«ایران» امروز به هفت هزارمین شماره خود رسید. هفت هزارمین شماره برای «ایرانیانی» که در این 25 سال پر فراز و نشیب، خاطرههای زیادی ساختهاند، تنها یک عدد و یک شمارگان نیست، یک عمر تجربه، توانایی و مهارت است که اهالی «ایران» با جسارت، شهامت و آگاهی خلق کردهاند. حالا آنها در این هفت هزارمین شماره از روزهایی میگویند که برایشان «ایران» را یک خانواده صمیمی و پر دغدغه تبدیل کرده و اجازه نمیدهد به این سادگیها از آن دل بکنند.
تحریریه
مرتضی گلپور، خبرنگار سیاسی: در اغلب رسانههای ایران، خبرنگاران مستأجرانی هستند که دیر یا زود، به اجبار یا اختیار مجبور به کوچ از رسانه میشوند. با این همه، حضور در رسانهای که هم نامش و هم جایگاهش نشان دهنده گستردگی و تنوع و غنای «ایران» است، فرصت مغتنمی برای یک خبرنگار است. من همیشه سعی کردم قدردان این خانهای باشم که امروز در آن هستم و در فعالیت خود، با صاحبان آن که مردم ایران هستند، صادق باشم؛ برای آنان ببینم، برای آنان بیندیشم و برای آنان بنویسم. اگر ما هستیم، به لطف وجود خوانندگان ایران است، کسانی که در این 7 هزار روز، پای به پای روزنامه آمدند و چه با ما، چه با پیشینیان و چه با آیندگان، این رسانه را پروراندند و به بالیدن آن کمک کردند.
فرناز حسنعلیزاده، خبرنگار: روزنامه معبد من بود؛ معبدی که سالها پیش با بیاخلاقی آشنایان و بداخلاقی غریبهها برای همیشه ویران شد؛ بعد از ماهها و ماهها و ماهها خانه نشینی اجباری و توبه اجباریتر مهر 92 ایران پناهگاهم شد از دست دوست و دشمن. در این سالها نه روزنامه نگار که خودم را پناهنده دیدم. به «ایران» مؤمن بودم چون رأس این مجموعه نه مدیر که پدری بود که این پناهگاه را گرم و روشن نگه میداشت. حرفهای نیست اما واقعیت است که اتکای این سالها مردی بود که فقط و فقط به اخلاق میشناسمش.«ایران» بدون او همچنان روزنامه است؛ اما پناهگاه...نمی دانم.
حسین مسلم، دبیرگروه فرهنگی: «ایران» به تعبیری استراتژیکترین رسانه مکتوب کشور است. روزنامهای که گرچه در نزد عموم به عنوان رسانه دولت و گاه حتی تریبون دولت به حساب میآید اما نگاهی به محتوای آن در تمام این سالها نشان از این دارد که همواره سعی کرده جایگاه خودش را اگر نگوییم 100 درصد اما تا حد زیادی حفظ کند. به شخصه تجربه کار در نشریات متعددی را داشتهام و در بیش از 2 دهه فعالیت مطبوعاتی میتوانم به صراحت بگویم که «ایران» شبیه هیچ کدام از نشریات دیگر نیست. در حقیقت باید از مکتب «ایران» سخن گفت و وقتی میگوییم مکتب «ایران» مطلقاً سخن گزافی نگفتهایم. البته اینها به معنای نبود اشکالات و نقایص موجود در پیکره این مؤسسه مطبوعاتی نیست. سخن بر سر آن است که «ایران» را تنها و تنها میتوان با خود «ایران» به قیاس نشست و دربارهاش قضاوت کرد.
محمد مطلق، دبیر گروه گزارش: روزنامه ایران در طول حیات خود با جذب بیشترین سرمایه ذهنی از چند نسل روزنامه نگار و به همین نسبت جذب طیفهای مختلف سیاسی با تغییر گفتمان هر دولت و اعتدال بخشی مواضع تند به دلیل قرار گرفتن در جایگاه متر و معیار رسانهای و گفتمان غالب و انباشت تجربههای رنگارنگ رسانهای، عملاً به تیم مطبوعاتی کشور تبدیل شده است. چه ضعیف چه قوی، «ایران» روزنامه همه ایرانیان و روزنامه همه روزنامه نگاران شاخص ایران بوده و خواهد بود. به همین دلیل اعتقاد دارم ضعف و غنای مطبوعات کشور در آینه روزنامه ایران نشان داده میشود، چنانکه ضعف و غنای این روزنامه به ضعف و غنای سطح حرفهای مطبوعات کشور منجر خواهد شد.
