شناسهٔ خبر: 31101214 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: دفاع پرس | لینک خبر

عباس محمدحسنی:

امداد‌های غیبی پشت انقلاب اسلامی بوده و هست و خواهد بود/ وحدت ارتش و سپاه به نقطه نگران‌کننده‌ای برای دشمنان رسیده است

نماینده ولی فقیه در ارتش جمهوری اسلامی می‌گوید ارتش امروز یک ارتش پرکار و کم هزینه است و علاوه بر این کاملا نجیب و پاکدست است و این نجابت و پاکدستی در نیرو‌های مسلح از سرچشمه به دامنه منتقل می‌شود و سرچشمه ما ولایت است.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه سایر رسانه‌های دفاع‌پرس به نقل از میزان، «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ (و خدا با آن همه مهربانی به خلق) حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم، حال‌شان را تغییر دهند» (بخشی از آیه ۱۱ سوره رعد).

جهان‌بینی اسلام ایجاب می‌کرد مردم ایران اسلامی با نفی هرگونه ظلم، زمام تعیین سرنوشت خویش را از چنگال ایرانی‌نما‌های بیگانه‌پرست بیرون بکشند و خود بر اساس اقتضای مصحلت، حکم برانند. چه آنکه شهید مطهری در کتاب «حماسه حسینی» می‌گوید:‌ای مردم! انتظار نداشته باشید دیگران از خارج بیایند وضع شما را سر و سامان بدهند. ملتی که بخواهد مستشار خارجی برایش تصمیم بگیرد، تا ابد آدم نخواهد شد... اگر انتظار بیهوده داشتن کار صحیحی بود... حسین بن علی (ع) شایسته‌تر از هر کس بود که منتظر بنشیند تا خدا رحمت خود را بر او و امت او نازل کند (ص ۲۰۹)

ملت عصر روح‌الله - که افرادی همچون شهید مطهری به تاسی از حضرت امام خمینی (ره) پیش‌قراول آن بودند - نه تنها به انتظار بیهوده ننشستند بلکه ردای قیام به تن کردند و نتیجه آن شد انقلاب شکوهمند ایران اسلامی. انقلابی که پا را فراتر از سطح مطالبه نهضت مشروطه یعنی محدودکردن حکومت مطلقه‌ی مستبدّانه‌ی پادشاهان گذاشت و طبق فرموده ناخدای باخدای انقلاب، نگفت حکومت سلاطین را محدود کنیم؛ گفت: اصلاً سلطنت یعنی چه؟ معنای سلطنت چیست؟ یک ملّتی دارند زندگی می‌کنند، مملکت مال آن‌ها است، چرا باید یک‌نفری بیاید مسلّط بر مردم باشد و فرمان او بر زندگی مردم جاری باشد؛ اصلاً انقلاب اصل سلطنت را، اصل حکومت مطلقه را آمد از بین برد (بیانات در دیدار مردم قم - ۱۹ دی ۹۴).

حال در طلیعه 40 سالگی چنین انقلاب شکوهمندی، پرونده‌ای با عنوان «خدمت» گشوده‌ایم تا از خدمات 40 ساله آن بگوییم.

حجت‌الاسلام والمسلمین «عباس محمدحسنی» در سال ۹۶ با حکم رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش و نماینده ولی فقیه در ارتش منصوب شد، متولد سال ۱۳۳۴ در روستای قهوج از توابع شهرستان آوج استان قزوین است.

