مدیر مسیریاب «نشان» در گفت وگو با «فرهیختگان»
هیچ اطلاعاتی از کاربران پیش ما نمیماند
صاحبخبر - اصلا شبیه بقیه مدیران نبود، نه اهل گفتن جمله «لطفا با روابطعمومی هماهنگ کنید» بود و نه اهل اینکه «لطفا برای حضورم در روزنامه پارکینگ رزرو کنید» یا اینکه «ماشین برایم ارسال کنید». خیلی وقت بود میخواستم با یکی از اعضای اپلیکیشن «مسیریابنشان» گفتوگو کنم ولی موفق به ارتباطگرفتن با آنها نمیشدم تا اینکه در توئیتری کاملا اتفاقی، اکانت مدیر این مجموعه را پیدا کردم. به او پیام دادم و خودم را معرفی کردم و از او خواستم راه ارتباطی را برای مصاحبه اعلام کند، او هم بیدرنگ شماره موبایل خودش را ارسال و بسیار هم استقبال کرد. با اینکه در تهران نبود ولی از موقعیتی که برای حضورش در تهران فراهم شده بود، استفاده کرد و به تحریریه ما آمد تا بتوانیم درمورد اینکه چه چیز باعث شد آنها به سمت برنامهنویسی یک مسیریاب که نمونه خارجی آن (ویز) هم بود، بروند و آیا اینکه موفق هستند یا خیر، صحبت کنیم. جواد عامل، مدیر موسسه راژمان است که مسیریابنشان محصولی از این موسسه است. او دانشجوی دانشگاه آزاد اسلامی بوده و به گفته خودش همهچیزش (منظور موفقیت در کار) را از دانشگاه آزاد اسلامی دارد. در ادامه میتوانید گفتوگوی او را بخوانید. ابتدا معرفی کاملی از خودتان داشته باشید. راژمان ۸۴ تاسیس شد. تا سال ۹۰ در حوزه سامانههای دولت الکترونیک و پورتال سازمانی با دستگاههای دولتی استان خراسان کار میکردیم و با بیشتر دستگاههای دولتی استان همکاری داشتیم. راژمان از ابتدا بهعنوان شرکت فناور در سری دوم جذب پارک فناوری استان خراسان در اسفند ۸۳ وارد پارک و آبان ۹۴ بهصورت رسمی ثبت شد. سال ۸۹ برای معرفی سیستم به مدیران فناوری اطلاعات مخابرات کشور، سفری به بوشهر داشتم تا در نشست سهروزهشان شرکت کنم. آن پرواز، مستقیم نبود و باید از طریق تهران به بوشهر میرسیدم. یادم میآید آن روزها سفری با چهار پرواز با نرخ مصوب برایمان خیلی گران بود. دو ماه بعد از این نشست، اولین مناقصه از مخابرات کرمانشاه برایمان ارسال شد. همان روزها بود که فکر میکردم آیا واقعا قصد داریم همچنان با بخش دولتی و توسعه پروژههای سفارش مشتری ادامه بدهیم یا نه؟ چند سال بود در این حوزه کار میکردیم و شناخت خوبی داشتیم اما حس میکردم چندانکه باید بازاریبازی بلد نبودیم و همین باعث میشد پیشرفتی که میخواستیم حاصل نشود. تا آن روز هیچ مشتری ناراضیای نداشتیم اما رشدمان هم دلخواه نبود و از محصول و بازار لذت نمیبردیم. یک روز ظهر اسناد مناقصه کرمانشاه را گذاشتم در کشوی میز و گفتم دیگر پروژه جدید در این حوزه انجام نمیدهیم. تا آن روز این مهمترین تصمیمی بود که گرفته بودم. مجموعه فعالیتهای مجموعه راژمان چه مواردی بود؟ خدمات دولت الکترونیک، پورتالهای سازمانی، فرمساز، گزارشساز و اتوماسیون اداری برای دولت انجام میدادیم. قبل از تاسیس شرکت در سال ۸۴ تکفا در اوج بود و شرکتهای پیمانکار بخش دولتی درآمد خوبی داشتند. شرکت ما ۸۴ عملا وارد بازار شد؛ اما ما به پیکره نیمهجان تکفا رسیدیم. چون دولت قبل، عملا سر تکفا را برید و کنار انداخت و از تکفا ۲ هم بیشتر از نامی باقی نماند. با مشاهده این شرایط تصمیم گرفتیم در حوزههایی کار کنیم که تمایز محسوسی داشته باشیم، چون در این صورت تقلید از فعالیتهای ما زمانبر و هزینهزا میشد و میتوانستیم پیشتاز بازاری باشیم که در آن فعال شدیم. سال ۸۹ روی دو حوزه مختلف سرمایهگذاری کردیم. یکیشان سیستم هوشمند برنامهریزی آموزشی «سهبا» بود که امروز آن را بیشتر با نام سامانه دانشگاه پیام نور کشور میشناسند. ابزاری هوشمند که برنامه ارائه درسها را به کمک الگوریتم ژنتیک میچید. حوزه دوم اما تمرکز بر توسعه برنامهنویسی مبتنیبر داده جغرافیایی و فضایی بود. در آن زمان فعالان در دو سر بازار متمرکز بودند؛ یک سر طیف شرکتهای جیآیاسکار و متخصص نقشه بودند که توان نرمافزاری نداشتند و طرف دیگر شرکتهای نرمافزاری بودند که دانش و اشرافی به حوزه اطلاعات جغرافیایی نداشتند. به زبان ساده برنامهنویسی حرفهای حوزه GIS را مدنظر قرار دادیم. روی این حوزه تمرکز کردیم و با این ادعا که ما برنامهنویسان داده مکانی هستیم، خودمان را در بازار جا انداختیم. چه شد به صنعت مسیریابی وارد شدید؟ نقشه ترافیک مشهد موردتوجه و استقبال گستردهای قرار گرفت. سال ۹۱ تنها اپلیکیشنی بود که روی نقشهای شبیه به نقشههای امروزی داده ترافیکی را ارائه میداد. شهرداریهای قزوین، اصفهان و اهواز نسخهای از این پروژه را سفارش دادند. یادم میآید آن روزها فقط ۱۰ اپلیکیشن نقشه در کافهبازار بود که ۹ مورد آنها مبتنیبر گوگلمپ تولید شده بود و یک نقشه ترافیک مشهد بود که مستقل کار میکرد. آن روزها سرویسهای مبتنیبر نقشه فراگیر نبود و افراد زیادی یادشان نمیآید؛ اما سرویسهای نقشه گوگل طی سال ۹۱ حدود یکسالی در کشور ما دچار محدودیت بود. هیچوقت هم البته متوجه نشدیم این محدودیت داخلی بود یا از سمت گوگل اعمال شد. البته گوگلمپ خیلی سریع برگشت. موج اول رشد ما طی سالهای ۹۲ تا ۹۵ زمانی بود که سرویسهای گوگل در کشور در دسترس بود. در تمام این مسیر سعی کردیم مزیتهای بومی مبتنیبر فناوری را ایجاد کنیم. نقشههای ترافیک بهتدریج به نقشه همراه تغییرنام دادند. نقشه همراه مشهد و تهران نصبشدهترین اپهای این خانواده همین امروز بیش از 500هزار نصب فعال دارند. ما فعالیت در حوزه نقشه را آگاهانه انتخاب کرده بودیم ولی در مسیر رشد اتفاقات و شانس به مسیرمان جهت داد. درابتدا قصد داشتیم به سمت تولید سامانههای شهرسازی برویم؛ اما فراگیرشدن تلفنهای هوشمند فرصتهای جدیدی را پیشرویمان قرار میداد. همیشه یکی از دغدغههایمان داده ترافیک بود. چند سالی دنبالش بودیم که از حسگرهای شهرداریها استفاده کنیم. از قدیم با SCATS کار کرده بودیم و در بازهای در یکی شهرها با سایر حسگرهای شهری هم کار کردیم. ولی با پیادهسازی چندین الگوریتم دیدیم که در عمل این داده ما را به کیفیت مطلوب نمیرساند. این بود که به