شناسهٔ خبر: 31181255 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

نامه انتقادی عباس سلیمی‌نمین به روزنامه «کارگزاران»

در نامه مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران به سردبیر روزنامه کارگزاران آمده است: در عجبم که اشتغالات روز افزون حزبی ودولتی شما،حتی دهه فجر را فرصتی برای سیاست‌گذاران ظاهراً هوشمند آن جریده قرار داده تا آهنگی ناساز با دستاورد قیامی کم نظیر در تاریخ بشریت ساز کنند و به زعم خویش آموزه های متفاوت دوران سلطه را تجدید نمایند.

صاحب‌خبر -

جوان آنلاین : سلیمی نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران در نامه‌ای به سردبیر روزنامه سازندگی، از عدم رعایت برخی مسلّمات تاریخی در ایّام دهه فجر توسط این روزنامه انتقاد کرد. متن کامل این نامه در ادامه آمده است.

جناب آقای محمد قوچانی

سردبیر محترم «سازندگی» ارگان کارگزاران

 با سلام؛ در عجبم که اشتغالات روز افزون حزبی ودولتی شما،حتی دهه فجر را فرصتی برای سیاست‌گذاران ظاهراً هوشمند آن جریده قرار داده تا آهنگی ناساز با دستاورد قیامی کم نظیر در تاریخ بشریت ساز کنند و به زعم خویش آموزه های متفاوت دوران سلطه را تجدید نمایند. ای کاش این ناهمخوانی‌ها کمترین بهره ای از حقیقت برده بود تا دست کم رشدی را از آن ملت سازد.برای نمونه،به بهانه تجلیل چندی پیش جشنواره فارابی از مرحوم عبدالحسین زرین‌کوب ، در ایام سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی تیتر اولی ساخته و پرداخته می‌شود تا به تبلیغی فوق العاده از کتاب «دو قرن سکوت» (چاپ 1330 ه.ش)بپردازند؛ لذا ذیل عنوان «شاهکار زرین کوب »می خوانیم:«همه آثار عبدالحسین زرین‌کوب به دلیل بیان ادبی وحماسی تاریخ از آثار پر فروش در میان ایرانیان هستند،اما در این میان جایگاه کتاب «دو قرن سکوت» او جایگاهی متمایز است... این کتاب با حمله اعراب به ایران شروع می شود که او آن را به صورت یک تراژدی برای ملت ایران معرفی می کند. او دو قرن اول تاریخ ایران پس از حمله اعراب را دوره‌ای از تاریکی به تصویر می‌کشد.»(روزنامه سازندگی،شماره 295،دوشنبه 15 بهمن 97)

همان گونه که دست‌اندرکاران روزنامه به‌خوبی واقفند این اثر حاصل دورانی است که مرحوم زرین‌کوب بدون اطلاع از ماهیت فراماسونری جذب آن می‌شود، اما پس از پی بردن به ماهیت چنین تشکیلات مخفی وابسته به صهیونیزم جهانی از آن فاصله می‌گیرد، حتی صادقانه در مقام نقد خود برآمده، از این اثر، شجاعانه تبری می‌جوید:«...همین لحن تا حدی در کتاب مازیار مجتبی مینوی و بیشتر در طی مقالات ذبیح‌اله صفا راجع به رؤساء نهضت های ضد عرب و هم در مقاله و کتاب سعید نفیسی راجع به بابک خرم دین و در رساله عبداله بن مقفع تألیف مرحوم عباس اقبال و در کتاب «دو قرن سکوت» اثر نویسنده این سطور نیز در تجلی است. در همه این آثار لحنی نامساعد و آمیخته به نیش و طعنه در حق اعراب به کار رفته است که البته شایسته بیان مورخ نیست.» (تاریخ ایران بعد از اسلام، تألیف دکتر عبدالحسین زرین‌کوب، چاپ 1355، انتشارات امیر کبیر، ص150) همچنین«دو قرن سکوت» در زمان خود توسط بسیاری از اندیشمندان از جمله آیت‌الله مطهری نقد می‌شود و ادعای حاکم شدن دو قرن تاریکی بر ایران بعد از ورود اسلام رویکردی بی مبنا در تاریخ ایران و سناریویی حسابگرانه برای رو در رو قرار دادن اسلامیت و ملیت عنوان می‌گردد؛ از آن مهمتر این که خود مؤلف از جهت‌گیری این اثر و سایر آثار مشابه در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی تبری می‌جوید.