رضا درویش، رئیس دفتر مدیر عامل: 25 سال پیش، به من که جوانی 24 ساله بودم، مأموریت دادند چند خبرنگار و سردبیر را برای مذاکره به ساختمان روزنامه دعوت کنم. یکی از روزهای اردیبهشت ماه 1373، هنوز 9 ماه به انتشار روزنامه مانده بود و ما در ساختمانی سوت و کور کار میکردیم. آقای احمد توکلی از من خواستند برای سکوت ساختمان فکری کنم. من چهار رادیو پیدا کردم و در اتاقهای ساختمانی که آن زمان دو طبقه بیشتر نداشت، روی موجهای مختلف تنظیم کردم. از همان وقت سکوت از روزنامه رفت و دیگرهم بازنگشت. روزنامه ایران همچون کودکی پا گرفت، بزرگ شد و افقهای دید ما را گسترش داد. رویدادهایی که به زبانهای انگلیسی و عربی، و به خط نابینایان منتشر شد، چشم اندازی پیش روی ما قرار داد که فراز و فرودهای مسیر را کوچک میکرد. هر روز صبح با گشودن صفحاتش لبخند زدیم و دشواری دیروز را از یاد بردیم. کودک دیروز ما، در 25 سالگی و در آستانه 7 هزارمین شماره، به جوانی برومند و باتجربه تبدیل شده که هنوز در کاوش افقهای جدید است. روزنامه ایران از صفحات کاغذیاش راهی به دنیای مجازی گشوده و مخاطبان بیشتری را هدف قرار داده است. اما برای من که 25 سال از زندگیام در صفحات روزنامه ایران ورق خورده، هنوز گشودن روزنامه کاغذی چیز دیگری است.
یوسف حیدری، خبرنگار: زمانی که به «ایران» آمدم تنها 25 سال داشتم و الآن 42 ساله هستم. یعنی 17 سال از زندگی خود را در مؤسسه مطبوعاتی ایران سپری کرده ام. حسی که نسبت به «ایران» در طول این سالها داشتهام مانند یک خانواده است و همیشه «ایران» را خانه دوم خود میدانم. شاید به همین خاطر است که هر زمان که «ایران» به چالش و سختی مانند وضعیت کنونی افتاده، تلاش کردهام تا آن را از این وضعیت نجات دهم. به نظرم «ایران» وجه تمایز ویژهای با رسانههای دیگر دارد. آن هم اینکه توانسته جایگاه خود را در بین مردم حفظ کند.
مهسا قوی قلب، خبرنگار گروه اجتماعی: این روزها مثل روزهای اول راه اندازی روزنامه ایران نیستم این هم به خاطر مشکلاتی است که تا امروز پشت سر گذاشتهایم، امیدوارم با آمدن سال جدید و با ایجاد تحولات ساختاری روزهای بهتری را تجربه کنیم.
الهه زارعی، خبرنگار گروه اجتماعی: روزنامه ایران روزهای سختی را سپری میکند این فقط مخصوص روزنامه ما نیست مطبوعات روزهای تلخی را میگذرانند. ما شغل سخت و پر استرسی در تحریریه «ایران» داریم و امنیت شغلی مان معلوم نیست، همه این موارد موجب شده تا آن شور و نشاط در مطبوعات کشور کم شود. به نظرم ما چون روزنامه دولت هستیم بیشتر از دیگر روزنامهها آسیب میبینیم. امیدوارم سال 98 روزهای خوبی برای مطبوعات باشد.
الهام جعفری، خبرنگار ایران زمین: سال 73 وارد روزنامه ایران شدم اولین شماره روزنامه را خوب به یاد دارم در آن روزها همه همکارانم در تحریریه پر از انرژی و انگیزه بودند. روزنامه ایران دومین روزنامه رنگی کشور بود و همین به ما انرژی میداد تا بهتر کار کنیم و بیشتر دیده شویم با این حال 24 سال از آن روزها میگذرد و امروز روزنامه ما درگیر مشکلات بسیاری است از مشکلات مالی گرفته تا مشکلات گوناگونی که برای خبرنگاران به وجود آمده است.