فکر استفاده از داده سرعت در مسیریابها برای ترافیک افتادیم و پیشنهادش را به شهرداری یکی از کلانشهرها دادیم. به خاطر دارم در جلسهای با یکی از شرکتهای کنترل ترافیک کشور پروپوزال فنی این کار را ارائه دادیم. یکی از دوستان این پیشنهاد را غیرممکن و فضایی میدانست. دو سال بعد که گوگلمپ سرویس ترافیکش را برای ایران فعال کرد، همین فرد در یکی از گروههای تخصصی مهندسی ترافیک نوشت که گوگل با پردازش تصاویر ماهوارهها، ترافیک را از بالا رصد و پردازش میکند! دوست دیگری مستنداتی از روش گوگل فرستاد و به ایشان یادآوری کرد که دو سال پیش پروپوزال این کار روی میزشان بود و آن را ناممکن دانستند. بگذریم؛ درنهایت ما توانستیم به این فناوری برسیم که داده ترافیکی را تولید کنیم. اولین خروجی این کار را شهریور ۹۶ به شهرداری تهران ارائه کردیم. نشان چطور تولید شد؟ آذرماه گذشته برای جلسهای با شهرداری شاهرود سفری کوتاه داشتم و از شاهرود با قطار برگشتم مشهد. از ایستگاه راهآهن، یک تاکسی اینترنتی گرفتم که به خانه برگردم. آن ایام ویز فیلتر شده بود و راننده برای مسیریابی «دال» را باز کرد. تعجب کردم که چرا از نقشه همراه مشهد استفاده نمیکند. از راننده پرسیدم این اپ را از کجا نصب کردی؟ گفت خود شرکت توصیه کرده از این استفاده کنیم. دیدم اتفاقی طبیعی است؛ اپهای شهرداریها هرکدام مخصوص یک شهر بودند و برای شرکتهای تاکسی اینترنتی پیچیده بود که در هر شهر یک اپ متفاوت را معرفی کنند و طبیعی بود اپی با پوشش ملی را توصیه کنند. چه کار میتوانستیم بکنیم؟ مالکیت اپهای نقشه همراه متعلق به شهرداریها و البته دادههایشان گسسته (هر شهر جدا) و در برخی موارد قدیمی بود. ناگهان یک الگو در ذهنم شکل گرفت و دیدم ما همه اجزای این کار را داریم. داده نقشه کل ایران را میشد از اوپناستریتمپ گرفت. اوپناستریتمپ مثل ویکیپدیا توسط کاربران داوطلب و مشتاق به رایگانی و آزادی بهروز میشود و در اختیار همه هست. فناوری رهیابی (Navigation) سخنگو را قبلا برای چند شهر نوشته بودیم. سیستم تخمین ترافیک را هم چند ماه قبلتر برای شهرداری تهران انجام داده بودیم. درواقع چند ماه جلوتر هم میشد این کار را انجام داد. همان شب با دو تا از همکاران تلفنی صحبت کردم. صبح فردا با چند نفر دیگر از بچهها دو، سه ساعتی جلسه داشتیم و پشت و روی یک وایتبرد معماری فنی و چالشهایش را کشیدیم. شش هفته بعد نشان با داده اوپناستریتمپ برای کل ایران منتشر شد. هزینههایتان از کجا تامین شد؟ آیا نشان سرمایهگذار داشت؟ راژمان از ابتدا با سرمایه شخصی تاسیس شد. سال ۸۴ پنج نفر بودیم. آورده من یکمیلیون و 500هزار تومان بود و چهار نفر دیگر هرکدام نفری ۷۵۰هزار تومان گذاشتند. سال ۸۴ مبلغ خوبی بود، البته که چشمگیر نبود. با 5/4 میلیون تومان سرمایه شرکت را ثبت کردیم. تا پیش از ثبت شرکت بهصورت فریلنسری کار میکردم و البته چند جا تدریس PHP و Java داشتم. سهم من در شرکت هم از همین طریق تامین شد. با حضور در پارک علم و فناوری