وحدت ملت ایران در بهمنماه سال 1357 موجب پیروزی انقلاب اسلامی شد. اما این وحدت زمان زیادی طول نکشید و اختلافات، منازعات، کشمکشهای سیاسی، جناحی، مدیریتی و سلیقهای موجب شد که روز به روز دایره نیروهای انقلاب محدود و محدودتر شود و امروز که در چهل سالگی انقلاب هستیم اصلاً چنین شرایطی زیبنده این انقلاب بزرگ نیست! همواره کنشگران سیاسی، نخبگان و صاحبنظران از منظرهای مختلف به این پرسش پاسخ دادهاند که چرا «این همه با هم اختلاف داریم»؟ در این سطور برآنم که به واکاوی اهم این دلایل بپردازم؛
یکم؛ ضعف در خودسازی: امام خمینی ؟ره؟ منشاء همه اختلافات را «هوای نفس» میدانست. ایشان میفرمودند: «اگر همه انبیاء گرد هم آیند اختلافی نخواهند داشت» چرا که آنها برای «خدا» فکر میکنند. اما اختلافات ما که زیاد است
«حُب نفس و حُب جاه و ریاست نمیگذارد» بپذیریم که ضعف در خودسازی، تزکیه و تهذیب نفس اصلیترین منشاء این اختلافات است و باید همه برای علاج این اختلافات این خودسازی و آراسته شدن به فضایل اخلاقی را سرلوحه خود قرار دهیم.
دوم؛ هزینه کردن مقدسات: به غلط یاد گرفتهایم فایده اقدامات و عملکرد مثبت را به نام خود بگذاریم و هزینه و خسارت عملکرد و رفتارهای نادرست را به پای دیگران بنویسیم. با کمال تاسف و افسوس هزینه کردن از «اسلام، انقلاب، شهیدان، امام(ره)، رهبری، مرجعیت» مثل آب خوردن برای همه شده است. شهید مظلوم آیتالله دکتر بهشتی در پاسخ به سوال جمعی از دانشجویان و جوانان انقلابی در شورای انقلاب که چرا شما در مصاحبهها و اعلام مواضع، کمتر از امام خمینی(ره) نام میبرید؟ میگوید: «ما انقلاب کردیم که این مسائل نباشد و این را از امام؟ره؟ یاد گرفتهایم» ، (برگرفته از کتاب نخستین رییسجمهور).
شهید سیدمرتضی آوینی زمانی که افتخار همکاری با هم در جهاد سازندگی را داشتیم میگفت: «من عکس امام خمینی (ره) را در ابتدای فیلمهایم یا نوشتههایم کار نمیکنم. چرا که فیلم و اثر من در پایان باید مخاطب را به امام(ره)برساند.» امروز هرکس کم میآورد یا میخواهد کارش را جلو ببرد از این «عناوین مقدس و محترم» به مثابه »کارت عبور استفاده میکند. و ای بسا زمانی که ناشیانه (که غالباً اینگونه است) استفاده ابزاری میکنند تیر خلاص به همه این باورها و اعتقادات میزنند.»
سوم؛ بدگمانی و بدبینی نسبت به هم؛ در بسیاری از احادیث و روایات دینی و متون اخلاقی و اسلامی و نیز آثار کهن ایران بر جای مانده که میراث فرهنگی و تمدنی ما ایرانیان مسلمان است از «اخلاق، ادب، نزاکت، مدارا، عفو، گذشت، چشمپوشی، پرهیز از ورود به حوزه شخصی افراد، ...» سخن گفته شده است. اما برعکس در جامعه کنونی ما همه با هم بد هستیم.
