسخ این سوال، اول باید این را بگوییم که برنامه سازی در تلویزیون، بویژه اگر با اندکی ساختارشکنی و بداعت هم همراه باشد، کم از شکستن شاخ غول ندارد. برنامه ساز نوگرا در این رسانه پر از مخالفتهای سلیقه ای و سنگ اندازیهای رنگارنگ، خیلی باید همت و اراده داشته باشد تا دوام بیارد و از تنگنای ممیزی ها و دخالت های غیرکارشناسانه، برنامه اش را به سلامت به آنتن برساند.

با این وصف، دسترسی مردم به ماهواره و اینترنت، آنقدر از لحاظ تنوع بصری آنان را اقناع و چشم و دل سیر کرده که دیگر نمی توان توقع داشت هر بنجلی را به اسم برنامه دربست بپذیرند. همانطور که دیگر نمی توان ضعفها و کاستیهای یک برنامه را زیر پوشش محبوبیت یک مجری و امید واهی به تداوم این جذابیت پنهان کرد. واقعیتی که در جریان پخش «ماه عسل» در سال جاری و برگشتن ورق و افزایش انتقادها از روند برنامه و رفتار تکراری احسان علیخانی عیان شد.

علیخانی مجری مورد وثوق تلویزیون که ظاهرا قرار است بار مسئولیت استعدادیابی را به نمایندگی اجباری از سایر شبکه ها به دوش بکشد، آسان ترین و مستقیم ترین مسیر را انتخاب کرده؛ کپی کاری!

با توجه به اینکه صدا و سیما هیچگاه علاقه ای به رعایت قانون کپی رایت جهانی نداشته و این ویژگی اش را در جریان پخش مسابقات ورزشی و فیلم های سینمایی خارجی بارها به رخ کشیده، پس «عصر جدید» از دیدگاه این قانون، یک محصول تقلیدی و کش رفته محسوب می شود. ضمن اینکه سازندگان برای انتخاب نام آن هم زحمت زیادی به خرج نداده اند و عنوان فیلم معروف چارلی چاپلین را برداشته اند. خوشبختانه سازندگان درباره طراحی دکور، جایگاه داوران و حضار و نحوه کارگردانی تلویزیونی هم از قوانین کپی کاری تخطی نکرده اند!

حالا اگر با رونویسی از «ایکس فاکتور» و «امریکن گات تلنت» کنار بیاییم، باید دید علیخانی دست کم در قسمت اول به عنوان مجری ارزش افزوده ای برای «عصر جدید» داشت یا خیر. بعضی به شوخی می گویند همین که علیخانی تمرین «بغض کردن» را فراموش کند، خودش یک اتفاق است! گذشته از این شوخی، به نظر علیخانی اینجا دیگر از آن موضع و منظر بالا به مخاطبان و شرکت کنندگانش نگاه نمی کند. در واقع او با درک لحن و فضای صریح برنامه اش، بهتر دیده رویه مهربانانه و متعادلی را در قبال شرکت کنندگان در پیش بگیرد. با این حال او در مقایسه با مجریان به نسبت موفق تری مثل عادل فردوسی پور و فرزاد حسنی، در قسمت اول به جز تغییر مدل مو و لباس، آورده دیگری نداشت. نقش او را در قسمت اول هر مجری متوسط دیگری می توانست اجرا کند. داخل پرانتز بگویم فردوسی پور تقریبا در اغلب قسمتهای «نود» ارائه تازه ای دارد و حسنی هم در جریان برگزاری نشستهای خبری جشنواره فیلم فجر امسال نشان داد برای به روز کردن خود و ایجاد جذابیت مشکلی ندارد.

حال آنکه علیخانی در مقام مجری مستر این سالهای تلویزیون، در «عصر جدید» اجرایی یکنواخت و ساده داشت. انتظار خرق عادت از او نداریم، اما آیا نباید استیج او برای مسابقه ای با ادعای استعدادیابی، فرق فاحشی با مثلا اجرای ویژه برنامه نوروز داشته باشد؟! واکنشهای بعضاً اغراق آمیز او در مواجهه با نظرات داوران بیشتر شبیه به روشی برای بازار گرم کنی بود.

