شناسهٔ خبر: 30762840 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: جمله | لینک خبر

«جمله» درباره «رضا رشیدپور»؛ مجری محبوب این روزهای تلویزیون، می‌گوید؛آچــار فرانســـه مـــردمی

صاحب‌خبر -

هومن حکیمی

دبیر گروه فرهنگی

یک چیزی در عرصه هنر کشور ما؛ به‌خصوص سینما و تلویزیون، وجود دارد که باعث می‌شود برخلاف مثلا آمریکا و اروپا، ستاره شدن و ستارگی، به آن مفهوم مرسوم و رایج وجود نداشته باشد. چیزی شاید برگرفته از عقبه و هویت سنتی ما و حتی شاید یک نوع شرم و حیای ذاتی ما ایرانی‌ها که درست مثل سینما، سعی کرده تا ستاره‌ها و سلبریتی‌هایش را هم ایرانیزه کند.
«رضا رشیدپور» اما علی‌رغم تمام نقاط منفی و ویژگی‌های مثبتش، جزو معدود مجریان تلویزیونی ماست که توانسته گاهی از آن قالب سنتی اجرا و ستاره شدن بیرون بیاید و شکل دیگری را در مدیوم‌های تصویری از خودش بروز بدهد. مردی که گاهی تعبیر آن جمله معروف برنامه «نود» است؛ «چرا می‌خند؟!».

اگر مجری خواستی در خدمتم!
رضا رشیدپور را می‌شود به نوعی آچار فرانسه مجری‌گری در ایران دانست. فرقی هم نمی‌کند برنامه اینترنتی باشد یا برنامه ضبط شده تلویزیونی یا برنامه‌های زنده و مستقیم. این‌طوری‌ست که رد پای حضور این آقای مو قشنگ و با صورت گرد را می‌شود در انواع برنامه‌های مناسبتی و غیر مناسبتی در این سال‌ها مشاهده کرد. می‌گویند یک بار «رویانیان»؛ مدیرعامل وقت باشگاه پرسپولیس از راه‌اندازی شبکه‌ای مختص این باشگاه با مجری‌گری رشیدپور خبر داده بود که خداراشکر به مرحله انجام نرسید!

راه رفتن روی خط قرمز
رشیدپور خط قرمزها را خوب می‌شناسد و تقریبا مثل بندبازی قابل، روی بند راه می‌‌رود اما چندباری هم پیش آمده که نیمچه سقوطی را هم تجربه کرده باشد؛ «مثلث شیشه‌ای» یکی از آن برنامه‌ها بود که آخرش هم دقیقا معلوم نشد چرا متوقف شد! رشیدپور ولی برخلاف مجریانی مثل «فرزاد حسنی»، حتی در برهه‌هایی که انتقاد تند می‌کند (یا بهتر است بگوییم «می‌کرد»!) یک چیزهایی را رعایت می‌کند‌ که باعث می‌شود مدیران شبکه‌ها معمولا با خیالی راحت عنان کار را به دستش بسپارند.
سینما را هم دوست دارم
رشیدپور، چند باری سینما و بازیگری را هم تجربه کرده است. «سوپر‌استار»، «بی‌پولی»، «شیش و بش»، «در امتداد شهر» و «قاتل اهلی»، فیلم‌هایی هستند که او به‌عنوان بازیگر در آنها نقش‌آفرینی کرده‌است. اگرچه به نظر می‌رسد همچنان و علی‌رغم این تجربه‌ها، مجری بودنش بر بازیگر بودنش می‌چربد!

یک مجری برای تمام فصول مجازی و ماهواره‌ای!
رضا رشیدپور مهارت زیادی در اجرای برنامه‌های اینترنتی و مجازی نیز دارد. هنوز خیلی‌ها گفت‌وگوی‌های چالشی و متفاوت او را در برنامه «دید در شب» به خاطر دارند که با افرادی همچون «محمد جواد ظریف»، «امیر تتلو»، «شهرام جزایری»، «مصطفی کواکبیان» و چندین هنرپیشه معروف سینما و غیره به گفت‌وگوهایی شبیه مناظره پرداخت.
برنامه «شب شما بخیر» که از شبکه‌ای ماهواره‌ای پخش شد هم از دیگر برنامه‌هایی بود که البته کمی جنجال و حاشیه نیز به همراه داشت!

