شناسهٔ خبر: 30910253 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه آفتاب یزد | لینک خبر

فاطمه ناصری

معدلم چند بشه برام زن می‌گیرید؟

صاحب‌خبر - چند وقتی است در راستای امری مبنی بر «الهی خونه‌ای بی زن نمونه» یک سری دوستان از دلواپسی برجام و مسائل بین‌المللی شیفت کرده‌اند روی مسائل ازدواجی و این‌ها. مثلا بچه‌ها از مدرسه نرسیده خودشان را پهن کرده‌اند جلوی انیمیشن باب اسفنجی و دست‌های پفکی‌شان را می‌مکند که یک هو یک خانم و آقا وسط صفحه نمایش می‌پرند و می‌گویند: «ما خیلییییی با حالیم». ببخشید این پارازیت‌ها شبکه‌ها را خط رو خط می‌کند. خداییش نندازید این پارازیت‌ها را، فکر کنید مادر و خواهر خودتان هستیم.
کجا بودیم؟ آهان، یک زن و شوهر که لعنتی‌ها انقدر کول هستند که به هم دست هم می‌زنند می‌پرند توی صورت بچه که: «خاله جون، یه کم برو عقب‌، عقب، عقب‌تر، آفرین! تا حالا خاله بازی کردی؟ بلد بودی با قوری پلاستیکیت چای بریزی؟ خب دیگه، همین. تو الان یک کیس آماده ازدواجی». بعد بچه در حالی که توی پیشانی‌اش می‌کوبد، می‌گوید: «راست میگه تازه من دایره مربع ضربدر رو بزنم قفل کلی ماشین‌ هم می‌تونم باز کنم، دیگه یه نفر از شریک زندگیش چی‌میخواد؟». بعد هم می‌رود آویزان کت بابایی‌اش می‌شود تا برایش یک دونه از این همسرها تهیه کند.
بابای بچه که مرد خانه ندار بلکه مستاجر و پاکیزه‌ای است به بچه می‌گوید: «بچه جون برو سر تیله بازی‌ات. من سن تو بودم جلو بابام حرف می‌زدم دهنم‌رو می‌بستم، برو هر وقت به سن قانونی رسیدی راجع به این چیزها حرف بزن». اَد، همین موقع بچه گوشی‌اش را در می‌آورد و از فولدر فیلم‌های آقای رحیم‌پور ازغدی یک فایل در می‌آورد که می‌گوید: «برای ازدواج حد سنی نداریم، دختر و پسرهای دبستانی هم می‌توانند ازدواج کنند». پدر اشک از گونه‌هایش جاری می‌شود و بابت این چندسال تاخیر هم از بچه عذر خواهی می‌کند و دوان دوان به سمت گل و شیرینی فروشی می‌روند.

نظر شما