شناسهٔ خبر: 30031599 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: تسنیم | لینک خبر

انتظار عمامه گذاشتن از دانشگاهیان نداریم

R41383/P41383/S9,1299/CT12

مهم‌ترین نکته وحدت حوزه و دانشگاه، در هدف است. هرچند حرکت در این مسیر تا حدودی روش‌ها و شیوه‌ها را نیز به هم نزدیک می‌کند و زمینه‌ساز تعامل، هم‌افزایی و همفکری هم می‌شود.

صاحب‌خبر -

به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم ، مسئله وحدت حوزه و دانشگاه از جمله مسائل مهمی است که پیش از انقلاب اسلامی مورد توجه جدّی حضرت امام خمینی (ره) و پس از ایشان رهبر معظم انقلاب اسلامی قرار گرفته است. به همین بهانه "تبیان" در گفتگویی با "حجت‌الاسلام محمود مقدمی، رئیس شورای هماهنگی گروه‌های فرهنگی حوزه و مدیر کل مطالعات و پژوهش‌های تبلیغی حوزه‌های علمیه"، به این مهم پرداخته است.

در ابتدا بفرمایید که مراد از وحدت حوزه و دانشگاه چیست؟ آیا منظور وحدت در متد و روش است؟ یعنی حوزویان و دانشگاهیان باید در روش متحد شوند یا منظور اتحاد در هدف است و یا منظور از وحدت بسنده به تعامل سازنده است؟
قطعاً نه اتحاد فیزیکی مراد است و نه اتحاد ماهوی؛ نه انتظار عمامه گذاشتن از دانشگاهیان داریم نه انتظار کلاه از روحانیون؛ انتظار ما در درجه اول داشتن هدف مشترک است. مهم این است که در دانش، بینش و گرایش‌هایمان به دنبال مقصد واحدی باشیم. همانطور که مقام معظم رهبری بیان کردند، وحدت حوزه و دانشگاه، به این معنی است که هر دو، کار خودشان را بکنند؛ اما با هدف ساختن و کامل کردن ایران، در حقیقت وحدت حوزه و دانشگاه همان حرکت پابه‌پای علم و دین است.

خدای تعالی انسان‌ها را متفاوت آفریده و این تفاوت در توانایی‌ها و توانمندی‌ها لازمه زندگی بشری است ولی مبدأ و مقصد همه را واحد دانسته و می‌فرماید: «انا لله و انا الیه راجعون» از سوی دیگر هرکدام از دو نهاد ارزشمند حوزه و دانشگاه با روحیات بخشی از مردم آشناتر و در نتیجه در همان بخش دارای قدرت اثرگذاری بیشتری هستند و باید در حد توان این قدرت را اعمال کنند؛ زیرا قرآن کریم می‌فرماید: «قو انفسکم و اهلیکم نارا» در این صورت معنی وحدت حوزه و دانشگاه این است که در یک همکاری هوشیارانه باید هرکدام به مقدار توان و میزان اثرگذاری‌شان، مسئولیت رساندن بخشی از مردم به خدا را به عهده گرفته یا لااقل به‌عنوان یک عنصر اثرگذار مسئولیت تسهیل، بخشی از «سیر مردم به‌سوی خدا» را به عهده بگیرند.

هرچند این سخن ممکن است به مذاق بعضی‌ها که در جمهوری اسلامی مسئول‌اند و معتقدند که برخی مردم بیکارند و شغل ندارند و دائم دچار توهمات هستند و مدام غصه دین مردم را می‌خورند یا مثل جناب مصدق وظیفه حکومت را، به بهشت بردن مردم نمی دانند، خوش نیاید.

در وحدت حوزه و دانشگاه، نه اتحاد فیزیکی مراد است نه اتحاد ماهوی؛ نه انتظار عمامه گذاشتن از دانشگاهیان داریم نه انتظار کلاه از روحانیون؛ انتظار ما در درجه اول داشتن هدف مشترک است.

مهم‌ترین نکته وحدت حوزه و دانشگاه، در هدف است

پس مهم‌ترین نکته وحدت حوزه و دانشگاه، در هدف است. هرچند حرکت در این مسیر تا حدودی روش‌ها و شیوه‌ها را نیز به هم نزدیک می‌کند و زمینه‌ساز تعامل، هم‌افزایی و همفکری هم می‌شود.

