شناسهٔ خبر: 30062455 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان-قدیمی | لینک خبر

اسم‌های تکراری داورها، جوایز تکراری درست می‌کنند

درباره منابع مالی و داوران جوایز خصوصی ادبی

صاحب‌خبر - هفته پیش یازدهمین دوره جایزه جلال آل‌احمد برگزار شد و منتخب‌هایش انتخاب شدند و جوایز خود را دریافت کردند و دوباره همه‌چیز مهیا می‌شود برای سال دیگر و برگزیدگانی دیگر. بیایید تفاوت اعتبار و حمایت از جایزه‌های ادبی ایران را با نمونه‌های خارجی آن مقایسه کنیم؛ مثلا کتابی که در نوبل ادبیات برنده شود یا در همین جایزه من بوکر، ناشر بعد از این اتفاق با همکاری‌های مختلف کتاب را ترجمه می‌کند و بعد هم با عقد قرارداد، کتاب را به همه دنیا می‌رساند تا کارش دیده شود و هزاران اتفاق خوب دیگر برای خودش و کتاب جایزه گرفته‌اش می‌افتد اما در کشور ما جایزه فقط مختص همان روز برگزاری و انتخاب شدن است. چه جایزه‌های خصوصی و چه جایزه‌های دولتی از این منظر شبیه یکدیگر هستند و فرقی ندارند. این یک نکته برگزاری جایزه‌های ادبی است، معمولا باید جایزه در یاد همه بماند، اما دوره جایزه‌های ادبی در ایران و حتی به یاد ماندن آنها هم دوره کمی است و شاید فقط به همان یک‌ماه برسد. در این گزارش به بررسی جوایز ادبی خصوصی در ایران پرداختیم که بیشترین شهرت را دارند و هر‌کدام به دلایلی یا برگزار نمی‌شوند یا اگر هم برگزار شوند خیلی در یادها نمی‌مانند. جایزه ادبی یلدا این جایزه از نخستین جایزه‌های ادبی ایران است که از سال 80 توسط انتشارات کارون بنیانگذاری شد و تاکنون چهار دوره از این جایزه برگزار شده است و بعد از سال 84، بدون اینکه دلیلی برای برگزار نشدنش بگویند، تعطیل شد. برندگان جایزه یلدا در دوره‌های مختلف: ۱۳۸۰: زویا پیرزاد ۱۳۸۱: محمد محمدعلی، حسین سناپور ۱۳۸۲: فریبا وفی، شیوا ارسطویی ۱۳۸۳: محمدرحیم اخوت ۱۳۸۴: محمدرضا کاتب جایزه گلشیری بنیاد هوشنگ گلشیری، پس از درگذشت گلشیری در خرداد ۱۳۷۹، به همت فرزانه طاهری، همسر هوشنگ گلشیری و تنی چند از دوستان و دوست‌داران او شکل گرفت. این بنیاد هر سال به آثار برتر در حوزه‌های مختلف ادبیات داستانی جایزه می‌دهد. در تیرماه سال ۱۳۹۳ وبگاه رسمی بنیاد ادبی گلشیری اعلام کرد پس از 13 دوره برگزاری جایزه ادبی تصمیم گرفته ‌است برگزاری این جایزه را به دلیل کمبود منابع و نیروی انسانی متوقف کند. این جایزه، در چهار بخش بهترین رمان، بهترین مجموعه داستان، بهترین رمان اول و بهترین مجموعه داستان اول برگزار می‌شد. جایزه هوشنگ گلشیری شامل تندیس، لوح‌ تقدیر و جایزه نقدی است که در مراسمی به برندگان اهدا می‌شد. مبلغ نقدی‌ای که برای بهترین رمان و بهترین مجموعه داستان تعلق می‌گرفت هر یک 10 میلیون ریال و جایزه نقدی بهترین رمان اول و بهترین مجموعه داستان اول هر یک پنج میلیون ریال بود. در هر دوره از این جایزه، فقط آثاری مورد بررسی قرار می‌گرفتند که در دو مقوله رمان یا مجموعه داستان (به قلم یک نویسنده) جای بگیرند. اگر نویسنده یک رمان یا مجموعه داستان تاکنون رمان یا مجموعه داستانی