شناسهٔ خبر: 31193884 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: فرهیختگان آنلاین | لینک خبر

«فرهیختگان» ابعاد بیانیه «گام دوم انقلاب» خطاب به جوانان را بررسی کرد

چرا فرمان جوان‌گرایی؟

گزارش پیش‌رو درصدد برشمردن ویژگی‌هایی است که بیانیه «گام دوم انقلاب» را به متنی کم‌سابقه و متمایز از گفتارهای پیشین و موضع‌گیری‌های مشابه تبدیل کرده؛ گزاره‌هایی که برخی از آنها جنبه فرمی داشته و روح آنها بر کلیت بیانیه سایه انداخته و برخی دیگرشان ماهیتی محتوایی و البته تعیین‌کننده دارند.

صاحب‌خبر -

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، بیانیه تفصیلی رهبر انقلاب که به بیانیه «گام دوم انقلاب» شهره شد، حرف‌های زیادی در دل خود داشت که گوشه‌هایی از آن در روزهای گذشته از سوی ناظران و رسانه‌ها به بحث گذاشته شد. با این حال اما بدیهی است که تحلیل محتوای آن از حوصله یک گزارش و دو سخنرانی و چند گفت‌وگو خارج است و ضروری است جوانب مختلف آن مورد واکاوی قرار گیرد. گزارش پیش‌رو درصدد برشمردن ویژگی‌هایی است که این بیانیه را به متنی کم‌سابقه و متمایز از گفتارهای پیشین و موضع‌گیری‌های مشابه تبدیل کرده؛ گزاره‌هایی که برخی از آنها جنبه فرمی داشته و روح آنها بر کلیت بیانیه سایه انداخته و برخی دیگرشان ماهیتی محتوایی و البته تعیین‌کننده  دارند.

 

بیانیه گام دوم انقلاب و 6 ویژگی تمایزبخش

http://img6.irna.ir/1396/13960912/82750636/n82750636-72028686.jpg

1 تعیین‌تکلیف مجدد چالش آرمان‌گرایی و واقع‌بینی به‌علاوه ارائه یک مدل عملی از این رویکرد را می‌توان از جمله مهم‌ترین شاخصه‌های این بیانیه دانست؛ جایی که رهبر انقلاب ضمن اشاره به فاصله آزاردهنده میان بایدها و واقعیت‌ها، ظرفیت‌های کم‌نظیر کشور در دو حوزه نیروی انسانی و مواهب طبیعی را در کنار برکات انقلاب، به‌عنوان نشانه‌هایی امیدبخش و قابل‌اتکا در کنار چالش‌های پیش رو برشمردند و تصریح کردند که خوشبینی و امید به آینده، امیدی صادق و متکی به واقعیت‌های عینی است. ایشان ضمن تاکید بر لزوم دوری جستن از امید کاذب و فریبنده‌، جامعه را از نومیدی بیجا و ترس کاذب نیز برحذر داشتند و به‌عنوان نخستین جهاد پیش روی نسل جوان، به آنها توصیه کردند برای شکستن محاصره تبلیغاتی دشمن برای بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسنات بزرگ قدم بردارند.

2 واقع‌گرایی به‌ویژه در بازخوانی راه طی‌شده دومین نکته‌ای بود که بیانیه «گام دوم انقلاب» را تا حد زیادی متمایز می‌کند؛ رویکردی که از سویی در بازخوانی صادقانه کاستی‌ها و نقصان‌های حال و گذشته بروز یافته و از دیگر سو در نگاه به آینده، به انضمام پایبندی به اصول، به صورت پر رنگ به چشم می‌خورد. در این چارچوب رهبر انقلاب ابایی از آن ندارند که تصریح کنند «آنچه تاکنون شده با آنچه باید می‌شده و بشود، دارای فاصله‌‌ای ژرف است» و البته که عدالت موردانتظار در جمهوری اسلامی که مایل است پیرو حکومت علوی شناخته شود، بسی برتر از اینهاست؛ اتفاقی که به تعبیر رهبر انقلاب ریشه در بی‌توجهی خسارت‌بار به شعارهای انقلاب و غفلت از جریان انقلابی در برهه‌هایی از تاریخ 40‌ساله داشته و اگر این بی‌توجهی نبود، بی‌شک دستاوردهای انقلاب از این بسی بیشتر و کشور در مسیر رسیدن به آرمان‌های بزرگ بسی جلوتر بود و بسیاری از مشکلات کنونی وجود نمی‌داشت. این یعنی حساب مبانی از عملکردها سواست و اگرچه نظام در این چهاردهه با مشکلاتی در حوزه عملکردی روبه‌رو بوده، اما همه چیز ریشه در عدم پایبندی به آن ارزش‌ها و مبانی دارد و بر این اساس نظام در مبانی انقلاب هیچ‌گونه تجدیدنظری نخواهد داشت. تاکید بر غیرقابل قبول بودن وضع موجود همان‌گونه که ذکر شد، صرفا یک وجهه از روح واقع‌بینی حاکم بر این بیانیه است. جنبه دیگر آن را باید این دانست که معظم‌له ضمن تاکیدات مکرر بر اصول، به‌طور عملی نشان می‌دهند می‌توان هم به اصول پایبند ماند و هم واقع‌نگر بود و اساسا منافاتی میان این دو وجود نداشته و به بیان دقیق‌تر برای واقع‌گرایی هیچ نیازی به زیر پا گذاشتن اصول نیست.