یک «هفت» ملایم با اجرای آقای مجری‌ای که دیگر حاشیه را دوست ندارد!
برنامه سینمایی «هفت» از همان آغاز، هم جذاب بوده و هم پرحاشیه؛ ویژگی‌هایی که برآمده از سینما برای دوستدارانش است. از اجرای «فریدون جیرانی» و «محمد گبرلو» و «بهروز افخمی»، قسمت‌های جذاب و جنجالی زیادی به یادگار مانده اما در زمان جشنواره سینمایی فجر گذشته، وقتی اجرای ویژه‌برنامه جشنواره‌ای برنامه هفت به رضا رشیدپور رسید، دیگر کمتر خبری از حاشیه به چشم خورد.
اجرای رشیدپور دراین برنامه (به‌خصوص در چند قسمت ابتدایی) خیلی کند و تا حدی غیرجذاب به نظر رسید. انگار که او عامدانه سعی داشت فضایی را که نسبت به برنامه هفت شکل گرفته بود تغییر دهد و ملایم کند، بنابراین غیر از مسأله مربوط به فیلم «لاتاری» و «به وقت شام»، برنامه هفت با اجرای رشیدپور، برای مخاطبی که انتظار بحث و حاشیه داشت، جذابیتی را به ارمغان نیاورد.

رییس جمهور با من!
گفت‌و‌گوی رضا رشیدپور با حسن روحانی در بهمن ماه سال ۱۳۹۶ را برخی ساختارشکنی تلویزیون محسوب کردند. این گفت‌وگو البته با انتقادات مثبت و منفی بسیاری همراه شد اما اینکه برای گفت‌وگو با رییس دولت از مجریانی با پیشینه و سابقه اجرای سیاسی استفاده نشد، یک اتفاق جالب با بازخوردهای متعجبانه بود!

قلبی که برای لحظه‌ای ایستاد
رشیدپور در صبح روز چهارشنبه ۶ بهمن ۱۳۹۵ در حال اجرای برنامه زنده «حالا خورشید» هوشیاری خود را از دست داد و به زمین افتاد؛ درحالی‌که از ابتدای شروع برنامه هم حال مساعدی نداشت. روابط عمومی برنامه حالا خورشید گفت؛ «بیهوشی رشیدپور به دلیل افت فشار بوده‌است و اکنون او را به بیمارستان بقیةالله منتقل کرده‌ایم. او الان هوشیار است».
بعدا اما همین مسأله، دستآویزی شد برای خبر ساعت ۲۲ شبکه۳ که کنایه رشیدپور و حالا خورشید به خودشان را برنتافته بودند!

 

شوخی با مجری محبوب تلویزیون؛
تذکره ‌الشیخ رشیدبور
ادامة‌القهقهة فی‌اللِسان الطولانی!