وی از سال ۱۳۵۲ وارد حوزه علمیه قم شد و تحصیلات خود را در مدرسه حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی آغاز کرد. پس از اتمام دروس مقدماتی نیز، دروس مکاسب، کفایه و منطق را نزد اساتیدی همچون فخر وجدانی، دوزدوزانی، پایانی، اعتمادی، ستوده، نکونام و تفسیر، اخلاق و نهج البلاغه را در محضر حضرات آیات خزعلی، فاضل لنکرانی و مشکینی تلمذ کرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسنی در سال ۱۳۶۳ وارد ارتش جمهوری اسلامی ایران شد. وی خدمت خود در ارتش را از منطقه هوایی مهرآباد آغاز کرد و ریاست عقیدتی سیاسی تیپ شکاری، رئیس تبلیغات و روابط عمومی منطقه هوایی مهرآباد، مدیر تبلیغات و روابط عمومی اداره عقیدتی سیاسی نیروی هوایی، رییس عقیدتی سیاسی پایگاه سوم شکاری شهید نوژه همدان، رییس عقیدتی سیاسی فرماندهی آماد و پشتیبانی نهاجا، رئیس واحد روحانیت نهاجا، معاون نظارت و بازرسی اداره عقیدتی سیاسی نیروی هوایی، مدیر عقیدتی سیاسی پدافند هوایی، رییس اداره عقیدتی سیاسی منطقه فارس، رییس اداره عقیدتی سیاسی ستاد ارتش، رییس اداره عقیدتی سیاسی نیروی هوایی، رییس اداره عقیدتی سیاسی نیروی دریایی و جانشینی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش را در کارنامه خود دارد. وی همچنین دارای فوق لیسانس حوزوی، کارشناسی حقوق قضایی و کارشناسی ارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی دانشگاهی می‌باشد.

متن گفت‌وگوی تفصیلی با حجت‌الاسلام والمسلمین «عباس محمدحسنی» به قرار زیر است:

سلام؛ از وقتی که در اختیار خبرگزاری میزان قرار دادید، از شما تشکر می‌کنیم.
من هم خدمت شما و همکارانتان و همچنین مخاطبان خبرگزاری میزان، سلام و خسته نباشید و خداقوت عرض می‌کنم.

عکس شاه را از دیوار خانه پدری‌ام برداشتم

به عنوان سوال اول بفرمایید که از چه زمانی در جریان موج انقلاب اسلامی مردم ایران قرار گرفتید؟

من زمانی که طلبه شدم هیچ برداشت و تصوری از انقلاب نداشتم. بین سال‌های ۵۰ تا ۵۱ تصمیم گرفتم به حوزه بروم. آن زمان نمی‌فهمیدم که شاه چه‌کار می‌کند امام (ره) چه کار می‌کند و در جریان نبودم که به اصطلاح دنیا دست کیست. بعد از آنکه وارد حوزه علمیه قم شدم کم‌کم متوجه خبر‌هایی شدم. فهمیدم اینجا امامی بوده و تبعید شده و درگیری‌هایی به وجود آمده است. به تدریج دیدگاهم عوض شد و در جریان انقلاب قرار گرفتم و در این مسیر افتادم. آن زمان به تبعیت از خانواده مرجع تقلید من حضرت آیت‌الله گلپایگانی بود. با اینکه من در مدرسه آیت الله گلپایگانی درس می‌خواندم، ولی به شدت عاشق امام (ره) شده بودم. البته این موضوع به این معنا نبود که عشقی نسبت به سایر مراجع نداشته باشم، اما نسبت حضرت امام (ره) یک حس دیگری داشتم. به خاطر دارم برای اولین بار که از حوزه به خانه پدری برگشتم، عکس شاه را از دیوار خانه برداشتم و به پدرم گفتم «این عکس نباید اینجا باشد». ایشان پرسید چرا؟ گفتم «پدر، این شاه، آدمکش است، جانی است، قاتل است، خائن است». سپس برای پدرم ماجرا‌های مختلف را تشریح کردم و آرام آرام روحیه انقلابی من به خانواده‌ام نیز سرایت پیدا کرد. در جریان سال‌های دهه ۵۰ و قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، دیدگاه انقلابی‌ام به تدریج قوام گرفته بود و سخنرانی‌های من هم با همان روحیه انقلابی انجام می‌شد.

