شناسهٔ خبر: 30069411 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: جهان نیوز | لینک خبر

ضرغامی در یک گفتگوی تفصیلی مطرح کرد:

سعه صدر خاتمی از روسای جمهور دیگر بالاتر بود/ به خاطر کروبی به رشیدپور تذکر دادم/ آقای روحانی به شدت توهم توطئه دارد/ اگر یک احمدی نژادی شاخص به تلویزیون بیاید، روحانی عمامه زمین می‌زند!/ چرا رئیس جمهور از رئیسی استفاده نمی‌کند؟!

صاحب‌خبر - گروه سیاسی جهان نيوز: عزت الله ضرغامی، رئیس اسبق رسانه ملی در گفتگوی مفصلی که با جماران داشته است درباره بسیازی از موضعات جنجالی در دوران ده ساله ریاستش و همچنین مسائل روز صحبت کرده است که اهم آنها را در ادامه خواهید خواند:

*آقای عطاران همه واحدهای اولیه را در صدا و سیما پاس کرد. موقعی که آخرین سریالش مشکل پیدا کرد؛ دیدم روحیه اش برای ادامه کار خوب نیست. اینکه معمولا جزو کارهای من نیست، شخصا تلفنی با ایشان صحبت کردم. ضمن تذکر اشتباهات سریال؛ به او گفتم که با جدیت و بدون نگرانی کارش را ادامه دهد. اگر با او صحبت کنید حتما به شما می گوید که خیلی روحیه اش عوض شد. چون به خاطر بعضی از نکات سریال هجمه به ایشان زیاد بود.

*چشم ها باید شسته شود و واقعا جور دیگری ببینیم، چرا که بسیاری از خط قرمزهایی که برای خودمان تعریف کرده ایم،  هیچ کدام از آنها خط قرمز واقعی نیست. در پاسخ به کسانی که می گویند چرا در دوره مدیریت چنین مواضعی نداشتید می گویم مواضع علنی و خصوصی من روشن است. وقتی من مدیر یک سازمان بزرگ هستم نمی توانم نظر شخصی خودم را به عنوان نظر سازمانی بدهم چون باید با همه نهادها هماهنگ باشد. امروز که مسئولیت ندارم و این شبهه برای من مطرح نیست، می گویم این نگاه باید تعدیل شود.

*اگر تقسیم بندی سنتی ما اصلاح طلب و اصولگرا است و هرکدام هم تفکری را نمایندگی می کنند، با اینکه اعتقاد ندارم که نگاه های فرهنگی در این دو حوزه کلیشه است، ولی خیلی وقت ها شده یک کار مثلا اصلاح طلبانه انجام گرفته و طبیعی است که باید اصلاح طلبان به عنوان یک نوآوری آن را پشتیبانی و حمایت کنند، اما به محض اینکه این نگاه اصلاح طلبانه دچار حاشیه می شود از سوی همان‌ها حملاتی صورت می گیرد، مجموعه های اصلاح طلب به جای اینکه حمایت کنند به دلایل حزبی خودشان فرصت را غنیمت می دانند و چالش هایی را ایجاد می کنند که آن مدیر موفق نشود.

*مجموعه اظهار نظرهایی که من می کنم را بعضی ها به چیزهای خیلی بی ربط نسبت می دهند؛ نه از صبحانه ریاست جمهوری در می آید و نه از حمایت کسی که مورد ظلم قرار گرفته یک جریان سیاسی در می آید! خیلی خودمان را محصور کرده ایم. اگر ما به این نتیجه برسیم که هر کاری که خوب است و هر اقدامی که به نوعی جلوگیری از ظلم و دفاع از خوبی ها است را تأیید کنیم، به نظر من خیلی از این فاصله ها برداشته می‌شود.
 
*می توانم ادعا کنم همیشه من با جریان های سیاسی مختلف نشست داشته ام. جلسه‌ای که من با طیف های مختلف زنان در سال های اول مسئولیتم داشتم، مدعی هستم که نمونه آن در جمهوری اسلامی اصلا تشکیل نشده است؛ یعنی دور یک میز از خانم ها راکعی و کولایی و بروجردی و رهنورد و شجاعی و امین زاده و سلطانخواه و آلیا و رهبر و کنی و دیگران بودند. من خاطرم نمی آید که این دو
 
*بسیاری از برنامه های سیما پر بیننده تر از خبر است. اشکال سیاسیون و حتی مدیران این است که این برنامه ها را نمی بینند و فقط خبر را می بینند. اختلافی که همیشه من با بزرگان کشور داشتم راجع به پخش اخبار آنها است. بارها به طنز گفته ام که مثلا رئیس قوه قضائیه می گوید چرا خبر من سوم شد؟ در حالی که باید یک پاساژ قبل این خبر برود که بهتر دیده شود. اشکال این است که فقط خبر و سلسله مراتب را می بینند. من رئیس قوه ای را یادم هست که فکر می کرد اگر خبر یک مدیرکل را اول بگویند و بعد خبر رئیس قوه را بگویند به شأن او بر می خورد؛ در حالی که  این طور نیست. برای مردم خبری که این مدیرکل دارد می دهد مهم‌تر است. بخش های دیگر تلویزیون را نمی بینند و یا برنامه های رادیو را گوش نمی کنند.