برخی معتدند که در تاریخ صد ساله اخیر ارتباط بین دو قشر روحانی و روشنفکر دانشگاهی آن‌گونه که باید و شاید دوستانه نبوده و در بسیاری مواقع بین این دو، رابطه‌ای ستیزه‌جویانه شکل گرفته. نظر شما در این رابطه چیست؟

اولاً: چه کسی گفته بین حوزه و دانشگاه «رقابت ستیزه جویانه» وجود دارد؟ کدام آمار علمی و کدام پژوهش معتبری چنین چیزی را ثابت کرده؟ ثانیاً: دوستی و دشمنی مراتب دارد. در یک بررسی منصفانه و حقیقت جویانه باید پژوهش مقایسه‌ای صورت بگیرد تا یک نتیجه درست بدست آید. پس قبل از هر بررسی علمی این ادعا را نمی پذیرم.

گروهی از دانشگاهیان معتقدند حوزه در ارتباط‌گیری با آنها در بسیاری مواقع سنتی، ضعیف و غیر کارآمد عمل کرده و انتقاداتی به حوزویان دارند. شما نقش حوزویان را در عدم شکل‌گیری وحدت حوزه و دانشگاه چگونه ارزیابی می‌کنید؟

این فرمایش شما را دو جور می‌توان تحلیل کرد:
الف) حوزه وظیفه داشته پیش‌قدم شود و به دانشگاه بیاید و ارتباط بگیرد ولی به وظیفه خود عمل‌نکرده
ب) دانشگاه قدم پیش گذاشته ولی حوزه نتوانسته استقبال و ارتباط لازم را ایجاد کند.

مشکل اساسی حوزه و دانشگاه این است که با یکدیگر آشنا نیستند

واقعاً کدام بوده؟ چه چیزی باعث شده چنین نسبتی به حوزه بدهند؟ آیا بهتر نیست به‌جای پیدا کردن مقصر و به گردن هم انداختن تقصیرها به دنبال راه‌حل بگردیم؟ این آیه پرمغز و راهگشای قرآن کریم یادمان باشد که؛ «مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ»؛ ممکن است دانشگاهیان به حوزویان یا حوزویان به دانشگاهیان نقدهایی داشته باشند این هیچ اشکالی ندارد بلکه بسیار خوب هم هست زیرا نقدها زمینه‌ساز رشد و تعالی هستند بیان مشفقانه نقدها بازکننده مسیر کمال هستند و ما این را فرصت می‌بینیم نه دشمنی و تهدید بنابراین همین‌جا به دوستان محترم دانشگاهی در هر رده علمی از اساتید معظم تا دانشجویان عزیز عرض می‌کنم آمادگی داریم که جلسات بحث و گفتگو برقرار کنیم و نقدهایتان را بشنویم من گمان می‌کنم مشکل اساسی حوزه و دانشگاه این است که با یکدیگر آشنا نیستند و تحت تأثیر تبلیغات مسموم بیگانگان بینمان دیوار بی‌اعتمادی ایجادشده و فکر می‌کنم این دیوار در نزد دانشگاهیان عزیز بلندتر است.

ممکن است دانشگاهیان به حوزویان یا حوزویان به دانشگاهیان نقدهایی داشته باشند این هیچ اشکالی ندارد بلکه بسیار خوب هم هست زیرا نقدها زمینه‌ساز رشد و تعالی هستند بیان مشفقانه نقدها بازکننده مسیر کمال هستند و ما این را فرصت می‌بینیم نه دشمنی و تهدید.

پیشنهاد من این است که توصیه امام خمینی رحمة الله خطاب به دانشگاهیان مبنی بر ارتباط هر چه بیشتر با روحانیان و طلاب علوم دینی را جدی تر بگیرند و پیوند دوستی و تفاهم با ایشان را محکم‌تر کنند و طبق فرمایش امام از نقشه‌ها و توطئه‌های دشمن غدّار غافل نباشند تا توانند به‌ مجرد آنکه افرادی را دیدند که با عمل خود در صدد پراکندن بذر نفاق بین حوزه و دانشگاه هستند، نگذارند توطئه، ریشه بدواند.

با توجه به عملکرد حوزه و دانشگاه، نتایج مطلوب و ایده آلی از دوستی و اتحاد این دو مرکز علمی و فکری شاهد نیستیم، به نظر شما چه موانعی در این مسیر وجود دارد و تأثیر دانشگاه و حوزه را در این محور چگونه ارزیابی می‌کنید؟
در آسیب‌شناسی‌ها خصوصاً وقتی در قالب گفتگوهای نخبگانی و جلسات کارشناسی انجام می‌شود، هم باید از فرافکنی خودداری کرد و هم از خودزنی پرهیز نمود. عاقلانه و عادلانه آن است که ارزیابی هر دستگاه و نهادی با توجه به امکانات، توانمندی‌ها و مسئولیت‌های همان نهاد انجام پذیرد. در آن صورت فکر می‌کنم خواهیم گفت: ما در حالت عدم وحدت و ستیزه‌جویی نیستیم و نیز مثل دو خط موازی که امکان وحدت ندارند هم نیستیم. ما دو ریل یک قطاریم که برای رسیدن به یک هدف واحد باهم همکاری می‌کنیم و رعایت این مقدار فاصله، در حقیقت حفظ وحدت است و البته با وضعیت مطلوب هم فاصله‌ی زیادی داریم. مثل ریل قطاری که به‌ شدت نیاز به آچارکشی دارد.

