یک سریال تلخ و تکراری است؛ آنقدر خسته کننده که کمتر کسی به آن توجه میکند و جالبتر آنکه کمتر کسی از تکرارش شگفتزده میشود؛ روی کار آمدن جریانی و تشکیل دولتی برخاسته از قشری خاص و حزبی دولت ساخته، که اتفاقا در اواخر کار همان جریان مربوطه کنار میکشد و دولت و حزب ساختگیاش را تنها میگذارد تا از کم کاریها و افتضاحات آن دولت در امان بماند.
این واقعیت دهههای اخیر سیاست بازی دولتیهای ایران است. حزب کارگزاران سازندگی، حزب مشارکت، حزب آبادگران و در نهایت هم حزب اعتدال.
همه برای این تشکیل شدهاند تا بیشتر از سفره انقلاب و خان نعمتی که به برکت ملت درد کشیده و آرزومند گسترده شده، سهم ناحق خویش را بردارند و به ریش ملت هم بخندند و خود را دارای ژن خوب بدانند.
مگر میتوان اصطلاحطلبان را از دولت حسن روحانی جدا دانست؟ مگر میتوان معصومه ابتکار و محمد علی نجفی و عباس آخوندی، نعمت زاده، ربیعی و جهانگیری را از دولت تدبیر و امید سوا کرد؟
اصلاح طلبان عامل به قدرت رسیدن حسن روحانی و حمایت از وی بودند و با تمام قوا در هر دو انتخابات ۹۲ و ۹۶ از دولتی که از آن به عنوان اعتدال یاد میشود، حمایت کردند. مگر همانها نبودند که از برجام با چه آب و تابی تعریف میکردند و دوران پسابرجام را در مخیله ساده انگار خود پروراندند و با ایرباسهای عباس آخوندی سوار بر رویاها شدند و نسخه دلار ۴۲۰۰ را پیچیدند و ناگهان با دلار ۱۵ هزار تومان با واقعیتی که از آن غافل بودند، تصادف کردند.
حالا سرگیجهشان که برطرف شده به کناری میخزند تا فرصتی برای تجدید قوا داشته باشند. دولتی که ارزش پول ملی را به کمتر از یک چهارم رساند و ....؛ به راحتی روزگار میگذراند که گویی مردم هیچ مشکلی ندارند و ندارند و .... انگار نه انگار.
این دولت محصول دست اصلاحطلبان است که سهمی از آن برگرفتند. و همه باید در پیشگاه عدل الهی و البته زودتر وجدان عمومی ملت ایران پاسخگوی کارهای خوب نکرده و اشتباهات دردناک مرتکب شده شان باشند.
آن حضراتی که از دور بودن اصلاحطلبان و دولت سخن میرانند یا آن رئیس دفتر همه کاره، خبری از حال روز مردم ندارند؟ وزرایی که یکی بعد از دیگری نه با اخراج یا استیضاح که با ترک محل وزارت قبل از تایید استعفای شان از دولت جدا میشوند، خوب میدانند که وضعیت از چه قرار است.
دولتی که در شش سال گذشته به جای حل مشکلات ریشهای مردم مانند تولید از رمق افتاده، اشتغال نداشته و حقوق کارگران که به اندازه بهای یک متر خانه در تهران هم نمیشود و ... تنها و تنها به مذاکره با آمریکا به عنوان شاه کلید حل مشکلات اندیشید؛ اکنون به راستی نمیتوانید پاسخگوی عملکرد خود باشید.
عملکرد وزرا و نمایندگان اصلاح طلب آنقدر بد بوده که این احزاب را وادار به جنگ زرگری با واعظی کرده است. حالا با این وضعیت اقتصادی که وجود دارد آیا بدنه مردمی راضی است؟ آن بخش اصلاح طلبان که در تولید و اقتصاد هستند، از وضعیت راضی هستند؟ کارگران و قشر محرومی که اصلاح طلبان دیروز و معتدل امروز مانند ناطق و لاریجانی حمایت می کردند آیا در انتخابات بعدی باز هم حمایت میکنند؟ به بیان دیگر چه کارفرما و چه کارگر آیا از وضعیت اقتصادی خشنود هستند؟
اگر شرایط اقتصاد سختتر شده و اگر مشکلات حل که نشده و بر آن هم اضافه شده، همه و همه به دلیل عملکرد بد مسئولان دولتی به ویژه اقتصادی در دولت اعتدالی است که اصلاح طلبان آن را پایهریزی کردند.
مردم هوشیارند و می دانند که دولت برنامهای برای اداره امور ندارد و نمونه آن هم نسخه دلار ۴۲۰۰ تومانی بود. مردم میدانند که همه تلاش دولت در یک مذاکره کشدار بینتیجه با آمریکا خلاصه شد که آن هم در نهایت در یک خروج واشنگتن از برجام به وضعیت تابستان امسال منتهی شد. حالا مردمند و با ژنهای خوب و سهمهایی که از سفرههایشان غصب شد... شعارهای تو خالی اصلاحات و اعتدال و ... بیمههای که به هیچ نمیارزد و حقوقی که همچنان در یک نیم میلیون تومان استوار است و ....
نه، مردم می فهمند. اعتدال همان اصلاحات است و همان راهی را رفتهاند که جریانهای دولت ساخته دیگر در دهههای قبل رفتند. اصلاح طلبان مجلس و اعتدالیون دولتی به راستی چه کار بزرگی برای مردم ایران کرده اند؟
اگر کار خوبی کردهاید که دیگر نگرانی و اختلاف لازم نیست؛ مطمئن باشید که مردم به شما رای میدهند. چه لاریجانی را مطرح کنید و چه واعظی یا جهانگیری را اما اگر به شما رای ندهند چه؟ اگر راضی نباشند چه ؟ یعنی کار خوبی انجام ندادهاید یا آنکه خوب کار نکردهاید. پس اکنون باید با هم اختلاف داشته باشید.
نظر شما