*از آقای جلایی پور تا آقای پناهیان هم در جلسات با من حضور داشتند. اتفاقا فضایی هم که درست می شد یک فضای کاملا دموکراتیک بود. شاید یک بار که خیلی تند شد نشست کارگردانان بود که حدود 50 کارگردان برجسته سینما و تلویزیون با من جلسه داشتند. در آن جلسه یکی از آقایان نکته ای را گفت. آقای نوری زاد هم که جزو کارگردانان بود و خیلی هم حزب اللهی و پای ثابت مقالات کیهان بود، خطاب به آن کارگردان بسیار تند صحبت کرد و قبل از انقلابش را به رخ او کشید، و جملاتی گفت که جملات زشتی بود. قبل از اینکه من بخواهم جلوی آقای نوری زاد را بگیرم آقای شاه حاتمی اعتراض کرد و گفت آقای ضرغامی تکلیف ما را روشن کنید. ایشان خیلی به ما اهانت کرد. ما در این جلسه بنشینیم؟ آقای نوری زادی که امروز مواضعش این است، آن روز من باید او را کنترل می کردم که فکر می کنم دعوایش با آقای فخیم زاده بود. گفتم تو می توانی کنار فخیم زاده بنشینی که امروز دارد سریال امام حسن(ع) و امام رضا(ع) را می سازد. اینها امروز دارند برای جمهوری اسلامی کار می کنند. چرا شما قبل از انقلاب اینها را به رخ می کشید و خیال می کنید چون حزب اللهی و انقلابی هستی مجاز هستی به اینها اهانت کنی؟ حالا فضا طور دیگری شده است.

*در ابتدای مدیریتم درهای آرشیو را باز کردم و تمام چیزهایی که فکر می کردند ممنوع است را روی آنتن ریختم. دولت موقت، شخصیت ها و تصاویری که تا آن زمان فکر می کردیم محرمانه است. گفتم محرمانه نداریم. حدود 70 مستند ساخته شد. من یادم هست خود آقای خاتمی، وزرای ایشان در دولت، شورای عالی امنیت ملی و وزیر اطلاعات وقت بسیار زیاد تقدیر کردند که این کار شما نگاه مردم را به انقلاب عوض کرده است.
 
*در 13 آبان بعد از حوادث 88 خودم از خانم ابتکار و آقای اصغرزاده، که با هم دوستی داشتیم خواستم که شب 13 آبان در برنامه مستقیم تلویزیون شرکت کنند. به آنها هم گفته می شود که صدا و سیما چهار چوبی دارد؛ ما می خواهیم راجع به آمریکا و 13 آبان و لانه صحبت کنیم. می آیند و وقتی تریبون زنده می بینند بخش زیادی از وقتشان را به بحث های مربوط به حوادث 88 و فتنه و دفاع از یک سری افرادی می برند که دستگاه های سیاسی و امنیتی ما چهار چوبی برای آن به رسانه رسمی ابلاغ می کنند...بعد که می آمدند و حرف های خودشان را می زدند به شدت به من حمله می شد. این خاطره را چند وقت پیش در یک سخنرانی گفتم چقدر سایت های حزب اللهی تندرو به من حمله کردند که به جای اینکه شب 13 آبان با انقلابیون، جوانان و دانشجویان صحبت کنید با یک پیرزن شرمنده از تسخیر لانه صحبت می کنید. من به خانم ابتکار پیرزن نگفته بودم. اتفاقا خانم ابتکار به من گلایه کردند و من پاسخ دادم. گفتم این را من نگفتم؛ آنها گفتند و من با آنها برخورد کردم و پاسخ آنها را دادم. ولی اشکال من به آقای اصغرزاده و خانم ابتکار این است که حالا که فرصت شده و دارید در این چهار چوب صحبت می کنید همه حرف ها و نگاه هایتان را بگویید. اگر ضرغامی شما را آورده و خلاف چهار چوب رسمی دستگاه امنیتی، انتظامی، قضایی و اطلاعاتی این فضای زنده را برای شما فراهم می کند شما هم همراهی کنید.