مقام معظم رهبری اشکال دانشگاهیان ما را جدا ماندن دانشمندان و محققان علوم طبیعی از دین جدا دانستند و نتیجه گرفتند که به همین دلیل است که علمای علوم طبیعی به درد مردم و کشور و ملتشان نخوردند.

در قرن نوزدهم تفکر جدایی از دین و طرد دین از صحنه‌ی زندگی در کشور ما هم اثر گذاشت و پایه‌ی اصلی دانشگاه ما بر مبنای غیردینی گذاشته شد. علما از دانشگاه روگردان شدند و دانشگاه هم از علما و حوزه‌های علمیه روگردانیدند. علما صرفاً به مسائل ذهنی دین محدود و محصور شدند و از تحولات دنیای خارج بی‌خبر ماندند. و روح تحول‌گرایی و ضرورت تحول در فقه اسلام در حوزه‌ها از بین رفت.در نتیجه حوزه‌ها از واقعیت زندگی و حوادث دنیای خارج و تحولات عظیمی که به وقوع می‌پیوست، بی‌خبر ماندند و به یک سلسله مسائل فقهی و غالباً فرعی محدود شدند.

وضعیت و دستاورد وحدت حوزه و دانشگاه را در این 40 سال چگونه ارزیابی می‌کنید؟
گمان می‌کنم این دستاوردها را باید حداقل در دو نهاد دانشگاه، و حوزه علمیه به‌طور مستقل بررسی کرد و گمان می‌کنم بررسی آن‌، وقت مفصلی می‌طلبد ولی به‌عنوان نمونه به یکی دو مورد اشاره می‌کنم.

من از دستاورد وحدت در دانشگاه‌ها خبر زیادی ندارم ولی مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «این‌که مشاهده می‌کنید در دانشگاه ما، نام دین و خدا و معارف اسلامی تدریس می‌شود و رؤسا و اساتید دانشگاه‌ها و وزرای مربوط به علوم عالیه، با دین سروکار دارند، همه‌ی این‌ها آن چیزهایی است که از سال‌ها پیش، دشمنان ما برنامه‌ریزی کرده بودند که این کارها در ایران اتفاق نیفتد؛ ولی به برکت انقلاب و اسلام اتفاق افتاد. این را قدر بدانید و حفظ کنید

تدوین کتب دینی مورد نیاز دانشگاه‌ها اعم از حوزه معارف، تاریخ، اخلاق و یا کتاب‌هایی که دیدگاه‌های دینی را در مورد مباحث گوناگون علوم انسانی بیان می‌کنند می‌تواند خدمت دیگر حوزه‌ها به دانشگاه باشد. از سوی دیگر دانشگاه‌ها نیز می‌توانند با انعکاس به هنگام شبهات کلامی و فلسفی مطرح در دانشگاه‌ها و محیط‌های علمی داخلی و خارجی و نیز تحقیق و پژوهش در جهت شناخت آسیب‌های دینی در سطح جامعه و انعکاس آن به حوزه خدمت کنند.


در حوزه نیز، جریان وحدت حوزه و دانشگاه سبب تحولات عظیمی شده که ازجمله آن‌ها شروع مراحل تولید علوم انسانی اسلامی است.بدیهی است که کار تولید علم فرایندی طولانی و زمان‌بر است؛ در مرحله اول گروهی از اساتید حوزه با علوم انسانی موجود آشنا شدند. حتی برخی از اساتید برای فهم کامل و ریشه‌ای آن به آمریکا و کانادا رفتند و پس از فراگیری علوم انسانی غربی، مدتی به‌عنوان استاد و عضو هیئت‌علمی در دانشگاه‌های مهم و مشهور آمریکا آن را تدریس، تحقیق و بررسی کردند در مرحله بعد همان مطالب اسلامیزه شد. برخی مباحث آن‌که با مبانی اسلامی تعارض داشت حذف و باقی مطالب اصلاح، تکمیل و با متون دینی تائید شد ولی هنوز کار با این متون، بازی در زمینی است که دشمن طراحی کرده است. پایه‌های علوم انسانی موجود بر اساس امانیسم، لیبرالیسم و سکولاریسم بناشده و هیچ نسبتی با نظام توحیدی ندارد. برخلاف آنان‌ که علوم انسانی را خنثی دانسته و گفتند: «پایه‌ها و مبانی علم و دانش؛ اسلامی، مسیحی و یهودی ندارد ...»