خراسان در دو نوبت درمجموع ۳۰میلیون تومان وام گرفتیم که تمامش هزینه تجربه کردن شد. بعد از محل پیمانکاری رشد کردیم. سال ۹۰ تا مرز تعطیلی شرکت رفتیم. به خاطر دارم که فروردین۹۱، 6 ماه حقوق معوق داشتیم. همین باعث شد چند نفر از گروهمان جدا شوند؛ قابل پیشبینی و طبیعی بود. افراد مسائل شخصی خودشان را داشتند؛ یکی میخواست ازدواج کند، دیگری فشار خانواده داشت. شرکت هم توان پشتیبانیاش را از دست داده بود. البته خوشحالم که بگویم امروز بیشتر آن همکاران دوباره کنارمان هستند؛ جزئی از ستونهایی که نشان را نگه داشتند و بالا میبرند. پس راژمان تا مرز ازهمپاشیدگی هم رفت؟ بله؛ با پیگیری زیاد از صندوق پژوهش و فناوری خراسان ۴۰میلیون تومان وام گرفتیم. در آن شرایط گرفتن وام هم دشوارتر از همیشه است. به ایشان گفتیم میخواهیم اپلیکیشن نقشه بنویسیم و ۱۰۰میلیون نیاز داریم. دوستان اما درنهایت با ۴۰تومان موافقت کردند. ما هم البته چیزی را که گفته بودیم، تولید کردیم. این برایمان تا امروز یک اصل بوده که وام را در همان زمینه که قرار بوده صرف کنیم. بعد از گرفتن وام با همکاران جلسهای گذاشتم. گفتم از امروز حقوقهای جاری بهروز خواهد بود. حقوقهای عقبافتاده هم بهتدریج طی ۱۲ ماه پرداخت میشود. خدا را شکر از آن روز دیگر پرداختهای شرکت عقب نیفتاد. درواقع به خطقرمزمان تبدیل شد. تجربه سال ۹۰ تجربه سخت اما مفیدی بود. وام دریافتی را خرج توسعه اپ نقشه ترافیک کردیم. خوبی این پروژه این بود که فناوری یکبار تولید و در پروژههای بعدی درآمدزا میشد. از این طریق میتوانستیم خیلی سریع سودده بشویم؛ اما در تمام این سالها هرآنچه درآمد کسب کردیم را برای توسعه فناوری هزینه کردیم. بالاخره سرمایه نشان از کجا تامین شد؟ درآمدمان از ارائه سرویسهای نقشه به شهرداریها را در حوزه توسعه فناوریهای مختلف نقشه سرمایهگذاری کردیم. یکزمان مشخص ناگهان دیدیم که میتوانیم محصول اختصاصی خودمان را داشته باشیم. نشان حاصل سرمایهگذاری درآمدهایمان برای تولید فناوری است. الان استفاده از نشان رایگان است، هم دانلودش رایگان است و هم همه امکاناتش، چطور میخواهید به درآمدزایی برسید؟ مدلهای کسبوکار نقشه در همهجا تقریبا یکسان است. نگاهی به مدل درآمدی گوگلمپ و ویز و هیر میتواند موردتوجه باشد. رکن اول خود اپلیکیشن است که بهرایگان در اختیار مردم قرار گرفته است. کاربرها اما پیوسته داده اپ را اصلاح میکنند؛ یعنی اشکالات نقشه را گوشزد میکنند، اطلاعات نقشه مثل جای دوربین و پلیس را کامل و به جمعآوری دادههای ترافیکی کمک میکنند. در عمل در «نشان» ما فقط بستر نقشه و مسیریابی را ارائه میدهیم و کاربرها داده را تکمیل و سرویس را اصلاح میکنند. رکن دوم، «پلتفرم نقشه» است؛ امکانی که در اختیار برنامهنویسان و توسعهدهندگان قرارگرفته تا بتوانند از سرویس نمایش نقشه، مسیریابی و دیگر APIهای نشان در محصولات خودشان استفاده کنند. در این حوزه درآمدمان براساس تعداد درخواست است. 50هزار درخواست ماهانه رایگان حساب