3 جامعیت و دربرگیری طیف گسترده‌ای از موضوعات و گفتنی‌ها شاخصه مهم دیگر این بیانیه است؛ موضوعاتی که ذکرشان در آغاز ورود به پنجمین دهه از حیات انقلاب اسلامی بار معنایی متفاوتی دارد. از بازخوانی نظریه استمرار انقلاب و نظام انقلابی و برشماری الزامات ورود به دومین مرحله خودسازی و جامعه‌پردازی و تمدن‌سازی و... گرفته تا واکاوی دستاورد‌های 40ساله انقلاب و برکات آن در حوزه‌های مختلف و موانع و چالش‌های موجود در این مسیر و راه پیش رو و اقتضائات حرکت در مسیر آن و...، از همین رو است که می‌توان این بیانیه را به نوعی مانیفست انقلاب اسلامی در دوره بلوغ خود تلقی کرد.

4 موضع‌گیری شفاف درباره دو مقوله عدالت و آزادی و جایگاه آنها در این 40سال را نیز باید به فهرست ویژگی‌های تمایزبخش این بیانیه اضافه کرد؛ دو مقوله‌ای که از قضا جزء بنیادین‌ترین ارزش‌های انقلاب اسلامی بوده و همواره در قضاوت عمومی درباره کارآمدی نظام جایگاهی کلیدی دارند.

رهبر انقلاب آزادی اجتماعی به معنای حق تصمیم‌گیری و عمل کردن و اندیشیدن برای همه افراد جامعه را از جمله ارزش‌های اسلامی و نه تفضل حکومت‌ها به مردم دانستند و از وظیفه حکومت برای تامین آن گفتند و یادآور شدند که «آزادی» نباید در تقابل با اخلاق و قانون و ارزش‌های الهی و حقوق عمومی تعریف شود؛ تعریفی که به عرف رایج بسیاری از محافل روشنفکری تبدیل شده و از قضا در این سال‌ها انتقادات و سیاه‌نمایی‌های فراوانی نیز به واسطه آن علیه نظام صورت گرفته است.

رهبر انقلاب همچنین ضمن تاکید بر لزوم وجود دستگاهی کارآمد که به‌ویژه در درون دستگاه‌های حکومتی به‌معنای واقعی با فساد مبارزه کند، یادآور شدند که در جمهوری اسلامی کسب ثروت جرم نبوده و مورد تشویق نیز هست، اما از سویی تبعیض در توزیع منابع عمومی و میدان دادن به‌ویژه‌خواری و مدارا با فریبگران اقتصادی که همه به بی‌عدالتی می‌انجامد، به‌شدت ممنوع بوده و از دیگر سو  غفلت از قشرهای نیازمند حمایت، به‌هیچ‌رو موردقبول نیست؛ مساله‌ای که البته پیش از این نیز بارها در قالب سیاست‌ها و قوانین، مورد اشاره قرارگرفته، اما برای اجرای شایسته آن، چشم امید به جوان‌ها است.

5 اینجاست که پنجمین ویژگی بارز این بیانیه جلوه‌گری می‌کند؛ مساله جوانان. گویی رهبر انقلاب با اشراف بر این واقعیت که نسل‌های اول و دوم انقلاب در این چهار دهه هر آنچه را در چنته داشته‌اند، رو کرده و با دردسترس بودن کارنامه‌ای قابل قضاوت از آنها، محقق کردن بایسته‌های بر زمین‌مانده و جبران کاستی‌ها را به نسل‌های بعدی واگذار کرده‌اند. بر مبنای همین تحلیل است که معظم‌له جوانان را به آماده کردن خود برای به‌دوش گرفتن بار ادامه این راه و زمامداری امور کشور در بخش‌های گوناگون فراخوانده و از برآورده شدن امید‌ها در این‌باره سخن گفته‌اند. به بیان دقیق‌تر، خطاب قرار دادن مسئولان آینده کشور بیانگر این واقعیت است که رهبر انقلاب این بار به ذکر مسئولیت‌های اجتماعی این نسل در حال و آینده اکتفا نکرده و آنان را درجایگاه زمامداران و متولیان امور نشانده و وظایف آنها را برشمرده‌اند.

