شناسهٔ خبر: 31135257 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه جهان‌اقتصاد | لینک خبر

تأکید قرآن بر وابستگی سلامت جامعه به سلامت اقتصاد

صاحب‌خبر -

خبرگزاری ایکنا نوشت: موضوع اقتصاد و معیشت مردم و آثار اجتماعی و سیاسی و توجه یا بی‌توجهی به آن از سوی حکومت‌ها و همچنین رعایت نکات شرعی معاملات و مواردی از این قبیل از مسائل مهمی است که مورد تأکید قرآن کریم قرار گرفته است. به همین دلیل بخشی از آیات قرآن کریم به موضوعات اقتصادی به شکل گوناگون آن اعم از خمس، زکات، ربا، رزق حلال، اهمیت کار و تلاش و سایر موضوعات اقتصادی اختصاص دارد و این نشان‌دهنده اهمیت مقوله اقتصاد نزد خداوند متعال است.

در این راستا بنا داریم در قالب سلسله یادداشت‌ها و گزارش‌هایی به بررسی آیات اقتصادی قرآن و همچنین تفاسیر مربوط به آنها بپردازیم.

یکی از آیات قرآن کریم که با موضوعات اقتصادی مرتبط است، آیه ۲۹ سوره مبارکه «النساء» است که خداوند متعال در این آیه فرموده است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ إِلَّا أَنْ تَکُونَ تِجَارَهً عَنْ تَرَاضٍ مِنْکُمْ وَلَا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا؛ اى کسانى که ایمان آورده‏‌اید اموال همدیگر را به ناروا مخورید مگر آنکه داد و ستدى با تراضى یکدیگر از شما انجام گرفته باشد و خودتان را مکشید زیرا خدا همواره با شما مهربان است».

مرحوم علامه طباطبایی در کتاب المیزان در تفسیر این آیه بیان کرده است: منظور از«اکل» در اینجا یعنی تصرف توأم با تسلط که سلطه دیگران را از آن مال قطع سازد و آن مال را تملک نماید و «بینکم» دلالت می‌کند بر تجمع مال در بین مردم و متداول بودن آن در بین آنها و «باطل» عملی است که غرض صحیح و عقلایی در آن نباشد و شامل تمام معاملات فاسده، مثل ربا خواری و قمار و معاملات فریبی که طرف نمی‌داند چه می‌دهد و چه می‌ستاند، می‌شود، و اینها موجب انهدام و هلاکت ارکان جامعه است.

جلوگیری از هلاکت جامعه با معاملات صحیح اقتصادی

«تجارت» هم به معنای تصرف در سرمایه به منظور تحصیل سود است و این قسم معامله که با طیب نفس از جانب فروشنده و خریدار انجام می‌شود، مبادله‌ای است که فطرت با آن موافقت دارد و به آن آرام می‌گیرد، (ولاتقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما): (و یکدیگر را به قتل نرسانید که خدای شما مهربان است) یعنی با خوردن مال به باطل، باعث کشته شدن خودتان نشوید و مؤمنان در حکم یک فرد واحد فرض شده‌اند که آسیب رسیدن به یک جزء از آن‌ها مانند آن است که همه مسلمانان ضرر ببینند و همچنین شامل نهی از قتل نفس «انتحار» و قتل غیر نیز می‌گردد و چون خدا نسبت به شما مهربان است، لذا آنچه را که شما را از آن نهی می‌کند به جهت رحمت اوست و اینکه شما را از خودکشی و دیگرکشی نهی می‌نماید، به جهت آن است که شما در مهلکه قرار نگیرید.

حرمت هرگونه تجاوز، تقلب، غش و معاملات ربوى

آیت‌الله العظمی مکارم شیرازی نیز در تفسیر نمونه در مورد این آیه اشاره کرده است: این آیه در واقع زیربناى قوانین اسلامى را در مسائل مربوط به «معاملات و مبادلات مالى» تشکیل مى‌دهد و به همین دلیل فقهاى اسلام در تمام ابواب معاملات به آن استدلال مى‌کنند، آیه خطاب بـه افراد با ایمان کرده و مى‌گوید: «یا ایها الذین آمنوا لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل؛ اى کسانى که ایمان آورده‌اید ! اموال یکدیگر را به باطل و از طرق نامشروع نخورید».