در کدام شهر‌ها سخنرانی داشتید؟

من در مسجد صاحب الزمان (عج) شهر «ملایر» واقع در خیابان دولت‌آباد آن زمان که اکنون به خیابان مرحوم طالقانی تغییر یافته سخنرانی‌های زیادی داشتم. همچنین در شهر «سامن» و روستاهائی مثل «ناصح آباد، نازول، نمازگاه و ...» نیز بار‌ها سخنرانی انقلابی و روشنگرانه علیه رژیم ستمشاهی انجام دادم.

به خاطر این سخنرانی‌ها از سوی نیرو‌های امنیتی و شهربانی مشکلی برای شما پیش نیامد؟

به‌خاطر جملات انقلابی که در سخنرانی‌هایم به کار می‌بردم، معمولا برای خودم، پدرم و میزبان‌هایم مزاحمت‌هایی از سوی نیرو‌های امنیتی و شهربانی ایجاد می‌شد. مثلا نیرو‌های امنیتی به میزبان ما به نام حاج گل احمد ترکاشوند در روستای «نازول» گفتند که اگر آن روحانی را از خانه‌ات بیرون نکنی، ما خانه‌ات را آ‌تش می‌زنیم که البته میزبان هم غیرت به خرج داده بود و در مقابل تهدید نیرو‌های امنیتی مقاومت کرده بود و به من در این باره چیزی نگفت بعد‌ها متوجه شدم چقدر به خاطر من تحت فشار بوده است. یک بار هم نیرو‌های شهربانی، مرحوم حاج «حجت‌الله نوروزی ناصح آبادی» که میزبان من در ملایر بود را به همراه من خواست. به ایشان گفتند که نباید محمدحسنی را به خانه‌ات راه بدهی و او پاسخ داد «من نمی‌توانم سرباز امام زمان (عج) را به خانه‌ام راه ندهم. شما می‌توانید از آمدن این فرد به خانه من جلوگیری کنید، اما من نمی‌توانم جلوگیری کنم».

از اول به ارتش خوش‌بین بودم

ارتش قبل از انقلاب را چگونه ارتشی می‌دیدید؟ آیا با آن‌ها ارتباطی داشتید؟

بله؛ من قبل از انقلاب با ارتشی‌ها در ارتباط بودم. خیلی مواقع ارتشی‌ها در برگزاری جلسات سخنرانی، کمک‌های بی‌دریغی به من می‌کردند و من همانجا انقلابی بودن بدنه ارتش را لمس کردم. در واقع من از اول به ارتش خوش‌بین بودم و می‌دانستم که ارتشی‌ها با امام (ره) و مردم همفکر هستند جز بعضی از سران آنها. ما حساب سران ارتش را از بدنه ارتش جدا می‌دانستیم. گرچه در میان سران ارتش هم انسان‌های پاکباخته‌ای مثل شهید قرنی وجود داشتند، ولی اکثر سران ارتش وابسته به شاه بودند و اقلیتی از آن‌ها با امام (ره) همفکر بودند.

فکر نمی‌کردم یک روز «روحانی خدمتگزار در ارتش» شوم

در سال ۶۳ شما رسما وارد ارتش شدید و خدمت خود را در این مجموعه نظامی آغاز کردید. چگونه شد در آن ایام که کشور ما درگیر جنگ بود، تصمیم گرفتید به ارتش بیایید؟

