شناسهٔ خبر: 31188152 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایران آنلاین | لینک خبر

به بهانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی

فرهنگ عمومی یعنی...

فرهنگ عمومی یعنی چه؟ یعنی اینکه ایرانی‌ها زیر بار حرف زور نمی‌روند. امروز در شرق و غرب عالم همه این را می‌دانند. یعنی وقتی سرپل ذهاب زلزله بیاید، ابر سیاه اندوه، آسمان دل‌های ساکنان این مرز و بوم را فرا گیرد و همگان بشتابند تا هر یک به سهم خویش کمکی به زلزله زدگان نمایند.

صاحب‌خبر -
 
 
 
 
یعنی وقتی فرزندان رشید ملت، مقر داعش خونخوار را صدها کیلومتر آن‌طرف‌تر با موشک‌هایی که تولید آنها محصول خودباوری است، به انتقام خون‌های پاک به ناحق ریخته در اهواز درهم می‌کوبند موجی از رضایتمندی و غرور ملی یک کشور را درمی‌نوردد. 
یعنی وقتی پرچم ایران بر قله‌های شکوهمند پیروزی در عرصه‌های ورزشی بین‌المللی به اهتزاز درآید و سرود ملی، این نغمه شورانگیز و حماسی، به گوش رسد، مو بر تن هر ایرانی راست شود و به ایرانی بودن خود افتخار کند. یعنی وقتی بچه‌های تیم ملی در جام جهانی خوب جنگیدند یک ملت به خیابان بریزد و شادی کند. و در جام هفدهم ملت‌های آسیا اگر نشد آنچه می‌خواستیم همه افسوس بخورند. 
شادی ملی، غم ملی، یعنی قدرشناسی و تکریمی عمیق به پهنای جغرافیای پهناوری به‌نام ایران نسبت به شهدای مدافع حرم، آنانی که معرکه‌های سخت و سنگین را به آسایش و راحت خویش ترجیح دادند. یعنی حلقه زدن اشک شوق در چشمان ایرانیان، آنگاه که با مشاهده موفقیت‌های علمی دانشمندان جوان این مرز و بوم  در عرصه‌های پیچیده فناوری هسته‌ای، سلول‌های بنیادی، داروهای نو ترکیب، تولید روبات‌های هوشمند، جنگ افزارهای پیشرفته نظامی و صدها نمونه دیگر از نوآوری و ابتکار و خلاقیت سر از پا نمی‌شناسند. یعنی شوق وصف‌ناپذیر ایرانیان برای حضور در راهپیمایی اربعین حسینی، یعنی با شنیدن نام بلند آوازه خلیج فارس به خود بالیدن و جانی تازه گرفتن، یعنی درهم تنیدگی اقوام ایرانی با زبان‌ها و لهجه‌های مختلف در یکدیگر و همزیستی زیبای اجتماعی پیروان مذاهب اسلامی و ادیان الهی، یعنی خانه تکانی شب عید و سفره هفت سین و دعای یامقلب القلوب، وقتی نوروز کهن فرا می‌رسد با نسیم فرحبخش و دلنواز خویش، فصلی برای نو شدن و شکوفایی و زدودن غبار کینه از دل‌ها و داد و ستد عاطفی میان مردم می‌گشاید. 
یعنی جایگاه رفیع نام آوران این مرز و بوم در چشم ایرانیان، ابن‌سینا و زکریا و فارابی، فردوسی و حافظ و سعدی، پروین و شهریار و قیصر، یعنی ابتهاج یک ملت از شنیدن سرود ماندگار ایران، مرز پر گهر، یعنی موسیقی فاخر ایرانی، نگارگری، منبت و خاتم و معرق، ثلث و نسخ و نستعلیق که عروس خطوط اسلامی است کمال‌الملک، بهزاد، میرعماد، فرشچیان، عصر عاشورا، عقیق، فیروزه، سبک معماری اسلامی- ایرانی، با همه دقایق و ظرایفش و با زیبایی سحرانگیزش، گنبدها، گلدسته‌ها، شبستان‌ها، خانه‌های خاطره انگیز ایرانی، کلون‌ها، کوبه‌ها، هشتی‌ها، حوض‌ها، باغچه‌ها، پنجره‌های مشبک، شیشه‌های رنگی، اندرونی، بیرونی، کوچه باغ‌ها، میدان‌ها، فواره‌ها، باغ ایرانی، بوی کاهگل، تنور گلی، بوی سوختن هیزم، بوی نان تازه، یعنی نام جاوید وطن، صبح امید وطن، یعنی به تمام قامت ایستادن یک ملت و همنوا شدن با آن سرود زیبای حماسی: وطنم‌ ای شکوه پابرجا و آن سرود ماندگار دیگر برای ایران، خانه خوبان، گوهر تابان؛ خون دل‌ها خورده‌ایم چه خطرها کرده‌ایم یعنی پوریای ولی، تختی، رسم پهلوانی، یعنی مردم سالاری دینی و مشارکت گسترده در انتخابات، یعنی کانون مطمئن و آرامبخش خانواده ایرانی که رمز قوام و دوام جامعه ایرانی است. 