بـنابراین هرگونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوى، معاملاتى که حد وحدود آن کاملا مشخص نباشد، خرید و فروش اجناسى که فایده منطقى و عقلایى در آن نباشد، خرید و فروش وسایل فساد و گناه ، همه در تحت این قانون کلى قرار دارد.

در جمله بعد به عنوان یک استثنا مى‌فرماید: «الا ان تکون تجاره عن تراض منکم؛‌ مگر این که تصرف شما دراموال دیگران از طریق تجارتى باشد که با رضایت شما انجام مى‌گیرد». در پایان آیه، مردم را از قتل نفس باز مى‌دارد و ظاهر آن به قرینه آخرین جمله آیه نهى از خودکشى و انتحار است، مى‌فرماید: «ولا تقتلوا انفسکم ان اللّه کان بکم رحیما؛ و خودکشى نکنید، خداوند نسبت به شما مهربان است». در حقیقت قرآن با ذکر این دو حکم پشت سر هم اشاره به یک نکته مهم اجتماعى کرده است و آن ایـن که اگر روابط مالى مردم براساس صحیح استوار نباشد و اقتصاد جامعه به صورت سالم پیش نرود و در اموال یکدیگر به ناحق تصرف کنند، جامعه گرفتار یک نوع خودکشى و انتحار خواهد شـد و علاوه بر این کـه انتحارهاى شخصى افزایش خواهد یافت، انتحار اجتماعى هم از آثار ضمنى آن است.

شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که تعبیر به اکل(خوردن) کنایه از هر گونه تصرف است، خواه به صورت خوردن معمولى باشد یا پوشیدن یا سکونت و یا غیر آن و این تعبیر علاوه بر زبان عربى در فارسى امروز نیز کاملا رائج است. «الا ان تکون تجاره عن تراض» این جمله، استثنائى است از قانون کلی سابق، ولى به اصطلاح استثناء منقطع است؛ یعنى آنچه در این جمله آمده مشمول قانون سابق، از آغاز نبوده است و تنها به عنوان یک تأکید و یادآورى ذکر شده، آن هم به نوبه خود یک قانون کلى است زیرا مى‏‌فرماید : مگر اینکه تصرف شما در اموال دیگران از طریق داد و ستدى باشد که از رضایت باطنى دو طرف سرچشمه بگیرد.

سیستم فاسد اقتصادی؛ زمینه قیام محرومان علیه زراندوزان

طبق این بیان، تمام مبادلات مالى و انواع تجارت‏‌ها که در میان مردم رایج است چنانچه از روى رضایت طرفین صورت گیرد و جنبه معقول و منطقى داشته باشد از نظر اسلام مجاز است؛ مگر در مواردى که به خاطر مصالح معینى، نهى صریح از آن شده است. «و لا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما» سپس در ذیل آیه، مردم را از قتل نفس باز مى‏‌دارد و ظاهر آن به قرینه جمله «ان الله کان بکم رحیما؛ خداوند نسبت بشما مهربان است» نهى از خودکشى و انتحار مى‏‌باشد، یعنى خداوند مهربان نه تنها راضى نمی‌شود دیگرى شما را به قتل برساند بلکه به خود شما هم اجازه نمى‏‌دهد که با رضایت خود خویشتن را به دست نابودى بسپارید، در روایات اهل بیت(ع) نیز آیه فوق به همین معنى انتحار تفسیر شده است.

در تفسیر نور نیز در مورد این آیه اشاره شده است: رمز اینکه نهى از قتل، «لا تَقْتُلُوا» بدنبال نهى از حرام‌خورى، «لا تَأْکُلُوا» آمده است، شاید آن باشد که سیستم اقتصادى ناسالم، زمینه‌ قیام محرومان علیه زراندوزان و بروز درگیرى‌ها و پیدایش قتل و هلاکت جامعه است.