هیچ موقع فکر نمی‌کردم که یک روز «روحانی خدمتگزار در ارتش» شوم. من به صورت کاملا ناخواسته سر از ارتش درآوردم. یک سخنرانی در پایگاه شکاری مهرآباد زمینه توفیق خدمت در ارتش را برایم فراهم ساخت، ماجرا از این قرار است که شبی در خیابان سهروردی تهران مهمان یکی از دوستان بودم. تلفن زنگ زد و یک دوست روحانی به نام حاج آقا یاری از سازمان تبلیغات اسلامی به من گفت: «شنیدم تهران هستید، اگر می‌شود فردا به پایگاه یکم شکاری بروید و به مناسبت هفته دفاع مقدس یک سخنرانی داشته باشید». قبول کردم و فردای آن شب یکی از برادران نظامی به نام آقای بیطوئی همراه دختر خردسال‌شان با یک پیکان آبی رنگ دنبال من آمدند و من را به پایگاه یکم شکاری بردند. بعد از پایان سخنرانی‌ام در آن پایگاه، رئیس عقیدتی سیاسی وقت پایگاه یکم شکاری حجت الاسلام والمسلمین ادیب اصفهانی به من گفت: «فلانی شما الان کجا هستید؟» گفتم «قم هستم». گفت: «الان چه وقت قم بودن است؟ زمان جنگ است». پاسخ دادم که «من جنگ هم می‌روم و همزمان درس هم می‌خوانم». ایشان گفت: «چون الان جنگ است، حضور نوبتی در جبهه و درس خواندن کفایت نمی‌کند» پاسخ دادم «من می‌خواهم درسم را بخوانم و آن را به یک جایی برسانم. جنگ را هم که مثل بقیه مردم می‌روم». ایشان گفت: «پس شما دست کم ۱ ماه بیا و با ما همکاری کن». پذیرفتم و بعد از آن یک ماه، مدام حضور من در ارتش تمدید می‌شد. خوش‌خوش ماندم و بالاخره رسما جذب ارتش شدم و اینک ۳۴ سال است که خادم ارتشیان پر افتخار هستم و خدا را بر این توفیق شاکرم.

مأموریت ذاتی ما در جبهه «تبلیغ» بود

شما آن زمان در جبهه‌های جنگ هم حاضر می‌شدید؟

ما از قم به نوبت و چرخشی و به عنوان «روحانی» در جبهه‌ها حاضر می‌شدیم. البته وقتی شرایط پیش می‌آمد تفنگ هم به دست می‌گرفتیم و‌لیکن مأموریت ذاتی ما در جبهه «تبلیغ» بود.

هربار خواستم به قم برگردم، احساس کردم به جنگ و امام (ره) و تکلیف، پشت می‌کنم

بازخورد حضور و سخنرانی‌های شما در ابتدای ورودتان به ارتش در میان نیرو‌های این مجموعه نظامی چگونه بود؟

رویکرد ارتشی‌ها باعث شد که من در ارتش جذب شوم و بمانم و ادامه خدمت دهم. دوستان ارتشی ما آنقدر به وجود روحانیت در ارتش تمایل نشان می‌دادند و از آن استقبال می‌کردند که کار برای ما ساده شده بود. این مهندسی حضرت امام (ره) بود که برای روحانیت در ارتش نقش تعیین کننده و تاثیرگذار تعریف کرد؛ اگر من یا امثال من احساس می‌کردیم که در ارتش هرز می‌رویم قطعا نمی‌ماندیم. این را هم باید بگویم که درست است حاج آقا ادیب زمینه جذب مرا به ارتش فراهم ساخت و من کارم را در ارتش به خواسته او شروع کردم، اما ادامه کار من در ارتش به خاطر امام (ره) بود. چون هر موقع تصمیم می‌گرفتم از ارتش بروم، امام (ره) در یکی از سخنرانی‌های مناسبتی خود در همان محدوده زمانی می‌فرمودند: «امروز ماندن در نهاد‌ها تکلیف است». دو سه بار این اتفاق برای من افتاد که قصد کردم به قم بروم و در همان حین شاهد بیان چنین فرمایشاتی از سوی امام (ره) در جمع‌های گوناگون مردم و مسئولان بودم که استنباط من از این سخنان، ماندنم در ارتش بود. استنباط من از این صحبت‌ها برای شخص خودم اینگونه بود که «درس اولویت اول امروز نیست بلکه حفظ نظام اولویت اول است». هر بار که خواستم برگردم و به قم بروم احساس کردم که به جنگ و امام (ره) و تکلیف، پشت می‌کنم. این تکلیف‌محوری در حوزه خدمت‌گذاری باعث شد که من در ارتش بمانم.