6 مقایسه با گذشته، بازخوانی راه طی‌شده تاکنون و نیز جهت‌گیری رو به آینده، از جمله مولفه‌هایی است که جامعیت بیانیه «گام دوم انقلاب» را بیش از پیش به رخ می‌کشد؛ جامعیتی که با ارائه نسخه‌هایی عملی برای دوره بلوغ انقلاب و پرهیز از توصیف صرف وضع موجود، دوچندان می‌نماید و جمع‌بندی مشخصی را در مقابل دیدگان قرار می‌دهد.
 

 

سابقه نامه‌های تاریخی رهبر انقلاب خطاب به عموم مردم

 انقــلابِ جــوانــان

http://media.jamejamonline.ir/Media/Image/1393/05/04/635420086952898413.jpg

صدور چنین بیانیه‌‌های مهمی از قبیل بیانیه «گام دوم انقلاب» از طرف رهبر معظم انقلاب مسبوق به‌سابقه بوده و حداقل به‌صورت روشن در دو مقطع آیت‌الله خامنه‌ای راهبرد انقلاب و مسیر آینده را به صورت شفاف در قالب پیام‌هایی از این دست، با مردم و مسئولان در میان گذاشته‌اند؛ یکی در اولین سالگرد ارتحال حضرت روح‌الله و دیگری در بیستمین فجر پیروزی انقلاب اسلامی. افزایش فشار دشمنان خارجی و خودباختگان داخلی از جمله ویژگی اصلی مقاطع صدور این بیانیه‌ها ست، به گونه‌ای که بوق‌های تبلیغاتی دشمنان در آن برهه‌های زمانی به‌زعم خود سازشان را برای نواختن نوای پایان انقلاب اسلامی کوک کرده بودند و عوامل داخلی‌شان نیز همصدا با آنها هر روز روضه ناامیدی و «ما نمی‌توانیم» را با صدای بلندتری می‌خواندند. با این‌حال رهبر معظم انقلاب در بیانیه‌های خود نه مشکلات را کتمان کرده و نه نوای ناامیدی سرمی‌دادند، بلکه آینده را روشن و نسخه شفابخش مسیر رو به‌جلو را پیش روی ملت و مسئولان قرار دادند.

به‌رغم اجماع جهانی و کمک‌های همه‌جانبه متحدان غربی صدام، انقلاب نوپای اسلامی توانسته بود در 10سالگی خود بدون از دست دادن ذره‌ای از خاک وطن، از جنگ تحمیلی به سلامت عبور کند. حالا دشمنان ناباورانه دهه اول انقلاب را در منزل مقصود بنیانگذار کبیرش می‌دیدند و از این رو تمرکز و رویابافی خود را برای نابودی جمهوری اسلامی در دهه دوم انقلاب گذاشتند؛ چشم طمعی که با ارتحال بنیانگذار کبیر انقلاب برق بیشتری می‌زد و آرزوی خود را دست یافتنی‌تر می‌دید. در آستانه اولین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) (10 خرداد 1369) آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی مهم نقشه دشمنان را نقش بر آب کردند. ایشان در این پیام اساسی‌ترین معارف انقلاب را که در شمار بیّنات مکتب انقلاب و برخاسته از اصول و احکام اسلام بود، در 12 بند یادآور شدند تا از طرفی راهبرد آینده را تبیین کرده و هرکس در هر جایگاهی را برای رسیدن بیش از پیش به این اهداف ملزم و از طرفی دیگر طمع خام عده‌ای مبنی بر پایان اهداف و آرمان‌های انقلاب را رسوا کنند؛ محکمات و بیّنات انقلاب که از شاخص‌های سیره و راه امام، عدالت اجتماعی، خودکفایی و پیشرفت علمی تا وحدت کلمه و حفظ عزت و کرامت انقلابی جمهوری اسلامی و ملت ایران در مناسبات بین‌المللی را دربر می‌گرفت. هرچه شمارش معکوس به سال‌های پایانی دهه دوم انقلاب و روزهای 20سالگی انقلاب اسلامی می‌رسید، آتش اقدامات معاندان نیز تندتر می‌شد. خیال خام اینکه ایران 20سالگی انقلابش را نخواهد دید، هر روز به زبان‌های مختلف از تریبون‌های غرب تبلیغ می‌شد.

