شناسهٔ خبر: 30065586 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

پرستاران، چله افروز دردمندان

رشت - ایرنا - چله شبی دیگر در گذر روزگاران می‌گذرد و پرستاران در چنین شبی که نمادی برای جمع گرایی است، به‌دور از خانواده، چله‌افروز دردمندان می شوند.

صاحب‌خبر -

چله شب زایش مهر است و به این علت است که ایرانیان در این شب برای گرامیداشت فروغ خورشید و ستیز با سیاهی، گرد هم می‌آیند؛ آتش می‌افروزند؛ جشن می گیرند و سفره می گسترند.
چله شبان با قصه ها و هندوانه اش ، حافظ و نبات و انار دانه اش به امروزیان رسید و اگرچه شعله ها بر خوردنی های جشن چله زبانه می کشد اما باز هم مردمان این سرزمین روشنی و زایش مهر را اگر چه اندک اما به جمع ، به جشن می نشینند و در این بین هستند نیک پنداران و نیک رفتارانی که از اجداد سرزمین‌شان نیک اندیشی به ارث برده و زایش خورشید را به‌جای جمع نشینی با خاندان ، با دردمندانی به جشن می نشینند که نیاز، ماندنشان را رقم می زند.
بیمارستان واژه دلنشینی نیست چرا که با درد همراه است اما می توان چشم‌ها را شست و جور دیگر دید ؛ بیمارستان مکانی برای التیام آنانی است که دردی بر آنان مستولی شده و به قوت جان افشانانی چون پرستاران، طعم خوش سلامتی را لذت افزا می شوند.
هوا سرد است و ورودی بیمارستان شلوغ و هرکس در پی کاری ؛ یکی پرونده بستری تکمیل می کند و دیگری پرونده ترخیص و پرستاران از این اتاق به اتاقی دیگر التیام می بخشند.
استکان چای به دهان ندوخته، زنگ درخواست زده می شود و با کام سوخته به سراغ رفع درخواست می رود؛ در برابر این حجم کار واهمه دارم کشف هویت کنم و به عنوان خبرنگار ایرنا از فراز و فرود کار پرستاری بپرسم اما دل به دریا زده و معرفی می کنم و از چله شبان و دیگر جشن های آئینی می پرسم که همه جمعند و آنان، غایبان خانواده ...
خوش برخوردند؛ با هم نجوایی می کنند و می خندد و می گویند : دلتان خوش است؛ برای پرستاران مناسبت بی معناست؛ شب هایی شده که همکاران شیفت شب، برای جشن های آئینی نمادهایی از خانه آورده اند که شاید جشن کوچکی با هم به پا دارند اما زمان به‌قدری تنگ آمده که نه تنها متوجه تیرگی شب نشده اند و فروغ خورشید را ندیده اند بلکه روز کامل دمیده و آنان همچنان در حال کمک رسانی هستند و چشمان‌شان ساعتی خواب را التماس می کند .
مهناز رنجبر پرستاریست که در بخش مراقبت های ویژه یکی از بیمارستان های رشت مشغول فعالیت است و در گفت و گو با خبرنگار ایرنا می گوید : خیلی برایمان عجیب است که خبرنگاری سراغ پرستاران را در چله شبان می گیرد چرا که همه این آئین ها برایمان تنها در التیام دردمندان تعریف شده و دیگر هیچ.
او ادامه می دهد: نیک می دانم کلیشه است اگر بگویم جز عشق، انگیزه دیگری برای ماندن در این عرصه نیست؛ اما در واقع چنین است و جز این نیست و اگر چه درخواستمان بسیار است اما بیش از همه اندکی قدرشناسی می طلبیم ... همین!
وی اضافه می کند : بسیار دلمان می خواهد جشن های آئینی را در جمع خانواده باشیم اما راستش به حال و هوای التیام بخشی هم عادت کرده ایم و کمتر از این دوری اذیت می شویم .
اجازه می گیرم و به همراه پرستاری دیگر در بخش بر بالین بیماری می روم که سن و سالی براو رفته و پرستار داروهایش را در دهانش می گذارد؛ احوالش را جویا می شوم، اول برای پرستار طلب عاقبت بخیری دارد و پرستار نگاهم می کند و آرام می گوید: همین برایم از جشن هزاران چله ارزشمند تر است و با همین آرزوی نیک تا صبح سرسار از انرژی کار می کنم.
مادربزرگ اهل غرب گیلان است و بسیار آرام است و می گوید : چِلّاشَو (شب چلّه) را از من بپرس که رسم داریم 40 نوع خوراکی برای آن شب تهیه کنیم؛ می خندد و باصفا نام می برد کدوپخته ، نخود برشته ، حلوا و شیرینی ، هندوانه، خوج ( گلابی محلی)، کونوس ( ازگیل) و ... بین هر کدام ' دیگه برات بگم‌' اضافه می کند.
ادامه می دهد: در این شب، تمام این میوه‌ها باید خورده می شد و چیزی برای فردا، یعنی زمستان باقی نمی نماند؛ میوه‌هایی را که شب چله بر آن می‌گذشت، دیگر نمی‌خوردند.
