شناسهٔ خبر: 30488609 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه اعتدال | لینک خبر

واکنش دکتر حمید انصاری به ادعای مضحک «شبکه دشمنان حقوق‌بشر = بی بی سی»

بخش دوم «پاسخ به تازه‌ترین تزویر روباه پیر»

صاحب‌خبر - ادامه از صفحه 5: در فراز زیر از سخن امام به صراحت از مقدم بودن مصلحت اسلام و کشور سخن رفته است، همین یک فراز میزانی است روشن، برای داوری نسبت به ادعای برنامه بی.بی.سی که جواز بهتان به منحرفین و مخالفین را به امام خمینی نسبت داده است. «معیار الهی آن است که اثبات مدعا مبنی بر استدلال و شواهد متقن باشد، و از کلمات نیشدار و اهانت آمیز و کردار ناروا مبرّا باشد. و در غیر این صورت، باید دانست که دست شیطان و نفس امّاره بالسوء در کار است و گوینده بازیچه هوای نفس است. نمایندگان محترم و خواهران و برادران گرامی، مسأله بسیار مهم است. آبرو و حیثیت یک مسلمان یا یک انسان در کار است. چه بسا با یک انحراف شما یک انسان آبرومند در جامعه ساقط شود و شرف یک مؤمن خدشه دار گردد. اگر انحرافی دیدید، نخست بدون سر و صدا دنبال تحقیق روید. پس از آنکه مسلّماً معلوم شد، قبل از کشیده شدن به مجلس با طرف به گفتگو بنشینید، … اگر فیصله نشد و شخص مذکور می‌خواهد بر خلاف مصالح اسلام و کشور و ملت عمل کند و در انحراف پافشاری نماید، حفظ مصلحت عمومی‌و اسلام مقدّم است بر حفظ مصلحت شخص، هر کس باشد؛ در این صورت تقاضا کنید و با استدلال و منطق، بدون کوچکترین اهانت، مطلب را عرضه کنید. و مهلت دهید تا در محیطی آرام و بی تشنج از خود دفاع کند. در این موقع مجلس به هر چه تکلیف قانونی و شرعی دارد عمل کند، بی کوچکترین توهین. و ما همه باید بدانیم که مجرمی‌که بالاترین جرم را دارد و به سوی چوبه دار می‌رود، جز اجرای حد شرعی احدی حق آزار او را لفظاً و عملًا ندارد؛ و مرتکب، خود ظالم است و مستحق کیفر…. و اگر خدای نخواسته کسی از حدود شرعی، چه در نطقهای قبل از دستور و چه در مذاکرات و محاورات دیگر خارج شد، وظیفه فریضه بزرگ نهی از منکر را فراموش نکنند؛ که خدای نخواسته حق و عِرض و حیثیت مردم در مکانی که حافظ مصالح اسلام و مسلمین و مردم کشور است ضایع نگردد … اگر در مجلس به کسی که حاضر نیست و راه به مجلس ندارد که از خود دفاع نماید حمله‌ای شد، به او اجازه داده شود یا در مجلس از خود دفاع کند و اگر قانوناً اشکالی در این عمل می‌بینند، رادیو- تلویزیون و مطبوعات این وظیفه سنگین را به دوش کشند؛ تا حق مظلومی‌ضایع نشود و شخصیتی بی دلیل خُرد نگردد و راهگشای این امر خود نمایندگان و رئیس محترم مجلس هستند که با تعهدی که دارند و مسئولیتی که بر دوش آنهاست این حق را به اشخاص غایب بدهند؛ تا به وسیله مجلس، که نگهدار مصالح کشور و ملت است، حقی ضایع نشود و انسانی مظلوم نگردد. و اگر به کسی چه از دولتیها یا دیگران، تهمتی زده شد، حق شکایت به قوه قضاییه را دارد تا رسیدگی شود و مجرم تعقیب و تعزیر شود». صحیفه امام؛ ج ۱۸، ص: ۴۶۷ امام خمینی نه