ناگفته پیداست که این خیال خام به گفتار محدود نبود و غرب برای این هدف هزینه‌های هنگفتی در نظر گرفته بود؛ هزینه‌های هنگفتی که تنها بخشی از آنها علنی بود. به‌عنوان مثال، مجلس ایالات متحده 20میلیون دلار به صورت رسمی برای اقدامات ضدایران تصویب کرد و در همین راستا بیل کلینتون، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، در ماه مارس ۱۹۹۵ (اسفند73)، پیچ تحریم‌های نفتی را هم سفت و سخت‌تر کرد؛ تحریم‌های سختی که هیچ روزنه‌ای برای امکان سرمایه‌گذاری و تجارت در ایران باقی نمی‌گذاشتند. در داخل کشور نیز بعد از هشت سال دولت سازندگی، انتخابات ریاست‌جمهوری خرداد 76 ردای ریاست‌جمهوری را به دوش سیدمحمد خاتمی انداخت و قرعه انتخابات را به کام اصلاح‌طلبان رقم زد. خاتمی که آزادی اصلی‌ترین شعار انتخاباتی‌اش بود، سیاست‌های دولتش را در بعد بین‌الملل بر پایه سیاست تنش‌زدایی و در بعد داخلی براساس سیاست اباحه‌گری و مماشات فرهنگی پایه‌گذاری کرد. از این رو اگرچه اصلاحات و داعیه اصلاح‌طلبی به دست برخی از حامیان دوآتشه این جریان بود، ولی در عمل و واقع آنها به دنبال رفرم و تغییر فرمان قطار انقلاب از مسیر اصلی بودند؛ مساله‌ای که به روشنی در برخی از رسانه‌های موسوم به زنجیره‌ای آن زمان عنوان می‌شد. به عبارتی اصلاحات نوشتن‌شان را باید رفرم می‌خواندی و بی‌پرده تبدیل به سنگرگاه داخلی دشمنان خارجی شده بودند.

بر این اساس رسیدن به 20سالگی و مرحله بلوغ و تکامل انقلاب به مذاق دشمنان خوش نمی‌آمد، تا آنجا که حتی عبارت جوانی انقلاب را نیز برنمی‌تافتند و انقلاب را از کارافتاده و در راه‌مانده می‌خواندند. رهبر معظم انقلاب 21 بهمن‌ماه 77 در آستانه بیستمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با صدور بیانیه‌ای مهم خطاب به ملت ایران، به تبیین شرایط روز و راهبرد آینده انقلاب پرداختند.

آیت‌الله خامنه‌ای در این پیام ملت‌های پیشرو و موفق جهان را ملت‌هایی دانستند که در تندباد حوادث تصمیمی شرافتمندانه و شجاعانه گرفته و سختی‌های مجاهدت و پایداری را با شوق و شور، تحمل کرده‌اند و خود را با تلاش و هوشمندی به نقطه امن و عزت و استقلال رسانده‌اند. سپس به شرح راه طی‌شده و تبیین چگونگی به ثمر نشستن انقلاب اسلامی پرداختند. رهبر انقلاب در ادامه اشاره داشتند که با برافراشتن پرچم جمهوری اسلامی به‌طور همزمان دو جریان عظیم در سراسر گیتی آغاز شد؛ اول روند درس‌گیری ملت‌های مستضعف و ستمدیده و دوم روند دشمنی‌ها و توطئه‌ها که از نخستین روزهای انقلاب آغاز شده و به‌تدریج با زائل شدن سردرگمی سیاستمداران دولت‌های استکباری بر اثر پیروزی انقلاب اسلامی به عناوین مختلف عمق و گسترش پیدا کرده است. جنگ، کودتا، شورش‌آفرینی، ترور، توطئه‌های سیاسی و اقتصادی و حبس ذخایر ارزی تنها بخشی از توطئه‌های استکبار در آن سال‌هاست که با به‌کار‌گیری صدها رادیو، روزنامه، ده‌ها هزار مقاله و گفتار تبلیغاتی در آن سال‌ها به شبیخون همه‌جانبه فرهنگی نیز رسیده بود.