ننوشته باشد، اثر او در بخش‌های رمان اول یا مجموعه داستان اول داوری خواهد شد و این وجه تمایز جایزه گلشیری با دیگر جوایز ادبی ایران بود. برگزارکنندگان این جایزه می‌گویند: «ملاک انتخاب داوران در این جایزه با مشورت بنیاد با مشاورانش معین می‌شود و اغلب داوران منتقد و داستان‌شناس هستند و برای حضور نویسندگان هم در مرحله داوری مانعی وجود ندارد.» اما مساله‌ای که در نقد داوری‌های جایزه گلشیری مطرح می‌شد اینکه تیم سه نفره داوری، سلایق و نظرات شخصی خود را نسبت به صاحب اثر و نه خود اثر، دخالت می‌دادند. حجم این انتقادات یکی از دلایل متوقف شدن جایزه گلشیری بود. فرزانه طاهری، همسر گلشیری بعد از تعطیلی دوره سیزدهم که انتقاداتی به برگزار‌کنندگان این جایزه وارد شده بود، درباره این حواشی گفت: « قضیه از این قرار بود که داوران جایزه در دوره‌ آخری که جایزه برگزار شد، درباره‌ انتخاب آثار برگزیده به اتفاق نظر نرسیدند و علت این قضیه را تا حدی، کمیت اندک آثار راه یافته به دور پایانی دانستند.» توجیه‌شان برای برگزار نشدن از یک‌طرف کمبود نیروی انسانی عنوان شد و از طرف دیگر کمیت کتاب‌ها را علت برگزار نشدن جوایز عنوان کردند. اما مهم‌ترین نکته این است که جایزه گلشیری هم به همان بلایی دچار شد که دیگر جوایز ادبی خصوصی به آن دچار شدند و آن هم نبودن یک قانون مدون و مشخص برای برگزاری یک جایزه ادبی است! جایزه احمد محمود جایزه‌ای ادبی که از سال 96، همزمان با سالروز تولد احمد محمود در دی‌ماه برگزار می‌شود، جایزه‌ای که در دو دوره برگزاری‌اش حاشیه‌های زیادی داشته و به تعطیل شدن هم نزدیک شده است. مهدی یزدانی‌خرم که طبق معمول یک طرف برگزاری جایزه‌های ادبی خصوصی است، درباره این جایزه و نقدهایی که به داوری آن وارد شده بود، گفت: «ما سال گذشته و در دوره اول هم همین روند را داشتیم، هر جایزه‌ای فراز و فرود خاص خود را دارد و هر کاری کنیم عده‌ای راضی و عده‌ای ناراضی خواهند بود. ما خواستیم درصد خطا را تا جای ممکن کم کنیم و به سیستم نظرسنجی برگردیم و آن را هم اصلاح کنیم، چه در بخش رمان و چه در بخش مجموعه داستان، فرم را برای بیش از 90 نفر فرستادیم و خواستیم که از بین یک تا 10 به کتاب‌های مدنظرشان رای دهند. بعد درنظر گرفتیم هر کتابی فارغ از میزان امتیازش باید 15 درصد آرا را داشته باشد، 15 درصد آرا در 50 نفر می‌شود 8 نفر، نمی‌شد کتابی سه تا 10 بگیرد و نمره‌اش خیلی بالا باشد، بعد به آن استاندارد ما برسد، هر کتاب باید حداقل هفت یا هشت رای می‌داشت که اگر این نمی‌شد، سراغ کتاب‌های بعدی می‌رفتیم که خوشبختانه این‌طور نشد. درواقع پراکندگی رای و جمع امتیازات، ترکیب آن نامزدها را مشخص کرد.» امسال نامزدهای جایزه احمد محمود درحالی اعلام شدند که دو نامزد این جایزه ادبی با دو نامزد جایزه جلال آل‌احمد یکی هستند. برخی معتقدند انتخاب‌های مشابه دوجایزه دولتی و خصوصی که در فرض اولیه باید رویکردهای متفاوتی داشته باشند، نشان از این دارد که تعداد کتاب‌های با کیفیت یک سال حوزه ادبیات محدود هستند و این تعداد کم باعث