ملک محمدی سابقه روزنامه نگاری و انتشار مجلات نام آشنای دیگری را هم در رزومه کاریاش داشت و همچنین همه کاره مجله «پست تهران – سینمایی» بود، تا نوبتش رسید برای رتق و فتق یک تیم حرفهای همراه با سید حسین الهامی زنده یاد، برای تأسیس روزنامه ایران!
حافظه مطبوعاتیهای قدیم به یاد میآورد تألیف مجموعه کتابهای «کلام شفابخش» و بازنویسی اثری چون «نبرد پارت ها» و چند مکتوب کلاسی اثرگذار زمانه را توسط ایشان.یک نکته دیگر، اثرگذاری مثبت او در روال کار و زندگی نویسندگان و خبرنگاران سندیکای مربوطه بود که ملک محمدی ریاستش را پذیرفته بود؛ همچنان که نایب رئیسی و عضویتاش در هیأت مدیره تعاونی مطبوعات کشور در سالهای پس از انقلاب منشأ خیر دست اندرکارانش را به وسع او فراهم ساخت.
استاد که متولد 10 بهمن 1314 بود، 26 دی 96 به دیار باقی شتافت، لیک در مجلس ختم باشکوهی که به همت عباس یاری گرانقدر مدیریت ماهنامه سینمایی «فیلم» برایش منعقد کرد، به یقین انبوه شرکتکنندگان اهل هنر و قلم این دیار- که بسیاریشان از شاگردان و همراهان او بودند، همه حسرت فقدانش را داشتند و رضا قوی فکر از جانب هیأت مؤسس و اعضای انجمن پیشکسوتان مطبوعات نیز از یاد و خاطره ملک محمدی تقدیر به عمل آورد.
و اما آخرین باری که همراه شاه علی نازنین پیگیر یاد استادان مطبوعات، با ایشان درد دل کردیم، من برایش خاطرهای تعریف کردم و او بیاختیار به گریه افتاد: شما به من گفته بودید تا برای مجلهتان در بین نسل جوان که یکیاش هم تو هستی تبلیغ کنی... و در همین راستا پنجاه برگه با حروف چاپ شده «از روزنامه فروشها صبح امروز بخرید» برداشتم و در راهرو و کلاسهای دبیرستانم روی در و دیوار چسباندمشان! و کار کشید به توبیخم و همچنین شکایت مدیر از مجله؛ از آن طرف من سراپا تقصیر از جانب شما هم توبیخ شدم، بابت افراط در مأموریتم و البته در نهایت بوسه پرمهرتان بر پیشانی و ذکر این نکته که تو مرا به یاد شور و حال جوانیام میاندازی.
آری... آیا امروز نسل روزنامه نگارانی که تمامی وجودشان عشق به موضوعات کاریشان است، پیدا میشود؛ از امثال ملک محمدی بزرگ و امثال منی کوچک؟ با نقل قولی از زنده یاد ذبیحالله منصوری پیر و نویسنده جاودانه عرصه کتاب و مطبوعات، به اتمام میرسانم... به یادبود شادروان ناصر ملک محمدی نوری در سالگرد وفات شان:
* رقصی چونان میانه میدان، دود چراغ میخواهد و صبر و مشقت راه.
نظر شما