شناسهٔ خبر: 30062395 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان-قدیمی | لینک خبر

گزیده‌خوانی «فرهیختگان» از نشریات دانشجویی طیف‌های مختلف

خلاقیت در روزهای کمبود سوژه

صاحب‌خبر - آذرماه نیز پایان یافت و دانشجویان بعد از نزدیک به 90 روز درس خواندن کم‌کم وارد ایام فرجه می‌شوند، در این میان نشریات دانشجویی که پس از ایام روز دانشجو، سوژه‌های زیادی داشتند در هفته جاری، به نوعی دچار «بی‌سوژگی» شدند، البته بودند نشریاتی که با خلاقیت‌های خاص خود سوژه‌های جالبی را برای انتشار انتخاب کردند. در این شماره نیز محتوای برتر 10 نشریه دانشجویی از نگاه نگارنده مورد بررسی قرار گرفته است. فعالان نشریات دانشجویی می‌توانند با ارسال فایل نشریات خود به آدرس mhayati@ مطالب برتر خود را در این صفحه بخوانند. یک نصیحت دخترانه شماره جدید نشریه دانشجویی «ندای دختران ایران»؛ نشریه بخش دختران دفتر تحکیم وحدت در مطلبی با عنوان «زنان؛ رهبران جامعه» نوشته است: «نبود الگوی واضح و منسجم در حوزه زنان، در کوچک‌ترین مسائل تا پیچیده‌ترین ابعاد وجودی یک زن موجب شده است کنشگران این حوزه در کنش صحیح و بجا دچار ضعف شوند و به‌گونه‌ای سردرگمی و ابهام دامنگیر عموم فعالان حوزه زنان شود. سوالات زیادی درباره مسائل زنان وجود دارد که پاسخ روشنی برای آنها در دسترس نیست؛ درواقع جوابی برای این سوالات طرح نشده یا پاسخ‌هایی ارائه شده که سرشار از افراط یا تفریطند. ما به دنبال الگوی صحیح برای رسیدن به زنانی اثرگذار برای خود و محیط اطراف‌شان هستیم؛ زنانی که هم در درون به رضایت نسبی از انسانیت خود رسیده‌اند، هم در خانواده از طبیعت زنانه و پرقدرت خود، خانه‌ای امن تشکیل داده‌اند و هم در جامعه، در آن جایگاه حقیقی‌شان به نقش‌آفرینی موثر می‌پردازند. یکی از ابعاد مهم وجودی این زن، بعد اجتماعی اوست که بر سر آن مناقشات فراوانی شکل گرفته است. متاسفانه این جدل‌ها در طول تاریخ موجب مشکلات زیادی شده است؛ از سویی زنان در توانایی‌های فراوان خود دچار ابهام‌شده و مشغول کارهایی گشته‌اند که متناسب با هویت آنان و ظرفیتی برای بروز همه استعدادهایشان نیست و از سوی دیگر، جامعه نیز به زنان به‌عنوان انسانی مسئول و در عین حال توانمند به معنای واقعی کلمه نمی‌نگرد. قطعا زنی که در جایگاه حقیقی خود قرار نگرفته باشد، عملکرد مناسبی نیز نخواهد داشت و در چنین حالتی باید هرروز شاهد زوال زنان باشیم و به‌تبع آن زوال جامعه انسانی! اگر زنان به سویی متمایل باشند، این‌قدرت و توان بی‌نظیر را دارند که علاوه‌بر کنشگری خود، خانواده را نیز با خود همراه سازند؛ از این‌رو، توان زنان با بازتاب بیشتری همراه است و آنها می‌توانند تمام جامعه را به سوی خود متمایل سازند؛ خواه تمایل به مسیر حق و حقیقت باشد، خواه مسیر باطل. ما زنان، نیازی نداریم برای اثرگذاری در راه به‌دست‌آوردن کارها و مناصب اجرایی بجنگیم، دانسته یا ندانسته راهبری اجتماعی با اندیشه ماست که انجام می‌گیرد؛ پس باید به این ابزار پرقدرت خود واقف