رهبر معظم انقلاب معتقدند؛ علوم انسانی فعلی سکولار است و بر اساس مبانی غیر اسلامی بنا شده. بنابراین مرحله بعدی کار، تولید «علوم انسانی اسلامی» بر مبانی اسلامی در حوزه و ارائه آن به دانشگاهیان برای نقد و بررسی است.

به عنوان آخرین سؤال، برای هرچه بهتر شدن ارتباط بین دو مرکز بزرگ علمی و فکری یعین حوزه و دانشگاه، چه پیشنهاداتی دارید؟
من فکر می‌کنم در راستای وحدت (رسیدن به هدف واحد) حداقل در سه جهت می‌توانیم با یکدیگر تعامل داشته باشیم؛
الف) همکاری هر دو نهاد حوزه و دانشگاه در تولید و ارائه علوم انسانی اسلامی؛ در این رابطه پیشنهاد ما نقد علوم انسانی غربی و ارائه علوم انسانی اسلامی توسط حوزویان و بحث در علوم انسانی اسلامی ارائه شده در حوزه، توسط دانشگاهیان است.

ب) تقسیم‌کار در ارائه خدمات به‌ نظام اسلامی؛ به این معنا که مسئولیت پشتیبانی از نظام و جامعه در مباحث فنی مهندسی و علوم طبیعی به عهده دانشگاه‌ها باشد و البته هرکجا در منابع دینی مطلبی در این رابطه نقل‌شده توسط حوزویان در اختیار دانشگاهیان قرار گیرد و اگر جایی متون و علوم تولیدشده در دانشگاه با احکام و منابع دینی در تعارض بود نقد شود و در مقابل، تولید علوم انسانی اسلامی به عهده حوزه باشد و دانشگاهیان با نقد سازنده در کرسی‌های آزاداندیشی به رشد، بالندگی و کاربردی شدن آن کمک کنند

ج) خدمات متقابل حوزه و دانشگاه به یکدیگر؛ در این بخش حوزه‌های علمیه می‌توانند با تأمین و تربیت مبلغین و اساتید مجرب و توانمند و آشنا با فرهنگ دانشگاهی جهت تبلیغ، پاسخ‌گویی به سؤالات و شبهات و نیز تدریس معارف و دروس دانشگاهی که به‌گونه‌ای با تخصص‌های حوزوی ارتباط دارند؛ به تقویت ایمان و اخلاق در دانشگاه کمک کنند. علاوه بر آن تدوین کتب دینی مورد نیاز دانشگاه‌ها اعم از حوزه معارف، تاریخ، اخلاق و یا کتاب‌هایی که دیدگاه‌های دینی را در مورد مباحث گوناگون علوم انسانی بیان می‌کنند می‌تواند خدمت دیگر حوزه‌ها به دانشگاه باشد. از سوی دیگر دانشگاه‌ها نیز می‌توانند با انعکاس به هنگام شبهات کلامی و فلسفی مطرح در دانشگاه‌ها و محیط‌های علمی داخلی و خارجی و نیز تحقیق و پژوهش در جهت شناخت آسیب‌های دینی در سطح جامعه و انعکاس آن به حوزه خدمت کنند.

مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «وحدت حوزه و دانشگاه، یعنی هر دو، کار خودشان را بکنند؛ اما برای یک هدف و آن هدف، ساختن و کامل کردن ملت و کشور ایران است، وحدت حوزه و دانشگاه یعنی حرکت پابه‌پای علم و دین ...»


در پایان فراموش نکنیم به فرمایش مقام معظم رهبری حوزه و دانشگاه باید باهم مرتبط و خوش‌بین باشند، باهم کار کنند، از هم جدا نشوند و از یکدیگر استفاده کنند. علومی را که امروز حوزه‌های علمیه می‌خواهند فرابگیرند، دانشگاهی‌ها به آن‌ها تعلیم بدهند. دین و معرفت دینی را هم که دانشگاهی‌ها احتیاج دارند، علمای حوزه به آن‌ها تعلیم بدهند.سرّ حضور نمایندگان روحانی در دانشگاه‌ها، همین است. چه قدر خوب است که این ارتباط‌ها، برنامه‌ریزی و سازمان‌دهی بشود. این، یکی از بهترین و طبیعی‌ترین وحدت‌هاست.

منبع:تبیان

انتهای پیام/

بازگشت به صفحه رسانه‌ها

نظر شما