شناسهٔ خبر: 30605571 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه همشهری | لینک خبر

تولد مافیای اکران

صاحب‌خبر -


مسعود پویا

«مافیای اکران» ترکیب آشنای این سال‌ها که بسیاری از سینماگران آن را درباره برخی همکارانشان به کار می‌برند و گاهی منتقدان مافیا خود متحمل به حضور در این دار و دسته می‌شوند، اولین بار در سال78 وارد ادبیات سینمایی ما شد. در تابستان این سال و در شرایطی که ماجرای کوی دانشگاه، رادیکالیسم سیاسی را به نقطه اوج رسانده بود، فیلم «جوانی» از 30تیر ماه در سینماهای آفریقا، اروپا، شهرتماشا، شهرقشنگ، آرش، المپیا، فرخ، بلوار، تهران، سارا، پیوند و فردوسی اکران شد. در کمتر از 20سال، اغلب این سینماها یا تعطیل شده‌اند یا برای گذران از آنچه تئاتر آزاد نامیده شده میزبانی می‌کنند. 

جوانی به کارگردانی مجید قاری‌زاده که در دهه60 با فیلم پرفروش «پدربزرگ» نامش در یادها ماند، احتمالا برای همراهی با موج تازه سینمای ایران و گرایش‌اش به فیلم‌های تین‌ایجری، ساخته شده بود؛ فیلمی با بازی ابوالفضل پورعرب در نقش جوانی که گول می‌خورد، خلاف می‌کند، عاشق می‌شود و در نهایت با دختر مورد علاقه‌اش پای سفره عقد می‌نشیند. پورعرب با صدای خسرو خسروشاهی در آخرین روزهای پرفروغش در گیشه، قرار بود ناجی فیلم جوانی باشد و در کنار او پیمانه طهماسبی و رضا رویگری و پژمان بازغی حضور داشتند. 2هفته بعد از شروع اکران جوانی، فیلم «قرمز» روی پرده رفت. از 13مرداد   78 قرمز در این سینماها اکران شد: قدس، فرهنگ، مرکزی، ملت، کانون، سپیده، تهران، قیام، جمهوری، اروپا، فرخ، آرش، جام‌جم و ستاره. اکران فیلم پر سروصدای جشنواره هفدهم که برای اولین‌بار 2 ستاره جوانش همزمان سیمرغ‌های بهترین بازیگر مرد و زن را برده بودند، با فروشی خیره‌کننده آغاز شد. آمدن فیلمی پرفروش که حالا سینماداران دوست داشتند آن را در سینماهایشان اکران کنند، با کم‌رونق‌شدن گیشه فیلمی که از چند هفته قبل روی پرده آمده بود همراه شد. نتیجه از دست رفتن تعدادی از سینماهای نمایش‌دهنده جوانی بود که حالا قرار بود قرمز را اکران کنند و از سبد فیلم پرفروش جیرانی سهمی بردارند. این اتفاق به تصمیم شورای صنفی نمایش رخ می‌داد؛ شورایی که برخلاف یکی دو سال قبل از حالت دولتی صرف خارج و اداره امورش به اصناف سینمایی سپرده‌ شده بود. داستان مافیای اکران هم از همین‌جا شروع شد. قبلا کمتر فیلمسازی جرأت اعتراض تند و تیز نسبت به آنچه اجحاف در اکران نامیده می‌شد، داشت و حالا که کار دست خانه سینمایی‌ها بود ماجرا تغییر کرده بود. مجید قاری‌زاده کارگردان بی‌حاشیه سینمای ایران که سرش همیشه در کار خودش بود و با هر نوع جنجال‌آفرینی بیگانه، خونش به جوش آمد و اعلام کرد، نگاتیوهای فیلم جوانی را مقابل سینما قدس (سرگروه فیلم قرمز) به آتش خواهد کشید. قاری‌زاده در نهایت نگاتیوهای فیلمش را در پیاده‌روی میدان ولیعصر تسلیم شعله آتش نکرد ولی اعتراضش در اذهان ماند و پس از این ماجرا، مافیای اکران کلیدواژه همه کسانی شد که از وضعیت نمایش فیلمشان ناراضی بودند یا امیدی به اکران نداشتند. تقریبا در همان دورانی که دعوای جوانی با قرمز سروصدا به پا کرده بود، یک اختلاف دیگر میان خانواده سینما جنجال‌آفرید. حمید رخشانی که فیلم «اعاده امنیت» را به صورت مشترک با گروه تعاونی فیلمسازان تهیه کرده بود، در همان حین تولید با شرکا به اختلاف خورد. این اختلاف بُعد پیدا کرد و به شکل یک آگهی عجیب که در حوالی خانه سینما به در و دیوار الصاق شده بود، درآمد؛آگهی‌ای با تصویر غلامرضا موسوی تهیه‌‌کننده سینما که از او به عنوان فردی دچار اختلال حواس نام برده شده بود. جز این یک آگهی تخلیه چاه نیز در روزنامه همشهری منتشر شد  که با زیر قیمت بازار، پیشنهادی جالب به خلق می‌داد و تلفن دختر موسوی در این آگهی منتشر شده بود. طبیعی بود که موسوی از رخشانی شکایت کند و باز طبیعی بود که عده‌ای پادرمیانی کنند و در نهایت با انتشار یک آگهی عذرخواهی در هفته‌نامه سینما، ماجرا ختم به خیر شد. 



کوزه‌های  مشیری


علی بختیاری 
فرهاد مشیری، هنرمند پرآوازه ایرانی که آثارش در بسیاری از مراکز هنری مهم جهان نمایش داده شده و نگهداری می‌شود، نخستین کوزه‌های خود را که جزو مهم‌ترین دوره کاری آثارش است در این سال نقاشی کرد. تکنیک سهل و ممتنع این نقاشی‌ها و رویکرد مفهومی مشیری به سنت، تاریخ، آداب و زبان فارسی در این دوره نقاشی، سبب شهرت جهانی این آثار شد.

نظر شما