انتخاب کارشناسان برنامه هم به نظر چندان درخور و مناسب نیست. جدا از امین حیایی که طنازی ذاتی و پیش زمینه تماشاگر از تنوع نقشهایش جلوی دوربین، رفتار و گفتار او را در چنین مسابقه ای غیرمنتظره و جالب جلوه می دهد، سه داور دیگر حداقل در اولین قسمت وصله ناجور بودند. رویا نونهالی که اغلبِ مطبوعاتی ها می دانند حوصله و رغبتی برای یک گپ زدن عادی رسانه ای هم ندارد، در این مسابقه هم گویی در همان لاک خودش فرو رفته و احتیاجی به برقراری ارتباط مناسب و ایجاد چالش نمی بیند. ضمن اینکه بر خلاف حیایی، روند نقش آفرینی های او و ذهنیتی که برای تماشاگران ساخته، عموماً در تضاد با دربرکردن ردای داوری چنین مسابقه فانی است.

آریا عظیمی‌نژاد با وجود کارنامه حرفه ای مطلوب و شعور هنری اش، اصول بازیگری متناسب برای شرکت در این دست برنامه ها را نمی داند و گویی با دوربین راحت نیست. او دیشب در بیشتر لحظات عبوس و غیر سمپات بود و تلاشی برای شکستن منش آشنایش به مناسبت جو تفریحی این برنامه نکرد. حتی در لحظه پرتاب توپ به سمت حضار هم، اکت عظیمی نژاد حاکی از نوعی شرم حضور و بی علاقگی بود.

نام سیدبشیر حسینی را تا قبل از برنامه دیشب نشنیده بودم، ولی وقتی شنیدم او دانش آموخته دانشگاه امام صادق (ع) است، دلیل گزینشش برای این برنامه را با توجه به تحولات اخیر تلویزیون و خصوصا سطوح مدیریتی شبکه سه، دریافتم! مشکل او بر خلاف عظیمی نژاد در برنامه دیشب، ولع دیده شدن و به چشم آمدن بود. آن هم با توسل به تعابیر نامتعارف و اصطلاحات عجیب و طرح نکات بی ربط و اضافی. در عین اذعان به لزوم قرارگیری یک کارشناس در جمع داوران، بعید می دانم بشیر حسینی مهره مخاطب پسندی باشد. احتمالاً او بیشتر کاراکتری مدیر پسند است تا مخاطب پسند!

اما بر می گردم به پرسش ابتدای مطلب؛ برنامه اخیراً شروع شده احسان علیخانی قابل تحمل و کاربردی است؟!

استعدادیابی در ایران با توجه به محدودیتهای اجتماعی و ملاحظات فرهنگی همیشه در مهجوریت قرار داشته. تلاشهای رامبد جوان در «خندوانه» برای گریز از گونه ای ستاره گرایی و چهره پرستی و فرصت دادن به افراد گمنام، اما با استعداد، نتیجه قابل قبولی داشته.

علیخانی اما در تلویزیونی مسئولیت این برنامه را به عهده گرفته که بعد از حدود چهار دهه، هنوز گرفتار سوءتفاهم و خودسانسوری های متنوع و نوظهور است. در همین برنامه دیشب در نخستین اجرا که به حرکات آکروباتیک اختصاص داشت، دختربچه های روی سن در فریب خفیفی پسر جا زده شدند و در اشاره به آنان هم خودداری هماهنگ شده ای وجود داشت!

ضمن اینکه همه ما در مواجهه با قسمتهایی از همان«AGT» هم بارها شاهد بوده ایم شرکت کنندگان چه ها که نکرده اند و با تکیه به فرهنگ آمریکایی و فضای باز برنامه سازی چه رفتارهایی که ازشان سر نزده. همانطور که داوران دست شان برای عکس العمل و ابراز نظر باز بوده. اما آیا در تلویزیون ایران این امکان وجود دارد؟! بی تردید خیر!

سازندگان ناگزیرند برای شکستن تابوهایی مبارزه کنند و فرصت را برای استعدادهای شگرف دیگری فراهم سازند. درست مثل ترانه خوانی و دست زدن حضار مذکر و مونث در کنار هم که تا قبل از «خندوانه» در تلویزیون قابل هضم نبود، اما الان عادی شده. باید دانست همانطور که داوران هم با برخی اجراهای دیشب راضی نشدند، قطعا مردم هم در این روزگار با تماشای هر تصویر و محتوایی، شگفت زده و مشتاق به پیگیری ادامه برنامه نخواهند شد.

با این وجود، «عصر جدید» از آن جنس برنامه هایی است که باید در تداوم بلند مدتی قوام یابد و روی غلتک بیفتد تا بتوان بهتر درباره اش نوشت و نظر داد. تا اینجا، اما هدف برنامه قابل احترام و تقدیر است.

اشتراک گذاری در:

نظر شما