فقط بعد از پیروزی انقلاب، بلکه حتی یکماه مانده به پیروزی و در زمانی که هنوز در اکثر شهرها حکومت نظامی‌برقرار بود پیروانش را چنین سفارش می‌کند: «مردم موظفند به نیروهای انتظامی‌و ارتش با برادری و مهربانی رفتار کنند و اگر اشراری قصد حمله به آنان را داشتند از برادران خود دفاع کنند». صحیفه امام؛ ج ۵، ص: ۴۳۵ و در آستانه پیروزی نیز سفارشش به ملت ایران چنین است: «باید با نظم و ترتیب و انسانیت و اسلامیت رفتار کنید و به دنیا بفهمانید که شما ملت مُسْلم به حقایق اسلام آگاهید و به دستورات اسلام پایبند هستید». صحیفه امام؛ ج۶ ص۱۳۲ – بهمن ۵۷ بر خلاف بهتانی که در مستند بی.بی.سی به امام زده شده است در دیدگاه امام خمینی حفظ اسلام به هر قیمتی نیست، بیانات زیر که فقط نمونه‌هائی از صدها سخن امام است بی نیاز از هر توضیحی است:«حفظ اسلام به این است که اعمالتان را تعدیل کنید؛ با مردم رفتار خوب بکنید؛ برادر باشید با مردم؛ مردم را این طور حساب نکنید. رژیمهای سابق مردم را از خودشان جدا می‌دانستند. آنها در یک طرف بودند؛ مردم هم در یک طرف بودند. آنها مردم را می‌کوبیدند؛ مردم هم آنها را اگر می‌توانستند می‌کوبیدند. امروز که مردم جدا نیستند از پاسداران اسلام، حکومت اسلام که از مردم جدا نیست، تو مردم است، از همین مردم و از همین جمعیت است، شما هم از همین مردمید و از همین جمعیتید، شما کاری نکنید که مردم از شما بترسند. شما کاری بکنید که مردم به شما متوجه بشوند. شما کاری بکنید که مردم محبت به شما بکنند؛ پشتیبان شما باشند. اگر مردم پشتیبان یک حکومتی باشند، این حکومت سقوط ندارد؛ اگر یک ملت پشتیبان یک رژیمی‌باشند؛ آن رژیم از بین نخواهد رفت. … کاری نکنید که مردم بگویند که‌ای کاش نبود این پاسدار! کاری ما نکنیم که مردم بگویند‌ای کاش روحانیتی در کار نبود. مسأله مهم است. قضیه این نیست که من ساقط باشم؛ قضیه این نیست آقا ساقط باشند؛ قضیه این است که اسلام در خطر است. امروز این طوری است وضع ما. همه ان شاء اللّه با هم متوجه به اسلام و وظایف پاسداری [بشویم]. و وظایف پاسداری شغل بسیار شریف، و بسیار پر مسئولیت است. شما تا صبح بیدارید و از این مردم پاسداری می‌کنید؛ و برای خداست؛ و در خطر هم هستید؛ چه چیزی بالاتر از این؛ لکن کاری بکنید که مقبول درگاه خدا باشید، این زحمتهای شما خدای نخواسته هدر نرود، و آن این است که به وظایف پاسداری عمل بکنید. و آن این است که خودتان پاسدار خودتان هم باشید. این جنود ابلیسی که به باطن انسان هجوم می‌کنند، پاسداری کنید نگذارید؛ ردشان کنید؛ طردشان کنید؛ نگذارید که وسوسه بکنند شیاطین، و خدای نخواسته یک عملی از شما صادر بشود که اجر شما را از بین ببرد. شما خیلی اجر دارید پیش خدا؛ نگذارید این از بین برود. و من امیدوارم که همه طبقات این ملت در تحت لوای اسلام با رفاه، با سلامت، با سعادت، همه با سعادت باشند. اگر اسلام بیاید، در اسلام این حرفها نیست که این سفید است و آن سیاه و این کُرد است و آن لر