حال چگونه است در ایامی که باید در برابر بزرگترین خدمت اسلام به ایرانیان سر تعظیم فرود آوریم که به تحقیری تاریخی پایان و این مرز وبوم را از لوث استبداد سیاه پهلوی و سلطه شوم آمریکا رهایی داد، با ترویج دروغ هایی به تحریک احساسات جوانان علیه اسلام مبادرت می‌ورزیم؟ آیا اگر کمی انصاف داشته باشیم جز اسلام عامل دیگری می توانست اتحادی کم‌نظیر در میان ما ایرانیان رقم زند و قدرت ملی را شکل دهد و به تحقیری تاریخی که همه اقشار جامعه از آن به‌شدت رنج می‌بردند، پایان دهد؟این که مسئولان و دست اندر‌کاران در این چهار دهه به چه میزان از این نعمت بزرگ یعنی رهایی از اسارت مستقیم بیگانه و استبداد یک خانواده بی هویت بهره گرفتند بحث دیگری است. در این میان به نظر نمی‌رسد که سیاست‌گذاران این جریده ندانند که تضعیف عامل اتحاد بی‌سابقه ملت ایران چه عواقبی در پی خواهد داشت.

 ترویج کتابی که ذهن بی اطلاعان از تاریخ را به‌شدت نسبت به اسلام مکدر می‌سازد در شرایطی که مؤلف اساس نگارش آن را بر عداوت عنوان می دارد و نه بر قواعد تاریخ پژوهی، کدام هدف را در دهه فجر نشانه رفته است؟!

 مطلب دیگری که در دهه فجر اهل نظر را به خود جلب می کند عنوان«دانشگاه تهران،نخستین نهاد آموزش عالی ایران» در شماره 293 مورخه شنبه 13 بهمن 97 جریده تحت سردبیری شماست. این که حتی در سالگرد پیروزی ملت ایران بر استبدادپهلوی‌ها، فرصت سخن گفتن از خدمات رضا خان مورد غفلت قرار نگرفته جای تأمل است وگرنه از تلاش برای مؤثر واقع شدن دیپلماسی عمومی برخی دولت‌ها در ایران امروز غافل نیستم، اما به عنوان فردی که در پژوهش‌های تاریخی عمرم را سپری می‌سازم پرسشم آن است که آیا دانشگاه تهران به‌درستی اولین نهاد آموزش عالی ایران بود؟ آیا جز آن است که بنای دانشگاه تهران صرفاً محل تجمع 6 مجموعه آموزش عالی شد که سال ها قدمت داشتند؟ در باره این که چرا رضا خان همه این مؤسسات آموزش عالی را در یک جا متمرکز کرد نظرات متفاوتی وجود دارد.

در این زمینه دو موضوع نباید از نظر دور بماند؛ اول مخالفت های دانشجویی در اروپا علیه رضا خان، از جمله در سال 1928 میلادی که در طول دیدار تیمورتاش- وزیر دربار- از آلمان تظاهرات اعتراض آمیزی انجام دادند،همچنین تهیه گزارشی از سوی دانشجویان به سه زبان انگلیسی، فرانسه وآلمانی در مورد جنایات پهلوی اول و ارسال آن برای مطبوعات اروپا وانعکاس وسیع آن از یک سو موجب تیرگی روابط ایران و آلمان و در نهایت اخراج مرتضی علوی(برادر بزرگ علوی) از آن کشور وسپس مرگ مشکوک وی گردید واز سوی دیگر، رضا خان در سیاست اعزام دانشجو به خارج(که از دوران قاجار آغاز شده بود) محتاط‌تر شد. همچنین در اندیشه کنترل شدیدتر دانشجویان داخلی در مؤسسات مختلف بر آمد، که متمرکز کردن 6 مؤسسه آموزش عالی می تواند بدین سبب باشد آقای افشین متین در پژوهش تاریخ جنبش دانشجویان ایرانی به این موضوع اشاراتی دارد که ترجمه آن از انگلیسی به فارسی به قلم آقای ارسطو آذری در ایران در دسترس محققان است. این محقق ایرانی مقیم آمریکا تعطیلی موقت دانشکده فنی در سال 1316 در پی اعتراضات دانشجویان آن را نمونه‌ای از این کنترل شدید عنوان می دارد. (ر.ک به کتاب کنفدراسیون، ص52)

 جناب آقای سردبیر! سیاست‌گذاران روزنامه«سازندگی» هر گرایشی دارند و به تبلیغ هر سیاستی همت گماشته اند به خود آن ها مربوط است؛ سرمایه‌ای دارند و می‌خواهند در مسیری هزینه کنند، اما کمترین انتظار برای تقویت سلامت فضای فکری، رعایت انصاف سیاسی است. متأسفانه در تولیدات تبلیغاتی آن رسانه، کمتر می توان نشانی از انصاف و پای‌بندی به مسلمات تاریخ یافت. با عرض پوزش از این مکتوب صریح خویش،امیدوارم با دعوت همکاران به رعایت انصاف در رشد فکری جامعه نقش مؤثرتری را ایفا نمایید.

نظر شما