شویم تا به‌درستی وظیفه سنگین خود را در این دنیا به انجام برسانیم.» دو دوتای دانشجویی شماره جدید نشریه دانشجویی «حیات»؛ نشریه انجمن هیات دانشجویی الزهرا دانشگاه صنعتی شریف در مطلبی با عنوان «برخیز و اذان بگو»، پیرامون مسائل دانشجویی نوشته است: «وقتی وارد دانشگاه شدم، مثل خیلی از دانش‌آموزهای دیگر می‌خواستم سرم به کار خودم باشد. کاری به کار جهان و مافیها نداشته باشم و سعی کنم گلیم خود را از آب بیرون بکشم. حوادث و حواشی پرشمار سال 88 هم به اندازه کافی توجیه فراهم می‌کرد که به‌راحتی بتوان قید هر آنچه بیرون دایره من بود را زد و پیله‌ای به دور خود بافت و نقش پسر خوب خانواده‌ها را بازی کرد. توصیه‌های خانواده و تغییر محیط زندگی و تحصیل و ده‌ها موضوع بزرگ و کوچک دیگر هم بدشان نمی‌آمد فاصله‌ای باشد بین من و غیر من. بخواهم صادق باشم، یک ترم هم سعی کردم همین‌طوری سرم در لاک خودم باشد و عطای گلدسته‌رفتن را به لقای فلکش ببخشم ولی هرچه بیشتر در ساختمان‌های قرمز این دانشگاه رفت‌وآمد کردم، بیشتر با خودم کلنجار رفتم که این نیست آنچه باید. درمورد تفاوت دانش‌آموز و دانشجو و مدرسه و دانشگاه تا دل‌تان بخواهد سخن گفته و قلم ساییده شده. خلاصه که بخواهی بگویی، دانشگاه تشکیل‌شده از یک عده جوان پرشور و حرارت که از هر رنگ و تعلقی آزادند؛ نه دغدغه کار و درآمد دارند، نه خانواده و فرزندی که مسئولیت اداره آن دل‌مشغولی شب و روزشان باشد، نه عقد اخوتی که هر کار و حرفی را اول با معیار آن وزن کنند، نه آرمان‌ها و امیدهایشان بین واقعیات زندگی گم شده، نه امیدشان ترک آشیان کرده و نه مثل چندسال قبل نگران هزارچشمی که لحظه‌لحظه زندگی‌شان را قرار است پایش کنند، به معنای واقعی خود را مرکز جهان می‌دانند و از سر سبز و زبان سرخ‌شان بوی قرمه‌سبزی تا کیلومترها آنطرف‌تر می‌رود. اینها را که کنارهم می‌گذاری، نباید دور از انتظار باشد که این الف‌بچه‌های سابق، دیگر آن طفل معصومی نباشند که نگاه‌شان به دهان بزرگ‌ترهاست و تنها جهان‌شان را در کتاب و دفترشان تعریف می‌کنند. این بچه قرار است ببیند، بشنود، مقایسه و تحلیل کند، تصمیم بگیرد، عمل کند و یاد بگیرد. البته گاهی فلکی هم می‌بیند ولی گلدسته را بعید است فراموش کند. این زنجیره‌دیدن تا فلک را هم از نزدیک‌ترین جامعه‌اش شروع می‌کند؛ جایی که قرار است چندسال از بهترین خاطراتش را بین دیوارهای آن جا بگذارد، جایی که برای اولین‌بار به او طعم دیگری از زندگی چشانده و منصف که باشد، خود را مدیون تک‌تک آجرهایش می‌داند؛ به همین خاطر عجیب است اگر دانشجو مشی بی‌تفاوتی پیش بگیرد. درمقابل هرچه که دور و برش رخ می‌دهد، عجیب است برای هر تصمیم و حرف و حرکتی بخواهد چرتکه بیندازد و ببیند دو دوتایش چهار می‌شود یا نه.» دانشجو بمانیم شماره جدید نشریه دانشجویی «پابرهنه»؛ نشریه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه مازندران در مطلبی با عنوان «دانشجو بمانیم» نوشته است: «کلمه دانشجو از لحاظ بار معنایی جالب‌توجه است. دانشجو