امام موسي صدر، انقلابي تمام عيار
صاحبخبر - سيد محمد بحرينيان "[آيت الله]سيد مصطفي خميني فرزند بزرگ آقاي [امام]خميني دو هفته قبل از عراق به دمشق و بيروت رفته و در لبنان مهمان سيد موسي صدر بوده است.سيد موسي صدر براي حفظ موقعيت خود با کليه گروهها و جناحهاي مخالف سياسي و مذهبي همکاري مينمايد و اينگونه روابط را با اين گروهها حفظ ميکند ولي همواره کوشش مينمايد تماسهاي خود را با افرادي مانند [امام]خميني و طرفداران وي ازنظر عوامل وابسته به دولت شاهنشاهي ايران مخفي نگاه دارد."(1) اين بخشي از گزارشي است که منبع ساواک در مردادماه 1356از سوريه به تهران ارسال کرده است.اما سال56، آغاز ارتباط سيد موسي صدر با انقلاب اسلامي نبوده است. سرآغاز تاريخ روابط امام موسي صدر و نهضت اسلامي ايران را ميتوان تلاشهايي دانست که وي براي آزادي امام خميني از زندان شاه در اوايل تابستان 1342 انجام داد.به دنبال دستگيري امام خميني، امام موسي صدر راهي اروپا و شمال آفريقا ميشود تا با رايزني با مقامات الازهر و واتيکان، براي آزادي امام، رژيم پهلوي را تحتفشار قرار دهد.آيتالله خويي در همان وقت اهميت اين ديدارها و رايزنيهاي امام موسي صدر را بدين شرح گوشزد نمود:"آزادي ايشان از زندان، بيش از هر چيز مرهون اين سفر آقاي صدر بوده است."(2) ارتباط امام موسي صدر با نهضت اسلامي و خصوصاً رهبر نهضت، امام خميني، در ترکيه و عراق هم ادامه يافت و مرتباً نمايندگاني بين ايشان و امام صدر در رفتوآمد بودند.علاوه بر اين ارتباطات، ميتوان نفس حضور شهيد دکتر مصطفي چمران و دوستان او را در لبنان بهترين دليل بر همراهي او با انقلاب اسلامي ايران دانست.او پناهگاه مبارزان ايراني مستقر در سوريه و لبنان بود و بهنوعي همه مبارزان خارج کشور، با امام موسي صدر ارتباط داشتند.ميتوان از آن جمله به شهيد محمد منتظري، دکتر صادق طباطبايي، علي جنتي و ... اشاره کرد. علي جنتي، دراينباره ميگويد: "امام موسي صدر هواي ما را داشت و از نفوذش در مقامات منطقه براي حمايت ما استفاده ميکرد. مثلاً با دولت سوريه صحبت کرد و قرار شد وزارت کشور آنجا به افرادي که ايشان معرفي ميکند، اقامت بدهد. ما هم گذرنامههايمان را ميداديم و برايمان ويزاي اقامت ميزدند. حتي همراه شهيد منتظري با رئيس دستگاه امنيتي سوريه هم ملاقات کرديم."(3) ارتباط امام موسي صدر و امام خميني بهعنوان رهبر نهضت اسلامي ايران، اما مخالفاني نيز داشت.علاوه بر شاه که طبق تلگراف اميرعباس هويدا به وزارت امور خارجه گفته بود : "به جامعه شيعيان لبنان گوشزد شود تا صدر هست ما کمک نخواهيم کرد."(4) و ساواک هم با کارگرداني منصور قدر سفير شاه در بيروت عليه اين ارتباط اقدام ميکرد، (5) برخي نيز خوش نداشتند ارتباط امام موسي صدر و امام خميني حسنه باشد.حجتالاسلام سيد محمد سجادي دراينباره ميگويد: "وقتي من در نجف بودم، اين احساس را داشتم که ايادياي هستند که ميخواهند بين امام خميني و امام موسي صدر را به هم بزنند. يعني کساني بودند که واقعاً تلاش ميکردند تا ايشان را پيش امام بد جلوه دهند. خيلي عليه ايشان شانتاژ و تبليغات سوء کردند."(6) حجتالاسلام سيد محمد سجادي دراينباره تحليل جالبي دارد.