مرجان طباطبایی / نام «عبدالله رمضانزاده» نیاز به معرفی چند کلمهای معمول مصاحبهها هم ندارد. برای گفتوگو با این چهره شناخته شده اصلاحطلب باید هم آمار و ارقام گذشته و حال اقتصاد را تمام و کمال بدانی و هم حافظه جدول ضرب و ریاضیات سریع باشد؛ برای رسیدن پاسخ مورد نظر دکتر، در لحظهای ممکن است با موجی از سؤالات همراه شوی که آخرین سؤال و جواب میتواند نتیجه و پاسخ اصلی باشد. گفتوگو با او را از وضعیت اصلاحطلبان آغاز کردیم که میگوید: امروز برخورد واقعبینانهتری نسبت به واقعیت «قدرت سیاسی» داریم و اشاره میکند: «هنوز هم حضور در قدرت و مذاکره با قدرت یکی از اصول اساسی اصلاحطلبی است.» وقتی او را با این جمله مورد سؤال قرار میدهیم که اگر دولتی مثل دولت یازدهم سال 92 روی کار نمیآمد، پیشبینی شما از اوضاع کشور چه بود؟ پاسخش شفاف و روشن است: «من از خود شما شروع میکنم، اگر دولتی مثل دولت آقای روحانی بر سر کار نیامده بود، الان آقای رامین معاون مطبوعاتی بود.» مثال دیگر او این است که «اگر آقای روحانی نبود، ما الان در مرز افغانستان در صف خرید مواد غذایی بودیم، مانند ونزوئلاییها که در مرزها در انتظار خرید مواد غذایی از کشورهای همسایه و گواتمالا هستند.» این گفتوگو را با هم میخوانیم:
آقای دکتر! وقتی به مسیر طی شده از سوی جریان اصلاحطلب بویژه در دهه اخیر نگاه میکنیم، به نوعی میشود گفت تجربههای متفاوتی را پشت سر گذاشتند. این روند را چطور میبینید؟ مجموعه اصلاحطلبان آسیب شناسی از روند کار خود داشتهاند؟ الان در چه مرحلهای هستند؟
من میخواهم تعبیر آقای تاج زاده را به کار ببرم که ما پختهتر شدیم. به هر حال یک مسیری را آغاز کردیم و در این مسیر با فراز و نشیبهای مختلفی روبهرو بودیم. برخوردهایی با ما شده است، موفقیتهایی به دست آوردیم، همه اینها باعث شده ما موفقتر از گذشته بتوانیم خود را ارزیابی کنیم.
پختگی به چه معنا؟
پختگی به این معناست که ما مسیرمان را تغییر ندادیم، بلکه روشهایمان را عقلانیتر کردیم. اگر بخواهم اصلاحطلبی را تعریف کنم، آن را حرکت برای اصلاح امور کشور در چارچوب قانون اساسی براساس روشهای عقلانی و تدریجی و مدنی میدانم. یکی از روشها و مسیرهایی که باید میپیمودیم، گفتوگو با طرف مقابل و نشان دادن نیتها و برنامههایمان بود. ما در این کار غفلت کرده بودیم. طرف مقابل، نیت ما را بد خوانده بود یا نیتخوانی بد کرده بود. به همین دلیل برایش سوء تفاهمی ایجاد شد که نتیجه آن برخوردهای شدید با ما بود.
منظور از طرف مقابل، گروههای رقیب اصلاحطلب است یا بخشی از حاکمیت؟
ما برخورد با خودمان را ناشی از رقابت میدانیم نه ناشی از برخورد حاکمیت با ما. منظور من رقیبمان است که در حاکمیت نفوذ کرده بود و بخشی از حاکمیت را در اختیار داشت؛ واقعیت این است که ما خودمان را بخشی از نظام جمهوری اسلامی میدانیم و در همین چارچوب هم میخواهیم فعالیت کنیم. روشهای جدیدی که به کار میگیریم، گفتوگویی که با طرف مقابل شروع کردیم و پیشنهاد آشتی ملی که همین اواخر از طرف اصلاحطلبان مطرح شد، همه نشانههایی از همین پختگی را دارد که ما به این جمعبندی قطعی رسیدیم که اداره کشور فقط توسط یک جناح امکانپذیر نیست. این مسیری است که تا امروز آمدیم و امیدواریم بتوانیم ادامه دهیم؛ افزون بر آنکه انحرافی از مسیر اصلاحطلبی خود نداشته باشیم.