*شما خیال می کنید الآن رئیس صدا و سیما می تواند آقای احمدی نژاد را بیاورد؟! یا یک احمدی نژادی شاخص را بیاورد و علیه آقای روحانی صحبت کند؟! حتما نمی تواند این کار را بکند؛ آقای روحانی عمامه زمین می زند. مگر می شود این کار را کرد؟!

*آقای فریدون جیرانی از موفق ترین اداره کنندگان برنامه هفت بود. بعدها خودش کناره‌گیری کرد چون فشار سنگینی به ایشان وارد آمد، من کاملا مخالف بودم که ایشان برود. نامه ای هم ایشان به من نوشته و به من پاسخ داده که چرا می خواهد برود و توصیه من به ادامه برنامه اش را قبول نکرده. در همان برنامه هفت شما مواضع بیطرفانه و چند صدایی در سینما را می دیدید.

*وقتی دولت حاکم است قاعدتا رسانه رسمی کشور مثل رسانه ملی، کاملا متعهدانه نسبت به دولت مستقر مسئولیت دارد و رسانه اپوزیسیون نیست و وظیفه دارد خودش را با دولت هماهنگ کند. از آن جهت که رسانه است، پلی بین مردم و دولتمردان است. خیلی از دولتمردان قبول نمی کردند و می گفتند ما مستقیم از مردم رأی گرفته ایم و با مردم یکی هستیم. گفتیم وقتی شما کار را شروع می کنید مسائل فراوانی دارید. به عنوان مثال اولین باری که دولت سبد کالا توزیع کرد، به دلیل تازه کاری مسئولین، صحنه‌های ناراحت‌کننده‌ای در صف‌های توزیع اتفاق افتاد. تصاویری داشتیم که من پخش آنها را ممنوع کردم. یعنی منِ ضرغامی در دفاع از آقای روحانی و تقویت و پشتیبانی از دولت آقای روحانی که نباید ابتدای کار دچار حاشیه شود پخش آن تصاویر را ممنوع کردم. اما چون این اتفاق افتاده و نمی توانیم از کنار آن بگذریم گفتیم بخش‌هایی را نشان دهید....جاهایی که منزجر کننده است و عزت ملی دارد زیر سؤال می رود و به دشمنان سوژه می دهد، اگر من این حرف ها را بزنم حتما برای من هزینه دارد. اما من نمی توانم حقیقت را نگویم و از کاری که کرده ام دفاع نکنم. اتفاقا یکی دو بار که پخش کردیم آقای روحانی و دولت هم عذرخواهی کردند. ای کاش در مورد اربعین هم همین روحیه سال 92 را داشتند و عذرخواهی می کردند.
 
*آن موقع من سی دی تصاویر توزیع سبد کالا را به هیأت دولت بردم و تا جایی که به یادم هست آقای روحانی در آن جلسه حضور نداشت. ولی آقای جهانگیری و بقیه مطلع شدند و گفتیم این تصاویر را پخش نمی کنیم ولی بدانید این اتفاق افتاده است. اصلا در سبد کالا برای جمعیت میلیونی، از تجربه دولت قبل استفاده کنید. دولت قبل که همه چیزش بد نیست. همان اول که شما می آیید و می خواهید سفر استانی بروید برای اینکه احمدی نژاد تداعی نشود اسم دیگری بر آن می‌گذارید که من یادم رفته است. گفتم من که دارم این را گوش می کنم از این نام گذاری هیچ نمی فهمم که دولت باید به استان‌ها برود. خیال می کنید سفر استانی بگویید به شما می گویند دارید راه احمدی نژاد را می روید؟... دولت قبلی در کنار همه انتقاداتی که به آن می شود یک توانمندی داشت که یک پایه اطلاعاتی ایجاد کرد. وقتی می خواستند یارانه بدهند ایجاد این سیستم اقدام سنگینی بود که انجام شد.

*بارها گزارش های بسیار تند و سنگینی در زمان آقای احمدی نژاد پخش می شد و وقتی من به جلسه هیأت دولت می رفتم خودم را آماده می کردم تا به تک تک وزیران توضیح دهم که آن برنامه انتقادی لازم است و اشکال ندارد و شما جواب بدهید؛ یا این دعوا بین شما دو دستگاه بوده و یا نتوانسته اید خوب توضیح دهید.

*در واقع آن قدری که ما گزارش های انتقادی در دوره آقای احمدی نژاد رفتیم و همیشه در دولت مشکل داشتیم، واقعا با جاهای دیگر این مشکل را نداشتیم.

