به گزارش ایکنا؛ نمایش«سقوط اضطراری» به نویسندگی و کارگردانی سیدعلی موسویان، با سه اجرای پایانی خود در بخش چهلسالگی انقلاب سی و هفتمین جشنواره بینالمللی «تئاتر فجر»، چهارشنبه 24 بهمن به کار خود در تماشاخانه مهر پایان داد.
این نمایش که براساس کتاب خاطرات مئیرعزری؛ آخرین سفیر رژیم صهیونیستی است و روایت عاشقانهای را در بستر مناسبات سیاسی حاکم بر آژانس یهود و سازمان جاسوسی اسرائیل(موساد) بیان میکند.
دو مرد به نامهای منوشه و یاحیل، هر دو دلباخته دخترعموی منوشه (هانا) هستند، اما یک سوی این عاشقانه جدالی است بر سر سیاست پدر«هانا» (آقای اینویا) که عضو آژانس یهود است. او با پدر منوشه (برادرش) و پدر یاحیل روزگاری شریک کاری و همپیمان سیاسی بودند که هردو را بر سر پیمانش با آژانس یهود به قتل میرساند و... .
نمایش «سقوط اضطراری» ساختاری تو در تو دارد و از پیچیدگیهای خاص خود در روایت روابط میان اشخاص نمایش برخوردار است، از این حیث باید این تئاتر را از هر نظر یک تئاتر سیاسی خواند چرا که هم ملهم از یک مقطع سیاسی مرتبط با ایران شکل گرفته است و هم نوع روابط میان اشخاص آن که هر کدام در پی به ثمر رسیدن هدف و رسیدن به مطامع خود هستند، تعریفی از یک درام سیاسی را ارائه میکند.
نقطه قوت این نمایش، نمایشنامه آن است که از چفت و بست خوبی برخوردار بوده و روابط علت و معلولی آن تا حد قابل قبولی رعایت شده مضافاً بر اینکه تعلیق این نمایش بسیار بالاست و نمایشنامهنویس تلاش کرده است با به کار بردن اصل غافلگیری در نقاط عطف نمایش هر جا که احساس کند نیاز به شوکی به مخاطب است، با طرح موضوعی و یا اجرای یک موقعیتی خارج از تصور مخاطب به این مهم توجه ویژهای داشته باشد.
علیرغم همه نقاط قوتی که در نمایشنامه «سقوط اضطراری» وجود دارد اما ضعفهای فاحشی در کارگردانی و نوع مواجهه کارگردان برای تولید این نمایش به منظور اجرای صحنه آن مشهود است چرا که سبک و شیوه اجرایی که کارگردان آن را اختیار کرده است نتوانسته تعلیقهای این نمایش و عناصری که میتواند در جهت غافلگیری مخاطب به کار رود را به خوبی ارائه کند.
تعویض مکرر صحنهها که هر بار باید با رفتن نور و مکثی چند ثانیه مخاطب در تاریکی صورت گیرد و البته به دلیل کوتاه بودن زمان هر صحنه، فواصل میان هر یک از آنها کم است از جمله ضعفهایی است که پرش ذهنی مخاطب را به دنبال دارد چرا که به محض آنکه ذهن مخاطب آماده دریافت و تهنشین شدن برخی دادههای نمایشی آن هم در یک نمایش پُردیالوگ میشود، این اتفاق مانع از بهینهسازی روابط مخاطب با وقایع صحنه خواهد شد. برای رفع چنین نقصی بهتر بود در یک نمای کلی در صحنه شاهد تمام مکانهای کنش دراماتیک با توجه به دهانه خوب و عمق قابل توجه تماشاخانه مهر بودیم تا به جای تغییر مکرر و جابجایی اکساسوار صحنه، با خاموش و زوشن شدنهای نور موضعی، بلافصل رویداد صحنه را شاهد باشیم.
«سقوط اضطراری» از عدم تناسب میان بازیگران خود نیز رنج میبرد، برخی از بازیگران این نمایش به جهت کسوت و یا کارکشتهگی ضعفهای مشهود در جریان روند نمایش را رفع میکنند اما در مواجهه با برخی دیگر از بازیگران به جهت ایجاد حس متقابل آنگونه که باید و شاید موفق به دریافت انرژی از سوی آنها نمیشوند، به نظر میرسد که به غیر از سیدعلی موسویان و کرامت رودساز به جهت سالهای فعالیت در عرصه بازیگری تئاتر، دو بازیگر دیگر و ایفاگر نقش یاحیل و هانا هستند فاقد تجربه لازم در ایجاد یک پاساژ حسی به منظور بروز معقول رفتار، به کار بردن لحن مناسب و صدای اصطلاحاً ششدانگ و باورپذیر تئاتر باشند که باید به این مسئله موسیقی نامربوط زیرصدای بازیگران در برخی از صحنهها را نیز اضافه کرد که بیدلیل پخش میشود و البته شاید چنین تمهیدی برای ایجاد تعلیق بیشتر در برخی از صحنهها به کار رفته باشد که باید گفت کارگردان درآن ناموفق بوده است.
به قلم امیرسجاد دبیریان
انتهای پیام
نظر شما