است، آن روحانی است و آن چی؛ تقوا میزان است. اسلام اگر آمد، انسان باید از خودش فقط بترسد؛ نه از حکومت می‌ترسد؛ نه از ارتش اسلامی‌کسی می‌ترسد؛ نه از ژاندارمری اش می‌ترسد؛ نه از پاسبانش می‌ترسد؛ نه از پاسدارش می‌ترسد. هر کسی باید از خودش بترسد که اعمالش مبادا بد باشد. و من امیدوارم که اسلام به آن طوری که ما می‌خواهیم، به آن طوری که خدای تبارک و تعالی می‌خواهد، در ایران پیاده بشود». صحیفه امام؛ ج ۸، ص: ۳۷۲ «اگر ما بخواهیم اسلام را حفظ کنیم و این طوری که بخواهیم یک نمونه در عالم نشان بدهیم، ایران را بگوییم یک نمونه است، یک الگو هست، با رفتن شاه درست نمی‌شود؛ با رفتن ظالمها درست نمی‌شود. اگر بنا شد که ظالمها رفتند و ما یک دسته دیگر جایشان نشستیم، همان کارها را به اندازه‌ای که قدرت داریم بکنیم، ما هم همان هستیم؛ ما هم همان رژیم هستیم؛ ما هم همان ظالم هستیم. این یک مطلبی است که باید همه بدانند و همه ملت باید بدانند. و در رأس آنها این است که روحانیون و کسانی که مرجع امورند در همه جاها، دولت اسلامی‌– عرض بکنم که – ارتش اسلامی، همه قوای انتظامیه‌ای که حالا همه می‌گویند ما اسلامی‌هستیم و از طاغوت بیرون آمدیم و به اسلام گرایش پیدا کردیم، مجرد لفظ فایده ندارد؛ باید محتوا داشته باشد. … حالا که می‌گوئیم جمهوری اسلامی‌هست و حالا که می‌گوییم مملکت اسلامی‌است و حالا که می‌خواهیم عرضه کنیم به خارج که این ایران الگو باشد از برای سایر جاها، یکوقت جوری نباشد که یک الگوئی باشد، الگوی شیطانی باشد؛ و ما غفلت از آن بکنیم. باید یک الگوی اسلامی‌باشد و این وظیفه بر عهده همه ماست». صحیفه امام؛ ج ۸، ص: ۷ «سربازان و درجه داران و افسران موظفند سلسله مراتب را حفظ و مراعات کنند؛ چنانچه رؤسای فوق موظفند با ارتش به طور محبت و برادری رفتار نمایند و از دیکتاتوری که در رژیم طاغوت بود اجتناب نمایند». صحیفه امام؛ ج۷ ص ۲۱ «امروز روزی است که خدای تبارک و تعالی به ما آزادی و استقلال مرحمت فرموده است، و ما را با این آزادی و استقلال امتحان می‌کند. ما را آزادی مرحمت فرموده است که ببیند در این آزادی ما چه می‌کنیم. ما مستقل شدیم و خداوند به ما این مرحمت را فرمود تا ما چه بکنیم: آیا ما هم از مستکبرین باشیم یا از مستضعفین؟ هر فرد، می‌شود که مستکبر باشد و می‌شود مستضعف باشد. اگر من به زیر دستهای خودم، و لو چهار نفر باشد، تعدی و تجاوز کردم و آنها را کوچک شمردم، بنده خدا را کوچک شمردم، من مستکبرم و او مستضعف؛ و مشمول همان معنائی است که مستکبرین و مستضعفین هستند. اگر شما کسانی که زیر دستتان هست ضعیف شمردید و به آنها خدای نخواسته تعدی کردید، تجاوز کردید، شما هم مستکبر می‌شوید. و آن زیردستها مستضعف. ببینیم ما از این امتحان، از این بوته امتحان چطور بیرون می‌آییم. آیا سرفراز بیرون می‌آییم یا گردن کج و شکسته؟ آیا ما با بندگان خدا به طوری که خدای تبارک و تعالی امر فرموده است رفتار می‌کنیم؟ حالا که آزاد شدیم، آزادی را وسیله برای خدمت به خلق و خدمت به خالق قرار می‌دهیم. یا آزادی را برای مخالفت با خدا و استکبار بر مردم؟ … اگر از امتحان بد درآییم، ممکن است که باز عنایت خدا برگردد، آزادی سلب شود، استقلال گرفته بشود. همین دنیا ممکن است که ما اگر- چنانچه- بر خلاف موازین الهی رفتار کنیم و این آزادی را اسباب دست برای تعدی به مظلومان قرار بدهیم، در همین دنیا ممکن است ما مجازات بشویم. و امید است که در همین دنیا مجازات بشویم، مجازات ما به عالم دیگر نرسد! مجازات عالم دیگر غیر از این مجازاتهاست! ما نمی‌توانیم تصور آن مجازات‌ها را بکنیم. اگر ما خطاکار هستیم – خدایا! اگر ما خطاکار هستیم، اگر این آزادی را ما وسیله قرار دهیم از برای تعدی به مظلومان، و لو یک نفر باشد، تعدی به زیردستان، و لو یک نفر باشد – خدایا! ما را در همین عالم عذاب کن، نگذار برسد به عالم دیگر». صحیفه امام؛ ج ۷، ص: ۴۸۹ «ای عزیز مدعی اسلام، در حدیث شریف کافی از حضرت رسول(ص) منقول است: المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه. «مسلمان کسی است که مسلمانان سالم باشند از دست و زبان او.» چه شده است که من و تو به هر اندازه که قدرت داشته باشیم و دستمان برسد آزار زیر دستان را روا می‌داریم و از ایذا و ظلم به آنها مضایقه نداریم، و اگر با دست نتوانستیم آزارشان کنیم، با تیغ زبان در حضور آنها، و گر نه در غیاب اشتغال به کشف اسرار و هتک استار آنها پیدا می‌کنیم و به تهمت و غیبتشان می‌پردازیم. پس، ما که مسلمانان از دست و زبانمان سالم نیستند، دعوی اسلامیتمان مخالف با حقیقت و قلبمان مخالف با علنمان است، پس در زمره منافقان و دورویانیم». – شرح چهل حدیث، ص: ۱۶۱ «بیدار بشویم ما! دولتمردان بیدار بشوند! استاندارها بیدار بشوند! دادگاهها بیدار بشوند! ما دعوی شیعه گری را می‌کنیم. ادعا هست که ما شیعه و تابع هستیم. در مقام امتحان، باز شیعه هستیم؟ تَبَع هستیم آن طوری که او هست؟ به اندازه‌ای که وسعت وجودی ما هست تبعیت می‌کنیم؟ با دوستانمان، با رفقایمان، با همکیشانمان، با بشر آن طور رفتار می‌کنیم؟ آن شخصی بود که وقتی یک خلخال را از پای یک ذِمّیه یا یهودی یا نصارا بوده است بیرون آورده بودند اشرار – قریب به این معنا- فرموده است که اگر انسان بمیرد برای این ننگی که واقع شده و این چیزی که واقع شده است، خیلی بعید نیست. ما هم مدّعی هستیم که شیعه هستیم». صحیفه امام؛ ج۱۳ ص۴۵۹ از دیدگاه امام خمینی حفظ نظام در گرو عبرت از تاریخ و تفاهم با ملت است: «تاریخ و آنچه که به ملتها می‌گذرد، این باید عبرت باشد برای مردم. … هر دولتی که متکی بر ملت نباشد، بلکه مقابل ملت بایستد، این عاقبتش، و لو یک قدری هم طولانی باشد، عاقبتش به همین عاقبتی که این پدر و پسر منتهی شدند، منتهی خواهد شد. رضا خان کاری کرد که بین ملت هیچ پایگاهی نداشت. … در این پنجاه و چند سال، اینها هر روز فشارشان زیادتر شد؛ و هر روز ملت از آنها تنفرش زیاد شد؛ تا رسید به آنجائی که دیدید که تمام ملت، نه یک