*من یک سال با آقای روحانی کار کردم. آقای روحانی فکر می کرد همه چیز باید عوض بشود و باید با یک نگاه آمرانه از بالا به پایین فقط بنشیند و دستور دهد و عین آن را تلویزیون پخش کند. از همان اولین مصاحبه این کار را کرد. گفتم وظیفه ما است مجری بگذاریم اما هرکس را که شما می گویید؛ ولی نگوییم که شما گفته اید و بگذارید بگویند ضرغامی مجری گذاشته است. گفت می‌خواهم دو نفر مجری باشند و ما دو نفر را با ایشان بستیم و تمام شد. از آقای روحانی نژاد سؤال کنید که وقتی ضرغامی شما را برای این مصاحبه صدا زد چه چیزی به شما گفت. گفتم شما فقط با آقای روحانی خیلی مؤدب صحبت می کنید. اصلا نمی خواهیم چالشی باشد. ایشان می خواهد 100 روز اول را گزارش دهد. به هیچ وجه سؤال نکنید؛ چون آقای روحانی حساس است. اصلا من یک دوره آموزش برای آقای روحانی نژاد گذاشتم که آقای روحانی یک طرفه حرفش را بزند و برود. نفر دوم را هم مشخص کردیم...وقتی ما نشستیم برنامه را ببینیم، دیدیم خانم پوریامین نشسته است. گفتیم خانم پوریامین از کجا آمد؟ ما که اصلا خبر نداریم. کسی ایشان را انتخاب نکرد. بعد گفتند دقیقه 90 با نظر رئیس جمهور گفتند که خانم پوریامین بیاید. یعنی همان کسی که خودشان تعیین کرده بودند را کنار زدند. من گفتم خانم پوریامین مناسب این گفت و گو نیست. ایشان در موضوع سیاسی گزارش 100 روز اول آقای روحانی واقعا مناسب نبود. کما اینکه وقتی می خواست سؤال کند اصلا آن موضوعات را نمی دانست. من معتقد بودم او اصلا مناسب نیست و به خودش هم پیغام دادیم که شما کارمند ما هستید و نباید این گفت و گو را بگیرید. اما به قدری برای او فضا ایجاد کرده بودند که حرف ما را هم گوش نکرد و آنجا نشست. ما حتما باید از جایگاه رسانه ملی دفاع می کردیم. یک ساعت معطل شدیم. با دفتر رهبری تماس گرفتند و دو بار رئیس دفتر محترم رهبری با من تلفنی صحبت کردند و بعد گفتند طبق قانون هر طور خودتان تشخیص می دهید. بعد آقای روحانی و مشاورینش معتقد بودند که وقتی رئیس جمهور می خواهد صحبت کند حتما خودش باید مشخص کند که چه کسی با او مصاحبه کند. گفتیم چنین قانونی نداریم. بعد هم گفتیم یک ساعت طول کشیده، برای اینکه مردم ناراحت نشوند پخش می کنیم و بعد از شورای نظارت می پرسیم. آقای روحانی برای شورای نظارت شأن خاصی قائل بود و می گفت نظارتش از نوع استصوابی است.
 
 *یک جلسه با معاونین سازمان خدمت آقای روحانی رفتیم و ایشان به شوخی گفت نظارت استصوابی حتما نباید برای شورای نگهبان باشد؛ شورای نظارت صداوسیما هم استصوابی است! یعنی اگر دستوری داد باید عمل کنید. گفتیم این طور نیست؛ آن شب گفتیم اگر شورای نظارت که استصوابی است، بگوید تعیین مجری با شما یا صدا و سیما است شما قبول می کنید؟ شورای نظارت جلسه گذاشت و رسما اعلام کرد از اولی ترین وظایف صدا و سیما این است خودش مجری تعیین کند.

*من در دفاع از مدیران آقای روحانی می گویم که اکثریت مدیران سالم هستند و دارند کار می کنند. جمع محدودی سوء استفاده کردند و یا سبک زندگی آنها متفاوت است. البته آقای روحانی نباید کسانی که یک سبک خاص و اشرافی دارند را مدیر بگذارد. من می گویم که این اشکال وجود دارد.