میکنیم و برای سرویس مازاد هم متناسب با مصرف هزینه دریافت میشود. جزئیات هزینه در سایت paltform. neshan.org درج شده است. رکن سوم، تبلیغات روی نقشه و در زمان مسیریابی است که البته هنوز روی «نشان» وجود ندارد و برنامهای هم برای اجرای آن نداریم. رکن چهارم هم حوزه داده (دیتا) است. دادههای مختلف در شبکه جمعآوری میشود، از خود نقشه که درحال تکمیل است تا دادههای ترافیکی که برای مدیریت ترافیک و برنامهریزی حملونقل در شهرداریها به کار میرود. دراین حوزه چند پروژه کوچک ازجمله مطالعات تاثیرات ترافیکی طرح ترافیک جدید را انجام دادیم. آیا مسیرهایی که از نشان استفاده میکنم در حافظه مسیریاب میماند؟ چه تضمینی هست که مسیرهای منِ نوعی که نزد شماست، حفظ شود و به فروش نرسد؟ اولا که برای استفاده از اپلیکیشن نشان نیازی به تایید هویت یا الزام به ارائه شماره تلفن نیست. فقط نصب میکنید و مسیر میگیرید. به همین دلیل اصلا اپلیکیشن نمیداند شما چه کسی هستید. ضمن اینکه ما مسیرها را ذخیره نمیکنیم؛ بلکه تنها با دریافت سرعت حرکت افراد در معابر و هماهنگی دادهها ترافیک معابر را تخمین میزنیم. درواقع ما تنها از گوشی کاربرها هنگامیکه درحال مسیریابی هستند برای تخمین ترافیکی بهره میگیریم تا بهمنظور مسیریابی بهتر برای خودشان استفاده کنیم. ما هیچ اطلاعات جمعیتشناختی از کاربرهایمان نمیگیریم. البته کاربرهایی که برای تکمیل داده مشارکت میکنند، برای اینکه نامشان در بردهای امتیازی قرار بگیرد میتوانند برای خودشان یک نام مستعار یا بهاصطلاح Nikname تعیین کنند. اگر این کار را نکنند یک عدد تصادفی بهجای نام مستعارشان قرار میگیرد. فقط اگر کاربری بخواهد سوابقش را حفظ کند تا روی دستگاه دیگری با همین شناسه کار کند، میتواند در سامانه عضو شود که برای این کار هم یک ایمیل کفایت میکند. جمعبندی اینکه برای استفاده از اپنشان و مسیریابی و همچنین کمک به تکمیل داده پلیس و دوربین هیچ نیازی به تکمیل اطلاعات نیست. یعنی شما اگر بخواهید هم نمیتوانید افراد را شناسایی کنید، مگر اینکه خودشان اسم واقعی داشته باشند. بله دقیقا، مثلا در اپ نقشه همراه مشهد، شخصی هست که تا بهحال ۲۰۹۱ مکان درست ثبت کرده. همینجا از ایشان میخواهم اگر مانعی نیست، با ما تماس بگیرند. واقعا دیدنشان و گفتوگو با ایشان برایمان مفید خواهد بود. یک تشکر هم از ایشان میکنیم. این آقا در برد امتیازی نقشه همراه مشهد نفر اول است؛ ما خودمان که این سیستم مشارکتی را تولید کردیم، از حجم فعالیت و دلسوزی این کاربرها شگفتزده شدیم؛ اما جدای از این موضوع نکته مهم در پاسخ شما این است که ما حتی این آقایی که اسمی هم از خودش ثبت کرده را نمیتوانیم بفهمیم واقعا کیست؛ شاید اصلا نامش مستعار باشد. یک مسیریاب، میتواند کار جاسوسی انجام دهد؟ حالا نشان یا ویز. یک اپلیکیشن مسیریاب علیالقاعده دسترسی فراتر از موقعیت مکانی (GPS) را از کاربر طلب نمیکند و برای همین منطقا به اطلاعات شخصی دیگر کاربر دسترسی ندارند، پس امکان جاسوسی محتوایی شخصی از افراد منتفی است؛ اما یک شبکه مسیریاب با کلاندادههای مکانی، اطلاعات کلی متنوعی درباره شهر در اختیار دارد؛ با دادههای ترافیکی میتوان چگونگی عملکرد ترافیکی یک شهر، محلهای قفلشدن ترافیک و ساعتهای اوج سفر را تحلیل کرد؛ ضمن اینکه با مشارکت خود کاربران میتوان بهروزترین نقشهها را از شهرها در اختیار داشت. این اطلاعات چون کلاندادههای شهر هستند، بالقوه اطلاعات ارزشمندی هستند. من فکر میکنم حساسیتی که درباره ویز و دسترسیاش به این کلاندادهها وجود دارد، بیشتر به این دلیل است که شرکت تولیدکننده این اپلیکیشن صهیونیستی است. برخی افراد میگویند نشان از روی ویز ساختهشده، این صحبت درست است؟ بههرحال هردوی این محصولات مسیریاب هستند؛ اگر منظور کپیشدن ایده این محصول است، این ایده تازه و منحصر به ویز نیست؛ قبل از ویز هم سایجیک، تامتام و نویگیتور دیگری بودند. در همهشان مسیر بر مبنای ترافیک محاسبه میشد. نقشه بهصورت خوابیده در جهت مسیر حرکت میکرد. تخمینی از زمان رسیدن به کاربر ارائه میشد و دستورات صوتی کاربر را طی مسیر هدایت میکردند. خلاقیت ویز این بود که به مسیریابی وجه مشارکتی و اجتماعی داد و به کاربران این امکان را داد تا پلیس و دوربین را هم ثبت کنند. قطعا ما قبل از توسعه محصول نمونههای دیگری ازجمله ویز را بررسی کردیم؛ به ایدههای آنها ایدههای خودمان و خصوصا نیازهای بومی مثل کنترل ورود به طرحهای ترافیکی و مسیر سرراست را اضافه کردیم. چرا نسخه IOS ندارید؟ اگر طبق برنامه پیش برویم، نسخه آیاواس حداکثر تا چهارماه دیگر باید در دسترس کاربران قرار بگیرد. از دیدگاه خودتان، چرا یک کاربر باید نشان را نسبت به ویز یا دال ترجیح بدهد؟ چون ما تجربه کاربری بهتری برای کاربران ارائه میدهیم؛ هم مسیریابی خوب و دقیقی داریم، هم ویژگیهای بومی در مسیریابی مثل فهم درست و دقیق طرحهای ترافیک را داریم؛ هم سخنگویمان کلمات فارسی و اسامی معابر را درستتر ارائه میدهد و هم امکان مشارکت جمعی خود کاربرها را در اعلام تصادف، دوربین و پلیس داریم. درواقع ما مجموع امکاناتی که از یک محصول باکیفیت در سطح بینالمللی انتظار میرود و امکانات خاص موردنیاز کاربران بومی را با هم ارائه کردهایم. الان چند کاربر نشان را نصب کردهاند یا به چند کاربر سرویس میدهید؟ الان نصب نشان براساس آمار کافهبازار بیش از یکمیلیون نصب است. آمار منابع دیگر هم تا یکمیلیون و 700 هزار را گزارش میدهد. برآورد خودمان این است که در حدود یکمیلیون و 400 هزار نصب فعال داریم. آیا نشان پشتیبانی و ارتباط با کاربران دارد؟ بله، ما با کاربران تماس میگیریم و برخوردشان جالب است؛ یعنی روی اعتراض برخی کاربرها همکار ما زنگ میزند و میگوید سلام، از مسیریاب نشان زنگ میزنم. در اغلب موارد کاربر باورش نمیشود و فکر میکند تماس شوخی است. یک مورد تماس داشتیم که کاربر یک دقیقه پای گوشی میخندید و باورش نمیشد که مثلا در پاسخ به فلان شوخی یا فحشی که به نشان داده است، همکار فنی نشان برای اینکه بفهمد مشکل دقیقا چه بوده، تماس گرفته است. شمارهاش را از کجا پیدا میکنید؟ در بخش اعلام نظرات، کاربر اگر دلش بخواهد، شماره یا ایمیل خود را وارد میکند. البته میتواند فقط نظرش را بنویسد و بدون اطلاعات تماس ارسال کند. به میل خود کاربر است که امکان پیگیری برایمان فراهم باشد یا نهفقط به متن پیامش بسنده کنیم. آن کاربری که یک دقیقه فقط میخندید، گفته بود فکر نمیکرد ما پیامها را بخوانیم، چه برسد به اینکه زنگ بزنیم و پیگیری کنیم. یکی از مشکلاتی که مردم بارها درباره آن اعتراض داشتند، این است که میگویند صدای منیژه (سخنگوی این اپلیکیشن) خیلی روی مخ است! بله؛ حتی یک نفر توئیت کرده که من الان از منیژه مسیریاب نشان عصبانیترم. حتی این را دیدهایم که کاربر به منیژه میگوید «چشم»! یعنی منیژه میگوید «به چپ بپیچید» و راننده میگوید چشم. این را خودم چندبار وقتی با تاکسی میرفتم، دیده بودم. از شوخی که بگذریم، باید توضیح دهم سه شرکت در زمینه تبدیل متن به گفتار فعالیت دارند؛ ما هر سه گزینه را آزمایش کردیم و درنهایت یکی را انتخاب کردیم. اوایل اسم سخنگو نسترن و فرهاد بود که نام دو کوچه دو طرف دفتر قبلی ما بود. بعدها تصمیم گرفتیم از فناوری یک شرکت دیگر استفاده کنیم و خب با تغییر فناوری اسم گویندهها هم به بیژن و منیژه تغییر کرد. خودتان چقدر از اپلیکیشنهای ایرانی استفاده میکنید؟ علاوهبر اپلیکیشنهای نقشه شهرها که خودمان تولید کردهایم، اپ دیجیکالا را هم دارم، تاچسی برای مشهد و اسنپ و تپسی را برای تهران استفاده میکنم. چند گروه تخصصی فناوری اطلاعات را هم در پیامرسان گپ دارم؛ ازجمله گروه استارتاپهای مشهد. اهل بازی نیستم و بالطبع اپ بازی ندارم. نرمافزار موردعلاقهام اسنپسید (SNAPSEED) است که با آن عکس ویرایش میکنم. در زمان فیلتر ویز تعداد دانلودهای نشان، بالاتر از قبل رفت؟ ما نشان را برای کل ایران با فاصلهای دوماهه بعد از فیلترینگ مقطعی ویز عرضه کردیم و اکنون مدتهاست ویز فیلتر نیست. شب عید پارسال ۲۰۰هزار نصب داشتیم و خردادماه همان سال بیش از ۵۰۰هزار شدیم. بیشترین شتاب رشد را در ایام نوروز داشتیم و پس از آن هم بهصورت مداوم درحال رشد هستیم؛ فکر میکنیم توانستهایم تجربه کاربری خوبی برای کاربران بسازیم تا خودشان ما را به یکدیگر توصیه کنند. به خارج از کشور هم فکر میکنید؟ باورم این است که در فضای کسبوکار امروز هرکس به خارج از کشور فکر نکند، مسیر اشتباهی میرود. به فراتر رفتن از مرز ایران فکر میکنیم، هرچند هنوز اقدامات اجراییمان برای آن شروع نشده است. این نشان دادن پلیس، راه دررویی برای خلافکارانی که از دست پلیس فراری هستند، نمیشود؟ ما فقط پلیس راهنمایی و رانندگی را نشان میدهیم، نه پلیس انتظامی و امنیتی. دوم اینکه، نیروهای انتظامی اصولا کار خودشان را بلدند؛ همین نشان دادن پلیسها در جایجای مسیر، رفتار کاربر را ناخودآگاه کنترل میکند و بیشتر متوجه این میشود که پلیس بر معابر تسلط دارد و باید مراقب رانندگیاش باشد.∎
نظر شما