یعنی جوان طالب علمی که آینده در دست اوست؛ چون فرض این است که آینده کشور به سمت اداره علمی و عالمانه کشور پیش می‌رود و هر جامعه‌ای که علم و فهم محاسبه دقیق در همه شئون آن دخالت داشته باشد، وضعش بهتر است. این خصوصیات در کلمه دانشجو است. دانشجویان فلسفه محوری وجود دانشگاه هستند. با آنان سلسله تعلیم و تربیت نسل فرهیخته جامعه تداوم می‌یابد و آینده علمی جوامع رقم می‌خورد. محیط دانشجویی باید مورد احترام باشد و کسانی که با دانشگاه سروکار دارند، بدانند در این مجموعه چه کسانی هستند. در هیچ جمعی حتی میان جوانانی که دانشجو نیستند، این خصوصیات وجود ندارد. در همه این سال‌ها، دانشجویان حضور فعال و موثری داشته‌اند، گفتمان‌ساز بوده‌اند، فضای فکری ساخته‌اند، گفتمان‌ سیاسی و انقلابی را در جامعه حاکم کرده‌اند. دانشجویان قشر پیشتاز جوامع هستند. عمدتا اندیشه‌های نو در بستر جنبش‌های دانشجویی شکل می‌گیرد. علت هم واضح است، هنگامی که روح پاک جوان با ذهن و فکر روشن ناشی از تحصیل همراه شود، ترکیب فاخری به وجود می‌آورد که همان دانشجو است. دانشجو طالب آگاهی است، برای حضور خود در دانشگاه منزلت می‌بیند، نسبت به اوضاع کشور صاحب عقیده است و می‌خواهد اظهارنظر کند. روحیه انقلابی در او سبب می‌شود محافظه‌کاری و عملکرد گام به گام را نپذیرد. دانشجویان باید جزء پیش‌برندگان و پایه‌های اصلی انقلاب باشند. نسلی هستند دغدغه‌مند؛ همین نکته مشخصه سلامت روح و روان این نسل است. حیات و ممات نسل دانشجویی کشور را ‌باید با این میزان سنجید. طبیعت کار و روحیه دانشجویی، این است که دانشجو ضدظلم است، ضدسلطه خارجی است، دنبال آرمان‌های بزرگ و امیدوار به رسیدن به آنهاست. درواقع حضور قشر جوان به‌خصوص دانشجو، موتور حرکت یک اجتماع است. به‌طور کلی دشمن روی جوان سرمایه‌گذاری زیادی می‌کند؛ عده‌ای را به بی‌تفاوتی می‌کشاند و عده‌ای را دلسرد می‌کند. یأس بزرگ‌ترین آفت جوان است. تا وقتی انگیزه و نشاط برای تحرک و سازندگی اسلامی هست، به آینده خوشبین باید بود.» چگونه تند بخوانیم شماره جدید نشریه دانشجویی «رویش»؛ نشریه انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان در مطلبی با عنوان «تند‌تند» نوشته است: «یکی از مهم‌ترین سودهای تندخوانی این است که شخص تندخوان دارای ذهنی فعال و حسابگر می‌شود و با همه‌چیز دقیق و حساب‌شده برخورد می‌کند؛ سکون از زندگی‌اش رخت برمی‌بندد و همیشه و ناخودآگاه فعال و پویاست. یکی دیگر از آشکارترین اثرهای تندخوانی صرفه‌جویی در وقت است. صرفه‌جویی در وقت، باعث می‌شود تا وقت‌ اضافه پیدا کنید و از آن، برای مطالعات جانبی دیگر و کارهای شخصی بهره ببرید و حتی درس‌های دانشگاه را بهتر و کامل‌تر بخوانید. بیشتر ما از نداشتن وقت کافی برای انجام کارهای مورد علاقه‌مان شکایت داریم. بدانید با تندخوانی قادر خواهید بود به زمان بیشتری برای مطالعه دست یابید. تندخوانی، کارایی و خلاقیت فرد را بالا می‌برد. شخص تندخوان با هر مساله‌ای به‌راحتی برخورد می‌کند و آن را از پیش