شناسهٔ خبر: 30066186 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

به بهانه طرح کودک همسری؛

سخن از دست های کوچک حنابسته

تهران - ایرنا - برخی می گویند پرخرج ترین عروسی و برخی هم اظهار می دارند یکی از پرخرج ترین عروسی ها در تاریخ ایران، جشن ازدواج عصمت الدوله دختر 9ساله محبوب ناصرالدین شاه با پسر دوستعلی خان خزانه دار بود!

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری، چیزی که در این مطلب مهم است هزینه عروسی نیست بلکه سن عروس است که گفته اند موقع ازدواج، 9 سال داشته است. این سن 9 سال، برای عروس فقط به دختر شاه محدود نمی شود تا برایش حنابندان بگیرند و به دست های کوچکش حنا بگذارند، چرا که تاریخ قابل تکرار است و این سن های کم برای تازه عروس ها یا شاید تازه دامادها را در زمان حاضر هنوز هم می بینیم یا اگر نمی بینیم، می شنویم. مثل مراسم عروسی که چند ماه پیش در مشهد برای دخترکی 9 ساله می خواستند بگیرند که به گفته قاضی حسن حیدری، معاون سیاسی امنیتی دادستان مرکز خراسان رضوی، مراسم بهم خورد و عروس 9 ساله هم به اداره بهزیستی مشهد تحویل داده شد. دختری 9 ساله که قرار بود با مردی 35 ساله ازدواج کند.
فقط از این منطقه نیست که گاه گاهی خبر از ازدواج دخترکان را می شنویم در مناطق مختلف کشور هم زمزمه هایی شنیده می شود مثل وقتی که غلامرضا شفیعی، رئیس اداره ثبت احوال ابرکوه به ایرنا گفت: در سال 1396، از 317 ازدواجی که در این شهرستان رخ داد 19 دختر کمتر از 15 سال و 14 پسر 15 تا 19 سال تشکیل خانواده دادند.
همچنین در سال گذشته در استان مازندران، هفت هزار و 556 دختر در سن زیر 19 سال ازدواج کردند که گفته می شود 905 تن از این شمار بین 10 تا 14 سال سن داشتند. در همین شهر قم، چهار، پنج سال پیش، پدری بود که خودش از داماد آینده برای دختر 14 ساله اش خواستگاری کرد! شاید هنوز هم از این پدرها داشته باشیم.
نکیسا، زنی بسیار جوان است که موقع ازدواج، نوجوانی بیش نبود. او می گوید: چهارده سالم بود به من گفتن می خواهی فلانی شوهرت شود؟ گفتم نه. گفتن لباس عروس می پوشی. برایت انگشتر می خرند و ... گفتم بله. این بله، عقد من شد.
سادات، زن جوان دیگری است که خیلی زود ازدواج کرده است. می گوید: «همون روز اومدن خواستگاری همه چیز را تمام کردن. ظهر آمدند، شب هم که مراسم عقد و ازدواج بود. من هم همینطوری روی صندلی نشسته بودم، هیچی نمی گفتم، نه اینکه چون شوهرم این بود نگم، هر کس دیگه ای هم که بود بله نمی گفتم... آخر سر هم زن برادرم از پشت سر به کمرم زد که چرا بله نمی گی. دیگه بله را به زور از ما گرفتند».
بنابراین نباید یک وقت تصور کنیم این خاطرات برای 50 یا 60 سال پیش است که هنوز هم در همین نزدیکی ها و در برخی مناطق بعضا روستایی یا شهرها و بخش هایی در فلات ایران در حال رخ دادن است. همین امر باعث شده است که شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به صرافت افزایش حداقل سن ازدواج برای این افراد بیفتند که بر اساس ماده 1041 قانون مدنی کشور، حداقل سن ازدواج برای دختران 13 و برای پسران، 15 سال است. طرفداران طرح افزایش حداقل سن ازدواج در مجلس شورای اسلامی معتقدند، کودکان و نوجوانان یعنی کسانی که از 18 سال کمتر سن دارند، هنوز آمادگی تشکیل خانواده را ندارند.
