شناسهٔ خبر: 31141902 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: گیمفا | لینک خبر

شاهکاری جاودان در تاریخ هنر… | چرا The Witcher 3 یکی از برترین عناوین تاریخ است؟

با این که بیش از چهار سال است که از عرضه نسخه سوم سری The Witcher می گذرد، هنوز نام این بازی در گفت و گو های روزمره گیمرها، یا اخبار مختلف دیده می شود. هر چه باشد The Witcher 3: Wild Hunt در کنار دیگر عناوین نقش آفرینی شاهکار دیگر مانند Skyrim, نام خود را در تاریخ هنر هشتم ماندگار ساخته اند. هنوز هم که هنوز است برخی افراد با وجود عرضه عناوین جدیدتر و به روز تر، این بازی را بر روی سیستم یا کنسول خود دارا هستند و آن را تجربه می کنند. تاثیر این بازی بر دنیای گیم آنقدر وسیع بود که خواه ناخواه برخی عناوین مطرح حتی در جنبه هایی که به ظاهر با یکدیگر یکسان نیستند، با The Witcher 3 مقایسه می شوند. کما این که اگر خبرهای مربوط به جدیدترین بازی در دست توسعه CD Project Red یعنی Cyberpunk 2077 را دنبال کرده باشید، به خوبی می دانید که معیار اصلی برای مقایسه ویژگی‌های مختلف Cyberpunk 2077, بازی The Witcher 3 بوده است. حال در این مقاله، قصد دارم یک بار دیگر برخی خاطرات خوشمان را با این شاهکار بی بدیل با یکدیگر مرور کنیم. در ادامه به شش دلیل اصلی اشاره خواهم کرد که به لطف این شش ویژگی، Witcher 3 تبدیل به یکی از برترین عناوین نقش آفرینی تاریخ شده است. با بنده و گیمفا همراه باشید…

صاحب‌خبر -
شاهکاری جاودان در تاریخ هنر… | چرا The Witcher 3 یکی از برترین  عناوین تاریخ است؟

با این که بیش از چهار سال است که از عرضه نسخه سوم سری The Witcher می گذرد، هنوز نام این بازی در گفت و گو های روزمره گیمرها، یا اخبار مختلف دیده می شود. هر چه باشد The Witcher 3: Wild Hunt در کنار دیگر عناوین نقش آفرینی شاهکار دیگر مانند Skyrim, نام خود را در تاریخ هنر هشتم ماندگار ساخته اند. هنوز هم که هنوز است برخی افراد با وجود عرضه عناوین جدیدتر و به روز تر، این بازی را بر روی سیستم یا کنسول خود دارا هستند و آن را تجربه می کنند. تاثیر این بازی بر دنیای گیم آنقدر وسیع بود که خواه ناخواه برخی عناوین مطرح حتی در جنبه هایی که به ظاهر با یکدیگر یکسان نیستند، با The Witcher 3 مقایسه می شوند. کما این که اگر خبرهای مربوط به جدیدترین بازی در دست توسعه CD Project Red یعنی Cyberpunk 2077 را دنبال کرده باشید، به خوبی می دانید که معیار اصلی برای مقایسه ویژگی‌های مختلف Cyberpunk 2077, بازی The Witcher 3 بوده است. حال در این مقاله، قصد دارم یک بار دیگر برخی خاطرات خوشمان را با این شاهکار بی بدیل با یکدیگر مرور کنیم. در ادامه به شش دلیل اصلی اشاره خواهم کرد که به لطف این شش ویژگی، Witcher 3 تبدیل به یکی از برترین عناوین نقش آفرینی تاریخ شده است. با بنده و گیمفا همراه باشید…

در ادامه نگاهی خواهیم داشت به شش عاملی که مقدمات تبدیل این عنوان بزرگ را به یک شاهکار فراهم کردند…با ما همراه باشید.

