تورقي بر کتاب «خاطراتي از استاد پرورش»
صاحبخبر - کتاب «خاطراتي از استاد پرورش» مملو از نکات برجسته و مهم اخلاقي از استاد سيدعلياکبر پرورش است که به قلم مرتضي نجفي قدسي در 30 مقاله به نگارش درآمده است. کتاب «خاطراتي از استاد پرورش»، نوشته مرتضي نجفي قدسي، مدير دارالقرآن علامه طباطبايي(ره) به تازگي از سوي نشر عطش روانه بازار نشر شد. استاد سيد علياکبر پرورش از جمله نوادري است که در طول حيات پربرکت خود، آثار و برکات فراواني از خود به يادگار گذاشت. فعاليتهاي بنيادين فرهنگي وي در دوران پيش از پيروزي انقلاب و پس از آن بسيار چشمگير بود. کلام نافذش در روح جوانان تأثير شگفتآوري داشت و سخنرانيهاي پرشور و کلاسهاي معارف اسلامي وي، از جذابترين جلسات ديني و فرهنگي بود که در دوران ستمشاهي جوانان را به دور هم جمع ميکرد و از آنان افرادي متعهد، معتقد و انقلابي ميساخت. با عالمان ديني، دانشمندان و صاحبنظراني همچون مرحوم علامه طباطبايي، شهيد مطهري و علامه محمدتقي جعفري و بسياري از بزرگان ديگر ارتباطي پيوسته و عميق داشت و افکار خود را با آنها مطرح و تبادل نظر ميکرد. سيد علياکبر پرورش، اول تير ۱۳۲۱ در خانوادهاي مذهبي و متوسط در محله چهار سوق شيرازيهاي اصفهان به دنيا آمد. در همان ديار دوره ابتدايي و متوسط را گذراند. سپس در رشته ادبيات فارسي در دانشگاه اصفهان دوره ليسانس را طي کرده و پس از تحصيل دوره کارآموزي دبيري در دانشسراي عالي تهران، از سال ۱۳۴۵ به صورت تمام وقت در آموزش و پرورش مشغول به کار شد. از دوره نوجواني و تحت تأثير روحانيت محله پدري، پس از کسب مطالب اوليه ديني، به فعاليت در مجامع مذهبي پرداخت. شهيد آيتالله بهشتي که اهل همان محله بود و در قم به تحصيل و تدريس اشتغال داشت، در مسافرتهاي خود به اصفهان با جوانان محله و شهر ارتباط برقرار ميکرد و بدين گونه ارتباطات نزديک استاد پرورش با شهيد بهشتي آغاز شد که اين ارتباط تا هفتم تير سال ۱۳۶۰ ادامه يافت. وي نخستين بار در سال ۱۳۴۳ به دليل فعاليتهاي سياسي بر ضد رژيم دستگير شد. وي در همه اين سالها تلاش ميکرد از همه شخصيتهاي علمي، فرهنگي و سياسي بهرهمند شود. علامه طباطبايي، علامه جعفري، شهيد مطهري و دکتر بهشتي از جمله اين افراد بودند. نگارش کتابهاي «پيامبر در مکه»، «علي در مدينه»، «پيشگامان کهف»، «ما و قرآن»، «قرآن و خطوط اتفاق» و «پديده جاهليت از ديدگاه قرآن»، حاصل بخشي از تلاشهاي وي در آن سالها بود. بيشتر فعالان نهضت اسلامي در اصفهان اين تلاشها را مهمترين عامل براي گسترش انقلاب اسلامي در اصفهان، در سالهاي ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ ميدانند. مسئوليتها مرحوم پرورش بعد از پيروزي انقلاب وارد حزب جمهوري اسلامي شد و در کنار حضرات آيات، بهشتي، خامنهاي، هاشمي رفسنجاني و ديگر بزرگان به عضويت در شوراي مرکزي حزب درآمد. عضويت در مجلس خبرگان قانون اساسي و فعاليت در اين مجلس در کنار بزرگان انقلاب و تلاش براي تدوين قانوني که مدنظر امام خميني(ره) بود، يکي از افتخارات مرحوم سيدعلي اکبر پرورش است. وي در اولين دوره مجلس شوراي اسلامي از سوي مردم اصفهان به نمايندگي برگزيده