حال که سخن از ازدواج های زودهنگام در کشور پیش آمده است، باید دید در سال چقدر ازدواج زود هنگام داریم یعنی ازدواجی که سن عروس یا دامادش یا هر دو کمتر از 18 سال باشد. بر اساس گزارش سازمان ثبت احوال کشور در سال 96، 608 هزار و 977 مورد ازدواج در کشور به ثبت رسید. گفته شده است که هر سال حدود 40 هزار ازدواج زیر 14 سال داریم. از نظر برخی از کارشناسان این شمار ازدواج در سال خیلی زیاد است چرا که هر سال حدود 40 هزار خانواده تشکیل می شود که حداقل یک رکن آن (زن ) هنوز در عالم کودکی است. اما از نظر برخی این 40 هزار ازدواج در مقایسه با حدود 608 هزار ازدواج به چشم نمی آید و لزومی نمی بینند تا برای آن طرحی نوشته شود و قانونی وضع یا اصلاح شود.
شماری از موافقان و مخالفان ازدواج زودهنگام به مسایل فقهی و شرعی رجوع می کنند. یکی شرع مقدس را مبنا قرار داده و ازدواج دختر از همان بلوغ (9 سالگی) را بلامانع می داند و دیگری معتقد است فقه، پویا و متناسب با زمانه است، پس می توان سن ازدواج دختر و پسر را به عقب انداخت.
سینا کلهر ،مدیر کل مطالعات فرهنگی مرکز پژوهش های مجلس است. او از جمله کسانی است که با ازدواج زودهنگام البته اگر فرد ، شرایطش را داشته باشد، مشکلی ندارد. کلهر اخیرا در نشستی در دانشگاه مذاهب اسلامی گفته است که در گروه سنی زیر 14 سال تاکنون در بین 40 هزار ازدواج، هزار مورد طلاق گزارش شده است. بیشترین مورد طلاق برای گروه سنی 25 تا 29 سال است .به اعتقاد او فرصت سازش و تفاهم در سن پایین وجود دارد بنابراین ایده سازش تحقق پیدا می کند.
به گفته این مقام مسوول در مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، طبق آمار، افرادی که در سنین پایین ازدواج می کنند دارای حداقل مشکلات هستند و از نظر جنسی و عقلی به بلوغ کامل رسیده اند بنابراین آسیبی به جامعه وارد نمی شود. باید شرایط برای ازدواج آسان شود. اما این طرح ( طرح افزایش حداقل سن ازدواج) موجب سختی ازدواج و کاهش جمعیت می شود.

** چه ضرورتی دارد که حلال خدا را حرام کردید؟
قاسم جعفری، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی هم در نشست دانشگاه مذاهب اسلامی ، نکته ای بر طرح افزایش سن ازدواج و طرفداران آن، دارد و می گوید: اولین سوال ما این است که خدا بلوغ را امر طبیعی قرار داده است و شما این بلوغ را تحدید کرده اید؛ وجه شرعی شما کجاست؟ چه ضرورتی دارد که حلال خدا را حرام کردید؟ یک شخص شرایط ازدواج دارد و فرضا 16 سال دارد و شما بگویید ما اجازه نمی دهیم؟ دلیل آن چیست؟
وی این طرح را پخته نمی داند و می گوید: آدم هایی که به بلوغ رسیدند فرض بر آن است که عاقل و رشید هستند بر چه اساسی حق آنها را سلب می کنید؟ ما دلایل خاص داریم که سرنوشت هر فرد دست خود اوست. با این کار می خواهید بگویید سه سال سرنوشت تو دست خودت نباشد. با این طرح جلوی اختیار و اراده آدم ها را گرفتید.
وی همچنین می افزاید: مگر مدعی نیستیم که اسلام پاسخ های لازم را دارد؟ کشورهای غربی که سن ازدواج را 18 سال می دانند برای نیاز جنسی راه های دیگری دارند. آیا به دختری که 15 سال دارد و احساس می کند آماده ازدواج است می گویید صبر کن یا آن دختر به راه غیرشرعی بیفتد؟ با این محدودیت ها این اتفاق ( راه غیر شرعی رفتن) نمی افتد؟ باز چه کسی جز دختر ضرر می کند؟

**آمادگی ازدواج کودکان از زاویه ای دیگر
مقابل نظر کلهر و جعفری، شماری از پژوهشگران از جمله جامعه شناسان و روانشناسان معتقدند که افراد زیر 18 سال از نظر روحی و روانی آمادگی و ظرفیت تشکیل خانواده را ندارند. این افراد هنوز وارد مرحله بزرگسالی نشده اند و بیشترشان حداقل در دوره نوجوانی بسر می برند.
حال که از دوره نوجوانی سخن به میان آمد بهتر است ببینیم این دوره، چه دوره ای است. نوجوانی دوره ای است که رشد و بلوغ در همه جنبه ها، اعم از فیزیکی، عقلی و اجتماع در حال رشد است و نوجوان پس از تامین شرایط لازم برای ورود به جامعه بزرگسالان در صدد پیوستن به جرگه بزرگسالان است که این مهم منوط به کسب انواع مهارت های لازم زندگی و به پایان رساندن دوران پر تنش بلوغ است.