افکار عمومی جامعه توسط مردم و نهادهای موثر در افکار عمومی پر است از پمپاژ بدبینی، نفرت، بیاعتمادی نسبت به همدیگر. اینها نشانههای یک جامعه بیمار و ناسالم است که هیچ سنخیتی با جامعه آرمانی، دینی، انقلابی و ایرانی ما ندارد خداوند میبیند و میپوشاند. مردم نمیبینند وفریاد میزنند! ما کدام صفت خدایی را بهره بردهایم؟
چهارم؛ نقش نفوذیها: تاریخ ایران پر است از نفوذیهای وابسته به بیگانه که در درون ما رخنه کردهاند و در سر بزنگاه ضربههای خود را زدهاند . اینها در کسوت دوست، رفیق، همحزبی، هممسلکی، ظاهر میشوند تا بتوانند ضربه بزنند. «کلاهی و کشمیری منافق» که حزب جمهوری اسلامی و نخست وزیری را منفجر کردند و شهید بهشتی و 72 نفر از یاران انقلاب را به شهادت رساندند (در تیرماه 1360) و موجب شهادت رییسجمهوری و نخستوزیر در (شهریورماه 1360) شدند . در کسوت دوست و انقلابی ظاهر شده بودند.
رییس علی دلواری، قهرمان مبارزه با استعمار انگلستان در جنوب با شلیک گلوله یکی از همقطاران خود که وابسته به استعمار پیر بود، به شهادت رسید. سر میرزا کوچک خان جنگلی را خالو قربان همرزم میرزا از تنش جدا کرد و برای رضا شاه برد! امام خمینی (ره) معمار کبیر و رهبر فقیه انقلاب اسلامی همواره « شر واسطهها و آتش بیاران معرکه» را که بهدنبال اختلافافکنی و تشدید منازعات هستند هشدار داده و مورد نکوهش قرار میداد.
پنجم؛ حرمت نداشتن بزرگان و مشایخ: در بسیاری از جوامع اختلافات و منازعات قبل از آنکه به نهادهای قانونی مراجعه شود با مکانیزمهای «بزرگتری» «ریش سفیدی» و «اهل حل و عقد» با کمترین هزینهها گرهگشایی میشود. اما صد افسوس با این رفتارها و موضعگیریهایی که در این سالها صورت گرفته است. «بزرگی نداریم» همه را بر چسبهای ناچسب به حاشیه «راندهایم»! بزرگانی که هر یک از آنها بخشی از مشکلات کشور را میتوانستند و قادر هستند حل کنند. اما همه را به بهانههای مختلف «انگ» و سرمایههای اجتماعی بیبدیل کشور را آتش زدهایم. کدام «بزرگ و حریم» را محترم نگه داشتهایم که بخواهیم در موقع «اختلاف به او رجوع کنیم!»
ششم؛ ضعف یا فقدان مکانیزمهای قانونی: در دنیا برای حل منازعات سیاسی مکانیزمهای قانونی وجود دارد: تمکین به قانون فصلالخطاب همگان است. نهادهای قانونی (پارلمان محاکم قضایی و ...) نقش کلیدی دارند و همگان بهیاد داریم که وقتی مقام قضایی آمریکا در اختلاف آراء نامزدهای ریاست جمهوری (بوش پسر) حکم صادر کرد همه تسلیم او شدند و کشور بر مدار اجرا افتاد . افزون بر این نهادهای غیر دولتی چون احزاب سیاسی نقش مهمی در کاهش اختلافات و منازعات سیاسی دارند.
اما ما در ایران فاقد احزاب سیاسی حرفهای و کارآمد هستیم. اینها که نام حزب دارند اکثراً منشاء اختلافات جامعه ما شدهاند چرا که مناسبات و قواعد باندی - جناحی بر آنها حاکم است تا قواعد رقابتهای سیاسی و حل منازعات و تبدیل آنها به وحدت برای پیشبرد امور کشور . از این بدتر فضای مجازی و «حاکمیت بیاخلاقی و بیقانونی حاکم بر آن » بهجای آنکه یک فرصت بیبدیل برای توسعه و پیشرفتمان باشد بلای جانمان شده است.
نظر شما