سوسن صادقی، خبرنگار گروه فناوری: 24 سال است که در روزنامه کار میکنم و بهترین دوران کاری ام در دوران دولت اصلاحات بود. ما دیگر آن دوران طلایی روزنامه نگاری را ندیدهایم در آن زمان خبرنگار کار خودش را میکرد و همه چیزی سر جای خودش بود. خبرنگاران پرتلاش بودند و یک پویایی خاصی در تحریریه ایران بود. خبر برای خبرنگاران بسیار مهم بود و خبرنگار تلاش میکرد که اولین خبر در حوزهاش را خودش بزند. اما بعد از آن روزنامه تغییرات بسیاری داشت و دیگر مثل سابق نتوانستیم کار کنیم و حالا حاشیههای کارمان زیاد شده است.
مینو مؤمنی، دبیر گروه فناوری: کار در روزنامه دولت با کار در روزنامههای خصوصی اصلاً قابل مقایسه نیست. بدنه روزنامه ایران کاملاً کارمندی است.
فرناز قلعه دار، دبیر گروه حوادث: من «ایران» را دوست دارم. کارم را هم در این روزنامه از سال 76 آغاز کردم و فکر میکنم در آن دوران حرفهایترین روزنامه نگاران در تحریریه بودند. من در گروه گزارش و با افراد خوشفکری مثل سید آقایی، سهیلا امیری، بابک بانصیری، مهری حقانی و... کار میکردم. در آن دوران حرفهای بسیار آموختم و همه سعی میکردند تا اطلاعاتشان را در اختیار دیگران قرار دهند. خبرنگاران دغدغه مالی نداشتند این هم به خاطر وضعیت اقتصادی جامعه در آن دوران بود. همه به فکر پیدا کردن سوژههای خاص بودند، برای مردم مینوشتند و از مشکلات مردم میگفتند اما 20 سالی از آن دوران گذشته خیلی چیزها در تحریریه عوض شده است هم محیط تحریریه و هم نگاه مدیران به روزنامه تغییر کرده است. هماکنون بیشتر خبرنگاران دغدغه نان دارند. همه به این فکر میکنند که آخر ماه بشود تا حقوق بگیرند. کار تکلیف شده است و دیگر ما آن عشق به کار خبری را نمیبینیم.
زهره صفاری خبرنگار حوادث: روزنامه ایران برای من نوشتن خبرهای تلخ و غم انگیز است. من در این سال ها خبرهای تلخ بسیاری نوشتم و با هر کدامش غمگین شدم. حوادث نویسی همین است اما تلخترین خبر سر بریدن کودک جلوی چشمان مادرش بود. هنوز ضجههای مادر این بچه از یادم نمیرود.
حمیرا حیدریان، خبرنگار صفحه تاریخ: 20 سال تمام در روزنامه ایران کار کردم. فکر می کنم در دوران آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خاتمی بهترین روزهای روزنامه نگاری را تجربه کردیم.
در آن دوران افراد صاحب سبک و خلاق در روزنامه بودند. در دوران آقای خاتمی خبرنگاران پویا بودند، رقابت و رفاقت بین افراد بود. خبرنگار در داخل و خارج روزنامه کارش را بخوبی انجام میداد اصلاً سوژهها پشت میز دنبال نمیشد. اما هماکنون وضعیت فرق کرده است. فکر میکنم روزنامه ایران به لحاظ محتوایی بسیار تغییر کرده است.
زهره افشار، خبرنگار گروه ایران زمین: مثل همیشه مثل روز اول «ایران» را دوست دارم. 7 عدد مقدسی است و خیلی خوشحالم هفت هزارمین شماره را میبینم.
پریسا عظیمی، خبرنگار گروه ایران زمین: ایران خانه اول ماست و ایران را دوست دارم.
مسلم یگانه، خبرنگار گروه ایران زمین: با توجه به اینکه روزنامه ایران از جایگاه مردمی در جامعه برخوردار است باید به مطالب تحلیلی و با محتوای بیشتر بپردازد.