هومن حکیمی

آن مرد قدبلند با موهای مشکی، آن عاشق پلیورهایی با رنگ زرشکی، آن گوینده الفاظی جذاب، آن که با خنده‌هایش می‌کند خواب خلایق را تبدیل به حباب، آن که همه عمر از تلویزیون می‌گرفت گور، مجری خوش‌بیان و خوش‌‌لبخند؛ شیخنا و مولانا «آقا رضای رشیدپور»، آورده‌اند که در کار خود استاد بودندی، چنان که نباید و نشاید گفت!
گویند که وی از همان زمان طفولیت علاقه بسیاری به مجری‌گری و بچه معروف شدن بداشتی، چنان که یک‌بار وقتی در مکتب‌خانه از او پرسیدندی که «در آینده، خواهی چکاره شوندی؟»، به شکلی فتوژنیک‌وار، رو به دوربینی خیالی خیره شدندی و جواب بدادی؛ «آقای مرجی»! گویند پس از شنیدن این حرف از جانب وی، تمامی اهالی خانه و بستگان دور و نزدیک، شیون‌کنان و مویه‌کنان راهی بازار شدندی بلکه با خریدن مقادیری کالای مورد نیاز و مورد غیرنیاز، این الم را هضم نمایندی!
القصه رضا رشیدبور به مانند لجوجانی به راه خویش برفتندی و هر چه به او گفتندی که؛ «آخه پسر من، برادر من، آقای عزیز! برو دکتر یا مهندس یا شهردار تهران بشو که پول توو این چیزاس، مجری‌گری هم آخه شد کار؟»!، به بند کفش‌هایش نیز محسوب نکردی و تنها لطفی که بکردی این بودندی که در دانشگاه غیر از رشته کارگردانی، عمران نیز بخواندی که به درد هیچ کسی هم نخوردی!
نقل است روزی از روزها در حلقه جمعی از مریدان بودندی و درحالی‌که دندان‌های درشت نامبرده را در حال ویرایش و سفیدکاری بودندی و دوستی همزمان با «سشوار» موهای براقش را براق‌تر می‌نمودی، یکی از دوستداران از وی سوالی را بدین مضمون بپرسیدی؛ «ای شیخ، میان «به وقت شام» و «کازابلانکا» کدام را ترجیح می‌دهی؟»! گویند شیخ رشیدبور ابتدا یکی از ابروان پرپشتش را بالا و دیگری را پایین بیانداختی و کمی غور بکردی و سپس بگفتی؛ «بستگی داره»! سپس آن دوستدار پرسیدندی؛ «به چی؟» و شیخ جواب بدادی؛ «بستگی داره که تو، تا کجا دوسَم داری»! و این جواب را با صدایی خوش و ریتمیک ادا بکردی! گویند پس از این اتفاق، جمله مریدان، نعره بزدی و گریبان چاک بدادی و به سمت دریاچه «هامون« رهسپار شدی اما چه سود که آن دریاچه خشک شده بودندی؛ چنان که «دریاچه ارومیه» و قس علی‌هذا!
شیخنا رضا رشیدبور، علاقه بسیار زیاد و عجیبی به صحبت کردن با افراد معروف از هر قماشی و تیکه انداختن به آنها داشتی اما پس از مصاحبه با «دکتر حسن روحانی» که زمانی رییس دولت کشور ایران بودی، وقتی از او پرسیدندی که؛ «ای شیخ، چگونه است که تو در گفت‌وگو با ایشان از هیچ طعنه و کنایه خاص و عمیقی استفاده ننمودی؟»، چنین پاسخ بدادی؛ «یعنی شما راضی میشدی یارانه‌هام قطع بشن؟»!
روایت است که در اواسط عمر، آقا رضا رشیدبور، رویکردی محافظه‌کارانه، همراه با مقادیری لبخند بیشتر، در پی گرفتی و حتی وقتی یک آکتور معروف سینما به نام «ابراهیم حاتمی‌کیا» در یکی از مراسم و آیین‌ها، سر تا به پای شیخنا را به تهدید و کنایه و اعتراض، آلودی، وی حتی لحظه‌ای زبان به جوابیه و واگویه، وا ننهادی و به قولی ماست‌ها را در قیمه‌ها یا قیمه‌ها را در ماست‌ها نریختی!
گویند شیخنا و مولانا، رضا رشیدبور در اواخر عمر، زانوی غم را در بغل ننمودی و موهای سیاه را به سپیدی نگراییدی و لامصّب عین «بنجامین باتن» و «صاایران»، هر روز بهتر از دیروز بودی تا اینکه حضرت عزراییل هم دیگر حوصله‌اش سر برفتی و به او بگفتی که؛ «داداش، من بیکار نیستما! هر وقت خواستی بری اون دنیا بهم توی واتس‌آپ پی‌ام بده بیام چون فیلترشکن تلگرامم جواب نمیده»! و این گونه بودی که شیخنا همچنان قبراق و سرحال و اسطقس‌دار در حال مجری‌گری و لبخندزدگی می‌باشدی! عمرش دراز و قدش دراز و موهایش درازتر بادا!
پ.ن: در عربی به جای «پ»، معمولا از «ب» استفاده می‌نماییم!

 

واکنش های جالب
به سبک رشیـــــدپور

درباره تغییر مدیرعامل سایپا
تغییر مدیرعامل هم چیزی از ارزش‌های سایپا کم نکرد و درجا، پراید ۴میلیون گران‌تر شد!

درباره حاشیه‌های اخیر مربوط به کارلوس کیروش
من کیروش رو دوست دارم و ایشون رو یک مربی حرفه‌ای و خوب می‌دونم. الان هم بدترین وقت ممکن برای دامن زدن به حاشیه‌هاست. گمان نمی‌کنم نیت خوبی پشت این جریان‌سازی‌ها باشه. مراقب باشیم

درباره پولی شدن تونل‌های پایتخت
مسئولان محترم، ما حقوق خود را هر ماه به شما می‌دهیم، هر طور صلاح دونستید خرجش کنید!