امروز دین را در جای‌جای ارتش به طور تعیین‌کننده و تأثیرگذار می‌بینید

به عنوان رئیس سازمان عقیدتی سیاسی ارتش بفرمایید که نیرو‌های ارتش امروز به لحاظ معنویت و بصیرت در چه جایگاهی قرار دارند؟

ارتش ما قبل از انقلاب هم دین‌دار بود، ولی در حوزه معنویت شاخص نبود و نمی‌توانست تاثیرگذار باشد. بعد از انقلاب ارتش به طور بسیار شاخص در حوزه معنویت درخشید. ارتش امروز ما حقیقتا یک ارتش معنویت محور و بابصیرت است. شما امروز دین را در جای‌جای ارتش به طور تعیین‌کننده و تأثیرگذار می‌بینید و لمس می‌کنید. ارتش بعد از انقلاب را می‌توانیم یک ارتش معنویت‌محور، تاثیرگذار و بابصیرت یاد کنیم.

چهار ویژگی ارتش در طول ۴۰ سال گذشته

اگر قرار باشد چهار مشخصه را به عنوان ویژگی‌های بارز ارتش جمهوری اسلامی ایران بیان کنید، از کدام ویژگی‌ها نام می‌برید؟

محمدحسنی: «ولایی و معنویت محور بودن»، «انقلابی‌گری»، «تلاش‌گری حداکثری» و «مردمی بودن» چهار ویژگی و شاخصه ارتش جمهوری اسلامی ایران به ترتیب اولویت هستند. بدون هرگونه مجامله‌ای می‌گویم که ارتش امروز حقیقتا معتقد به مرجعیت و ولایت‌فقیه است. اگر ارتش جایی بفهمد کاری که می‌خواهد انجام دهد مورد رضای، ولی فقیه نیست آن کار را انجام نمی‌دهد و اگر تکلیف شود کاری را انجام دهد که خواست، ولی فقیه است، سر از پا نشناخته آن کار را انجام می‌دهد. ضمن اینکه ارتش شبانه روز در حال کار کردن است منتها اکثر کار‌های ارتش قابل تبلیغات کردن نیست. ارتش ما امروز به صورت صددرصدی در خدمت مردم است و در حوادثی مثل زلزله، سیل، طوفان یا حوادثی مانند سوانح هوایی، یکی از حاضران بزرگ در امداد و نجات مردمی «ارتش» است.

ارتش امروز یک ارتش پرکار و کم هزینه است

نیرو‌های مسلح تنها مجموعه‌ای در کشور هستند که مدیریت مستقیم آن‌ها با مقام معظم رهبری است. فرماندهی فرمانده کل قوا را در مسیر پیشرفت‌های نیرو‌های مسلح طی دهه‌های گذشته چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من فردای آن روز که حضرت آقا در جمع دانشجویان فرمودند: «مدیریت نیرو‌های مسلح با من است» به فرمانده محترم کل ارتش امیر سرلشکر موسوی عرض کردم که این فرمایش حضرت آقا از یک طرف برای ما افتخار است و از طرف دیگر تکلیف ما را سنگین‌تر از گذشته می‌کند. تاثیرگذاری ولایت در هدایت صحیح نیرو‌های مسلح امروز به عینه قابل مشاهده است. چون نیرو‌های مسلح تحت تدابیر ولایی حضرت آقا اداره می‌شوند، بسیاری از سیاسی‌بازی‌ها و حاشیه‌سازی‌هایی که در جا‌های دیگر وجود دارد در نیرو‌های مسلح نیست. ارتش ما امروز یک ارتش پرکار و کم هزینه است. حضرت امیر در نهج البلاغه درباره پیغمبر (ص) می‌فرمایند: «قلیل المئونه و کثیر المعونه». معونه با «عین» یعنی کار و تلاش و سختکوشی و همچنین مئونه با «حمزه» یعنی هزینه. ارتش امروز هم با تاسی به حضرت رسول (ص) یک ارتش پرکار و کم هزینه است و علاوه بر این کاملا نجیب و پاکدست است و این نجابت و پاکدستی در نیرو‌های مسلح از سرچشمه به دامنه منتقل می‌شود و سرچشمه ما ولایت است.

