شناسهٔ خبر: 30683432 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: خبرآنلاین | لینک خبر

ماکس وبر و دلارهای سرگردان

محمود اسعدی: "اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری" عنوان کتاب معروف ماکس وبر(۱۹۲۰-۱۸۶۴) جامعه‌شناس شهیر آلمانی -با ترجمه مرتضی ثاقب­‌فر- است که مطالعه دقیق آن برای اندیشمندان دینی، سرمایه‌داران وطنی و به‌خصوص قانون­‌گذاران و علاقه‌مندان شناخت سرمایه‌داری غرب مناسب است.

صاحب‌خبر -

اهمیت نگاه "وبر" در نقش جهان‌بینی دینی بر حیات اقتصادی جامعه است که با شرایط امروز کشور بسیار شباهت دارد. او دو مفهوم متضاد از سرمایه‌داری یعنی مفهوم کهن "پول‌پرستی" با استفاده هوشمندانه از سرمایه جهت خدمت به جامعه را از هم تفکیک می‌کند. به گونه‌­ای که پرهیزگاری و ایمان افراد را در عشق به کار  و کسب ثروت می­‌داند و هم‌زمان صرفه جویی و دوری از اسراف و سرمایه‌­گذاری دایمی را نزدیک شدن به خداوند می­‌پندارد. بزعم ماکس وبر کار یک وسیله ساده اقتصادی برای تامین معاش نیست بلکه  هدف معنوی و روحانی نیز منظور نظر است. در همان زمان نهضت پروتستانی در پی تعدیل این وضعیت برآمد.

"برتولت برشت"، شاعر و نمایشنامه‌نویس، تقریبا هم‌زمان با هم‌وطن خود ماکس وبر از طمع ورزی و تاراج و پول‌پرستی مردم به تنگ آمده بود که در شعری می­‌گوید: هر روز صبح برای به‌دست آوردن لقمه نانی به بازار می‌­روم که فقط دروغ  خریدار دارد. اما امید فراوان خود را در صف فروشندگان جا می­‌کنم. ماکس وبر صریحا می‌گوید: «عطش اکتساب و در پی سود و پول بیشتر بودن لزوما هیچ ارتباطی با سرمایه‌داری ندارد. پزشکان، هنرمندان، کارمندان رشوه‌گیر، دزدان، گدایان و زنان خود فروش مبتلای به همین عطش هستند که در همه اعصار و در همه جا دچار همین حرص بوده و هستند. آزپرستی بی‌حدّ و حصر نه ربطی به سرمایه‌داری دارد و نه حتی به روحیه آن. سرمایه‌داری به تسلط بر نفس و مهار آن یا دست کم به تعدیل معقولانه این محرک نامعقول بیشتر شباهت دارد. از حقیقت دور نیست اگر سرمایه‌داری را همان جست‌وجوی سود، سودی همواره تجدید شونده در اقدامی مداوم و معقول و سرمایه دارانه بدانیم».

آن‌چه امروز از خلال پژوهش ماندگار ماکس وبر برای جامعه ما مفید است، این نکته است: به یاد داشته باش که پول، بنا به سرشت خود مولد و زاینده است. پول، پول می‌زاید و زاییده‌های آن می‌توانند پول های بیشتری را بزایند و این زایش هم‌چنان ادامه یابد. هر قدر پول بیشتری وجود داشته باشد محصول بیشتری به بار می‌آورد. کسی که سکه‌ای را می‌کشد -زیر متکای خود قایم می‌کند- تمام آن‌چه را که آن سکه می‌توانست تولید کند نابود می‌کند.

نکاتی که برای ما شاید جالب توجه باشد رفتار و کردار برخی دیندارانی است که کاسب‌کاری آنان زبان‌زد است و تنها به سود زیاد در کم‌ترین زمان ممکن می‌اندیشند و این مغایر روح سرمایه‌داری حتی از نوع غربی آن است.

بی‌تردید دلارها و طلاهای بسیاری امروز در چرخه اقتصادی کشور ما مفقود و بلااستفاده شده است و این مسئله به فقیر شدن بسیاری می‌انجامد و از تلاش و کارایی جامعه می‌کاهد. آن‌چه به حل این ماجرا کمک می‌کند "اعتماد" و "اعتبار" است که خود سرمایه عظیمی است. نکته‌ای که حتی دینداران ثروتمند خود به ناکارآمدی آن دامن می‌زنند.

نظر شما