۱-توجه به کوچکترین جزئیات

اگر ویچر ۳ را به اتمام رسانده باشید، یا حداقل چند ساعتی را با انجام این بازی خود را سرگرم ساخته باشید، به خوبی متوجه پرداختن و توجه بالا به جزییات مختلف شده اید. با این که بسیاری از ویژگی‌ها و مکانیزم های بازی، قبل تر در عناوین مختلف وجود داشته اند، اما به لطف توجه بیشتر سازندگان به عمق و جزئیات بخش های مختلف، The Witcher در برخی زمین ها یک سر و گردن از دیگر رقبا بهتر عمل کرده است. هر چند شاید بسیاری از این ویژگی‌ها و مکانیرم ها به نوبه خود کوچک تلقی شوند، اما وقتی تعداد زیادی از این قابلیت ها را در کنار هم قرار دهید، متوجه عملکرد فوق العاده سازندگان می شوید. اجازه دهید چندین مثال در این باره بزنم. به صورت پیش فرض در بازی هنگام قبول کردن Witcher Contract ها، شما توانایی چک و چانه زدن برای بالا بردن مبلغ دستمزد خود را دارید-تمامی مرحله های فرعی مربوط به هیولاها و موجودات مختلف بازی، بر اساس ویژگی‌های آنها ساخته شده است و محل و چگونگی نبرد با آنها نیز کاملا نشان دهنده ویژگی‌های آن هیولاست-مانند تمامی بازی های نقش آفرینی، تعداد زیادی Potion جهت استفاده های مختلف در بازی وجود دارد، اما نکته جالب این است تمامی معجون ها و دارو های بازی ارتقأ پیدا می کنند و به واسخزه همین ارتقأ ویژگی‌های جدید به خود می بینند.

همچنین سازندگان با صرف زمان و امکانات قابل توجه بر روی NPC ها، دنیای بازی را از خشکی و مصنوعی بودن درآورده اند. هر شهر، روستا، منطقه و بخشی از نقشه، بنابر ویژگی‌های محلی و مردمی. حس متفاوت و جذابی را به بازیبازان منتقل می سازد. این مسأله توجه به جزئیات جایی جالب تر می شود که بدانیم The Witcher 3, یکی از بزرگترین دنیاهای بازیها در تاریخ را دارد…

لذت ناب هیولا کشی…

۲-تصمیمات و عواقب

یکی از المان های قدیمی و همیشگی در عناوین نقش آفرینی، که از دیرباز در عناوین مختلف این سبک نیز وجود داشته است، امکان تصمیم گیری های داستانی مختلف در هر دو بخش خط داستانی اصلی و مراحل فرعی است. The Witcher 3 نیز به رسم همیشگی عناوین نقش آفرینی، گستره بزرگ و متنوعی را از انتخاب ها و تصمیمات مهم و کوچک و بزرگ را در مقابل شما قرار می دهد. بسیتری از این تصمیمات نه مربوط به خط داستانی اصلی، بلکه مربوط به Side Quests ها و مراحل فرعی هستند. هر چند در ظاهر شاید انتخاب بین نجات دادن و یا کشتن فردی در قالب آخرین فعالیت یک مرحله (آنهم فردی که احتمالا دیگر نمی بینید و هیچگونه تاثیر مسقیم بر بازی ندارد) آنچنان نکته خاصی نداشته باشد. اما همین حس استقلال و دادن حق انتخاب به بازیباز بسیار حرکت پسندیده ای محسوب می شود. مسأله این این است که هر بازیبازی، بر اساس افکار و سلایق خود، تصمیمات منحصر بفرد خود را اتخاذ می کند. ممکن است فردی در تمام مراحل فرعی چشم خود را به ظلم و ستم ببندد و فقط به دنبال پول و جایزه باشد، یا از طرف دیگر بازیباز دیگری همیشه کمک به مظلوم را به سکه یا پاداش ترجیح دهد. همچنین ممکن بازیباز بر اساس حالت روحی خود در لحظه تصمیم بگیرد و شخصیتی یکسان از خود بازتاب ندهد. هنوز که هنوزه برخی از مراحل فرعی این بازی و حالت های مختلف آن را به خوبی به خاطر دارم. برای مثال یکی از مراحل جذاب و متفاوت بازی، مرحله ای بود که ویچر دیگری که مردم یک شهر را کشته بود ملاقات میکردید و این شما بودید که باید سرنوشت او را تعیین می کردید.

در بخش داستانی بازی هم تصمیمات لزوما به انتخاب های واضحی چون کشتن یا نکشتن یک نفر خلاصه نمی شود، هر چند این دست انتخاب ها نیز در باری وجود دارند. مساله مهم در خط داستانی اصلی این است که پایان ها مختلف بازی، نه بر اساس تصمیمات بزرگ، بلکه بر پایه چند تصمیم کوچک که شاید در آن موقع که باید آنها را اتخاذ می کردید، کوچکترین اهمیتی نداشتند صورت می گیرد. این مساله در بین عناوین هم رده و هم سبک کم نظیر بود.

Yennefer و Geralt یکی از عجیب ترین و جالب ترین روابط احساسی را با یکدیگر داشتند.