*من به آقای آل هاشم، امام جمعه تبریز، که از وقتی آمده یک رفتار مردمی داشته و در فضای مجازی پدیده  شده‌‌اند و به صبحانه های من آمدند، گفتم خیلی خوب و عالی است که شما در اتوبوس و مترو می روید و میله های بین مردم و مسئولین را برداشته اید. بعد به ایشان گفتم تصور نفرمایید با انجام این کارها شاخ غول را شکسته‌اید. از بس بعضی ها خلاف این رویه را دیده‌اند، خیال می کنند یک کار خیلی خاص است. از طرف دیگر هم خیلی ها این کارها را می کنند و نمود پیدا نمی کند. من از روزی که خودم را شناخته ام همیشه پیاده رفته ام؛ دوره دبیرستان از راه آهن تا پارک شهر را پیاده می رفتم و می آمدم. زمانی هم که مسئول بودم ادامه داشت...محافظ رسمی گذاشته بودند ولی من آنها را دور می زدم. کلی گزارش دادند که آقای ضرغامی ما را رها می‌کند و خودش می رود و اگر اتفاقی افتاد گردن خودش است. من فقط وقتی به سازمان می رفتم و یا بعضی از جلسه های رسمی همراه من بودند و جلوی در خانه با آنها خداحافظی می کردم. جاهای شلوغ مثل بازار مولوی و بازار سید اسماعیل یکی از عشق های من این است که ببینیم آخرین چیزهایی که می فروشند چیست و چند می فروشند. شخصا لذت می برم. ولی ممکن است یک نفر ببیند و بگوید آقای ضرغامی به دنبال ریاست جمهوری است. ریاست جمهوری اینها نیست؛ بگذارید آدم ها زندگیشان را بکنند.

*در دفاع از همکارانم این را می گویم که اگر لوکیشن های صدا و سیما به فضاهای خاص اشرافی بیاید، که اقتضای قصه است، خیلی از اوقات زیر سؤال می‌رود که مردم ناراحت می شوند و صدا و سیما دارد تبلیغ اشرافیت می کند. من هر جایی که در محافل حزب اللهی، دانشجویی و عدالت خواه رفته ام، که خودم در خیلی چیزها با آنها همراه هستم، یکی از سؤالات جدی آنها همین بوده است.

*حالا اگر یک زندگی ساده و یک خانه آجری، که الآن هم به جنوب شهر بروید خیلی از خانه های قدیمی ساز همین طور هست، نشان دهید را ممکن است عده ای بگویند دیگر خانه ای آجری نیست و دیگر روابط این طوری نیست و  عوض شده و تبدیل به چیزهای دیگر شده است. هر کاری کنید بالأخره کارگردان یا تهیه کننده باید فضایی برای ارائه قصه داشته باشد، ممکن است سلیقه خاصی مخالفت کند. به نظر من تنوع، این مشکل را حل می کند.

*بدون تردید خطا هم داشته ایم. وقتی همان موقع ما سریال «میوه ممنوعه» را نشان دادیم از نهادهای مذهبی خیلی به ما حمله شد ولی من پای این سریال ایستادم. چون می دانستم اصل سریال درست است. اصل و پیام صد در صد دینی و مذهبی بود. مرحوم آیت الله مهدوی کنی از کسانی بود که به میوه ممنوعه اعتراض کرد؛ از باب اینکه وقتی شما نشان می دهید یک فرد متدین اهل نماز و مسجد سر پیری عاشق یک دختر جوان شده و همه چیزش را دارد می بازد صحیح نیست. این یک تعبیر از سریال است و خیلی های دیگر همین تعبیر را داشتند و به ما فشار آوردند. ولی من معتقد بودم اگر شیطان وارد می شود و آدم‌ها را منحرف می کند، مثل برصیصای عابد که بزرگان ما بر منبر صد بار داستان او را تعریف کرده اند که یک نفر می تواند 70 سال عبادت کند ولی شیطان یک شب او را منحرف کند، خیال نکنیم که شیطان فقط به سراغ آدم های فاسد می رود. مرجع تقلید هم منحرف می شود و راه شیطان را می رود. آیا در طول تاریخ کم دیده ایم علمایی که منحرف شده اند و ضربه زده اند؟

*خود مدیران صدا و سیما به خاطر اعتقادی که دارند و چهار چوب های ارزشی نظام را می دانند به سراغ  خیلی از بخش ها نمی روند. یعنی مثلا زن بی حجاب نمی توانند نشان دهند و نشان نمی دهند، یا داخل رختخواب را نشان نمی دهند و یا تماس بدنی زن و مرد نامحرم را نشان نمی دهند.