فرض کنید نوجوانی در حال سیر این دوران است و می خواهد انواع مهارت های زندگی را یاد بگیرد یا اینکه هنوز یاد نگرفته است؛ اگر این نوجوان به مرحله ای از بزرگسالی یعنی ازدواج و تشکیل خانواده وارد شود به نظر می رسد که یک نفر او را از پله دهم زندگی، یکدفعه صد قدم جلوتر انداخته یا پرتاب کرده است و با این شرایط مرحله ای جدید( ازدواج و تشکیل خانواده) از زندگی به نوجوان تحمیل شده است آنوقت است که انواع مشکلات جسمی، اجتماعی و روانی برایش رقم زده می شود.
این را اریک اریکسون روانشناس آلمانی آمریکایی هم در قالب مراحل هشت گانه رشد روانی اجتماعی بیان می کند. براساس تئوری اریکسون، فرد در هر مرحله، تعارض هایی را باید حل کند تا به توالی رشد عادی خود برسد اگر تعارض در هر مرحله ای حل نشده باقی بماند، کمتر احتمال دارد که فرد بتواند با تعارضات بعدی سازگار شود. از نظر این روانشناس، ممکن است فردی از نظر سنی مثلا به مرحله ششم رسیده اما از نظر رشد روانی و اجتماعی به آن مرحله نرسیده باشد و در مرحله پایین تری قرار گرفته باشد اینجا نیز فرد، دچار تعارض می شود و ممکن است ناسازگاری کند.
بنابراین اگر نوجوانی که در مرحله رشد روانی اجتماعی مربوط به سن خود قرار دارد ، به یکباره به مرحله دیگری که بزرگسالی است، منتقل شود، تعارضات را نمی تواند حل کند و ممکن است دچار مشکلاتی شود.

**مطالعه ای درباره عروسان 12 تا 16 ساله
اگر براساس تئوری اریسکون پیش برویم باید ببینیم با جامعه حال حاضر چقدر می توان آن را منطبق کرد وآیا مصداق هایی برای آن می توانین داشته باشیم یا خیر؟ در این میان می توان به یک مطالعه اشاره کرد که روی زنانی بررسی شده است که ازدواج زودهنگام داشته اند.
حنانه سادات صفوی، دانشجوی دکترای جامعه شناسی و ماه گل مینایی کارشناس ارشد مطالعات زنان در خصوص ازدواج زودهنگام دختران آران بیدگل مطالعه ای داشته اند و عنوان این مطالعه نیز «تجربه زیسته دختران نوجوان در نقش همسر» است.
این دو پژوهشگر با 35 زن ساکن شهر آران بیدگل که بین 12 تا 16 سالگی ازدواج کرده، مصاحبه داشته اند. در این مطالعه به نتایجی دست یافته اند. به عنوان نمونه حس مادری و رابطه مادر و کودک هر چند وجود دارد اما باید تقویت شود این در حالی است که زنان مورد بررسی در این مطالعه معتقد بودند که خودشان بچه اند، چگونه می توانند از یک نوزاد مراقبت کنند؟ نتایج این مطالعه نشان داده است از آنجا که این مساله یعنی رابطه مادر با کودک با دخالت اطرافیان و مشکلات جسمی همراه بوده، رابطه مبتنی بر مهر میان این مادران و فرزندانشان به درستی شکل نگرفته است.
در بررسی های صفوی و مینایی معلوم شد که از بین 35 زن مورد بررسی، 11 زن، یک بار سقط و پنج زن دیگر، دو بار سقط جنین داشته اند. مساله این است که وقتی زنان، سقط جنین می کنند گرفتار واکنش سوگواری بسیار شدیدی می شوند و مهم ترین پاسخ نیز با احساس گناه آنان مشخص می شود که کاملا منطقی است. با این وجود، زنانی که در این مطالعه، تجربه سقط داشته اند نه تنها ناراضی نبوده که حتی خوشحال هم بوده اند و فقط مشکلات جسمی پس از آن بود که آنان را بسیار آزار می داد نه اینکه عذاب وجدانی بابت از دست دادن جنین داشته باشند.