آیت‌الله خامنه‌ای در ادامه این پیام عنوان داشتند امروز هم مانند گذشته دشمن فعال ولی آینده روشن است و جوانان را به‌عنوان آینده‌سازان این انقلاب خطاب قرار داده و تاکید کردند دشمنی دشمنان و هیاهوی آنان نباید اراده‌ها را سست و دل‌ها را مرعوب کند. ایشان همچنین در این پیام به صراحت بیان داشتند: «خطای بزرگی است اگر کسی گمان کند با نرمش و عقب‌نشینی می‌توان دشمن را از پیشروی بازداشت. دشمن یعنی همان استکبار جهانی و به‌طور ویژه آمریکا و صهیونیسم، به چیزی کمتر از بازگرداندن وضع پیش از انقلاب یعنی سلطه کامل سیاسی و اقتصادی و قبضه کردن ایران و بر سر کار آوردن دست‌نشانده‌ای همچون محمدرضا پهلوی راضی نخواهد شد. ملت ایران باید با استقامت و قاطعیت خود آنها را برای همیشه مأیوس کند و خواهد کرد.»

رهبر انقلاب در ادامه با تفکیک پنج گروه مختلف، توصیه‌هایی را به هریک از این اقشار بیان داشتند:

1. دولتمردان و مسئولان کشور در قوای سه‌گانه و نیروهای مسلح:

توصیه رهبری به مسئولان کشور این بود که قدر خدمتگزاری به این ملت بزرگ و این کشور را بدانند و با اخلاص و مجاهدت، در راه رفع مشکلات کشور و ملت و ساختن ایرانی آباد و پیشرفته و رفع کامل بی‌عدالتی و تبعیض و قطع وابستگی اقتصادی و فرهنگی و بریدن طمع غارتگران بیگانه و سوءاستفاده‌کنندگان داخلی گام بردارند. از سویی دیگر رهبری به مسئولان هشدار دادند برهه تاریخی که کشور در آن قرار دارد حساس‌تر از آن است که کسی از خدمتگزاران حق داشته باشد با سرگرم شدن به جمع کردن ثروت برای خود یا فرزندان و کسان خود آن را ضایع و لعنت خدا و خلق را متوجه خود کند.

2. علما، آگاهان، روشنفکران و دانشمندان:

آیت‌الله خامنه‌ای نسل جوان و مستعد و فضای آماده و آزاد کشور را بزرگ‌ترین فرصت تعلیم و تربیت خواندند که در اختیار دومین گروه از خطاب توصیه‌شان یعنی علما و دانشمندان قرار گرفته است و تاکید کردند آنها با نور معارف ذهن‌ها را از تحجر و ایستایی و نیز از بی‌بندوباری فکری و یاوه‌گرایی برحذر دارند.

3. جوانان:

مقام معظم رهبری به جوانان توصیه کردند فرصت جوانی را برای خودسازی فکری و روحی و جسمی مغتنم بشمارند و مانند جوانان دوران انقلاب و دفاع مقدس خود را اسوه جوانان سایر کشورها قرار دهند. همچنین تاکید داشتند: «تداوم راه پرافتخار انقلاب اسلامی که کشور را به قله رفیع هدف‌های بزرگ می‌رساند، به نیرو و نشاط جوانانه شما نیازمند است و امروز بار این وظیفه بزرگ بر دوش شما است. کسب دانش‌ها و مهارت‌های گوناگون، کسب قدرت تحلیل سیاسی، حفظ صفا و صداقت جوانی، رعایت دینداری و پاکدامنی، وظایف بزرگی است که در همه محیط‌های جوان: دانشگاه‌ها و حوزه‌های علمیه، مدارس و کارگاه‌ها و شهرها و روستاها باید در یاد جوانان باشد.»

4. عموم ملت:

رهبری در توصیه به ملت یادآور شدند همه موفقیت‌های دوران مبارزات و پس از پیروزی انقلاب مرهون هوشیاری و صبر انقلابی و حضور دائمی مردم در صحنه است و از این رو به مردم توصیه کردند پیوند میان خود و مسئولان را مستحکم کرده و خدمتگزاران خود را یاری دهند.

5. جناح‌ها و گروه‌های سیاسی داخلی:

رهبری در آخرین توصیه، دسته‌جات سیاسی را خطاب قرار داده و تاکید کردند: «همت خود را بر رشد فکری و سیاسی مردم بگمارید و کسب قدرت را هدف ندانید. تلاش سیاسی سالم و به دور از درگیری و تهمت و شایعه‌سازی اگر با اخلاص و قصد نیک باشد، عبادت است و در دل مردم نیز موثر و برای آنان جذاب است، ولی اگر اغراض گروهی بر آن سایه افکند و روش‌های قبیله‌ای بر آن حاکم شود، خدا و خلق را خشنود نخواهد کرد. کار جناحی و حزبی نباید وحدت ملی را خدشه‌دار کند و کشمکش‌های گروهی را به میان مردم بکشاند.»

