خبرگزاری فارس - گروه اندیشه: امروز چین بیش از هر زمانی فکر جهان را به خود مشغول کرده است. این موضوع نه صرفاً از آن رو است که چین به قدرتی تازه تبدیل شده و میتواند تهدیدی علیه دیگر کشورها باشد، بلکه از آنجاست که چین به مثابه یک ایده آیندهای را برای جهان ترسیم میکند. برای طرح پرسش از نقطهای اساسی میتوان به ایده چین درباره علم اشاره کرد. سرمایهگذاری میلیاردها دلاری بر پروژههای علمی موجب شده که چین در موقعیت خاصی در زمینه علمی قرار بگیرد. این در حالی است که چین از نظر گفتاری زبان چندانی برای گفتگو با جهان ندارد. گویی نقطهی کوری پا به عرصه گزارده که نه دیدهشدن برایش مهم است، نه اینکه آموزهای برای تاریخ بشر داشته باشد، اما چین با همین رویکرد در کار پیدا کردن راه قدرت و غلبه از طریق پیشرفت علمی است.
آیا میتوان طرحی از علم را که در آمریکا به اوج خود رسید زمینه شکلگیری چین در معنای تازه خود دانست؟ این پرسش مستقیماً درباره اصلیترین ادعای انقلاب اسلامی است و نوع حضور ایران در جهان را به چالش میکشد. آیا راه پیش روی ما همان راه چین است؟ آیا خودآگاهی و پیدا کردن زبانی برای گفتگو -اگر حاصل شود- راهی به سوی موفقیت و اقتدار میتواند باز کند؟ یا اساساً باید چنان مباحثی را کنار بگذاریم تا بتوانیم قدرت بیابیم؟ آیا مباحث بسیار فربهی که سالهاست درباره رابطه علم با فرهنگ بومی ذهن ما را به خود مشغول کرده میتواند به غفلت ما از وقایع بزرگی که پیرامونمان در حال اتفاق افتادن است منجر شود، یا برعکس قرار است راهی بگشاید؟
در زیر ترجمۀ مقاله تیتر یک شماره اخیر هفتهنامه اکنومیست آمده است. این مقاله اگرچه به زهرِ جانبداری سیاسی و ادبیات غیر علمی آلوده است، اما میتواند زمینهای برای شناخت بیشتر موضوع فراهم آورد، و چشماندازی باشد از اینکه درباره کدام مسأله اساسی و به چه نحوی به عنوان پرسش از آینده در سطح جهان اندیشه میشود. موضوع حساسیت ارتباطهای علمی از دیدگاه غرب نیز از دیگر نکات شایسته توجه مقاله است.
چین چگونه توانست بر علم مسلط شود؟
صد سال پیش موجی از اعتراضات دانشجویی شهرهای بزرگ چین را فرا گرفت. رهبران جنبش چهارم می، ناامید از تلاش برای بهبود یک افول صد ساله، خواهان کنار گذاشتن آیین کنفوسیوس و وارد کردن دینامیسم غربی شدند. آنها معتقد بودند که ایجاد یک چین مدرن با به کارگیری «آقای علم» و «آقای دموکراسی» محقق میشود.
کشوری که دانشجویان جنبش چهارم می به شکلگیری آن کمک کردند، امروز بیش از همیشه با پیگیری عظمت ملی تحلیل رفته است. فرود فضاپیمای چین در سمت پنهان ماه در سوم ژانویه (برای اولین بار در جهان)، نشانهای از بلندپروازی این کشور بود. اما رهبران امروزین چین منکر این ایده هستند که «آقای علم» همراه با «آقای دموکراسی» است. بالعکس، رئیسجمهور ژی جینگپینگ در فکر آنست که حتی اگر حزب کمونیست نظارت و کنترلش را بر سیاست تشدید کند بتواند پژوهشهای پیشگام علمی چین را پیش ببرد. در بحبوحهی رقابت فزایندهی چین و آمریکا، بسیاری در غرب هراس دارند که او موفق شود. هیچ تردیدی در عزم جدی آقای ژی وجود ندارد. علم مدرن وابسته به پول، نهادها و انبوهی از مغزهای متفکر است. همچنانکه تحقیقات ما نشان میدهد، کشور چین، از آنجا که دولتش توان تدارک هر سه عنصر فوق را دارد، به سرعت درحال بالابردن جایگاه خود از نظر دستاوردهای علمی است. چین میلیاردها دلار را صرف ماشینهایی برای کشف ماده تاریک و نوترینوها کرده و همچنین صرف مؤسساتی نموده که درباره همه چیز، از رشتهی ژنوم و ارتباطات کوانتومی گرفته تا انرژیهای تجدیدپذیر و علم مواد پیشرفته کندوکاو میکنند. انتشارات نیکی و انتشارات علمی الزویر با تحلیل ۱۷.۲ میلیون مقاله بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۸ دریافتند که از ۳۰ مورد از فعالترین حوزههای علمی (از قبیل باتریهای سدیم-یون و فراکافت شیمیایی نوترونی ) در ۲۳ مورد بیشتر مقالات از چین است. البته کیفیت پژوهشهای آمریکایی همچنان بالاتر باقی مانده است، اما چین در حال پیشی گرفتن بوده و در بین سالهای ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۶، یازده درصد از مؤثرترین مقالات را به خود اختصاص داده است.
انتهای پیام/
نظر شما