*یک موقع آقای روحانی هم این اشکال را به ما گرفت. البته سؤال ایشان بیشتر سیاسی بود که شما چطور در انتخابات زنان بد حجاب را نشان می دهید؟ اما در ایام عادی با آنها برخورد می شود. جوابش خیلی روشن است. یک موقع شما در مقام الگوسازی هستید و باید الگو را رعایت کنید. چون بالأخره جامعه بخش زیادی از الگوها را از رسانه ملی می گیرد. یک موقع هم در یک حرکت ملی عظیم مثل راهپیمایی‌ها و یا انتخابات، جمعیت زیادی آمده اند، در داخل آنها خانم بدحجاب هم هست، ما آن را حذف نمی‌کنیم.... تلویزیون های دیگر مثل هیسپان تی وی را هم نگاه کنید، بازتر است. برای اینکه در آمریکای لاتین لباس زنان باز است و اگر ما نشان دهیم همه بسته هستند و در خیابان راه می روند اصلا باور نمی کنند!
 
*برداشت خود من از رهنمودهای رهبری این بوده که بعضی مواقع یک پیام شما آنقدر قوی و خوب است که اگر لباس قدری گیر دارد و یا آرایش حالت خاصی دارد، ممکن است اصلا دیده نشود. مثلا سکانس عاشقانه ای در پایتخت هست، آن جایی که می خواهد کشتی بگیرد و مربی اش می گوید باید دوپینگ کند و بعد که پایین می آید و یک چای می خورند، تصاویر و زاویه دوربین و دیالوگ های عاشقانه‌ی فوق العاده ای دارد. این که حالت اروتیک ندارد که بگویند تحریک کننده است. این اوج یک عشق آسمانی بین زن و شوهر را نشان می دهد.

*مناظره های تلویزیونی انتخابات که مشخصاً در سال 88 برجسته شد و در سال های 92 و 96 ادامه پیدا کرد، یک اتفاق مهم، تاثیرگذار و مبارکی در فضای آزاداندیشی و قدرت انتخاب سرنوشت برای مردم در سطحی بسیار وسیع بود. در هر انتخاباتی ما به دنبال مشارکت حداکثری هستیم، این مسأله بسیار مهم است.

*در این مدتی که من با رهبری کار کردم؛ احساسم این بود که ایشان با تمام وجود به انتخاب حداکثری باور دارند.

*من یکی از موفقیت های خود را در این می دانستم که فضایی به وجود آورم که بالاترین مشارکت ها انجام شود. برای منِ ضرغامی مهم نبود که چه کسی رای می آورد، زیرا حواسم کاملاً معطوف به اصل مشارکت در انتخابات بود. من مشارکت حداکثری در انتخابات را یک نوع موفقیت برای خود می دانستم. لذا در همان سال 84 که سال اول مسئولیتم بود، سعی کردم فضای جدال احسن را در صداوسیما ایجاد کنم و این حساسیت را در مردم برانگیخته کنم که انتخابات برای آنها جلوه ویژه ای پیدا کرده و با یک شور و عشق و انگیزه بالاتری در انتخابات شرکت کنند و رای دهند.

*ما در همان سال هم مناظره داشتیم، منتها مناظره میان طرفداران نامزدها بود. یکی از مناظره های مهمی که تاحد زیادی توانست سرنوشت آن انتخابات را در دور دوم میان آقای هاشمی و احمدی نژاد تعیین کند، مناظره چهار نفره‌ای بود که آقایان نوبخت و مرعشی از طرف آقای هاشمی و آقایان کلهر و خوش چهره از طرف آقای احمدی نژاد حضور یافته بودند. آن مناظره صددرصد به نفع احمدی نژاد تمام شد. علتش هم این بود که آن دو نفری که از طرف مقابل آمده بودند، روحیه ای آمرانه و متکبرانه داشتند و رفتار خاصی از خود نشان دادند که هر کس آن برنامه را می دید، هیچ گرایشی نسبت به آنها پیدا نمی کرد. من حتی عباراتی هم که آنها در آن مناظره به کار بردند را نیز به خاطر دارم. برای نمونه یکی از آنها گفت که اگر احمدی‌ نژاد روی کار بیایند، خیلی از بزرگان کشور اصلاً با آنها کار نمی کنند و فکر می کنم که نام آقای روحانی را هم آورد و گفت امثال آقای روحانی اصلاً با چنین فردی کار نمی کنند...من بعد از آن انتخابات به همراه چند تن از دوستانم با آقای هاشمی ملاقات کردیم، همین مطلب را که به آقای هاشمی گفتیم، ایشان گفت که من هم کاملاً با شما هم عقیده ام و خیلی های دیگر هم به من گفتند که این مناظره و نوع رفتار آقایان مرعشی و نوبخت، باعث شد تا طرف مقابل شانس بالایی پیدا کند.

*مناظره ای که در سال 88 برگزار شد، با توجه به چندسالی که از مسئولیتم در صداوسیما می گذشت و تجربه بیشتری پیدا کرده بودم، بهتر دیدم که خود کاندیداها با هم مناظره کنند و منعی برای چنین کاری وجود ندارد. به نظر می رسید که وقتی خود کاندیداها با هم گفت و گو کنند، مردم بسیار بهتر می‌توانند انتخاب کنند.