وحدت ارتش و سپاه به نقطه نگران‌کننده‌ای برای دشمنان رسیده است

با توجه به برخی تفاوت‌هایی که در ماموریت‌های ذاتی سپاه و ارتش وجود دارد، شاهد هستیم که حربه اختلاف‌افکنی و تفرقه‌اندازی میان این دو مجموعه، از جمله شیوه‌های همیشگی و مرسوم دشمنان نظام جمهوری اسلامی ایران طی ۴ دهه گذشته بوده است. به نظر شما دشمنان توانسته‌اند به مقصود مورد نظر خود در این زمینه دست پیدا کنند؟

«تفاوت» غیر از «اختلاف» است. طبیعتاً تفاوت‌هایی میان ارتش، سپاه و نیروی انتظامی وجود دارد و این تفاوت مثل تفاوت میان چند برادر و یا چند فرد است، بنابر این تفاوت بیین سپاه و ارتش وجود دارد، ولی اختلافی در کار نیست. در حقیقت «اختلاف» میان ارتش و سپاه آرزوی دشمن است و هوشیاری و ولایتمداری هر دو سازمان ارتش و سپاه مانع از پیاده شدن نقشه دشمن شده است. حتی می‌خواهم بگویم علی‌رغم همه شیطنت‌هایی که دشمنان داخلی و خارجی علیه وحدت ارتش و سپاه به کار بردند و می‌برند ما شاهد هستیم که وحدت سپاه و ارتش روز به روز بیشتر می‌شود. امروز وحدت ارتش و سپاه به نقطه نگران کننده‌ای برای دشمنان و به نقطه امیدوارکننده‌ای برای دوستان انقلاب تبدیل شده است و رفت و آمد‌ها و ارتباطات عاطفی و همچنین تعاملات سازمانی و رفتاری میان ارتش و سپاه، نسبت به گذشته خیلی بیشتر شده است و این یعنی این که دشمن در هدف شوم اختلاف افکنی خود ناکام مانده و تا آخر هم ناکام خواهد ماند.

امداد‌های غیبی پشت انقلاب اسلامی بوده و هست و خواهد بود

انقلاب اسلامی مردم ایران به ۴۰ سالگی خودش رسید. به نظر شما امکان ۴۰ ساله شدن نظام جمهوری اسلامی ایران با وجود این همه دشمنی و سنگ‌اندازی از سوی استکبار، با محاسبات دنیوی و مادی ممکن بود؟

اگر نظام ما «اسلامی» نبود بعید می‌دانم با وجود این همه دشمنی و توطئه پابرجا می‌ماند. خاصیت اسلامی بودن انقلاب ما بر همه توطئه‌ها غالب شد و باعث شد از همه گردنه‌های خطرناک عبور کنیم و تهدید‌ها در درون کشور را تبدیل به فرصت کنیم. خاصیت اسلامی بودن انقلاب ما، بسیاری از تهدیدات دشمن علیه انقلاب را تبدیل به تهدید علیه خود آن‌ها کرده است. انقلاب‌های زیادی در کشور‌های جهان رخ داده، اما امروز می‌بینیم که خیلی از آن انقلاب‌ها دیگر نیستند و به تاریخ سپرده شده‌اند، ولی انقلاب اسلامی بعد از ۴۰ سال به جای این که به تاریخ سپرده شود تاریخ ساز شده و روز به روز به ظرفیت‌های تاریخ سازی خود می‌افزاید. امام (ره) و رهبر معظم انقلاب بعد از پیامبران و امامان معصوم علیهم السلام، بی‌بدیل‌ترین رهبری‌های حکیمانه را اعمال کردند. این صحبت‌ها نه تعارف است و نه تعریف. این‌ها حقایقی است که دشمنان هم از روی تحلیل‌های جامعه شناختی، مدیریتی و سیاسی به آن اعتراف کرده‌اند. همواره در تحلیل‌ها می‌خوانیم که سه عامل «رهبری‌های حکیمانه امامین انقلاب»، «به صحنه آمدن اسلام حقیقی» و «حضور همگانی مردم» باعث پیروزی انقلاب اسلامی و تداوم آن شده است. اما من معتقد هستم که عامل چهارمی هم وجود دارد که ما از آن غفلت می‌کنیم و آن عامل «اراده خداوند متعال بر کمک به انقلاب در پرتو فرستادن امداد‌های غیبی» است.