مادربزرگ با حسرت می گوید: اینها همه خاطره است و دیگر صفای قدیم نیست.
مانند مادربزرگان قصه‌گو می افزاید: در فرهنگ مردمان گیلان، سه ماه زمستان به دو چله تقسیم می شود 'پیله چله ' یا 'چله بزرگ' که از اول دی آغاز و تا دهم بهمن ماه ادامه می یابد و ' کوچه چله ' یا 'چله کوچک ' که از دهم بهمن تا 20 اسفند است.
'پیله چله 'را در گویش عامیانه 'پیله برار' ( به معنی برادر بزرگ ) نیز می گفتند و معتقد بودند در این مدت هوا سرد و گزنده و احتمال بارش برف زیاد است و برفی که در این مدت می بارد نیز دیرتر آب می شود.
حالش خوش است و خاطرات چله شبان به وجدش آورده و نطقش گرم است و ادامه می دهد: گیلانی‌ها آداب و مراسمی برای شب چله دارند که برخی از آنها در تمام استان یکی است و برخی به مناطق خاص تعلق دارد مانند بردن «شب چله‌ای» برای نوعروسان که در خانواده‌هایی که در همان سال، پسرشان را داماد یا نامزد کرده‌اند، رسم است که طَبَقی برای خانواده نوعروس می‌فرستند؛ در این طبق، میوه‌ها و خوراکی‌ها و تنقلات ویژه شب چله، به زیبایی آراسته می‌شود و در وسط طبق هم یک ماهی بزرگ (معمولاً ماهی سفید) تازه و خام همراه با تزئین سبزیجات قرار می‌گیرد که معتقدند باعث خیر و برکت روزی زوج جدید و همچنین سلامتی و باروری نوعروس می‌گردد.
می خندد ، سِرُم دستش را نرم می مالد و می خواهد تختش را قدری بالاتر بیاورند و با خنده ریزی از شم شمی در برخی مناطق غرب گیلان می گوید و ادامه می دهد : مراسمی به نام «شم شمی» را انجام می‌دهند که یک نوع فال است؛ هر کس که نیتی دارد، دمِ در خانه یا سر گذر می‌ایستد و به حرف‌های رهگذران گوش می‌دهد و چنانچه حرف‌های خوب شنیده باشد، آن را به برآورده شدن نیت خود تعبیر می‌کند و بالعکس.
مادربزرگ سرفه اش که می گیرد پرستار می خواهد دیگر صحبت نکند؛ در روزگاری که چله شب ها هم نوین شده اند و صدای قصه مادربزرگ ها روز به روز محو تر می شود، شنیدن این آئین غنیمت بود.
متین رفیعی پرستار جوانی است که از آئین چله شب های گیلان عطر ماهی و رنگ انار برایش خوشایند است و می گوید: کاش خانه بودیم اما بعد از کمی مکث می گوید نه همه کیفش به همین بودن هاست.
او می افزاید: در عالم پرستاری پیشکسوتان الگو و امید هستند و با الگو گرفتن از آنان در این راه سخت استوارتر می شویم، هرچند انگیزه ها کمتر شده است.
پرستار دیگری که تاکید می کند نمی خواهد نامش در گزارش قید شود، می گوید : پرستار می بایست به انگیزه پایدار بماند؛ کاش معوقه هایمان را زودتر بدهند و کاش! قدرشناسی از پرستاران اگر چه همان یک روز در سال (روز پرستار) است دستکم در شأن‌مان برگزار شود.
او با انتقاد از غذای پرستاران می گوید: اگر چه خود خواسته در این راه گام نهاده ایم اما قدرشناسی و حمایت مسئولان به کار دلچسب ترمان می کند و به طور قطع، رضایت بیشتری در بیمارستان‌ها حاصل خواهد شد.
گویا وقت ملاقات به اتمام رسیده و صریح و واضح تذکر می دهند که نمی توانند صحبت کنند و زمان ملاقات هم گذشته و می بایست بخش را ترک کنم.
باز هم شب چله و آئینی برآمده از هزاران هزار سال پیش به یادگار از نیاکان نیک اندیش در راهست و فریدون جنیدی یکی از شاهنامه پژوهان کشور در گفت و گو با خبرنگار ایرنا می گوید: عده ای به اشتباه می گویند شب چله، جشن زایش خورشید است در حالیکه چنین نیست و شب، در شب چله در نهایت تیرگی خویش است.
نیاکان ما در هفت هزار سال پیش به گاه‌شماری خورشید دست پیدا کردند و با تفکر و تأمل دریافتند که نخستین شب زمستان، بلندترین شب سال است؛ پس، طولانی ترین شب سال را با شاهنامه و حافظ و نیایش بیدار می مانیم تا شاهد فروغ خورشید باشیم و قدر می دانیم آنانی را که به پاس نیک اندیشی و نیک رفتاری جامه تعهد پوشیده و چنین شبانی را به جای حضور در جمع خانواده، به التیام افشانی و گره از کار همنوعان می گذرانند.
براساس آخرین آمار، در زمان حاضر شش هزار و 158 کادر پرستاری در بیمارستان های دولتی و خصوصی استان گیلان مشغول کار هستند.
جمعه هفته جاری، سی ام آذرماه و آخرین روز فصل پاییز است.
گزارش از مرضیه ضامن
1881/2007

نظر شما