شده تا نامزدهای دو جایزه یکی شوند. اما با توجه به اینکه «رهش» برگزیده جایزه جلال آل‌احمد حتی در بین نامزدهای این جایزه احمد محمود نیست، می‌توان گفت که این جایزه ادبی از همین ابتدای کار خود، بنا را بر این گذاشته که نقش مکمل و بدلی بر جایزه دولتی جلال آل‌احمد را شکل دهد که با فرض همین رویه، جایزه احمد محمود در ساحتی دیگر نسبت به برگزیدگان جلال، برخوردی منفعلانه دارد. جایزه ادبی صادق هدایت جایزه ادبی صادق هدایت، جایزه‌ای است که سالانه به داستان‌های کوتاه منتشر نشده در زمینه ادبیات داستانی اهدا می‌شود. این مسابقه ادبی تا سال ۱۳۸۵ توسط بنیاد صادق هدایت و وب‌گاه سخن، مشترکا برگزار می‌شد ولی از سال ۱۳۸۵ به بعد به تنهایی توسط بنیاد صادق هدایت برگزار می‌شود. همین که جایزه‌ای به داستان‌های منتشر نشده تعلق می‌گیرد، خودش داستانی است، داستان‌های کوتاهی که به بنیاد صادق هدایت می‌رسد و بعد از بررسی، برگزیدگانش معرفی می‌شوند. جهانگیر هدایت درباره این جایزه گفته است: «مسابقه ادبی صادق هدایت از معتبرترین مسابقات شناخته‌شده و از سالم‌ترین انواع مسابقه ادبی بخش خصوصی است که هیچ‌گونه کمکی از داخل یا خارج از ایران را نمی‌پذیرد و تمامی هزینه‌های مربوط به این مسابقه به عهده بنده است.» درطول برگزاری این مسابقه، کسانی از خارج از ایران هم به‌عنوان برنده انتخاب شدند؛ یک نفر از ونکوور کانادا، دو نفر از افغانستان (مزارشریف و کابل) و یک نفر از آمریکا (لس‌آنجلس) جزء این برندگان بوده‌اند. جایزه شهید غنی‌پور برای برگزاری‌اش مرامنامه دارند، در مرامنامه‌شان آورده‌اند: «از روزی که تابوت حبیب را بر شانه‌های خود نشاندیم و از کوچه‌ها و خیابان‌های ماتم‌زده محل تا بهشت‌زهرا بدرقه کردیم، ‌سالیان زیادی گذشته است. برپایی جشنواره با نام شهید «حبیب‌ غنی‌پور»، کوششی است برای ارج‌گذاری و معرفی تنها نویسنده‌ای که ماندگارترین اثرش را در جبهه‌های دفاع‌مقدس نگاشت. جشنواره، فرصت مغتنمی‌ است برای بازخوانی آن متن بی‌بدیل تا در پرتو مهتابی آن به ارزیابی کارنامه ادبی خویش و جامعه بنشینیم و مسئولیت خویش را بهتر درک کنیم.» به قول رضا امیرخانی جشنواره شهید حبیب غنی‌پور، تنها جشنواره‌ای است که برای گرفتن جایزه باید کفش‌هایتان را از پا دربیاورید و همین این جایزه را متفاوت با دیگر جایزه‌های ادبی می‌کند. جایزه‌ای که یادآور امیرحسین فردی هم هست، نویسنده‌ای که همیشه برای این جایزه و برگزاری‌اش خودش را به آب و آتش می‌زد. امسال قرار است هجدهمین دوره‌اش برگزار شود و باز هم در مسجد جواد‌الائمه، داوران و برگزارکنندگان همه از کودکی در همین مسجد بزرگ شده‌اند، مسجدی در جنوب‌غربی تهران که خیلی‌ها را از جمله شهید حبیب غنی‌پور، امیرحسین فردی، ناصر ناصری و... پرورش داده و به دنیای نویسندگی وارد کرده است. این جشنواره جایزه مادی خاصی ندارد و سعی می‌کند بیشتر نویسندگان را همراهی کند و مثلا اگر نویسنده‌ای برگزیده شود سعی می‌کنند با کمک وزارت ارشاد یا بنیاد ادبیات داستانی، کتاب او را حمایت کنند. جایزه ادبی مهرگان اولین دوره