شد و در هفتههاي اوليه شروع جنگ تحميلي از سوي مجلس شوراي اسلامي براي عضويت در شوراي عالي دفاع برگزيده شد. در طول عضويت در شوراي عالي دفاع، ضمن حمايت از نيروهاي مردمي بسيج و سپاه در راستاي ارتش و سپاه تلاش کرد. مرحوم پرورش در طول دوران رياست جمهوري بنيصدر و در هنگامي که تنشهاي سياسي داخلي همزمان با جنگ افزايش مييافت، به تبعيت از حضرت امام خميني (ره) در راستاي حفظ وحدت و آرامش در تاريخ ۲۴ آذر ۱۳۵۹ در مجلس ميگويد؛ ما از انقلاب همهمان اعتبار يافتيم. با وحدت است که ميتوانيم به انقلاب اسلامي اعتبار بدهيم. ما همه از پدر پير انقلاب احترام پيدا کرديم.» مرحوم پرورش پس از برکناري بني صدر از رياست جمهوري در خرداد ۱۳۶۰ و انتخاب شهيد رجايي به رياست جمهوري به سمت وزير آموزش و پرورش انتخاب ميشود. در دورههاي سوم و چهارم مجلس شوراي اسلامي ضمن انجام وظايف نمايندگي، براي دفاع از اصول ناب اسلام محمدي (ص) و انقلاب اسلامي اقدام ميکرد. تسلط استاد پرورش بر ادبيات و شعرنويسنده در بخشي از کتاب «خاطراتي از استاد پرورش» ميگويد؛ «او در بسياري از اوقات اشعار حافظ را با معرفت بيان ميکرد و عاشقانه اشک ميريخت و حتي خوابي را هم از مرحوم حافظ نقل کردند که حافظ در عالم رويا براي ايشان يک بيت شعر خوانده بود و دوباره در جايگاهش آرميده بود. «کس چو حافظ نگشود از رخ انديشه نقاب/تا سر زلف عروسان سخن شانه زدند». وي ميگفت؛ در فکر بودم که چرا حافظ از بين همه اشعار خود، اين يک بيت را برايم خواند؟! خوب که تأمل کردم، ديدم در اين بيت، تقريباً بيست صنعت شعري به کار رفته است. وي ميافزايد: تسلط استاد پرورش بر ادبيات و شعر و سخن، توان وي را در سخنوري، قدرتي چند برابر داده بود، به طوري که گاهي برخي سخنرانيها تا سه ساعت هم به طول ميانجاميد، اما دلهاي مشتاق و جوانان جوياي عرفان و معرفت، با تشنه کامي همچنان به بيانات وي گوش فرا ميدادند و سر از پا نميشناختند. اهل تهجد بودن يکي از ويژگيهاي اصلي وي بود و در طريق عرفاني بر شبزندهداري و انس با شب و سحر و تفکر و عبادت سحرگاهي تأکيد فراوان داشت، چنانکه در آيات قرآن و روايات نيز بر اين مهم بسيار تأکيد شده و در اشعار حافظ و ديگران نيز بر سحرخيزي و دعا و ورد سحري اشاره مکرر شده است. اخلاص استاد پرورشيکي ديگر از ابعاد وجودي استاد پرورش، «اخلاص» وي بود که اين مهم در اثر سالها تمرين و مبارزه با نفس به وجود آمده بود. اخلاص وي به حدي بود که بسياري از بزرگان را نيز مجذوب خود ميکرد. مرتضي نجفي قدسي، نويسنده اثر، خاطرهاي کوتاه از شهيد جلال افشار نقل ميکند و ميگويد؛ جلال افشار، شهيد عارف و والامقامي است و خودم لحظات شهادت او را در عمليات رمضان، در جبهه شاهد بودم. شهيد افشار که از شاگردان معنوي و فکري استاد پرورش بود؛ در فرازي از وصيتنامهاش نوشته است: «استادم پرورش! شما با اخلاصتان مرا سوزانديد». اين جمله بسيار معناداري است، اثر آن اخلاص چقدر عميق بوده است که شهيد آن را در وصيتنامهاش اين چنين ميآورد. يادآور ميشود؛ کتاب «خاطراتي از استاد پرورش» از سوي نشر «عطش» با شمارگان ۳ هزار نسخه و بهاي ۱۵ هزار تومان چاپ و منتشر شده است.∎
نظر شما