قشر، دو قشر، همه ملت، یکدفعه از او رو برگرداندند. و چون بین مردم هیچ پایگاه نداشت نتوانست. نه خودش توانست؛ و نه قدرتهای بزرگ توانستند او را نگه دارند. وقتی یک ملت یک چیزی را خواست، نمی‌شود خلافش را کسی عمل بکند. و ملت ما همه با هم خواستند که رژیم طاغوتی نباشد، و لهذا کوششهائی که دولتهای بزرگ و ابرقدرتها هم کردند برای نگهداشتن او به جائی نرسید و نتوانستند نگهش دارند. …(+صوت) این باید یک سرمشقی باشد از برای دولتها که وظیفه خودشان را بدانند. چه دولتهائی که بعدها در ایران تشکیل می‌شود، و امید است که دولت اسلامی- انسانی باشد، و چه دولتهائی که در خارج این مملکت هستند، این باید یک سرمشقی برای آنها باشد که با ملت چه بکنند، چه جور رفتار بکنند. اگر با ملت اینها رفتار خوب کرده بودند، همه قدرتها می‌خواستند اخراجش کنند نمی‌توانستند. … ملتها و دولتها باید با هم تفاهم داشته باشند. یعنی دولت جوری باشد، ارتش جوری باشد، شهربانی جوری باشد، ژاندارمری جوری باشد، که مردم به آنها محبت داشته باشند؛ احساس دوستی و محبت بکنند. نه اینکه وقتی که شهربانی بیاید یا مأمور شهربانی بیاید توی بازار، مردم از او بترسند و از او تنفر داشته باشند. … یک حکومتی که برای مردم باشد، مردم آن را بخواهند، این نمی‌ترسد از اینکه توی بازار مردم بیاید، توی جمعیتها بیاید و با آنها بنشیند صحبت کند؛ هیچ از اینها باکی ندارد. چنانکه صدر اسلام این طور بوده است… حکومت اسلامی‌که ما می‌خواهیم یک همچو چیزی ما می‌خواهیم که آن کسی که در رأس است، آن هم با مردم رفیق باشد. و بنشیند و خودش را نگیرد؛ در بین مردم بنشیند با آنها صحبت بکند؛ هر کس حاجتی دارد به او بگوید، وقت داشته باشد با او صحبت بکند. آن هم که رئیس ارتش است و آن هم که رئیس شهربانی است و آن هم که رئیس ژاندارمری است، آن هم در بین مردم همان طور باشد. وارد بشود بین مردم، نه او از مردم وحشت کند؛ نه مردم از او وحشت بکنند. این باید دستور باشد برای همه حکومتها و ملتها. وقتی یک حکومت این طور شد، ملت دنبالش است؛ ملت حافظش است». صحیفه امام؛ ج ۸، ص: ۳۴۸ از نظر امام خمینی اموری که توجه به آنها برای حفظ نظام و حفظ اسلام اهمیت دارد از این قبیل است که در سخنانی خطاب به روحانیون می‌فرماید: « الآن که رژیم رژیم جمهوری اسلامی‌است و همه نظرها به شما دوخته شده است، اگر خدای نخواسته یک انحرافی واقع بشود در مدارس، در کمیته‌ها، در جاهای دیگر، در دادگاهها، این پای اسلام حساب می‌شود. گفته می‌شود که جمهوری اسلامی‌است و جمهوری اسلامی‌هم همینهاست؛ همین است که می‌بینید. و لهذا امروز تکلیف ما بسیار سنگین است. تکلیف ما حفظ وجاهت اسلام است. تکلیف ما این است که با اعمال خودمان، با گفتار و رفتار خودمان اسلام را ترویج کنیم و وجاهتش را حفظ کنیم؛ و اگر خدای نخواسته یک انحرافی باشد باید جلوگیری کنید. اگر یک شخصی را دیدید که از وظیفه اهل علم، از وظیفه انسانی – اسلامی‌تخطّی می‌کند، او را نهی کنید. اگر