 

«گام دوم انقلاب» به‌مثابه یک دکترین؛ چرا باید کار را به جوان‌ها سپرد؟

 

Image result for ‫جوانان رهبر انقلاب‬‎load="typeof google==='object'&&google.aft&&google.aft(this)" src="http://media.hawzahnews.com/Original/1396/12/19/IMG12534040.jpg" style="margin-top: 0px;" width="598" />

سند «گام دوم انقلاب» را باید فراتر از یک «بیانیه» تمام و کمال برای توصیف گذشته و تحلیل نقاط‌ قوت و ضعف و تصویر آینده و در واقع یک «دکترین» و راهکار برای عمل در دهه پنجم انقلاب در نظر گرفت؛ دکترینی که هسته‌ مرکزی آن «سپردن کار به جوان‌ها» برای «یک پیشرفت همه‌جانبه» است.

متن نسبتا مفصل «گام دوم انقلاب» که توسط رهبر انقلاب در 24 بهمن‌ماه منتشر شد؛ از یک‌سو یک بیانیه و مانیفست تمام و کمال برای 40 ‌‌سالگی انقلاب است؛ از این جنبه، «افتخار به گذشته» و «امید به آینده» دو رکن اصلی بیانیه هستند. رهبر انقلاب «توصیف» مشروح و واقع‌بینانه‌ای از آنچه در این 40 سال پس از انقلاب گذشته ارائه می‌کنند، «تحلیل» دقیق و منصفانه‌ای از دستاوردها و حتی خون‌آوردها و در کنار آنها از ضعف‌ها و کاستی‌ها پیش می‌کشند و در ادامه با اشاره به دلالت‌ها و نشانه‌های روشن، چرایی یک آینده پرامید و درخشان را پیش روی ایران اسلامی برای مخاطبان تصویر می‌کنند.

تبیین و تأیید و موجه‌سازی روزآمد آرمان‌ها و شعارهای اساسی انقلاب اسلامی در سال 57 از ویژگی‌های دیگر این بیانیه است که فی‌نفسه از دلالت‌ها و نشانه‌های آشکار «منحصربه‌فرد» و «یگانه» بودن انقلاب اسلامی نسبت به سایر انقلاب‌های بزرگ دنیاست. رهبر انقلاب در این بیانیه تاکید می‌کنند جمهوری اسلامی در 40 سالگی خود بر سر همان آرمان‌ها و شعارهای 40 سال پیش و «به اصول خود به‌شدت پایبند است»؛ هرچند همانند هر پدیده زنده و بااراده‌ای همواره دارای انعطاف و آماده‌ تصحیح خطاهای خویش است، اما به‌هیچ‌وجه «تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست».  پایبندی صادقانه به شعارها و رنج مخلصانه‌ای که از فاصله‌ میان بایدها و واقعیت‌ها می‌برد، از ویژگی‌های انحصاری انقلاب اسلامی ایران در مقایسه با سایر انقلاب‌های بزرگ و مادر در دنیاست. به‌ویژه اگر توجه کنیم که چگونه انقلاب کبیر فرانسه با آن همه سر و صدا از سال 1789 میلادی آغاز شد و نهایتا 10 سال و در خوشبینانه‌ترین حالت 15 سال بیشتر طول نکشید و با روی کارآمدن ناپلئون همه آن آرمان‌ها و شعارها به محاق رفت و دیکتاتوری بازتولید شد و همین داستان به‌نحو کم و بیش مشابهی درباره انقلاب‌های شوروی و الجزایر نیز تکرار شد. درباره‌ وجوه مانیفستی بیانیه‌ «گام دوم انقلاب» می‌توان مفصل بحث کرد، با این حال نگارنده مایل است این سند و مکتوب را بیش از آنکه از دریچه یک بیانیه ببیند، آن را به‌مثابه یک «دکترین» یعنی «راهکاری برای عمل» جهت گام دوم انقلاب درنظر بگیرد. در این صورت «جوانان» را باید «دال مرکزی» و «نقطه کانونی» مکتوبه‌ رهبر انقلاب به شمار آورد. این سند درواقع کارنامه‌ انقلاب اسلامی در گام اول (40 سال گذشته) را که قابل تفسیر به عملکرد «نسل اول و دوم انقلاب» است، به تصویر می‌کشد و نقاط ضعف و قوت آن را بیان می‌کند، اما درباره گام دوم با جوان‌ها سخن می‌گوید و به‌نحو کاملا آشکاری عملا کار را به آنها می‌سپارد تا «بخش دیگری از جهاد بزرگ برای ساختن ایران اسلامی بزرگ را آغاز کنند».