اسماعیل علوی، دبیر گروه پایداری: روزنامه ایران نقشی از ایران بزرگ است و هفت هزارمین شماره آن تاریخ هفت هزار ساله فلات ایران، با همه فراز و فرودها و تلخی و شیرینیهایش را به یاد میآورد. هفت هزاری که نستوهی فرهنگ مردمی بزرگ را در سطر سطر خود جای داده و تاریخ بشریت را سرشار میسازد.
مالی اداری
سید محمود امینی، مدیر امور اداری: هفت هزارمین شماره نشانهای از ثبات روزنامهای است که گرچه عنوان ارگان دولت را بر پیشانی دارد اما به رغم همه فراز و نشیبها توانسته رسالت خود را در انعکاس و انتقال مسائل و مشکلات مردم به درستی انجام دهد و همچنان عنوان رسانه مورد توجه مردم را به خود اختصاص دهد. هفت هزارمین شماره «ایران» مبارک.
داریوش صارمی، مدیر مالی: 24 سال است همراه ایرانیم. طی این سالیان روزهای پرفراز و نشیبی را تجربه کردهایم، مدیران بسیاری آمدهاند و رفتهاند و فعالیتهای آنها اثراتی ماندگار برجای گذاشته است. اما این روزها که مطبوعات کشور حال و روز خوشی ندارند امید ما این است که نام «ایران» تا ابد زنده و جاویدان باقی بماند. در حقیقت در شرایط فعلی که به نظر میرسد روزنامه نگاری به سبک و سیاق سنتی در حال پوست اندازی است و ورود شبکههای مجازی و به اصطلاح رسانههای شخصی، فعالان حوزه مطبوعات را نگران کرده، تنها تدبیر و اقدام عاجل روزنامه نگاران و متخصصین حوزه مطبوعات در جهت هماهنگ شدن با شرایط روز از نظر تکنولوژی میتواند راهگشا باشد و شرایطی را فراهم کند که حتماً و حتماً مطبوعات کشور خصوصاً روزنامه ایران همچنان بر تارک گیشههای روزنامه فروشی بدرخشد.
مینو سلطانی، عضو هیأت مدیره مؤسسه ایران: با «ایران بخوان» شروع شد و امید است تا ایران پابرجاست روزنامه ایران نیز با پشت سر گذاشتن مشکلات، استوار و خواندنی بماند. چاپ هفت هزارمین شماره روزنامه ایران بر همه دوستداران آن مبارک.
حسین حسنزاده نوشهر، کارمند امور اداری: هفت هزارمین شماره روزنامه ایران بر همه ما مبارک. امیدوارم «ایران» ما همیشه برقرار باشد.
حمید پورعلی، کارمند امور اداری: رسیدن به هفت هزارمین شماره کاری دشوار و البته افتخار آفرین است که «ایران» به مدد تلاش پرسنل و تدبیر مدیران توانست به آن دست یابد. امیدوارم ایران بر قله موفقیت استوار باقی بماند.
فهیمه فرح خواه، کارمند امور اداری: هفت هزارمین شماره روزنامه وزین ایران جایگاه ویژهای یافته است. سردار مطبوعاتی در 5 سال گذشته، سرافراز از فراز و نشیبها، سنگر خدمت را به هنروری خوشنام، خوشفکر و جوان میسپارد. سپاس ویژه از عزیزی که رفت و خوشامد به گرانقدری که رسیده است را با امید به حل معضلات و توفیق بر مشکلات بیان میکنیم. وحدت و تجمیع قدرت منابع انسانی و تأمین امنیت شغلی برای خانواده «ایران» را آرزومندم.
محمد گنجی، کارمند اداری: از سال 89 در روزنامه ایران فعالیت میکنم و با وجود اینکه همواره تلاش کردهام وظایفم را به درستی انجام دهم، اما همچنان نگران تمدید نشدن قراردادم هستم. این درحالی است که امنیت شغلی ضامن پیروزی هر نهاد و مؤسسهای به شمار میآید.
علی اصغر درگاهی، کارمند مالی: در 19 سالی که در روزنامه ایران فعالیت کردهام فراز و فرودهای بسیاری را دیدهام و تلخیهای بسیاری را تجربه کرده اما همیشه به کمک پرسنل زحمتکش و مدیریت توانستهایم از همه مشکلات هرچند سخت عبور کنیم. امیدوارم در آینده مشکلات مالی مؤسسه ایران حل شده و از این روزهای سخت فاصله بگیریم چراکه پرسنل روزنامه ایران لیاقت روزهای بهتری را دارند.