سفرهای دسته جمعی خانواده‌ها و گشت وگذارها و زدن به طبیعت و دشت و دمن، لقمه غذایی، نان و پنیری و چای داغ و شیرینی و گرمی نشست‌های خانوادگی، خنده‌های از ته دل، سادگی، صفا و صمیمیت، شادی‌های ساده و سالم و ارزان اما به غایت عمیق و اثرگذار، خدا را شکر هنوز واژه‌های عمو، عمه، دایی، خاله، پدربزرگ و مادربزرگ به گوش می‌رسد. نعمت بزرگی است. نگذاریم این روح جمعی آسیب ببیند. هنوز اینجا و آنجا همسایه و محله مفاهیمی آشنا هستند، ‌
ای کاش بتوانیم آنها را احیا کنیم. یعنی خاطره‌های مشترک، بوی دفتر کاهی، مشق شب، بوی مداد، نیمکت‌های چوبی، گچ و تخته سیاه، اضطراب شب امتحان، دغدغه کنکور، آزمون استخدامی، خواستگاری‌ها، مراسم ساده عروسی، بی‌غل و غش، سادگی و صفا، بی‌چشم و هم چشمی، ازدواج‌های پایدار، یک زندگی مشترک، پنجاه سال، شصت سال، تا پایان عمر، یعنی خاطره زندگی در روستا، کار در مزرعه، شب‌های کویر، آسمانی پرستاره، یعنی، زندگی در شهر، کارگری، کد یمین، عرق جبین یعنی هُرم عشق فروزان یک ملت به ساکنان آن خانه کوچک گِلی که کهکشان‌ها در برابر عظمت روح آنان سر تعظیم فرود می‌آورند. عشق به محمد(ص) به علی(ع) به فاطمه(س) به حسن(ع) به حسین(ع) به زینب(س) به عباس(ع) و به همه آن چهارده معصوم(س) والاتبار، یعنی عزاداری‌های پرشور ایرانیان بر آن سردار بی‌سر اما سرفراز تا قیام قیامت، یعنی ملتی در انتظار آن حاضری که ظاهر می‌شود و ریشه بیداد را از بیخ و بن بر می‌کند، یعنی ربط وثیق امت و ولایت. یعنی اعتکاف، زیارت، نذر، روزه، شادمانی فطر، قربانی قربان، یعنی به پابوس ضامن آهو رفتن، السلام علیک یا شمس الشموس، یعنی گنبد طلا، پنجره فولاد، صدای آشنای نقاره‌ها، کبوترها، مگر می‌شود نغمه زیبای آمدم‌ ای شاه پناهم بده سر داده شود و ایرانیان توان مقاومت داشته باشند و دل‌هاشان نرم نگردد و اشک‌هاشان جاری نشود، یعنی زیارت ضریح بانوی کرامت، آن خواهر شیفته دیدار برادر که در بین راه جان به جان‌آفرین تسلیم می‌کند و پیرامون تربت پاکش شهری برپا می‌شود که بزرگ‌ترین مرکز فقاهت و نشر دین و مذهب می‌گردد. و احمدبن موسی(ع) و عبدالعظیم حسنی(ع) و امامزاده صالح(ع)، شب‌های جمعه، دعای کمیل، مساجد، تلاوت‌های روحبخش قرآن کریم، دعای ندبه، زیارت عاشورا، دعای توسل، وان یکاد، آیه الکرسی، امن یجیب، روضه‌های خانگی، هیأت‌ها، نوحه امشبی را شه دین در حرمش میهمان است سر داده شود و هوش و قرار برای کسی بگذارد؟ این اذان مؤذن‌زاده اردبیلی گویی از بهشت سر داده می‌شود، همه گرم و عمیق و اثرگذار، این محیط‌ها و مراسم و مناسک و نغمه‌ها چقدر با فرهنگ ما عجین شده است، یعنی یادمان‌های دفاع مقدس، انسان از کدامین سردار، کدامین شهید و کدام منطقه بگوید، سلام بر اهالی خطه ایثار، شهیدان، رزمندگان، جانبازان، آزادگان، همه دلاورمردان و شیرزنان این مرز و بوم، یعنی راهیان نور، یعنی اینکه هزار شمش طلا با یک پلاک زنگ زده شهیدی که استخوان‌هایش در تفحص پیدا شده برابری نکند یعنی وقتی شهدای غواص را می‌آورند جای سوزن انداختن نباشد. یعنی اردوهای جهادی، کار بی‌مزد و منت برای عمران و آبادانی مناطق محروم، این‌ها و ده‌ها نمونه دیگر مؤلفه‌های فرهنگ عمومی امروز ایرانیان در چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی است. سخن به گزافه نگفته‌ایم و نمی‌گوییم.
 

کلمات کلیدی

سید محمدرضا موالیزاده

فرهنگ عمومی یعنی

چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب

نظر شما