تاکید بر یک تحول ساختاری در کشور و سپردن امور به جوان‌ها، مساله‌ای نیست که صرفا در این بیانیه رهبر انقلاب برای اولین‌بار مطرح شده باشد؛ یک بررسی در بیانات و انتصابات ایشان در سال‌های اخیر نشان می‌دهد باور به جوانان برای رهبر انقلاب عمیق و قلبی و فراتر از یک شعار و حفظ ظاهر کار است. این موضوع حتی در نوع برجسته‌سازی و تبلیغ رسانه‌های وابسته به دفتر رهبر انقلاب در شبکه‌های اجتماعی در یکی دو سال اخیر نیز تا حد زیادی واضح و روشن به‌نظر می‌رسد.

آنچنان که در بیانیه رهبر انقلاب نیز درج شده، ایران با داشتن 36 میلیون نفر در سنین میانه 15 تا 40 سال و دارا بودن 14 میلیون نفر دارای تحصیلات عالی و جمع چشمگیر جوانان محقق و اندیشمند، صاحب پتانسیل و توان بالقوه‌ خیره‌کننده‌ای برای رقم زدن «یک پیشرفت همه‌جانبه» است؛ اما چرا جوانان برای گام دوم انقلاب کلیدی هستند؟

یکم: مساله‌ آرمان‌خواهی

آرمان‌خواهی و دوری از محافظه‌کاری از ویژگی‌های ذاتی جوانان است و افزایش سن به‌طور طبیعی احتمال گرایش به سمت محافظه‌کاری را در انسان‌ها افزایش می‌دهد. این مطلب به‌معنای ارتباط مستقیم «سن» با «محافظه‌کاری» نیست، چه آنکه نمونه‌های متعددی از سالخوردگان و پابه‌سن گذشتگان می‌توان فهرست کرد که اگر از بسیاری از جوانان آرمان‌خواه‌تر و انقلابی‌تر نباشند، کمتر نیستند، اما یک مساله، دست‌کم به تجربه بدیهی است و آن اینکه به طور معمول معدل آرمان‌خواهی در جوانان بیشتر از سالخوردگان است.

ماهیت انقلاب اسلامی ایران نیز اساسا آرمان‌خواهانه و خلاف‌آمد رویه‌های مرسوم در دنیاست و افتادن در دام پراگماتیسم و محافظه‌کاری آن را از سیرت و ماهیت تهی می‌کند و این آرمان‌خواهی نیز بدون حضور حداکثری جوانان قابلیت ظهور و بروز ندارد. رهبر انقلاب در سخنرانی 6 مرداد سال 92، مشخصا همین نکته را تصریح کرده‌اند که «بنده معتقدم آرمان‌های انقلاب بدون نیرو، نشاط و جسارت جوانی، قابل تعقیب و قابل دسترسی نیست. نسبت شما با آرمان‌ها، اینچنین نسبتی است. عقیده‌ من این است که اگر چنانچه نیروی جوانی، یعنی قدرت فکری و بدنی و اگر نشاط و روحیه و حالت تحرک و همچنین جسارت، یعنی خط‌شکنی‌ها که در جوان‌ها به‌عنوان خصیصه وجود دارد، نباشد؛ ما به آرمان‌ها دست پیدا نخواهیم کرد.» (بیانات در دیدار دانشجویان)

دوم: مساله‌ «کارآمدی»

موفقیت عملی در حوزه‌های گوناگون و هموارکردن مسیر انقلاب برای پیشرفت در عرصه‌های اقتصادی، علمی، سیاسی و... از مسائل اصلی پیش روی کشور است که عملکرد ضعیف در آن کار را به فراتر از یک قضاوت درباره کارایی نظام جمهوری اسلامی خواهد کشاند و مساله‌ «مشروعیت» نظام و انقلاب را می‌تواند پیش بکشد.

معمولا پیش‌فرض‌ها بر آن است که میانسالان و سالخوردگان مجرب‌تر، امکان و پتانسیل بسیار بهتری نسبت به جوانان برای تحقق کارآمدی دارند؛ اما این پیش‌فرض هم با یک بررسی تاریخی درباره‌ تجربه‌ ملی پس از انقلاب اسلامی و هم براساس مطالعات علمی به چالش کشیده می‌شود.

پیروزی نهایی در جنگ هشت‌ساله تحمیلی برابر رژیم بعثی برخوردار از حمایت‌های قاطبه‌ قدرت‌های دنیا از آمریکا گرفته تا شوروی که به‌عنوان یکی از نمونه‌های فتح معجزه‌آسای پس از انقلاب محسوب می‌شود به دست جوان‌ها رقم خورده است. گزارش‌ها می‌گویند سن فرماندهان ایرانی در دفاع مقدس غالبا بین 19 تا 25 سال بوده است.