شما پیشنهاد گفتوگو یا آشتی ملی را منبعث از برخوردهای شدید با اصلاحطلبان میدانید یا جزئی از گفتمان اصلاحطلبان است؟
ما وقتی از اصلاحطلبی صحبت میکنیم، در واقع اصلاح مسیرهای خودمان هم مدنظر است؛ صرفاً نگاه انتقادی به طرف مقابل نداریم. ما (اصلاحطلبان) پس از سال 84 در جبهه مشارکت طی یک دوره 6 ماهه اقدام به نقد خودمان کردیم. امیدوارم روزی بتوانیم آن نقدها را منتشر کنیم. به عنوان یک حزب سیاسی در تمامی بخشها و فعالیتها به نقد خودمان پرداختیم.
به چه نتایجی رسیده بودید؟
چون الان حزب مشارکت فعال نیست، دوستانی که مسئولیت دارند، باید جزئیات آن را اعلام کنند.
فارغ از حزب مشارکت، شما به عنوان یک اصلاحطلب میتوانید اشاره کنید در آسیب شناسیها به چه نتایجی رسیدید؟
مهمترین نکته این بود که قبل از 84 و حتی پیش از سال 88 برخورد ما با واقعیت قدرت برخورد آرمانگرایانه بود اما امروز برخورد واقعبینانه تری نسبت به واقعیت «قدرت سیاسی» داریم. این واقعبینی به ما کمک کرده تا بتوانیم مسائل را درک کنیم و مسیر جدیدی برای حرکت رو به جلو طراحی کنیم.
احساس نمیکنید با این سوء برداشت مواجه شوید که اصلاحطلبان از شعارهای آرمانی خود ممکن است عدول کرده باشند؟
اولاً من این روش را دور از آرمان نمیدانم، اگر هم واقعیت باعث عدول از آرمان شود؛ آن را هم موضوع بدی نمیدانم. دو مسأله متفاوت است؛ آن اتفاق افتاده ما با واقعیت بیشتر آشنا شدیم. وقتی خارج از قدرت قرار گرفتیم، فهمیدیم واقعیت قدرت چیست و براساس منطق جدیدی که منطق قدرت در کشور است و بنابر تحولاتی که بیرون از حوزه اختیارات ما اتفاق افتاده، تصمیمگیری جدید کردیم؛ نکته مهم این است که ما از آن اهداف اصلاحطلبی دست برنداشتیم. اهداف ما این است که در چارچوب نظام برخی از ایرادهای جدی وجود دارد که باید اصلاح شود. آن اصلاح فقط از مسیرهای قانونی و تدریجی و مدنی امکانپذیر است.
چه ایراداتی؟
اشکالات تقریباً روشن است؛ نحوه برخورد با مردم، آزادیهای سیاسی، نحوه مشارکت مردم در حوزههای تصمیمگیری، دخالت برخی نهادها ناشی از قدرت خاص سیاسی در مسائل غیرمرتبط با آنها، دخالت نظامیان در قدرت، سیاست و اقتصاد؛ همه اینها مسائلی است که ما به دنبال اصلاح آن در سیستم هستیم و بر این باوریم که سیستم اصلاحپذیر است. نکته مهمی که ما بر آن تکیه میکنیم، این است که این سیستم اصلاحپذیر است.
در دورههای قبلتر برخی از اصلاحطلبان اعتقاد داشتند که لازمه اصلاحطلبی این است که ما باید در ساختار حاکمیت و قدرت باشیم. دو دوره اخیر که اصلاحطلبان در قدرت نبودند به نوعی اصلاحطلبی خارج از قدرت و تأثیرپذیری از بیرون را پشت سر گذاشتید و به سمت پایگاه اجتماعی خود متمرکز شدید، چه تجربه جدیدی با اصلاحطلبی خارج از قدرت حاصل شد؟
ببینید یکسری اتفاقات خارج از حیطه خاص ما رخ میدهد و دخالتی در آن نداریم که در بیرون چه اتفاقی میافتد. نکته مهم این است که ما (اصلاحطلبان) توانستیم خود را با شرایط جدید کشور تطبیق دهیم یا خیر؟ ما در کشوری زندگی میکنیم که بیش از 70 درصد از اقتصاد در اختیار دولت و بیش از 80 درصد از اقتصاد در اختیار حاکمیت است؛ بنابراین اگر شما قبول داشته باشید که اقتصاد جزو مقوم زندگی مردم است، نمیتوانید بدون اینکه در این 80 درصد تأثیرگذاری داشته باشید، ادعای اصلاح در جامعه را داشته باشید. بنابراین هنوز هم حضور در قدرت و مذاکره با قدرت یکی از اصول اساسی اصلاحطلبی است و ما به آن باور داریم. اما نکتهای که وجود دارد، این است که این نباید باعث غفلت از بدنه جامعه شود. ممکن است بدنه جامعه خواستهای افراطیتری....
ادامه در ص 19
نظر شما