شناسهٔ خبر: 30568464 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: آریا | لینک خبر

هاشم آقاجري: هويت ما در گرو روايت از گذشته تاريخي است

صاحب‌خبر -
خبرگزاري آريا - تهران-ايرنا- هاشم آقاجري گفت: ورود اسلام به ايران خواستگاهي ديني داشت و برخلاف حمله مغول و يونانيان که جنبه صرفا نظامي داشتند و در فرهنگ ايران حل شدند اسلام با يک پشتوانه فکري و عقيدتي وارد ايران شد و سازنده فرهنگ،تمدن،جامعه و احساس ملت ما تا به امروز بوده است.

به گزارش ايرنا، هاشم آقاجري عصر شنبه در نشست `اصلاحات و مسايل ايران` در دفتر حزب اتحاد ملت ايران اسلامي اظهار داشت: نسبت ما با تاريخ که گفتمان هاي مختلف از جمله گفتمان اصلاح و اصلاح طلبي نيز در آن قرار مي گيرد، نسبتي چندجانبه و گاه متعدد است. وقتي از نسبت خود با تاريخ سخن مي گوييم بايد از دو رهيافت به آن بپردازيم.
آقاجري افزود: رهيافت اول نگاهي جبرگرايانه، ساختارگرايانه و عيني به تاريخ دارد و قصد دارد آن نگاه را عينا در زندگي امروز پياده کند. نگاه و رهيافت دوم بازگشتي روايتي و نظري است که مي گويد آنچه از گذشته به ما رسيده الگو و هدايت گر مسير آينده است.
وي اضافه کرد: در نگاه دوم، گذشته ما همان است که ما مي دانيم و آن چيزي است که در روايت تاريخ به ما رسيده و بيان مي شود. اين نوع از رهيافت را مي توان نگاه اراده گرايانه ما با توجه به نوع نگاهي است که تمايل داريم به تاريخ داشته باشيم.
آقاجري ادامه داد: من به هيچ کدام از اين دو رهيافت و نگاه معتقد نيستم و بر اين نظرم که بايد به صورت ترکيبي تاريخ و گذشته خود را در امروز احضار کنيم. زيرا نگاه جبري گرايانه به تاريخ توضيح کاملي به ما نمي دهد و نگاه روايتي نيز عمدا خود را به روايت و ذهني گرايي مي سپارد؛ بنابراين فقط بخشي از هر کدام تعاريف و نگاه هاي گذشته به صورت زنده در تجربه زيستي امروز ما ظهور و تبلور پيدا مي کند.
اين فعال سياسي اصلاح طلب خاطرنشان ساخت: نسبت اکنون با گذشته نسبتي دوگانه است بدين معنا که از يک طرف گذشته و سنت زنده اي که همچنان در جامعه به حيات خودش ادامه مي دهد بخشي از اکنون ماست و درعين حال نوع روايتي که ما از اين گذشته با خود داريم و به عبارتي ديگر آگاهي و خودآگاهي تاريخي ما نيز بخشي از اکنون و امروز است.
آقاجري سه مفهوم تاريخ، آگاهي تاريخي و خودآگاهي تاريخي را سه نگاه و کنش امروز به گذشته دانست و تاکيد کرد: ما بايد اين مفاهيم را ابتدا از هم تفکيک کنيم. خودآگاهي تاريخي نوعي وجدان تاريخي است، نوعي آگاهي بازتابنده است.
وي يادآور شد: در واقع وجدان تاريخي خاطره،حافظه و هويت ملي، قومي و آن چيزي است که بودن اکنون ما را تشکيل مي دهد. يعني بخشي از واقعيتي که امروز ما به عنوان هويت خودمان درک مي کنيم در گرو نوعي روايت است که ما از گذشته تاريخي خود مي کنيم.
آقاجري افزود: ما در تاريخ خود سنت هاي متعدد داريم و بايد تصميم بگيريم با کدام وجه از گذشته و سنت هاي خود ارتباط برقرار کنيم و با کدام مفهوم و وجه قصد داريم آينده خود را بسازيم.