افسانه حسینی، رئیس حسابداری: مطبوعات بلای شیرین جامعه ما محسوب میشود. هم مصائب و مشکلات دارد و هم کار کردن در آن لذت بخش است و فراموش نشدنی. امیدوارم «ایران» ما با همکاری و همدلی پرسنل و تدبیر مدیران همواره پایدار و پابرجا باشد و شیرینی و حلاوت آن بیش از مشکلاتش باشد.
مختار خوشگو، کارمند امور مالی: بعد از گذشت هفت هزار چاپ روزانه روزنامه ایران و رسیدن به سن 25 سالگی هنوز پیچ و خمهای زیادی را باید پشت سرگذاشت تا از نظر مدیریت درون سازمانی به درجه اعتلای خود برسد. انشاءالله همچنان که در راستای رسالت واقعی خود یعنی اطلاعرسانی به پختگی رسیده از نظر مدیریت درون سازمانی هم اعتلا یابد.
رضا رشتی طلب، کارمند امور مالی: بیست و چهار سال از فعالیت من در این روزنامه میگذرد. انگار کودک آن سالها، امروز به جوانی رعنا تبدیل شده است امیدوارم روزنامه ایران در سایه همدلی همه پرسنل آیندهای درخشان داشته باشد.
محمد علی محمدیان، کارمند اداری: از سال 73 تاکنون در این مؤسسه مشغول به کار هستم. در طول این سالها تجربههای زیادی کسب کردم و نکات زیادی را آموختم. از دوران خدمت من تنها 2 سال باقی مانده و به این فکر میکنم که چقدر دل کندن از این خانواده برایم دشوار است. چرا که دل کندن از محیط سرزنده، شاد و فعال تحریریه برای من که عمرم را در اینجا گذاشتهام بسیار سخت و طاقت فرسا خواهد بود.
فنی
محسن رئوفی، سرپرست صفحه آرایی: از اواخر سال 73 وارد روزنامه ایران شدم. در طول این سالها فراز و نشیبهای زیادی را دیده ام. روزهای تلخ و شیرین زیادی که حالا برایم به خاطره تبدیل شده است. شروع روزنامه ایران در زمان خود با استقبال بینظیری روبهرو شد، اما سالها بعد به دلیل اتفاقاتی که افتاد، توجه به این موضوع کم شد، ولی همچنان روزنامه با پرسنل قدیمی و جدید به راه خود که همان اطلاعرسانی دقیق و با محتواست ادامه میدهد. به امید روزی که دوباره آن دوران اوج تکرار شود.
محسن جانیپور، رئیس گروه ویراستاری: مرارت و مشقت بسیار کشیدیم، هفت هزار بار مردیم و زنده شدیم تا اینکه «ایران» خصولتی (به وقت کار دولتی و به وقت حساب خصوصی) به شماره هفت هزارم رسید. مبارک باد.
ناصر نوذری، ویراستار: روزنامههای مکتوب برای بقا و ادامه حیات نیازمند فکری جدید و ایدهای خاص هستند. درست نیست ضعفها را به حساب فضای مجازی گذاشت. باید از تجربه و ایدههای جدید کشورهای موفق در حوزه مطبوعات استفاده کرده و با الگوبرداری صحیح به نتایج مطلوب دست پیدا کنیم. هرچند گرانی کاغذ و کمبود آگهیها در شرایط اقتصادی امروز عرصه را بر مطبوعات سخت کرده اما در سایه تدبیر میتوان از پیچ و خم مشکلات سربلند عبور کرد.
فریبا جمالی، ویراستار: دوازده سال است که بدون امنیت و ثبات شغلی و درشرایطی که رسانههای مکتوب اوضاع نامناسبی دارند به فعالیت خود ادامه دادهام و اعتقاد دارم باید با همه سختیها این مسیر را ادامه داد و دست از تلاش برنداشت.
مجید گرامی، ویراستار: امیدوارم دوباره وضعیت مطبوعات به ثبات برسد و مانند گذشتههای نه چندان دور روزنامه ها پابرجا و پرقدرت به فعالیت خود ادامه دهند.