پای خود برمی‌دارد. دانشجویی که به مهارت تندخوانی دست‌ یافته، از زندگی فوق‌العاده‌ای برخوردار می‌شود؛ زیرا تندخوانی رابطه مستقیمی با دانش زیاد و درک صحیح دارد. کسانی که سریع‌تر می‌خوانند، بهتر نیز می‌فهمند و راه پیشرفت برایشان همواره باز است. موانعی را که بر سر راه سرعت عمل مغز موقع خواندن ایجاد می‌کنیم، اصطلاحا «راه‌بندان» می‌نامیم که در اینجا به دو مورد از آن اشاره می‌کنیم. تلفظ و لب‌خوانی: اگر شما این مشکل را داشته باشید، هنگام مطالعه به جای خواندن بی‌صدا، صدای کلمات را در گلو ایجاد می‌کنید (ادای صوت یا تلفظ) یا آنکه لب‌ها را بدون صدا حرکت می‌دهید. کمک‌اضافی: چنانچه کمک‌اضافی به‌صورت جزء اصلی خواندن درآید، از راه‌بندان‌ها به‌شمار می‌آید و در حد شدید خود، باعث کندی حرکت چشم و عمل ذهن در خواندن خواهد شد. کمک‌اضافی اصطلاحا به عمل با انگشت نشان‌دادن کلمه‌ به ‌کلمه مطلب مورد مطالعه یا لغزاندن یک لبه صاف مانند خط‌کش از بالا به پایین و مشخص‌کردن کامل هر سطر مورد مطالعه می‌گویند که در چنین وضعی به مغز خود کمک‌اضافی را تحمیل کرده‌اید و این باعث می‌شود موقع خواندن، فکر شما متکی به این عمل اضافه شود و هرگز نتواند به‌طور مستقل عمل کند.» دانشگاه شمشادی چیست؟ شماره جدید نشریه دانشجویی «آوا»؛ نشریه مجمع اسلامی دانشجویان دانشگاه اصفهان در مطلبی با عنوان «دانشگاه شمشادی» به مساله دانشگاه از منظر خود نگاه کرده و نوشته است: «دانشگاه از ابتدای تاسیس خود در ایران هیچ‌گاه محلی کاملا آکادمیک تنها جهت تبادل علم و تزریق نیروی متخصص به جامعه نبوده است. احتمالا لزوم وجود تعهد در کنار تخصص و امتداد پرورش در کنار آموزش و نیز مرحله بحران هویت و صمیمیت در برابر انزوا به لحاظ روانشناسی و در کنار این همه، اوضاع ملتهب تاریخ معاصر ایران دست به دست هم دادند تا نه‌تنها در منظر مردم بلکه در واقعیت عینی هم دانشگاه محلی باشد برای بررسی تغییر و اعمال اندیشه‌ها. هر چند این نقش و وظیفه تکراری سال‌هاست در بروکراسی معمول دانشگاه بیش از عینیت بر کاغذ دیده می‌شود اما باید دانست و توجه کرد که دانشگاه در ایران تنها دانشگاه نیست! شاید به لحاظ نبرد چند ساله روشنفکری ایرانی برای استقرار نهاد دموکراسی و نیز تلاش‌های چندین ساله جهت توسعه جامعه مدنی وظیفه دانشگاه در ایران به‌عنوان محلی برای پیوند روشنفکران و توده مردم با سایر کشورها تفاوت داشته باشد. از طرفی با خوانش‌های انقلابی از اسلام در دهه 30، 40، 50 دانشجوی مسلمان بودن دشواری وظیفه حضور در متن و کوران حوادث بود امروز اما خبری از دانشجوی معترض در میدان‌های شهر یا دانشجوی روبه‌روی سفارت و نیز دانشجویی با مشت‌های گره کرده روبه‌روی نهاد ریاست و سیاست نیست. باید پذیرفت اگر هر فرزندی آیینه پدر و مادر خویش است دانشگاه نیز آیینه جامعه خویش محسوب می‌شود، جامعه‌ای که می‌خواهد و می‌خواهند هر چه بیشتر به سمت شمشادی شدن و یگانگی آن هم نه به معنای وحدت کلمه بلکه یکسانی، یک‌دستی، یک فکری و یک نظری پیش برود، وطن