شهید طهرانی‌مقدم به‌عنوان یکی از موثرترین چهره‌های پس از انقلاب که با تاسیس و بومی‌سازی فناوری موشکی نقش کلیدی‌ای در تامین امنیت ایران داشت در زمان پایه‌گذاری صنعت موشکی ایران نهایتا 30 سال داشته است.

سرعت رشد خیره‌کننده علمی کشور در سال‌های گذشته و کسب جایگاه‌های برتر دنیا در فناوری‌های‌ های‌تک و لبه‌های دانش مانند سلول‌های بنیادی، نانو، هوافضا و امثال اینها نیز عموما به دست جوان‌ها انجام شده است.

بنابراین جوانان به تجربه ثابت کرده‌‌اند درصورت به دست گرفتن امور، نتایج شگفت‌انگیزی به‌همراه می‌آورند.

کارآمدی جوانان در تحقیقات علمی نیز اثبات شده است. در یک نمونه تحقیقات جوزف فولکمن (Joseph Folkman) و جک زنگر (Jack Zenger) در سال 2015 که برای مجله کسب‌وکار هاروارد (HBR) انجام‌شده1  نتایج شگفت‌انگیزی از برتری جوانان در «کارآمدی» نسبت به پا‌به‌سن گذشتگان به‌همراه داشته است. این تیم با بررسی عملکرد 65 هزار رهبر و مدیر مشهور در جهان، کارآمدی مدیران زیر 30 سال را با گروه بالای 45‌سال مقایسه کرده و نهایتا گزارش داده است 44 درصد از کارآمدترین رهبران مورد مطالعه این تحقیق را افراد زیر 30 سال تشکیل داده بودند، در حالی که افراد بالای 45‌سال تنها 20 درصد از مدیران موفق و کارآمد را به خود اختصاص می‌دادند.

این تحقیق 6 دلیل عمده را برای چرایی موفق‌تر و کارآمدتربودن جوانان نسبت به مسن‌ترها فهرست می‌کند که «استقبال از تغییر و تحول»، «رفتار الهام‌بخش» به‌معنای تهییج و انرژی دادن به دیگران برای دستیابی به هدف، «پذیرنده‌بودن نسبت به بازخوردها»، «بهبود و پیش‌روندگی ادامه‌دار و مستمر»، «متمرکز بودن بر اهداف» و «اهداف عالی و غیرمحافظه‌کارانه» آن 6 دلیل هستند.

سوم: شیفت ضروری در امر اجتماعی

به‌رغم حرکت رو به جلوی جمهوری اسلامی در حوزه‌های مختلف و دستاوردهای مهم، وجود یک ذهنیت منفی قابل‌توجه درباره «ناکارآمدی» و «فساد مسئولان» در حوزه اجتماعی غیر قابل انکار است. تحلیل اینکه این ذهنیت تا چه حد محصول تبلیغات منفی رسانه‌ای توسط مخالفان و معارضان جمهوری اسلامی در داخل و خارج است یا اینکه برخی نارسایی‌های قابل‌توجه و مدیریت‌های غلط و ناموفق در حوزه اقتصادی و کاستی‌ها در حوزه قضایی تا چه اندازه به این ذهنیت دامن زده‌ است، مساله این متن نیست اما به هر حال وجود این ذهنیت به‌راحتی قابل انکار نیست. از سوی دیگر، تحقق یک «پیشرفت همه‌جانبه» برای ایران در گام دوم انقلاب به ظهور یک «نهضت» از کار و تلاش میان قاطبه مردم ایران نیازمند است، اما ذهنیت پیش‌گفته‌شده می‌تواند «رخوت» اجتماعی بزرگی مقابل این نهضت تولید کند.

سپردن کار به جوان‌ها از طریق ایجاد یک گسست و شیفت اجتماعی قابل‌توجه که با رخوت مزبور مقابله کند؛ چه آنکه به میدان آمدن جوان‌ها علی‌القاعده ذهنیت فساد و ناکارآمدی را درباره مدیران کشور تا حد بسیار قابل‌توجهی به تعلیق می‌برد، روح تازه‌ای به فضای سیاسی-‌اجتماعی برای پیشروی می‌دمد.

1) https://www.forbes.com/sites/joefolkman/2015/10/01/6-surprising reasons-younger-managers-perform-best/#9fb9ee759cc5

نظر شما