درباره قیمت بنزین
کسی که خودروی مثلا سیصد میلیونی دارد تقریبا بیست سال روزانه بیست هزار تومان به دولت عوارض پرداخت می‌کند. میزان سوخت مصرفی و کیفیت خودروهای داخلی هم که مشخص است. پس لطفا بابت ارزانی قیمت بنزین منت سرمان نگذارید!

درباره قیمت مرغ
مرغ با این قیمت‌ها مرغ نیست، سیمرغه و سیمرغ هم افسانه است!

درباره جنجالی شدن عکس فرزند یکی از مسئولان
مسئولان یک دوره فتوشاپ بگذرانند چون هر اتفاقی می‌افتد می‌گویند فتوشاپ بوده!

درباره دانشگاه آزاد و واژگونی اتوبوس دانشجویان
این همه شهریه را خرج چه می‌کنید که در بزرگ‌ترین و معروف‌ترین دانشگاه آزاد کشورمان، اتوبوس فرسوده تردد دارد؟

درباره رفتار برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی
اگر نماینده‌ای در مجلس سرگرم سلفی گرفتن و فحش دادن است ما باید به انتخاب‌هایمان شک کنیم!

درباره فحاشی نماینده سراوان در مجلس
از فحش تو تا گوش من چیزی به جز یک میز نیست!

درباره خانمی که در برنامه «حالا خورشید» نتوانست پاسخ درستی به یک سوال ساده ورزشی بدهد
هر چند که ناصر خان حجازی بزرگ، یک چهره ملی‌ست و نه صرفا ورزشی، اما شاید هم بانوی محترمی که در برنامه ما به‌صورت تلفنی شرکت کرده بود نام کوچک ایشان را به خاطر نمی‌آورد. با این مقدمه بگویم که از پیام‌های تحقیر آمیز نسبت به این هموطن عزیزم در فضای مجازی به شدت غمگین شدم. بارها گفته‌ام که شوخی و لبخند بسیار خوب است به شرطی که سرانجام آن استهزا و توهین نباشد. زن و دختر ایرانی در عرصه‌های گوناگون بسیار پیشرو و تواناست و این واقعیت به دفعات در بزنگاه‌های مهم به اثبات رسیده است. شخصا به سمت تمام زنان و دختران و مادران سرزمینم تعظیم کرده و به آنان افتخار می‌کنم. خواهر عزیزم می‌دانم که بسیار باهوش و توانایی. برخی پیام‌ها را به دل نگیر. مطمئنم که مضطرب بودی. عزیز همه ما هستی.

درباره حواشی گفت‌وگو با مدیر شبکه ۳ و عادل فردوسی‌پور
من همانطور که قبلا برای مخاطبان برنامه مطرح کردم، نیمه شب متوجه عدم پخش «نود» شدم و صبح برای جویایی علت ماجرا با مدیر شبکه تماس گرفتم. به ایشان عرض کردم انتظار نداشته باشند حالا خورشید نسبت به این مساله موضع دفاعی از شبکه داشته باشد.

درباره ماجرای اخبار شبانگاهی شبکه ۳
نویسندگان حالا خورشید چند خط شوخی با اخبار نوشتند. برخی همکاران فرمودند که لحن مناسبی نداشته. رسما و صمیمانه عذرخواهی کردم. اما ناباورانه در برابر عذرخواهی، تهدید می‌شنوم. کاش رمز گشایی می‌فرمودند که «رشید»پور برای آنکه «سلامت» بماند حواسش دقیقا به چه چیزی باید باشد؟ کاری کنید که تعامل با شما بر پایه احترام شکل بگیرد و نه ترس از سالم ماندن!

درباره تمسخر گوینده خبر شبکه ۳
وقتی مخاطب برداشت توهین کند یعنی دقت کافی در کلام‌مان و یا رفتارمان نبوده است. حتی اگر نیت‌مان غیر از آن باشد. لازم است به صراحت از طرف خودم و گروه نویسندگان برنامه عذرخواهی کنم.

نظر شما