جایزه در مهرماه سال ۱۳۷۸ با انتخاب بهترین رمان فارسی اهدا شد. در آن سال هفت نفر از منتقدان و صاحب‌نظران ادبیات معاصر ایران به‌عنوان نخستین هیات داوران جایزه مهرگان ادب، تندیس مهرگان و جایزه نقدی یک میلیون تومانی آن را برای بهترین رمان فارسی به رمان «نیمه غایب» نوشته حسین سناپور اهدا کردند. در اولین دوره جایزه مهرگان ادب داستان بلند «تعلیق»، نوشته محمد‌رحیم اخوت نیز لوح تقدیر مهرگان ادب را دریافت کرد. جایزه مهرگان تاکنون در هفت بخش برگزار شده ‌است؛ چهاربخش در زمینه ادبیات داستانی معاصر با عنوان «مهرگان ادب» و سه بخش در حوزه علم با عنوان «مهرگان محیط‌زیست». درطول دو دهه برگزاری جایزه، بیش از 50 نفر از منتقدان و چهره‌های برجسته ادبی و علمی ایران، هیات داوران جایزه مهرگان را تشکیل داده‌اند و در این مدت حدود صد نفر از نویسندگان، پژوهشگران و فعالان محیط‌زیست به‌عنوان برگزیدگان جایزه معرفی شده‌اند. جایزه مهرگان را از سال ۱۳۷۸ تا سال ۱۳۸۵ شرکت «پکا» که یک شرکت تعاونی پخش و توزیع متشکل از ناشران برجسته کشور بود، برگزار می‌کرد. اما از سال ۱۳۸۵ که پکا تعطیل شد، این جایزه به صورت مستقل و با دبیری علیرضا زرگر (مدیرعامل سابق پکا) و با حمایت مالی شکوه فرگاه، اکرم طاهرپور و سودابه سلگی برگزار شد. برگزار‌کنندگان این جایزه معتقدند باید دیوار حائل بین دو شاخه ادبیات معاصر ایران فروبریزد. علیرضا زرگر، دبیر جایزه ادبی مهرگان اعلام کرده آثاری را که در زمینه ادبیات خلاق در خارج از ایران منتشر شده‌اند، به‌طور جداگانه به داوری گذاشته می‌شوند. اما نکته انتخاب چنین کاری این بوده است که چون در داخل آثار ممیزی می‌شوند پس باید به آثاری که خارج از ایران هم منتشر می‌شوند بپردازیم، برای همین این بخش را اضافه کردند تا به قول خودشان سانسور جلوی کارشان را نگیرد! سیاستی برای گرفتن جایزه مسعود دیانی، کارشناس و مجری شب روایت که از شبکه چهار سیما پخش می‌شود درباره برگزاری جوایز ادبی در ایران نظر متفاوتی دارد، او می‌گوید: «جایزه جلال که همه سر آن دعوا می‌کنند و گران‌ترین جایزه ایران هم هست، ولی هیچ‌کسی نمی‌شناسد؛ این هم وضعیت گران‌ترین جایزه کشور است که از 110 سکه شروع کرده تا 30 سکه آمده و الان 100 میلیون تومان شده است. جشنواره فیلم فجر را همه می‌دانیم چه فیلم‌هایی جایزه گرفتند. اعتبار جایزه یک چیز است و اینکه بدانیم چه کسی جایزه گرفته امر دیگری است. اگر فیلم فجر را بپرسم همه می‌دانند. جایزه احمد محمود را سال گذشته چه کسی گرفت؟ جایزه گلشیری را آخرین دوره چه کسی گرفت؟ جایزه جمال‌زاده را چه کسی گرفت؟ اصلا جایزه‌ها برای چه در سطح جهان راه می‌افتند؟ یک زمانی کشورهای اروپایی و آمریکای‌شمالی خود دنبال خلق ادبیات بودند. نویسنده‌های مشهور را ببینید؛ متعلق به این دو فرهنگ هستند. از یک جایی به بعد اینها قاعده بازی را تغییر می‌دهند. هم در عرصه ادبیات و هم در عرصه سینما این‌چنین بود. به جای اینکه من خودم خلق کنم، من جایزه تعیین می‌کنم ولی ملاک‌های جایزه، سلیقه من را مشخص می‌کند که دیگران خلق می‌کنند. جایزه‌های معتبر ادبی را کشورهای شرق و جنوب می‌گیرند یعنی ایشیگورو در نوبل جایزه می‌گیرد و خیلی از نویسندگان کشورهای شرقی، آمریکای‌جنوبی و آفریقایی هستند. این کارکرد جایزه است. جایزه سلیقه دارد ولی به شرط آنکه طرفی که جایزه را طراحی می‌کند شعور داشته باشد. از آغاز چنین نگاهی داشته باشد و بعد جایزه را هم طراحی کند. در ایران گفته‌اند اوضاع و احوال نویسندگان خیلی بد است و بیچاره هستند. یک جایزه‌ای بگذاریم تا پولی به آنها برسد. قبلا 110 سکه بود و سکه الان 4 میلیون تومان شده است و به 30 سکه رسانده‌اند؛ اگر این میزان را هم بدهند، آنقدر حاشیه می‌روند که درنهایت 250-200 هزار تومان پول را بین 10، ۱2 نویسنده تقسیم می‌کنیم و شور و حال کاذبی هم به این فضا می‌دهیم. جایزه جلال جهت نمی‌دهد. من در برنامه‌ای که داریم هم گفتم عیب جایزه جلال، عیب نگاه فرهنگی دولت است. دوستان بنیاد در این قصه نقش زیادی ندارند. نگاه فرهنگی در این دولت نگاه محافظه‌کارانه‌ای است که نه سیخ بسوزد و نه کباب. هر کسی فشار بیشتری وارد کند سهم بیشتری می‌برد. به همین خاطر سال گذشته شهرستان ادب فشار می‌آورد و جایزه می‌گیرد. وقتی این جایزه را گرفت سیاست فرهنگی دولت این است که یکی به این طرف بدهیم و یکی به آن طرف. این طرف کسی که همه تحسین کنند و حزب‌اللهی‌ها هم ساکت شوند و بگویند خیلی خوب است؛ آن طرف هم باید به یک خانم بدهیم. امسال هم مطمئن باشید این اتفاق رخ می‌دهد. دولت اصلاحات مردانه می‌ایستاد و می‌گفت من به فلانی جایزه می‌دهم و به ایکس جایزه نمی‌دهم. آقای مهاجرانی اگر بود می‌گفت من به اصلاح‌طلبان جایزه می‌دهم و اگر آقای صفار هم بود می‌گفت من شما را حساب نمی‌کنم. یعنی نمی‌خواست با اینها عکس یادگاری بگیرد. این می‌خواهد هم به این طرف و هم به آن طرف جایزه بدهد. برای جایزه گرفتن آن پول مهم است. به هر کدام از ما بگویند جایزه 15 سکه‌ای هم می‌دهیم، زندگی خود را می‌توانیم تکانی بدهیم. الان برای همه پول مهم است و به همین خاطر هیچ کسی در تاریخ جایزه جلال و جایزه شعر فجر غیر از آقای امیرخانی که به این پول‌ها نیازی ندارد، نگفته من جایزه نمی‌گیرم. هیچ‌کسی نگفته است، عدد مهم است. حرف 60، 70 میلیون پول است. با اینکه می‌دانند هیچ حمایت معنوی از آثار برگزیده جایزه جلال هم نمی‌شود. نهاد جایزه‌دهنده هیچ مسئولیتی برای ترویج جایزه خود احساس نمی‌کند. یعنی وقتی دولت جایزه جلال را به یک نفر داد وظیفه دارد، کتابی که جایزه گرفته را ترویج کند. کجا این مساله را می‌بینید؟ حتی نمایشگاه کتاب هم دنبال این کار نیست. وقتی فردی به نمایشگاه کتاب می‌آید و با انبوه غرفه‌ها مواجه می‌شود و قدرت خرید او 50 تا 100 هزار تومان است؛ ابتدا دنبال غرفه نهادهای انتخاب‌گر می‌رود. اینجا نقش جایزه‌ها نشان داده می‌شود. می‌گوید این کتاب جایزه جلال را گرفته است و بهتر است این کتاب را بخرم. این اولین کاری است که نهاد برگزارکننده جایزه باید برای کتاب انجام دهد، یعنی به جایزه خودش احترام بگذارد. اما جایزه جلال روز اختتامیه تمام می‌شود. یعنی