زهرا یکی از زنان مورد مطالعه با یک بار سابقه سقط به جای اینکه ابراز تاسف بابت سقط کند، چنین می گوید: «اگر بچه ام سقط نمی شد، خیلی بد می شد»! یا اینکه فاطمه یکی دیگر از این زنان، اظهار می دارد: «بچه اولم که سقط شد، خیلی خانواده شوهرم به من حرف زدند ولی خودم نمی دونستم باید خوشحال باشم یا ناراحت... تازه دکتر هم گفت ، چون سنت خیلی کم بوده ، خوب شد که سقط شد».
گفته های این دو زن نشان می دهد که این نوجوانان آمادگی روحی برای مادر و فرزند پروری نداشتند و به جنین شکل گرفته در رحم خود، احساس تعلق چندانی حس نمی کردند.
در این مطالعه آمده است: این افراد با توجه به ازدواج زودهنگام نه قدرت مالی دارند، نه نفوذ و تاثیر گذاری در تصمیم گیری ها را دارند. حتی توانایی تنظیم معاشرت هایشان را با افراد فامیل و دوستان دارند . همه روابط اجتماعی آنان منحصر به ارتباط با فامیل شوهر می شود که برخی اوقات همراه با دخالت و زورگویی است.
برای نمونه یکی از زنها می گوید: « فقط با فامیل شوهر رفت و آمد داریم. می گه (شوهر) از بابات خوشم نمی آد».
باز هم مواردی از این دست وجود دارد. مثل وقتی که این دو محقق می خواهند رضایتمندی از زندگی مشترک را در این زنان بسنجند. یکی از عواملی که در رضایت از زندگی نقش مهمی ایفا می کند، «میزان دریافت حمایت از همسر» است. حمایت از همسر نیازمند رشد فکری و عاطفی طرف مقابل است که در سنین پایین، کمتر اتفاق می افتد و این نکته در صحبت های زنان مورد مطالعه نیز دیده می شود. برای مثال مینا می گوید: «شوهرم خیلی کم، حرف می زنه، می گه حوصله ندارم. اگه گاهی هم چیزی بپرسه یا نظری بدم گوش نمی کنه و می ره کار خودشو می کنه. می گه تو نمی فهمی».
دخالت خانواده ها نیز میزان نارضایتی را بالا می برد و باعث ایجاد کدورت بین زن و شوهر می شود. فاطمه می گوید: «اوایل ازدواج، چون بچه سال بودم، مادر شوهرم خیلی دخالت می کرد، می گفت؛ می خوام کار یادت بدم. حتی روم دست بلند می کرد. اما از وقتی بچه دار شدیم دیگه بحث ها کم تر شده».
صفوی و مینایی در این بررسی به این نتیجه رسیده اند که بیشتر افراد، زمانی ازدواج کرده اند که نه تمایلی به این مساله و نه حق انتخابی داشته اند. به تعبیر خود این افراد، بزرگ تر ها برای خودشان می بریدند و می دوختند و کاری به نظر دختر نداشتند. حتی آن تعداد معدود دختران هم که فرصت صحبت کردن با خواستگار را داشتند به دلایلی مثل کمی سن، خجالت و شرم، نبود تفکر جدی در رابطه با ازدواج، پرسش خاصی از همسر آینده مطرح نمی کردند و اکنون پس از گذشت سال ها از ازدواج از این مساله پشیمان هستند.
آزارهای کلامی خانواده همسر، مشارکت نکردن مرد در کارهای خانه ، کتک خوردن از همسر، اجازه نداشتن برای رفت و آمد به خانواده پدری، نداشتن اختیار تام در خرج کردن پول و ناراضی بودن از رابطه زناشویی، از مشکلات این زنان است. بیش تر این افراد به هیچ وجه حاضر به شوهر دادن زودهنگام دخترانشان نبودند و با تجربیات تلخشان ، نداشتن فرصت کافی برای بچگی و بازی و در س خواندن را علت آن می دانستند.
صفوی و مینایی به این نتیجه رسیده اند که بهتر است در قوانین مربوطه به حداقل سن ازدواج و بازگرداندن آن از 15 سال برای دختران به 18 سال بازنگری شود.
ازطرفی ممکن است کاملا حق با کسانی باشد که می گویند ازدواج زودهنگام در کشور، کم رخ کمی دهد و چه لزومی به بازنگری در قانون داریم. اما پرسشی مطرح است و آن اینکه این نوعروس و دامادها با هیچ مشکلی مواجه نمی شوند؟ نتایج مطالعه صفوی و مینایی که از وجود مشکلات خبر می دهد.