وي ادامه داد: ما از يک طرف گذشته چندمفهومي و چندوجهي خود را داريم و از طرفي امروز و آينده را بايد منطبق با چشم انداز خود بسازيم و ترسيم کنيم. فکر مي کنم تاريخ ايران تا امروز سه نقطه عطف مهم و تاثيرگذار داشته است که تناقض ها و چنددستگي ها و درعين حال نوعي از وحدت از دل اين نقاط عطف به وجود آمده است.
اين فعال سياسي اصلاح طلب سه نقطه مهم عطف تاريخي ايران را `سقوط ساسانيان`، ` تاسيس صفويه` و ` نهضت مشروطه ` خواند و ادامه داد: سقوط ساسانيان پاياني بر دوره باستان و آغازي بر دوران ميانه و زيست سياسي و مذهبي اسلام و ايران بود، سده هاي سوم ، چهارم و پنجم در همين دوره قرار دارد که بايد اين مقاطع را دوران زايش ايران ناميد.
وي افزود: در قرن هاي سوم تا پنجم هجري نسبتي بين اسلاميت و ايرانيت ما برقرار شد و فرايند اسلامي شدن ايران در اين دوره اتفاق افتاد که تا آغاز قرن دهم هجري اين نسبت ها در حال تکميل و شکل گيري بودند و يک هويت ملي و مذهبي شکل گرفت.
آقاجري اضافه کرد: ورود اسلام به ايران در کنار فتح سياسي و نظامي، خواستگاهي ديني داشت. برخلاف مغول و يونانيان که حمله صرف نظامي داشتند و در فرهنگ ايران حل شدند اسلام با يک پشتوانه فکري و عقيدتي وارد ايران شد و سازنده فرهنگ، تمدن، جامعه و احساس ملت ما تا به امروز بوده است.
آقاجري اظهار داشت: نقطه عطف دوم؛ تاسيس دولت صفويه است که برخلاف دولت هاي پيش از خودش شاهد يک فرايند در مسير تاريخ و تاريخ سازي هستيم. در واقع پروسه شيعي شدن جامعه ايران در اين فرايند اتفاق مي افتد که سازه و بنيان فکري امروز جامعه و ملت ايران است، تنها دولت نبود که شيعه شد بلکه جامعه هم شيعي شد.
وي خاطرنشان ساخت: نقطه عطف سوم تاريخ ايران نهضت مشروطه بود که دوران تازه اي را در تاريخ ايران آغاز مي کند که نسب و رابطه تازه اي ميان ايران؛ مدرنيته و غرب و دستاوردهاي تجدد برقرار کرد.
فعال سياسي اصلاح طلب تاکيد کرد: ايران امروز تحت تاثير اين سه نقطه و مولفه قرار دارد، يعني هم پديده اسلام حضور جدي دارد. هم تشيع و مدرنيته سلول هاي بنيادي هويت امروز ما را تشکيل مي دهد. از انقلاب مشروطيت تا امروز ما دو تجربه ديگر نيز داريم؛ يکي نهضت ملي شدن صنعت نفت و کودتاي 28 مرداد و ديگري پيروزي انقلاب اسلامي در سال 57 است.
وي خاطرنشان کرد: ما تجربيات تاريخي بسيط، يکدست و بدون چالشي نداشته ايم و نمي توانيم به صورت يک وجهي و جبري يک تجربه مشخص را مبناي حرکت امروز و چشم انداز آينده قرار دهيم.
وي افزود: بايد روشن شود ما قرار است با کدام ايران و کدام تجربه رابطه برقرار کنيم؟ در يک تقسيم بندي کلي من سه نوع ايران تاريخي را درنظر مي گيرم . ايران طبيعي (کوه و دشت و دريا)، ايران سياسي که ايراني است با تعاريف و جغرافياي امروزي و ايران فرهنگي که مرزهايي حدود چهار برابر ايران امروزي را در برمي گيرد.
وي ادامه داد: ما با کدام ايران رابطه برقرار کنيم، با ايران آزادي خواهي و عدالت خواهي يا با ايران پادشاهي و ديکتاتوري؟