ما در جا‌هایی خودمان نبودیم، اما خدا بوده است مثل «طبس». در همان واقعه طبس چنانچه نقشه آمریکا به ثمر می‌نشست، می‌توانست برای انقلاب چالشی جدی درست کند، ولی خداوند متعال نگذاشت این اتفاق بیفتد. پس امداد‌های غیبی پشت انقلاب اسلامی بوده و هست و خواهد بود. تا زمانی که ما انقلابی و مومن به انقلاب باشیم و انقلابی و مخلصانه عمل کنیم این امداد‌های غیبی نیز خواهند بود و پیروزی‌ها ادامه خواهند داشت. امروز دل دشمن خوش است که یک سرباز ما را در یک منطقه مرزی به شهادت برساند در حالی که امام (ره) ۱۵ سال در خارج از مرز‌های ایران در ترکیه، عراق و فرانسه، تبعید شده بود و محافظی نداشت و دشمنان داخلی و خارجی ما خیلی راحت می‌توانستند ایشان را ترور کنند، اما این کار را نکردند و بعداً هم که می‌خواستند این کار را کنند دیگر نتوانستند. اراده خداوند متعال بر حفظ امام (ره) و پیروزی انقلاب اسلامی مردم ایران بود. امام (ره) وقتی ۱۲ بهمن ۵۷ به ایران آمدند و هنگامی که در بازگشت از مسیر بهشت زهرا (س) بودند و سوار یک پیکان شده بودند، شرایطی پیش آمد که راننده امام (ره) راه را گم کرد و ناچار شد امام (ره) را به محله دزاشیب تهران و نزد یکی از فامیل‌های سببی خود ببرد. نیرو‌های انقلابی خیلی نگران وضعیت امام (ره) شده بودند. در همان زمان اگر مارکسیست‌ها و منافقین و فداییان خلق می‌خواستند امام (ره) را ترور کنند این کار برای آن‌ها مثل آب خوردن بود، اما اراده خداوند بر حفظ امام (ره) و پیروز شدن انقلاب بود. اراده الهی بر این تعلق گرفته بود که انقلاب اسلامی مردم ایران پیروز شود.

من برابر آموزه‌های روایی و حدیثی که از ائمه اطهار (ع) داریم می‌گویم که این انقلاب به اراده الهی آغاز، به اراده الهی استمرار و به اراده الهی تبدیل به حکومت جهانی حضرت مهدی (عج) خواهد شد ان‌شاءالله. ما نمی‌گوییم که راه انقلاب مانعی ندارد و همه جا آسفالت است. بلکه باید پذیرفت که راه انقلاب گردنه و پیچ دارد، بعضی از قسمت‌های مسیر خاکی است، بعضی جا‌ها گِلی و باتلاق است، بعضی از پل‌ها شکسته است و خلاصه راه، راهِ آ‌سانی نیست، اما این مسیر بن‌بست ندارد. به عبارتی دیگر به خاطر همین مشکلات پیش روی مسیر، ماشین انقلاب گاهی تند و گاهی کُند حرکت می‌کند، ولی باذن الله تعالی توقف نخواهد داشت.