هیچ‌وقت کسی احساس نمی‌کند از آن به بعد باید از اعتبار جایزه خود دفاع کنم. اعتبار جایزه یعنی از آن اثر دفاع کنم. یعنی نمی‌شود شما 100 میلیون جایزه بدهید و بعد از کار خود دفاع نکنید و هیچ کسی مسئولیت این کار را نپذیرد. در جوایز خصوصی هم همین را مشاهده می‌کنید. در جوایز خصوصی هم عده‌ای جمع می‌شوند و به یک نفر جایزه می‌دهند. جوایزی که در این سال‌ها برگزار شد اگر تاثیر داشت همه ما اسم برگزیدگانش را به یاد داشتیم. شما نگاه کنید جایزه احمد محمود با یک موجی راه می‌افتد و به یک اثری جایزه می‌دهند. کسانی که این جایزه را برگزار کردند با انواع حواشی روبه‌رو بودند، یک گام بعد برای ترویج کتابی که جایزه دادند، برای معرفی آن، برای دفاع از کار خود قدم برداشتند؟ در ایران این جوایز راه خود را درست نمی‌روند. با همان تحلیلی که گفتم در ایران جایزه خصوصی نداریم. ما یک سری جوایز داریم که وزارت فرهنگ برگزار می‌کند و یک سری جوایز داریم که من گاهی به شوخی می‌گویم وزارت اطلاعات برگزار می‌کند. اینها تحلیل و شوخی است و خبر نیست. من معتقدم چیزی به نام خصوصی نداریم. سوال من خیلی واضح است. شما امروز بگویید می‌خواهم جایزه برگزار کنم. شما چه کسی هستید؟ به چه اسمی سالن می‌گیرید؟ اولین کاری که می‌خواهید سالن بگیرید این است که جایزه را در جایی ثبت کنید و نهاد مشخصی مسئولیت برگزاری آن جایزه را برعهده بگیرد. وقتی شما سالن هنرمندان را می‌گیرید به چه اسمی به شما این سالن را می‌دهند؟ شما که در جایی ثبت نکردید. چه کسی توصیه می‌کند که سالن را به آنها بدهید؟ جایی برای ثبت وجود ندارد. فردا بگویید من می‌خواهم جایزه احمد محمود بدهم، چه کسی جلوی شما را می‌گیرد؟ باید یک قانونی در جایی وجود داشته باشد. دبیرخانه‌ای باشد که وقتی من می‌خواهم جایزه بدهم، بدانم با چه متد و معیاری و چه شرایطی می‌توانم این جایزه را برگزار کنم. امروز شما بگویید من می‌خواهم جایزه احمد محمود برگزار کنم. هیچ چیزی نداریم. قانونی نداریم. آن کسی که برگزار می‌کند این ادعا را دارد که من نمی‌خواهم زیر علم دولت بروم و می‌خواهم خودم برگزار کنم. بخشی از گفت‌وگوی منتشر شده در ۱۱ آذر ۹۷ کلام آخر نکته برگزاری جوایز ادبی خصوصی با یکدیگر، ترکیب یکنواخت هیات داوران این جایزه‌هاست که همین باعث می‌شود تا برگزیدگان یکی باشند، مثلا رمان‌های «عقرب روی پله‌های راه‌آهن اندیمشک» که توسط حسین مرتضاییان آبکنار و «باغ تلو» که به دست مجید قیصری نوشته شده، بارزترین نمونه این اشتراک است که جزء نامزدهای مهرگان ادب، گلشیری، کتاب دفاع‌مقدس و منتقدان و نویسندگان مطبوعات معرفی شده‌اند. این اشتراک نامزدها، بین جایزه مهرگان و گلشیری بیشتر به چشم می‌خورد که نکته‌اش همان تیم داوری یکسان است! اگر در این تیم‌های داوری به‌جز نویسندگان معروفی که همیشه اسم‌شان وجود دارد و خودشان هم جایزه برگزار می‌کنند، ناشران و حتی کسانی که دوستدار کتاب هستند یا جایزه‌ای از سوی مخاطبان کتاب وجود داشته باشد، می‌تواند به داوری‌ها کمک کند و ترکیب جدیدی را رقم بزند!

نظر شما