امروز شاهد دانشگاهی است که در آن همه به طرز عجیبی نسبت به پیرامون بی‌تفاوتند و هیچ تلاشی در جهت کسب سواد سیاسی و اجتماعی نمی‌کنند. سخن، قاعده‌ای کلی با چشم‌پوشی از فعالیت‌های اخیر و بیداری‌های تاثیرگذار این سال‌های جنبش دانشجویی نیست، سمت سخن با یک اکثریت بی‌تفاوت است، اکثریتی که بار خستگی و سرخوردگی گذشتگان خود را از فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی بر دوش می‌کشند، بدون اینکه لحظه‌ای آن دردها را چشیده و تجربه کرده باشند.» تحصیل با طعم هلو شماره جدید نشریه دانشجویی «صدای دانشجو»؛ نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی قم در مطلبی با عنوان «تحصیل با طعم هلو» توصیه‌ای به دانشجویان درباره چگونگی موفقیت در تحصیل داشته و نوشته است: «‌انگیزش چیزی است که شما را به رفتن وامی‌دارد و در حال پیش رفتن باز می‌دارد وتعیین می‌کند که می‌کوشید به کجا بروید. سرچشمه‌ انگیزش فرد اندیشه اوست. عوامل گوناگونی در آغاز یادگیری بر انگیزش شما اثر خواهند گذاشت: عامل اول: احساس شما در قبال موضوعات تحصیلی است. راهکارهای عملی برای تغییر احساس: 1- بدانید که چرا خواندن یک موضوع درسی ارزشمند است. سپس آن را با موضوعاتی که دوست دارید پیوند دهید، 2- برای لذت‌بخش کردن تحصیل از تخیل و تصویربرداری استفاده کنید، 3- از باورها و انتظارات و فرض‌های اشتباه در ذهن‌تان نگریزید و بکوشید آنها را با به دست آوردن اطلاعات و مرتبط کردن با اهداف شخصی خود حل کنید، 4- بدانید ارزشمندترین مساله همیشه مهم‌ترین مساله نیست. چه‌بسا موضوعی را برای فهم بهتر موضوعات ارزشمندتر باید مطالعه کرد. عامل دوم: برای شناسایی اهداف و پی بردن به علل آنها لازم است یک هدف و یک مقصد داشته باشید. کافی نیست که بگویید من می‌خواهم بهترین باشم بلکه باید بدانید در چه رفتارهایی باید بهترین بشوید! درباره علل انتخاب هدف‌تان بدانید. بهتر است خودتان اهداف‌تان را تعیین کنید. راهکارهای عملی برای انتخاب درست هدف: اولویت‌های زندگی‌تان را تعیین کنید. به علایق و استعدادهای خود توجه کنید. اهداف بلندمدت و کوتاه‌مدت داشته باشید. از تاثیر انتظارات دیگران بر انتخاب اهداف‌تان آگاه باشید و آن را کنترل کنید. در مورد اهداف خود با اشخاص مورد قبول و امین‌تان صحبت کنید و آنها را ابراز کنید. از هدف‌هایی که نیازمند تلاش ولی در دسترس هستند، استفاده کنید. عامل سوم: داوری درباره خویش و داشتن حس خودباوری راهکارهای عملی برای افزایش خودباوری: خودگویی‌های مثبت داشته باشید. هدف‌هایی را برای خود برگزینید که در انجام آنها توانایید.» FATF به زبان دانشجویی شماره جدید نشریه دانشجویی «اتحاد»؛ نشریه انجمن اسلامی دانشجویان مستقل قم در مطلبی با عنوان «آدرس غلط جناب دکتر» به مساله FATF پرداخته و نوشته است: «درشماره قبلی، مختصری درباره FATF و سازگاری آن در ایجاد شفافیت در سیستم‌های مالی کشورهای جهان گفتیم. قبل از هر چیز، یک سوال اساسی هست که ممکن است شما از ما بپرسید: بین تمام مشکلات امروز جامعه و خصوصا معیشت مردم، چرا گیر داده‌اید به FATF؟ پاسخ ساده است؛ چون FATF دست گذاشته روی گلوی متورم اقتصادی کشور و اگر غافل شویم، احتمال خفگی هم کم نیست. گروه ویژه اقدام مالی برای رسیدن هر کشور به سطح مطلوب در استانداردهایش در دو موضوع پولشویی و تامین مالی تروریسم، به کشورها برنامه اقدام ارائه می‌دهد. در برنامه اقدام ارائه‌شده به ایران علاوه‌بر تاسیس نهاد مالی‌ای که گفته شد، چهار بند اصلی و مهم وجود دارد که بحث ما حول این چهار عنوان خواهد بود: اصلاح دو قانون داخلی با موضوع مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم. همین‌طور پیوستن به دو کنوانسیون بین‌المللی پالرمو و CFT. هر چهار لایحه مذکور بعد از تصویب با سرعت عجیبی در هیات‌دولت و پس از طی‌کردن فرآیندی نسبتا طولانی در مجلس شورای اسلامی تصویب شدند، اما هنوز بین شورای نگهبان، مجلس و مجمع تشخیص مصلحت نظام معلقند که به مرور درباره هر یک از این چهار موضوع اصلی صحبت خواهیم کرد. درحال حاضر 35 کشور عضو FATF هستند و درصورت اعتقادداشتن به این استانداردها باید شاهد کمترین میزان پولشویی در این کشورها باشیم. آمار نشان می‌دهد در آلمان در هر سال به اندازه کل حجم نقدینگی در کشور ما پولشویی وجود دارد یا به‌طور مثال دو‌سوم بانک‌های کانادایی قوانین ضدپولشویی را رعایت نمی‌کنند. براساس آماری که در نشست مبارزه با پولشویی در ایران تیرماه همین امسال اعلام شد، حدود 500 میلیارد تا 8/1 تریلیون‌دلار حجم کل پول‌های کثیف در دنیاست.» اساتید راهنمای تشریفاتی شماره جدید نشریه دانشجویی «قلب»؛ نشریه بسیج دانشجویی دانشکده‌های مهندسی شیمی، پلیمر، عمران و علوم مهندسی دانشگاه تهران در مطلبی با عنوان «استادراهنما» درباره اساتید راهنمای پایان‌نامه‌ها نوشته است: «هر دانشجو در اولین ورود خود به سامانه گلستان، به‌عنوان اولین صفحه، احتمالا صفحه اطلاعات جامع دانشجو را باز خواهد کرد و بالای آن یک اسم می‌بیند که برای او سوالاتی را به وجود خواهد ‌آورد: استادراهنما. آیا واقعا استادراهنما قرار است به دانشجوی کارشناسی طی مسیر تحصیلی‌اش کمکی بکند یا فقط در حد یک اسم روشنی‌بخش صفحه اطلاعات جامع باشد؟ متاسفانه طبق شواهد گزینه دوم صحیح است. دانشجویانی را می‌بینیم که فارغ‌التحصیل شده‌اند اما استادراهنمای خود را ندیده‌اند و استادراهنما نیز خبری از آنها نگرفته است؛ گویی خود اساتید هم این عنوان و وظیفه را جدی نگرفته‌اند. اگر اساتید راهنمای دوره کارشناسی به وظایف خود عمل می‌کردند، ما نباید جز در موارد استثنائی شاهد مشروط‌شدن دانشجویان می‌بودیم؛ چون یکی از وظایف استادراهنما، ارزیابی و شناخت مداوم وضعیت آموزشی دانشجو در گذشته، حال و آینده است و درصورت مشاهده افت تحصیلی، این وظیفه ایشان است که به بررسی مشکلات و علل افت تحصیلی دانشجو بپردازد و درصدد رفع آنها برآید، پس چرا این پیگیری‌ها صورت نمی‌گیرد؟ چرا دانشجویی را می‌بینیم که سه‌ترم پشت سر هم مشروط می‌شود و کمک قابل‌توجهی نیز از استادراهنما دریافت نمی‌کند؟ چرا دانشجویی برای یک مشورت جزئی با استادراهنمای خود باید یک هفته منتظر پاسخ ایمیل استاد باشد؟ درحالی که استادراهنما موظف است ساعتی را برای رسیدگی به امور دانشجویان اختصاص دهد و به اطلاع آنها برساند. یکی دیگر از وظایف مهم استادراهنما، کشف استعدادهای تحصیلی و پژوهشی دانشجویان و راهنمایی آنها در انتخاب شغل یا انتخاب گرایش ارشد متناسب با این استعدادهاست. به‌راستی که درصورت عمل به این وظایف، نه‌تنها مشکلات دانشجو و دانشگاه بلکه بخشی از مشکلات صنعت نیز مرتفع می‌شود اما فعلا جز تعداد خیلی کمی از اساتید، بقیه نسبت به این وظیفه کوتاهی می‌کنند و با اعتراضی نیز روبه‌رو نمی‌شوند؛ چون تشریفاتی‌بودن استادراهنما به یک سنت تبدیل شده است. البته باید توجه داشت بخشی از این مشکلات و کم‌کاری‌ها در اثر کمبود اعضای هیات‌علمی و به‌طور خاص اساتیدراهنمای دوره کارشناسی است؛ به‌طوری که یک استاد به‌طور همزمان استادراهنمای 10 دانشجو است و شاید رسیدگی به امور آموزشی تک‌تک آنها از توان و حوصله او خارج باشد اما این هرگز توجیه‌کننده وضعیت موجود نخواهد بود.» لطفا در غذای این دانشجو شن بریزید شماره جدید نشریه دانشجویی «سپیدار»؛ نشریه بسیج دانشجویی دانشگاه تهران در مطلبی با عنوان «لطفا در غذای این دانشجو شن بریزید» نوشته است: «در کافه‌هاى مجلل‌ شهر مى‌نشینند و از عدالت اجتماعى و اختلاف موجود میان طبقات مختلف اقتصادى صحبت مى‌کنند. در کانون‌هاى هفت‌رنگ دانشگاهى خوش مى‌گذرانند و به نظام آموزش عالى اعتراض مى‌کنند. در گروه‌هاى دورهمى دانشجویى بذله مى‌گویند و در خلل آن از مشکلات اقتصادى کشور شکایت مى‌کنند یا صرفا در فضاى درس خواندن غرق مى‌شوند تا نمره بیشترى کسب کنند و از کاربردى نبودن علوم اظهار رنجش مى‌کنند. انگار نه انگار که زمانى عده‌اى دانشجو براى جلب توجه مسئولان به افراد بى‌خانمان، چند شبى را در سرماى زمستان در کارتن خوابیدند یا سال‌هاى قبل‌تر، صف‌هاى متعدد براى الحاق به جبهه‌هاى جنگ تشکیل دادند و باز قبل‌تر از آن، براى اعتراض به سلطه‌پذیرى حکومت سابق در همین دانشگاه شهید دادند. اما چه حیف که اکنون از آن دانشجوها، یک جریان منفعل، راکد و بى‌انگیزه به‌جامانده است که حوادث پیرامونش در مجموعه رفتارى وى در عالم حقیقى و عرصه اجتماعى، هیچ‌تغییرى ایجاد نمى‌کند و صرفا در فضاى مجازى تحریکش مى‌کند که چند توئیتى بزند و کامنتى بگذارد. على‌الظاهر واکنش نداشتن دانشجوها نسبت به اتفاقات داخلى و خارجى هیچ جاى تعجب ندارد. دانشجوى عدالت‌نخواه، پس از تبعیض‌هاى وارده به قشر کارگرى و کارمندى جامعه از سوى دولت مرفه و اشرافى تغییر حالت نداد؛ همان‌گونه که سیاست‌هاى توسعه‌طلبانه که صداى «طرح دانش» روساى دانشگاهش در اهالى ساکن در اطراف دانشگاه تهران را درآورد، برایش موضوعیت نداشت. دانشجویان با اقدامات این دولت در اجراى سانسور مقابله نکردند، چراکه وقتى در همین چند سال، فعالیت‌هاى دانشجویى در دانشگاه تهران را محدود کردند، صدایى از او بیرون نیامد. دانشجوى