او دراينباره ميگويد: "امام در فقه ميفرمايند که شرايط زمان و مکان را بايد در نظر گرفت. قطعاً در مسائل سياسي هم همينطور است. کساني که از دور انتقاد ميکردند، شرايط و معادلات منطقهاي را که ايشان در آن حضور داشت، درک نميکردند. اينها به دليل آنکه از دور نگاه ميکردند، شرايط منطقه و احزابي را که ايشان با آنها تعامل داشت، بهدرستي نميفهميدند؛ اما درعينحال متأسفانه انتظار داشتند تا هر نظري را که ابراز ميدارند، از جانب ايشان موردتوجه قرار گيرد. محيط و زماني که آقا موسي در آن قرار داشت، اجازه نميداد تا ايشان جز آنچه عمل کردند، کاري انجام دهند. ما خود ممکن است آن زمان انتقاد ميکرديم و برخي اقدامات ايشان را نميپسنديديم. اما امروز ميفهميم که ايشان چقدر زمان و محيط خودش را درست درک کرده بود... يعني آن شرايط زمان و مکان ايجاب ميکرده است تا ايشان دقيقاً همان مواضع را اتخاذ کنند. بههرحال افرادي که بيشازحد تند و انقلابي بودند، به ايشان خرده ميگرفتند و متأسفانه نزد امام هم عليه ايشان ميزدند. "(7) عمق ارتباط امام خميني، انقلاب اسلامي و امام موسي صدر را ميتوان در پيگيريهاي مداومي که امام خميني در قضيه ربوده شدن ايشان انجام دادند، مشاهده کرد. بعد از ربودن امام موسي صدر در سال 1357 در سفر به ليبي، امام همواره پيگير جدي سرنوشت ايشان بودند. مقام معظم رهبري نيز در پيامشان به کنگره بزرگداشت امام موسي صدر اين نکته را مورد تأکيد قرار ميدهند: " وحدت و هويت بخشيدن به شيعه لبنان و ايجاد همزيستي و احترام متقابل ميان پيروان اديان و طوائف سياسي در آن کشور از سويي و صراحت در معرفي رژيم غاصب صهيونيست بهعنوان "شرّ مطلق" و اعلام حرمت همکاري با آن از سوي ديگر و بالاخره ابراز ارادت و صميميت نسبت به رهبر انقلاب و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، چه در عرصه فرهنگي و نوشتاري و چه با همکاري با عناصر مبارز ايراني در مدتي طولاني، از اين عالم بزرگوار که فرزند حوزه علميه قم و بازمانده يکي از خاندانهاي بزرگ علمي در جهان تشيع است، شخصيتي همهجانبه پديد آورده بود و چنين بود که امام راحل بزرگوار ما دلبستگي و تکريم خود به اين شخصيت معزّز را از اوايل پيروزي انقلاب با بيانات گوناگون ابراز داشتند. "(8) امام موسي صدر اگر هيچکدام از اقداماتي که در بالا برشمرديم را درراه پيروزي انقلاب اسلامي انجام نداده بود، عملکرد او در پايهريزي و تأسيس مقاومت اسلامي در لبنان و تربيت مجاهداني نظير شهيد سيد عباس موسوي و جناب حجت الاسلام و المسلمين سيد حسن نصرالله و شهداي جنبش امل و حزبالله لبنان، براي انقلابي دانستن او کافي است. پي نوشت ها: 1. ياران امام به روايت اسناد ساواک؛امام موسي صدر، ج 3، ص 149 2. کماليان محسن، عزت شيعه، ج 1، ص21 3. همشهري داستان، شماره 41، 1392 4. ياران امام به روايت اسناد ساواک؛امام موسي صدر، ج 1، ص 50 5. روزنامه شرق، 19/7/96، مصاحبه با خليل حمدان 6. کماليان محسن، عزت شيعه، ج 2، ص 492 7. کماليان محسن، عزت شيعه، ج 2، ص 493 8 . پيام مقام معظم رهبري به کنگره بزرگداشت علامه سيد موسي صدر، 8/3/1378∎
نظر شما