*آقای کروبی پیشنهاد کرده بود که اجازه دهید در این مناظره ها مشاورین نامزدها نیز حضور داشته باشند و برای این پیشنهاد نیز استدلالی داشتند که در جایی که لازم است آماری اعلام شود و از مشاورین کمک بگیرند. بعد از بررسی معلوم شد که این پیشنهاد مناسب نیست. زیرا اگر مشاوره ها گسترده شود، عملاً نقش فرد اصلی که نامزد انتخابات است، کمرنگ می شود... در مناظره های سال 88 به دلیل آنکه تعداد نامزدها 4 نفر بود، به راحتی می شد مناظره های 2 به 2 برگزار کرد و من در همان زمان هم به همکاران گفتم که اگر تعداد کاندیداها از 4 نفر بیشتر باشد، عملاً امکان برگزاری مناظره های 2 به 2 نیست...زمانی که تعداد نامزدهای انتخاباتی در سال 92 به 8 نفر رسید، موضوع عوض شد و خیلی روی طراحی مناظره کار شد، تا بتوانیم جواب بگیریم. یعنی 8 نفر در مناظره باشند و با زمان بندی دقیق به گفت و گو بپردازند و با آن کیفیتی که مشاهده کردید، ارائه شود.

*در مناظره سال 92 اعمال مدیریت بیشتری صورت گرفت و ما قدمی به جلو برداشته و توانستیم که این فضای سنگین رقابت را مدیریت کنیم. اما امروز می گویم ما باید این مدیریت را نگه داریم و نگذاریم مناظره ها مانند 88 شده و فضا به قدری تند شود که نتوان آن را مدیریت کرد.

*مراکز آموزشی یک دوره پیشرفته آموزش ریاست جمهوری برای نامزدها خواهند گذاشت که زمانی که چنین سؤالاتی از آنها پرسیده می شود، بتواند پاسخ های خوبی مطرح کند. شاید گاج و قلم چی بتوانند دوره فشرده‌ی پاسخ به سؤالات مناظره‌ها را به خوبی به نامزدها ارائه دهند!

*آقای روحانی به شدت طرفدار تئوری توطئه است و توهم توطئه به شدت در ایشان پررنگ است. برای نمونه اگر شما حرفی بزنید، ایشان مطمئن می شوند که دارید کاری انجام می دهید. نمی دانم این روحیه به دلیل سابقه اطلاعاتی ایشان است یا اخلاق شخصی. اما آنچه پیداست ایشان واقعاً توهم توطئه دارد. لذا تا مجری یک سؤال از ایشان کرد، گفت شما کتاب مرا نخوانده ای، اگر خواندی برو دوباره بخوان یا اینکه پشت گوشی بهت حرفی زدن و...آیا در آنجا بنده به عنوان رئیس صداوسیما گفتم که باید پاسخ دهم؟
 
*هرچه رئیس جمهور سعه صدر بیشتری داشته باشد و اجازه دهد که این بحث ها بروز و ظهور پیدا کند حتماً به نفع کشور است. من یک بار دیگر هم گفتم؛ تجربه ای که من از این 3 رئیس جمهور داشتم، احساس کردم در یک ساله آقای خاتمی با اینکه خیلی از رویکردها را تغییر دادیم، سعه صدر ایشان بیشتر بود.
 
* خبر 20:30 را من راه اندازی کردم و ایده ای داشتم که خبر باید از حالت فرمایشی خارج شود و بتوان خیلی حرف ها را راحت و روان به صورت طنز و شوخی گفت.... آقای خاتمی در جلسه خدافظی ای که برای ایشان در صداوسیما گذاشتیم و تجلیل مفصلی از ایشان کردیم ایشان نیز با اینکه ما یک سال با مشی خودمان عمل کرده بودیم، جمع بندی خودش را بسیار صریح در پشت تریبون نسبت به بنده، مدیریتم و صداوسیما ارائه کرد و صحبت های بسیار رضایت بخشی انجام داد و نشان می داد با آنکه ما از آن اعتراض تنها عصبانیت وی را پخش کردیم، اما مجموعاً راضی بودند. از این رو، در مجموع آقای خاتمی وقتی چنین رویکردی از صداوسیما دیده بود، همراهی کرد.