ظلم‌ستیز در برابر کشتار مردم یمن خم به ابروى خود نیاورد؛ همان‌طور که وقتى قانون ناعادلانه سنوات را براى خودش اجرا کردند، تکانى به خود نداد. در حال حاضر، دانشجویان زمان زیادى را در فضاى مجازى مى‌گذرانند و در سایت‌هاى خبرى و گروه‌هاى مختلف اجتماعى اخبار را رصد مى‌کنند. گاهى اوقات به واسطه این اخبار نیز حساسیت ذهنى‌شان در یک مساله مشخص تجمیع مى‌شود، حساسیتى که به موجب آن، مساله‌اى را در ذهن خود و جامعه به‌عنوان بحران کشور تعریف کنند.» نشریات و مشکل همیشگی چاپ شماره جدید نشریه دانشجویی «سحر»؛ نشریه مستقل دانشگاه شهیدچمران اهواز در مطلبی با عنوان «قسم به قلم که خاموش نشد» به مساله وضعیت فعلی نشریات دانشجویی اشاره‌کرده و نوشته است: «به گمانم بررسی کمی و کیفی نشریات در دانشگاه بهترین معیار برای سنجش پویایی و تحرک دانشجویان و دانشگاهیان است. پویایی از آن چیزی است که حیات دارد و موجودیت و اصالت خویش را با آفرینش و تحرک آشکار می‌سازد. پس دانشگاه زمانی زنده است که ابتدا خویشتن خویش و پیرامونش را با آگاهی و هوشیاری درک کند و در قبال آن دست به آفرینش، کار و فعالیت زند. از آنجا که تمام فعالان دانشجویی، اعم از فعالان فرهنگی و هنری، علمی، تشکل‌های سیاسی و کنشگران مدنی، صنفی و... ، همگی از نشریات برای عیان ساختن دیدگاه و درک خویش از موضوعات و پدیده‌های مختلف هستی استفاده می‌کنند و انتقادات و دغدغه‌های خویش را با آن انتشار می‌دهند، پس می‌توان نتیجه گرفت که نشریات دانشگاهی نقطه مشترک تمام فعالان دانشجویی در تمام عرصه‌هاست. به نظر می‌رسد که برخی به امید آنند که از دانشگاه مزاری سازند که از آن صدایی بیرون نیاید و با ابتذال اندیشه و سقوط فعالیت‌های فرهنگی و سیاسی به دنبال خاموشی دانشگاه و دانشجویان‌اند تا فعالیت‌های اصیل دانشجویی و نشریاتی به فعالیت‌هایی فوق‌برنامه و فرعی تبدیل شوند و دانشگاه تبدیل به بازاری تک‌بعدی برای فروش کالای علم شود. گزاف نیست که بگوییم در تاریخچه دانشگاه فعالیت‌های دانشجویی وزن و مرکز ثقل دانشگاه بوده‌اند و نشریات دانشجویی مغز این جریان به شمار می‌آیند؛ چراکه درک، تفکر و اندیشه دانشجویان را در خود مکتوب ساخته‌اند. آیا از وضعیت نشریات و قلم خبر دارید که در اثر بی‌توجهی شما دچار بحران در چاپ و مرگ مغزی در دانشگاه چمران اهواز شده‌اند؟ چاپخانه‌ای که به گفته مسئولش به علت محدودیت در نیروی فنی دستگاه‌های چاپخانه و ازدحام کارهای ارسالی توان و کشش چاپ نشریات دانشجویی در زمان و کیفیت مناسب را ندارد. بیش از یک سال از جلسه نمایندگان دانشجویان در کمیته ناظر می‌گذرد و اظهارات ایشان همان موقع در سایت دانشگاه چمران ثبت و در همان جلسه مشخص شد که چاپخانه زیرساخت و نیروی انسانی لازم برای برآورده ساختن نیازهای نشریات دانشجویی را ندارد و اصلا نشریات در اولویت چاپخانه نیستند؛ اما باز هم این عجز و ناتوانی چاپخانه توسط مسئولان دانشگاه نادیده گرفته شد تا چاپ شدن نشریات در دانشگاه شهید چمران اهواز وارد فاز بحران شود.»

نظر شما