اين فعال سياسي اصلاح طلب اظهار داشت: اگر زنان امروز ما بخواهند هويت خود را بر مبناي حافظه تاريخي گذشته منطبق کنند نمي توانند چون در يک تاريخ سراسر مذکر و مردسالار متاعي براي رجوع و افتخار نمي يابند. اگر بخواهيم از آن گذشته استفاده کنيم معنايش اين است که زن ايراني بايد همچون گذشته زير سلطه مرد بماند و تمام نگاه پدرسالارانه تاريخي را گردن نهد.
آقاجري با بيان اينکه دوران حکومت صفويه دوران رشد و شکوفايي جامعه ايران بود، افزود: ايران در اين دوره، آخرين مرحله رشد کلاسيک خود را تجربه کرد. در اين دوره ايران همچنان با جهان شرق و غرب در توازن به سر مي برد. ايران مستقل و قدرتمندي که مي توانست مقابل امپراتوري گسترش خواه عثماني بايستد.
وي افزود: اگر صفويان نبودند سرنوشت تاريخ ايران در قرن 16-19 ميلادي همان تقدير کشورهاي خاورميانه بود. از منظر تاريخ ملي و مذهبي، صفويان با هويت سازي براي ايجاد وحدت نقش مثبتي ايفا کرد.
آقاجري ادامه داد: در دوره رضاشاه تبعيض ديگري جاي فرقه گرايي صفويه را گرفت و آن نوعي همگون سازي و شبيه سازي اجباري و تبعيض آداب، رسوم و فرهنگ اقوام غيرفارس بود.
آقاجري ادامه داد: نقطه سوم مشروطيت است. فرايندي پرچالش براي ملت سازي و مدرنيته که مي خواست ايران را از بحران نجات دهد. اين انقلاب حاصل اصلاحات از بالاي شکست خورده بود. هر سيستمي نتواند اصلاحات از بالا را اجرا کند به ناچار با انقلاب از پايين مواجه مي شود.
وي تاکيد کرد: ما نسبت خودمان را با انقلاب مشروطه بايد تعريف کنيم. امروز راست گرايان از طريق شيخ فضل الله نوري با مشروطيت ارتباط برقرار مي کنند. ما بايد ميان نوري و علامه نائيني يکي را انتخاب کنيم.
آقاجري يادآور شد: يکي از گفتمان هاي انقلاب ايران گفتمان مشروطه خواهي به روايت علامه نائيني بود. اما امروز گفتمان مسلط با وجهه شيخ فضل الله نوري اين هماني مي کند. از استدلال هاي راست گرايان طنين صداي شيخ فضل الله نوري شنيده مي شود.
وي با بيان اينکه دکتر محمد مصدق ميراث تاريخي ماست، گفت: کودتاي 28 مردادماه سال 32 مسير بيست و پنج سال بعد ايران را عوض کرد آنچه که در سال 57 رخ داد حاصل کودتاي 28 مرداد بود. از يک جهت تداوم دولت دکتر محمد مصدق مسير تاريخ را در جهت خاص هدايت کرد.
آقاجري با يادآوري اين نکته که ما از کدام ايران حرف مي زنيم و با کدام ايران مي خواهيم نسبت برقرار کنيم، گفت: مي خواهيم با ايران مصدق، ستارخان، اميرکبير و مدرس ارتباط برقرار کنيم يا ايران قوام السلطنه، وثوق الدوله و ميرزا رضاي کرماني. مصدق روبروي استعمار و امپرياليسم ايستاد بي آنکه مبارزه با استعمار را بهانه اي براي سرکوب داخلي قرار دهد.
وي ادامه داد: ما چه نسبتي با انقلاب و کدام گفتمان مي توانيم برقرار کنيم. انقلاب در تکامل انقلاب مشروطيت و نهضت ملي نفت مي خواست دمکراسي و آزادي را جايگزين خودکامگي، استقلال را جاي وابستگي و جمهوريت را جانشين سلطنت کند. انقلابي بود که مي خواست با حداکتر آزادي، بقاياي استبداد کهن را برطرف کند.
وي تصريح کرد: ما براي آينده بايد تاريخ را بار ديگر بازخواني کنيم و روايت خودمان را از اين تاريخ ارائه دهيم.
شبک**سيام*ا.ع*3202**1751**1392
انتهاي پيام /*

برچسب‌ها:

نظر شما