نمی‌شوند، کنار بگذارید. باید همه به وظیفه اسلامی‌عمل کنیم، به دست دیگران فرصت ندهیم، بهانه ندهیم دست دشمنان که ما را آلوده کنند و بگویند که اهل علم، یا دیکتاتور هستند یا انحرافات دارند یا برای خودشان می‌خواهند یک بساطی درست کنند. امروز بسیار مسأله مهم است و با سابق بسیار فرق دارد. باید آقایان همان طوری که در تحصیل علم کوشا هستند، در تهذیب اخلاق، در اعمال، در عقاید، در فضایل اخلاقی کوشا باشند؛ که علم بدون عمل و بدون تقوا بسیاری از اوقات مُضرّ است. باید عالِمْ متّقی باشد و متوجه به خدای تبارک و تعالی باشد تا بتواند جامعه را تربیت کند. باید خودش تربیت شده باشد تا بتواند جامعه را تربیت کند.» صحیفه امام؛ ج ۸، ص: ۳۰۳ «همه پاسدار اسلام و حکومت حق باید باشید. در اینجا پاسداری این است که؛ این حکومت، حکومت «عدل» باشد، و «پاسداری از عدالت» باشد. پاسداری از عدالت این است که؛ پاسدار خودش موصوف به عدالت باشد تا بتواند پاسداری از عدالت کند. اگر خدای نخواسته یک پاسداری، یک گروهی، در جامعه ما موصوف به عدالت نیستند و همان طوری که دستگاه سابق دستگاه تعدی و ظلم و تجاوز به مردم بود، این گروه یا این پاسدار یا این جمعیت، هر کس باشد، این هم تا آن اندازه که دستش می‌رسد همان کارهای رژیم سابق را بکند، این پاسدار نمی‌تواند باشد. اگر فرض کنید که ماها مدعی هستیم پاسدار اسلام هستیم و در این انقلاب، این جهت انقلاب که برقراری حکومت عدل اسلامی‌است، اگر بنا باشد ما مدعی پاسداری هستیم از انقلاب – [در] آنجائی که خراب کردن و زدن و کشتن و کشته شدن بود درست آمدیم و به انقلابمان وفادار بودیم – اما در این مرحله، که مرحله سازندگی یک حکومت عدل اسلامی‌است، ما خدای نخواسته پاسداری مان از یک همچو حکومت عدل اسلامی‌به طور صحیح نباشد، یعنی خودمان در این مرحله انقلابی نباشیم، در این مرحله خودمان را نساخته باشیم که موصوف به عدالت باشیم، تا پاسدار عدالت باشیم، پاسدار یک حکومت عادلانه، چنانچه اگر حکومت ما هم یک حکومت عدل نبود، نمی‌توانیم بگوییم که این جهت انقلاب ما تحقق پیدا کرده است. … چه شماها که با اسم پاسداری مشغول خدمت هستید چه سایر قشرها، که یکی اش هم قشر روحانیت است که آنها هم پاسدار هستند و لو این لفظ پاسدار بر آنها حالا اطلاق نمی‌شود، لکن به حسب واقع پاسدار از اسلام هستند؛ اگر این جمعیت آن طوری که باید این وجهه از انقلاب را، که انقلاب آمدن یک رژیم عادل به جای یک رژیم فاسد، اگر در این مرحله که آمدن یک رژیم، نشستن یک رژیم به جای یک رژیم فاسد [است] مراعات نکنند آن جهت انقلابی را، مراعات نکنند آن عدالت اسلامی‌را – که عدالت اسلامی‌از خود انسان شروع می‌شود تا همه جا: عدالت در خود انسان، عدالت با رفیق، عدالت با همسایه، عدالت با هم محله، عدالت با همشهری، عدالت با هم استانی، عدالت با هم مملکتی، عدالت با همسایه‌های کشورهائی که با ما هستند، عدالت با همه بشر، اگر این معنا حاصل نشود، نه حکومت اسلامی‌است، نه پاسدارش پاسدار