امام صادق(ع) به هنگام تلاوت این آیه فرمود: کسى که قرض بگیرد و بداند که نمى‌تواند بازپرداخت کند، مال باطل خورده است. امام باقر(ع) در ذیل آیه فرمود: ربا، قمار، کم‌فروشى و ظلم از مصادیق باطل است. رسول خدا(ص) درباره وضو و غسل با آب سرد، آنجا که خطر جانى دارد فرمود: «وَ لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ إِنَّ اللَّهَ کانَ بِکُمْ رَحِیماً».

امام صادق(ع) فرمود: اگر مسلمانى به تنهایى وارد منطقه‌ کفّار شد و کشته شد، خودکشى کرده است. کشتن رهبران معصوم یکى از مصادیق خودکشى و به هلاکت انداختن جامعه است، امام صادق(ع) درباره‌«لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ» فرمودند: یعنى اهل‌بیت(ع) پیامبر خود را نکشید.

حرمت تصرف در اموال دیگران، جز از راه معاملات صحیح

در این تفسیر در مورد پیام‌های این آیه نیز آمده است:
۱- مالکیّت فردى محترم است و تصرّف در اموال دیگران، جز از راه معاملات‌ صحیح و بر اساس رضایت، حرام است. لا تَأْکُلُوا … إِلَّا … تِجارَهً عَنْ تَراضٍ‌
۲- جامعه، داراى روح واحد و سرنوشت مشترک است. اموال دیگران را همچون اموال خودتان محترم بدانید. «أَمْوالَکُمْ بَیْنَکُمْ»
۳- هر نوع تصرّفى که بر مبناى «حقّ» نباشد، ممنوع است. «لا تَأْکُلُوا … بِالْباطِلِ»‌
۴- داد و ستدها باید با رضایت طرفین باشد، نه با اجبار واکراه. «عَنْ تَراضٍ مِنْکُمْ»
۵- جان انسان محترم است، لذا خودکشى و یا دیگرکشى حرام است. «لا تَقْتُلُوا أَنْفُسَکُمْ»
۶- احکام و مقرّرات اسلام پرتوى از رحمت خداست. «کانَ بِکُمْ رَحِیماً»

نجات جامعه با مبادلات سالم اقتصادی

در پایان این مطلب می‌توان به عنوان نتیجه‌ای کلی اشاره کرد که و کلمه تجارت به معناى تصرف در سرمایه به منظور تحصیل سود است و در واقع در تجارت، معامله و خرید و فروش و سودآوری وجود دارد. و از آیه «لا تاکلوا اموالکم بینکم بالباطل» دریافت می‌شود که خداوند متعال، مبادلات ناسالم اقتصادی را نهی کرده است؛ یعنى معاملاتى که یعنی معاملاتی که نه تنها باعث سلامت و سعادت فرد و جامعه نمی‌شود بلکه هلاکت آنها را نیز در پی دارد از سوی خداوند متعال به شدت نهی شده است و به بیان دیگر، می‌توان نتیجه گرفت که سلامت جامعه از منظر قرآن کریم در گروه سلامت اقتصادی است و چه بسا جوامعی که به خاطر مفاسدی همانند رباخواری و قمار به هلاکت رسیده‌اند.

نکته مهم در این زمینه این است که از منظر قرآن کریم و با توجه به نکات این آیه، شروع باطل از جایی است که معاملات فاسد، ربوی، غرری، قمار و امثالهم در جامعه رواج پیدا کند. این وضعیت باعث می‌شود که اجزای جامعه متلاشی شده و دچار هلاکت شوند. از سوی دیگر، مبادلات سالم اقتصادی و تجاری و آن هم تجارتی که منطبق با احکام شریعت و رضایت طرفین باشد، در جامعه این توانایی را دارد که استقامت و پایداری آن را حفظ و جامعه را از هلاکت نجات دهد.

نظر شما