فرمهر صدقی، ویراستار: دعا میکنم وضعیت رسانههای مکتوب و از جمله روزنامه ایران مانند گذشته به گونهای رو به راه شود که شرایط بازنگری در وضعیت مالی و حقوق و دستمزد پرسنل فراهم شود. بهبود وضعیت اقتصادی میتواند یکی از مهمترین عناصر ایجاد و افزایش انگیزه فعالیت باشد که به افزایش کارآیی پرسنل منجر میشود.
مهدی کلهر، ویراستار: ان شاالله وضعیت سخت پیش رو را پشت سر بگذاریم.
نسرین خادمی، ویراستار: در این سالها بسیار سرد و گرم چشیدهایم. فراز و فرود بسیاری پشت سر گذاشتهایم؛ ای کاش بتوان همه حقایق را گفت. روزنامه خانه دوم که نه خانه نخست ماست؛ برای ماندگاریاش بکوشیم.
روزنامه الوفاق
زلفا معیل، خبرنگار روزنامه الوفاق: در روزهای سختی که پشت سر میگذاریم، دیدن 7 هزارمین شماره روی پیشخوان کیوسک روزنامه فروشیها یک دلگرمی است. شاید این عدد کمی ما را به آینده دلخوش کند البته چنانچه برای مطبوعات در این اوضاع و شرایط وخیم بتوان آیندهای هم متصور شد.
شکوفه مهاجری، صفحه آرا در روزنامه الوفاق: عدد 7 را دوست دارم و حس خوبی نسبت به این شماره دارم. انتظارات زیاد است ولی هر فردی در وهله اول انتظار دارد همیشه احساس امنیت شغلی داشته باشد اما متأسفانه هیچ پایان سالی برای ما بدون نگرانی و دغدغه نبوده و شب عید همیشه نگران تعدیل شدن بودیم. در مورد مسائل مالی هم مثل بقیه همکاران انتظار دریافت بموقع حقوق دارم.
میترا قلیپور، خبرنگار روزنامه الوفاق: امیدوارم بتوانیم شاهد چاپ 70 هزارمین شماره باشیم.
سهامه مجلسی، خبرنگار روزنامه الوفاق: امیدوارم شرایط رو به بهبودی برود و هر یک از ما هم بتوانیم بهتر از قبل عمل کنیم و جنب و جوش و فعالیت بیشتری داشته باشیم تا در نهایت هم شرایط روزنامه رو به بهبود رود.
اسعد جابری انصاری، خبرنگار روزنامه الوفاق: بعد از 6 سال کار کردن متأسفانه احساس ناامیدی میکنم. حقوقهایی که با تأخیرهای طولانی پرداخت میشوند، آزاردهنده هستند، آینده روشنی هم نداریم و هر روز نگران تعطیلی روزنامه هستیم.
شهلا آب شناس، سردبیر روزنامه الوفاق: دلم میخواهد امنیت شغلی بیشتری داشته باشم و حس آرامش، نوع دوستی و همدلی و همکاری بیشتری در بین اعضای مجموعه وجود داشته باشد. رقابت سالم و مثبت و پشتیبانی مدیریت از پرسنل از جمله مسائل مهمی هستند که برای کارمندان بسیار اهمیت دارند. دوست دارم مدیریت، پشتیبان کارمندان باشد. امیدوارم با اوضاع جدید و روی کار آمدن مدیریت جدید، روزنامه برقرار باقی بماند و شاهد بهاری دوباره در روزنامه باشیم.
ایران ورزشی
آزاده پیراکوه، خبرنگار روزنامه ایران ورزشی: در این 12 سالی که در روزنامه حضور دارم شاهد افت و خیزهای زیادی بودم. امروز ولی حس مشترکی بین کلیه اعضا وجود دارد و آن هم احساس نگرانی از آینده روزنامه است. امیدوارم در رقابت با رسانههای جدید در فضای مجازی روزنامه همچنان بتواند به حیات خود ادامه دهد.
سمیرا شیرمردی، صفحه آرا در روزنامه ایران ورزشی: این که «ایران» 7 هزار بار دست مردم رسیده اتفاق خوب و بزرگی است و به این معنا است که 7 هزار بار بر تفکر و نگاه مردم تأثیر داشته. امیدوارم روزنامه به شمارگان 7 میلیون برسد.