اسلام. …کوشش کنید که در این مرحله دوم، که مرحله حکومت عدل است، رژیم عادلانه است، رژیم اسلام است، جمهوری اسلامی‌است، در این مرحله به وظایف پاسداری در این مرحله قیام کنید. پاسداری در این مرحله این است که از عدالت پاسداری کنید؛ از حکومت عدل پاسداری کنید. اگر خدای نخواسته، فرض کنید یک نفر جوان مسمّای به «پاسدار» به رفیقش، به منزل یک کسی، به خانه یک کسی، به مال یک کسی، تعدی بکند، آن از پاسداری خودش همین طوری مخلوع است. … ما هم، آقایان هم، باید کوشش کنند به اینکه گفته نشود روحانیون این جور هستند؛ آخوندها این جورند. امروز همه چشمها به این کشور دوخته است. و بیشتر چشم آنها که می‌خواهند مناقشه کنند؛ می‌خواهند اشکال تراشی کنند؛ می‌خواهند این نهضت ما را یک نهضت صحیح ندانند. چشمها الآن [به ] این مطلب دوخته شده است. مناقشه می‌کنند؛ می‌نویسند در روزنامه‌های خارج، زیاد می‌نویسند. اینجا در روزنامه‌ها شاید با اشاره و این چیزها باشد؛ اما آنجاها با صراحت می‌نویسند. باید ما بهانه به دست آنها ندهیم. آنها خلاف می‌نویسند؛ لکن اگر ما یک قدم خلاف برداریم، بهانه به دست آنها می‌آید و یک کار را هزار کار نمایش می‌دهند. تکلیف: امروز برای شما پاسدارها و ما هم که مدعی پاسداری هستیم، تکلیف زیاد است. مشکل است. ببینید از این تکلیف الهی چطور امتحان خودتان را می‌دهید. حالا که پاسدار هستید، حالا که دارای اسلحه هستید، حالائی که قدرتمند هستید، ببینید که با این اسلحه خودتان، با این قدرت خودتان، چه جور با مردم رفتار می‌کنید؛ چه جور با برادرانتان، که همه کشور است، همه مردم است، با آنها رفتار می‌کنید. رفتار، رفتار عادلانه است، و آن طور که اسلام می‌خواهد، تا بشوید پاسدار اسلام و انقلاب اسلامی! یا خدای نخواسته از بعضی اشخاص بر خلاف باشد، تا بشود پاسدار جنود شیطان و از پاسداری اسلام مخلوع باشد و خدا او را قبول نکند به پاسداری». حکومت دینی مطلوب از دیدگاه امام خمینی که مطالبه ایجاد آنرا به پیروانش آموزش داده است این است: «ما باید روی میزان عدل رفتار کنیم. … اختناق در اسلام نیست؛ آزادی است در اسلام برای همه طبقات: برای زن، برای مرد، برای سفید، برای سیاه، برای همه. مردم از این به بعد باید از خودشان بترسند نه از حکومت؛ از خودشان بترسند که نبادا خلاف بکنند. حکومت عدل [از] خلافها جلوگیری می‌کند، جزا می‌دهد. ما از خودمان باید بترسیم که خلاف نکنیم و الّا حکومت اسلام خلاف نخواهد کرد. دیگر قضیه سازمان امنیت در کار نیست، زجرهای سازمان امنیت دیگر در کار نیست؛ دیگر نمی‌توانند پاسبانها به ما زور بگویند و به ملت ما زور بگویند. دیگر نمی‌تواند دولت به ملت زور بگوید؛ دولت در حکومت اسلامی‌در خدمت ملت است، باید خدمتگزار ملت باشد. و ملت چنانچه نخست وزیر هم یک وقت ظلم کرد، در دادگاهها از او شکایت می‌کند و دادگاه‌ها او را در دادگاه می‌برند؛ و جرم او اگر ثابت شد، به سزای اعمالش می‌رسد». صحیفه امام؛ ج ۶، ص: ۴۶۳ ادامه در صفحه 7

نظر شما