۳-داستان عالی

دیگر مساله ای که موجب جذب طرفداران و شیفتگان فراوان برای این سری و خصوصا نسخه ی سوم شد، داستان و اتفاقات جذاب، متصل، معنا دار و البته منطقی بود. به صورت کلی روایت داستان ویچر ها و در راس آن ها ویچری به نام “گرالت او ریویا”، و بررسی پستی و بلندی ها مختلف زندگی او در قالب ماجراجویی های کوچک و بزرگ، بسیار جذاب از آب در امد. این داستان با کیفیت، در کنار تعلیق مناسب، شخصیت پردازی درجه یک ( که همراه با صداگزاری فوق العاده اکثر شخصیت ها را کاملا باور پذیر کرده بود) و البته پایان بندی های استاندارد، در نسخه سوم به بالاترین حد خود رسید و شاهد یک داستان بسیار جذاب با اتفاقات مختلفی در طول بازی بودیم. اینجا بد نیست به موضوعی هم اشاره کنم. برخی افراد داستان نسخه سوم را بدون سوپرایز و یا پیچش داستانی خاصی میدانستند و معتقد بودند نکته متفاوتی در رابطه با داستان بازی وجود ندارد. در جواب این دسته افراد باید بگویم داستان گویی و روایت اتفاقات در یک عنوان نقش آفرینی وسیع که بین ۴۰ تا ۲۰۰ ساعت می تواند مخاطب را سرگرم سازد، همانند داستان پردازی در یک بازی خطی ده ساعته نمی تواند باشد. بنابراین بدیهی و اجتناب ناپذیر به نظر می رسد که هم ریتم اتفاقات کند باشد، هم به واسطه داستان بزرگ و چند لایه، پیچش های کم تری را شاهد باشیم. اما فارغ از این مساله، باید کار سازندگان در وارد کردن شخصیت های قدیمی سری در داستان نسخه سوم را تمجید کرد. هر کدام از شخصیت های قدیمی، به شکلی منطقی و از روی حساب و کتاب وارد خط داستانی می شدند و نقش خود را ایفا می کردند و به هیچ وجه شاهد یک روایت پیچیده و درهم و آشفته نبودیم. از بعد شخصیت پردازی هم فکر نمی کنم احتیاجی به گفتن چیز خاصی باشد و بسیاری از شما احتمالا از شخصیت های مختلف خاطرات جذابی در ذهن دارید و آن ها را به عنوان یک شخصیت باور پذیر که یک انسان است در نظر می گیرید.

Ciri اصلی ترین کاندید برای ادامه فرانچایز The Witcher…امیدوارم دوباره شاهد یک نسخه دیگر از این سری باشیم. هر چند نبود گرالت به عنوان شخصیت اصلی غم انگیز است…

۴-گیم پلی جذاب و درجه یک

در عناوین مختلف نقش آفرینی، معمولا همیشه امکان انتخاب کلاس به منظور ساخت و پرورش شخصیتی مناسب نبرد های نزدیک و یا دور وجود داشته و دارد. همین مساله ممکن از بعضا بازیبازان را برای انتخاب دچار تردید کند که مثلا از کلاسی مانند شوالیه استفاده کنند تا در نبرد های تن به تن و نزدیک موفق باشند، یا کلاس جادوگر را انتخاب سازند و از دور با دشمنان بجنگند. نکته جالب در مورد گیم پلی سری ویچر و به شکل بالغانه و پخته آن گیم پلی نسخه سوم این است که به نوعی گیم پلی بازی حالتی ترکیبی-تلفیفی دارد. و این مساله به لطف ذات مبارزه ای ویچر ها ممکن شده است. یک ویچر هم یک شمشیر زن ماهر است که با استفاده از شمشیر فلزی یا نقره ای خود، دشمنان را هم از پا در می آورد، هم توانایی استفاده از Crossbow در کنار انواع و اقسام بمب های پرتابی را داراست و همچنین تا حد قابل توجهی با جادوهای مختلف که اصطلاحا Sign نام دارد آشناست. به لطف وجود موارد بالا،گیم پلی The Witcher 3 حالتی ترکیبی-تلفیقی داشته و به نوعی می تواند تمامی علاقه مندان سبک های مبارزه ای را راضی سازد. همچنین به لطف وجود انواع و اقسام ابزار برای از پا درآوردن دشمنان، حق انتخاب بیشتری در زمینه چگونگی کشتن دشمنان به بازیباز داده می شود. همچنین وجود پنج نوع جادو یا همان Sign متفاوت، باعث شده است بازیبازان بر اساس سبک بازی خود از یک یا دو جادو بیشتر از بقیه استفاده کنند. مثلا به شخصه همیشه Igni انتخاب اول من هنگام نبرد با هیولاها و موجودات مختلف، و همچنین دشمنان انسانی بود. در گنار این موارد نباید تنوع بمب های مختلف را نیز نادیده بگیریم که بغصا ترکیب استفاده کردن از دو یا چند بمب و یا حتی ترکیب آنها با Sign ها می توانست بسیار کارآمد از آب دراید. در کل گیم پلی بازی در کنار لذتبخش بودن و جذابیت، استاندارد های اصلی را نیز به خوبی رعایت  کرد تا شاهد گیم پلی استاندارد در بخش مبارزات بازی باشیم.