*آقای کروبی، که من بارها نگاه مثبت خود را به ایشان گفته‌ام. برای نمونه مدیریت مجلس ششم از سوی ایشان با آن جوی که وجود داشت، بسیار مثبت بود. من سه دوره معاون پارلمانی بودم و در هیچ دوره ای جز دوره آقای کروبی به جهت پشتیبانی از دستگاهی که معاون پارلمانیاش بودم، راضی نبودم. در برنامه ای هم که آقای رشیدپور در شبکه 5 با آقای کروبی داشت. من بعد از آن گفت و گو به شدت با این برنامه برخورد کردم و گفتم که نحوه سؤال پرسیدن شما از ایشان به شدت اهانت آمیز بود و این برخورد هم شامل خود آقای رشیدپور، هم تهیه کننده و دوستان دیگر شد. مجری برنامه آقای کروبی را به عنوان یک روحانی در آن مقطع خیلی تحت فشار گذاشت و سؤالات سبک شد. مثلاً از ایشان پرسید که آقای کروبی شما چرا حالا که روزنامه اعتمادملی برای خود شماست، عکس خودت را صفحه اول می زنید؟ با وجود اینکه آقای کروبی جواب می داد، اما مجری آنقدر این موضوع را تکرار کرد که من خودم وقتی برنامه را نگاه کردم، ناراحت شدم که با یک شخصیت روحانی چنین برخورد می شود.

*آقای روحانی اگر به شعارهایی که داده بود، پایبند می بود می توانست خیلی خوب پروژه را جلو ببرد. من خودم به آقای روحانی زمانی که ایشان رأی آورده بود گفتم، من به شما امیدوارم و فکر می کنم که شما می‌توانید کاری انجام دهید. زیرا شعارهای فراجناحی دادید و حرف از اعتدال زدید و قصد دارید دو طرف را داشته باشید و نمی خواهید تنها با یک جریان کار کنید. ولی آقای روحانی نتوانست این کار را کند...آقای روحانی یک رفتار خاص شخصی دارد که خیلی به ضررش تمام شد، یعنی این نقطه ضعف را نزدیکانش هم قبول دارند و این نقطه ضعف در طول ریاست جمهوری وی بسیار برجسته شد....در واقع اخلاق خاصی که فکر می کند اگر با یکی تماس گرفت و یا با یکی دیدار کرد و مشورت گرفت، چیزی از ایشان کم می شود. یا حتی زمانی که با ایشان حرف می زنید و 4 نکته خوب به او می گویید، حتی از تکان دادن سرش نه معنای تأیید که تنها به معنای فهمیدن حرف است امساک می ورزد.
 
*حرف درستی است. مجلس بیشترین هماهنگی را با دولت دارد و از نوادر دوره هایی است که رئیس مجلس با رئیس جمهور کاملاً هماهنگ است. در دوره های گذشته ما کمتر شاهد چنین موضوعی بودیم. این نقطه مثبتی است که من خودم این مسأله را در جلسه شورای عالی فضای مجازی هم مطرح کردم؛ تنها رئیس جمهوری که در جلساتی مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی و شورای عالی فضای مجازی تا به حال جلسه با نائب رئیس انجام نشده، دوره آقای روحانی است. یعنی آقای خاتمی هم در زمان هایی که نبود جلسه را نایب رئیس اداره می کرد یا نایب رئیس دوم(رئیس قوه قضائیه) اداره می کرد. دوره آقای احمدی نژاد هم این گونه بود. اما آقای روحانی اصلاً اجازه نمی دهد که کسی جز خودش روی آن صندلی بنشیند.

*یک رئیس جمهور می تواند کارهای زیادی در این خصوص انجام دهد. او می تواند زمانی که لازم است نماینده‌ای به فلان کشور برای دادن پیغام بفرستد، یکی از رقبای انتخاباتی خود را انتخاب کند و بگوید که پیامش را ابلاغ کند. مثلاً اگر آقای روحانی بخواهد پیامی را به رئیس جمهور یک کشور اسلامی بدهد، خوب است از آقای رئیسی بخواهد که این کار را انجام دهد. اصلاً دنیا که چنین صحنه ای را می بیند، می فهمد که مسئولین باهم رفیق هستند.
 
*شما همین پیام رسان های داخلی را ببینید، بالاخره کشور باید پیام رسان داخلی داشته باشد، ببینید که چه بر سر این ها آوردند و به کجا رسید... می توانند پیام رسان های داخلی را به نتیجه برسانند. اما به نظر می رسد کسانی دیگر کشور را اداره می کنند که کار به نتیجه نمی رسد. موضوع واقعاً موافقت یا مخالفت با فیلترینگ نیست. موضوع این است که وقتی یک پیام رسان خارجی بخواهد محور رسمی و قانونی کشور در تمامی فعالیت ها شود، همین دولت را زمین می زند.

نظر شما