این مطالب تلاش دارد از هر گونه غرض ورزی، پیش داوری و تعصب دور باشد اما چیزی که در واقعیت وجود دارد این است که نوعروسان بسیار جوانی در جامعه ما بسر می برند که هنوز خجالت می کشند نام شوهرخود را به زبان بیاورند. وقتی از آنها می پرسی؛ شوهرت را دوست داری؟ 10 رنگ عوض می کنند. هی رنگ بر می دارند و هی رنگ می گذارند روی صورت سرخ و سفید و لبریز از شور کودکی. سرشان را با لبخندی پایین می اندازند و با شرم به گل های قالی خیره می شوند.آنوقت می مانی که این به زمین چشم دوختن ها، یعنی می خواهند بگویند همسرشان را دوست دارند یا از او بدشان می آید؟ این واکنش، نشانه خوبی است یا بد؟ آیا این افراد اگر شرایط لازم را داشته باشند دچار مشکلی نمی شوند؟ یا اینکه براساس مطالعه صفوی و مینایی، مشکلاتی وجود دارد؟
اصلا این افراد چه شرایطی را باید داشته باشند وقتی که هنوز فرایند جامعه پذیری و گذر از نوجوانی به بزرگسالی آنها تکمیل نشده است. کلهر ، رییس دفتر فرهنگی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی که می گوید اگر کودک شرایط ازدواج را داشته باشد می تواند ازدواج کند و بر این اظهارات مصر است به گونه ای که یک بار در نشستی در مرکز تحقیقات زن و خانواده، خبرنگار ایرنا از او سوال کرد؛ « آقای دکتر! اگر خودتان یک دختر 13 ساله داشته باشید، او را شوهر می دهید؟» او هم اینگونه جواب می دهد؛ «اگر شرایطش را داشته باشد، حتما این کار را انجام می دهم . یادتان باشد، ایده من داشتن شرایط است .»L
البته کلهر اشاره ای به شرایط نمی کند که چه چیزهایی هست و فقط می گوید اگر دخترش شرایط داشته باشد.
اگر از نظر پزشکی بررسی کنیم، گفته می شود که مناسب ترین سن برای ازدواج بعد از سن 18 سالگی و برای حاملگی هم بعد از 20 سالگی است. بنابراین معلوم می شود که از دید پزشکی ازدواج کمتر از 18 سال، چندان به صلاح نیست.
پس تا اینجای قضیه معلوم شد که عده ای می خواهند سن حداقل ازدواج را با دادن طرح به مجلس، افزایش دهند. گواه آن طیبه سیاوشی، نایب رییس کمیسیون زنان مجلس است که از طرح اصلاح ماده (1041) قانون مدنی اصلاحی مصوب 1 / 4/ 1381 که به صورت یک فوریتی تقدیم مجلس شورای اسلامی شده بود می گوید که این طرح در مجلس در تاریخ چهارم مهر به صورت یک فوریتی اعلام وصول شد و الان هم به طرح «کودک همسری» معروف شده است.
سیاوشی در خصوص این ماده قانونی و تبصره اش اظهار می دارد: در زمان حاضر در این ماده قانونی 1041 مدنی، ازدواج در سن کمتر از 13 سال برای دختر ممنوع است مگر اینکه دادگاه صالحه یا پدرش اجازه دهد. ما در این اصلاحیه، می گوییم کلا این ازدواج ممنوع باشد و دادگاه صالحه یا اجازه پدر را برداریم. این موضوع در اولویت ما است. بعد هم مساله افزایش حداقل سن ازدواج مطرح می شود که باید ببینیم رای می آورد یا خیر.
وی اظهار امیدواری می کند که حداقل سن ازدواج از 13 سال به 16 سال برای دختران و برای پسران از 15 به 18 سال افزایش یابد.
باید دید که بالاخره چه می شود، آیا 40 هزار ازدواج کمتر از 14 سال ارزش اصلاح ماده 1041 قانون مدنی را دارد یا اینکه این تعداد، آنقدر مهم نیست که سنگش را به سینه بزنیم.
فعلا که پروانه سلحشوری نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفته است: برخی نمایندگان که حامی طرح کودک همسری ( افزایش حداقل سن ازدواج) بودند بعد از حمله ها به این طرح از نظر خود برگشته اند. به نظر می رسد از یک نهاد خاص به این نمایندگان اعلام کرده اند که با طرح کودک همسری مخالفت کنند.
فکر می کنید بالاخره چه می شود؟ سن ازدواج را می توان بالا برد یا ماده 1041 قانون مدنی در جای خود باقی می ماند؟ مراسم حنابندان و چراغانی شب عروسی را از کدام سن می توان دنبال کرد؟
لیلا خطیب زاده
پژوهشم** 1776**1552

نظر شما