یاد باد آن روزگاران یاد باد(جای خالی Vesemir هم به شدت حس می شود…)

۵-کمیت و کیفیت در آن واحد

بلاشک جهان ویچر ۳ یکی از بزرگ ترین جهان ها در طول تاریخ از لحاظ مساحت است. اما در آن واحد این جهان بزرگ که خود از چند منطقه و شهر بزرگ تشکیل شده، یک دنیای خالی و معمولی را ارائه نمی دهد. جای جای جهان بازی یک فعالیت جانبی، مرحله فرعی، چالش و… انتظار بازیبازان را می کشد. صدها مکان بر روی نقشه با علامت سوال مشخص شده اند که این مکان های نامشخص، می تواند کمپ راهزنان، لانه هیولاها، گنج های مختلف و فعالیت های مختلف دیگر باشند. در کنار این فعالیت های جهانی بازی، ۲۶ مرحله جذاب ماموریت های اختصای ویچر ( Witcher Contract ) در کنار ده ها مرحله کوچک و بزرگ فرعی در بازی وجود دارند که هر کدام داستان و اتفاقات جذاب و منخصر بفردی را دارا هستند. تنوع بالا و بی نظیر مراحل فرعی، یکی از مواردی بود که منتقدان را شگفت زده کرد و حتی بسیاری از منتقدان و بازیبازان، معتقد بودند برخی از مراحل و فعالیت های فرعی این بازی، از مراحل اصلی دیگر عناوین نیز جذاب تر طراحی شده اند!!! تنوع و کیغیت فوق العاده Side Quests ها، منجر به این مسأله می شد که بازیباز بتواند ساعات بسیار بیشتری را در جهان باری بدون احساس خستگی یا حس یکنواختی سپری کند. در کل توجه و گنجاندن محتویاتی عظیم در کنار جنبه کمّی بالا، کاری بسیار سخت بود که سازندگان به خوبی از عهده آن برآمدند.

مردی با قلبی از جنس سنگ…

۶- محتویات فوق العاده بسته های الحاقی

دو بسته الحاقی Heart of stone و Blood and Wine را می توان در زمره برترین بسته های الحاقی منتشر شده تا به امروز قرار داد. داستانی فوق العاده حذاب، معرفی شخصیت های جدید و البته ارائه ده ها ساعت محتویات جدید در کنار شمشیر ها، زره ها و آیتم های گوناگون اضافه شده، بسته های الحاقی ویچر ۳ را بسیار هوس برانگیز کرده است. اما در این بین محتویات این دو بسته الحاقی شگفت انگیز نیز به نظر می رسد. Heart of stone جداقل هشت تا ده ساعت مرحله جدید به بازی اضافه می کند، و Blood and Wine بین ۲۵ تا ۴۰ ساعت!!! یعنی روی هم رفته بین ۳۵ تا ۴۵ ساعت محتوا!!! این رقم شگفت انگیز از میزان ساعات مورد نیاز برخی عناوین AAA نیز بسیار بیش تر است. در واقع می توان بسته های الحاقی منتشر شده برای این بازی را فوق العاده توصیف کرد. برای مقایسه بد نیست بگویم که یکی از بسته های الحاقی عنوان Dragon age Inquisition, تنها نود دقیقه محتوا و مرحله به بازی اضافه می کرد!!! همچنین نباید از جذابیت فوق العاده داستان و اتفاقات دو بسته الحاقی نیز بگذریم که الحق و والانصاف شاهد دو ماجراجویی جذاب و پیچیده و سخت در قالب این دو DLC بودیم…

 

سخن پایانی:

دلایل مختلف دیگری نیز می توانست در این لیست حضور داشته باشد، اما دلایل و ویژگی‌های اصلی که منجر به شاهکار شدن این بازی شد، موارده گفته شده بالا هستند. مشخص نیست که آیا دوباره شاهد عرضه ی نسخه ی دیگری از سری خواهیم بود یا خیر. ولی به هر حال یک چیز مشخص است. طرفداران یک ویچر دیگر با تمامی جزئیات جذاب می خواهند تا دوباره آنها را غرق در ماجراجویی های دور و دراز سازد…

نظر شما