رسانه‌ها باید هنر به خرج دهند و افتخارات گذشته را لیست کنند

«افتخار به گذشته امید به آینده» شعار ملی ۴۰ سالگی انقلاب در کل کشور است. به نظر شما برای تحقق این شعار در جامعه چه کار باید کرد؟

یکی از رسالت‌های ما این است که افتخارات گذشته نظام را برجسته کنیم. اگر افتخارات گذشته نظام را بخواهیم احصاء کنیم مثنوی ۷۰ مَن کاغذ می‌شود. به نظر من رسانه‌ها باید هنر به خرج دهند و افتخارات گذشته را لیست کنند. در میان این افتخارات موضوع «تشکیل حکومت اسلامی» یکی از بزرگترین افتخارات ماست که بعد از هزار و ۴۰۰ سال تحقق پیدا کرد. «حفظ تمامیت ارضی» از دیگر افتخارات بزرگ نظام جمهوری اسلامی ایران است. در طول این ۴۰ سال دشمنان بار‌ها برنامه‌ریزی کردند که کشور ما را تجزیه کنند، اما هر بار ناکام ماندند؛ هنوز هم این برنامه تجزیه را در دستور کار خود دارند و شعارشان هم «پنج ایران کوچک بهتر از یک ایران بزرگ» است. در ۲۰۰ سال گذشته بیش از ۲ برابر مساحت فعلی ایران از ایران جدا شد؛ به عبارت دیگر در این ۲۰۰ سال سه و نیم میلیون کیلومتر مربع از خاک کشور عزیز ما جدا شده است. به عنوان مثال در زمان پهلوی دوم، بحرین که استان چهاردهم ما بود با این شعار که «بحرین دختر ما بود و عروسش کردیم» از ایران جدا شد. در این ۴۰ سال ما حتی نگذاشتیم ۱ سانتی‌متر از کشور ما به دست دشمنان بیفتد. در حوزه‌های دانشی نظیر هسته‌ای، نانو تکنولوژی، سلول‌های بنیادین پیشرفت‌های فراوانی به دست آوردیم.

در حوزه‌های نظامی‌گری نیز در عرصه‌های ساخت ناو، زیردریایی، جنگنده، انواع موشک، تانک‌های پیشرفته و ... حرکت بسیار سریعی داریم. بچه شیعه‌های انقلاب وقتی که می‌فهمند در زمانه‌ای زندگی می‌کند که آمریکایی‌ها بدون اجازه مسئولان کشور ما حتی از کریدور هوایی ما نمی‌توانند عبور کنند و اگر به اخطار ما بی‌توجهی کنند، حتما ضربه می‌خورند، به خودشان افتخار می‌کنند. ما نسبت به آینده نیز بسیار امیدواریم چراکه ما ۴۰ سال تجربه داریم و تمرین کردیم که چگونه با مشکلات مبارزه کنیم و حاشیه امنیت خود را توسعه دهیم. ۴۰ سال است که آموخته‌ایم که چگونه عرصه را بر اسرائیلی‌ها تنگ کنیم که اگر چنانچه بخواهند غلطی کنند همانجا شیشه عمرشان را خُرد کنیم. ما ۴۰ سال است که آموختیم چگونه استقلال خود را حفظ کنیم. ما امروز در دنیا الگو شده‌ایم؛ و بسیاری از آزادی خواهان دنیا ملت ایران الگوی آزادی خواهی خود می‌دانند. اکنون جوانان متدین و مخلص ما چراغ خاموش در حال انجام خدمات راهبردی برای انقلاب هستند که ۱۰ سال دیگر ۲۰ سال دیگر ۳۰ سال دیگر نتایج آن مشخص می‌شود. به خاطر وجود جوانانی ولایی، متدین، هوشمند، دانشمند و متعهد در کشورمان، من معتقد هستم افتخارات ما در ۴۰ سال آینده نسبت به ۴۰ سال گذشته بسیار بیشتر خواهد شد.

انتهای پیام/ 112

نظر شما