با توجه به سابقه کارم مدیران زیادی را در مجموعه دیدم که همه برای بهتر شدن روزنامه قدم برداشتند. امیدوارم مدیران بعدی هم دنباله رو راه آنها باشند.
وصال روحانی، خبرنگار روزنامه ایران ورزشی: امیدوارم روزنامه 70 هزارمین شماره را ببیند، آرزوی موفقیت دارم حق این روزنامه است عمر طولانی داشته باشد تا خدماتش استمرار پیدا کند.
علی رضایی، خبرنگار روزنامه ایران ورزشی: در طول سالهایی که در این روزنامه کار کردم خاطرات تلخ و شیرین زیادی داشتم و از افراد باتجربه و باسابقه درسهای زیادی آموختم و با زیر و بم کار روزنامه نگاری آشنا شدم. امیدوارم در آینده با درنظر گرفتن تسهیلات رفاهی و پرداخت بموقع حقوق، مشکلات پرسنل هم کمرنگتر شوند.
محسن وظیفه، خبرنگار روزنامه ایران ورزشی: امیدوارم مدیریت جدید بتواند با استفاده از تجربیات قدیمی ترها روزنامه را به روزهای شکوفایی قبل بازگرداند.
سمیه مهدیپور، خبرنگار روزنامه ایران ورزشی: در تمام روزهایی که گذشت تجربههای زیادی کسب کردیم، حرصها خوردیم، از شوق شادی فریادها کشیدیم تا امروز را تجربه کردیم. به امید موفقیتهای بیشتر برای مجموعه روزنامه ایران.
حمیدرضا عرب، خبرنگار روزنامه ایران ورزشی: با بالارفتن سن روزنامه انتظار و توقعات مردم هم بالاتر میرود زیرا مردم به چشم روزنامهای حرفهای به آن مینگرند
امیدوارم به همین نسبت در زمینه وضعیت معیشت توجه بیشتری شود و پرسنل هرماه نگران دریافت حقوق و پرداخت قسطهای عقب افتاده خود نباشند.
رضا عباسپور، خبرنگار روزنامه ایران ورزشی: «ایران» ماکت کوچکی از کشور ما است، مدیریت سیستم قطعاً مثل شرایط اقلیمی سرزمین سخت است اما توقع این است که ارتباط دوسویه بین پرسنل و مدیریت بیشتر شود تا دوام و قوام روزنامه هم بیشتر شود.
ایران دیلی
فرزام ونکی، خبرنگار روزنامه ایران دیلی: مفتخرم که روزنامه به این شمارگان رسیده امیدوارم که در راستای جذب مخاطب و راضی نگه داشتن آنها شرایط بهتر شود.
صادق دهقان، خبرنگار روزنامه ایران دیلی: مؤسسه باید برنامه محور باشد و مسیر و راهی تعریف شود که با تغییر مدیریت دچار خدشه نشود و بتواند دوباره نگاه قدیم را به دست بیاورد و به دوران اوج خود بازگردد.
ساجده کیان فر، خبرنگار روزنامه ایران دیلی: من تازه وارد روزنامهام و احساس چندانی به این اتفاق ندارم ولی در همین مدت کوتاه شاهد بودم که با تغییر مدیریت تغییراتی ایجاد شد که بسیار برایم تعجب آور بود. باید نقشه راه واحدی برای ادامه راه ترسیم شود.
زهرا اعرابی، خبرنگار روزنامه ایران دیلی: اگر نگاه کمی داشته باشیم رسیدن به این شماره حس خوبی دارد اما از جهت کیفی از ایده آلها دور هستیم امیدوارم در آینده به سمتی برویم که مشکلات مرتفع شوند.
لیلا ایمنی، خبرنگار روزنامه ایران دیلی: 20 سال از عمرم را در این مجموعه سپری کردم، متأسفانه در این 20 سال آنچنان که باید و شاید پیشرفتی ایجاد نشده بویژه در حوزه نگارش و انتخاب مطلب دستها بسته است بهتر است در آینده در این حوزه نگاهها جامعتر شود.
فاطمه بهبودی، مسئول دفتر مدیرمسئول روزنامه ایران دیلی: امیدوارم چاپ 7 هزارمین شماره مصادف باشد با ایجاد انگیزه بیشتر در پرسنل برای پیشبرد کیفیت محتوایی و مالی مؤسسه.
نظر شما