شناسهٔ خبر: 30017112 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه خراسان | لینک خبر

شرحی درباره یکی از مهم ترین رویدادهای تاریخی ابتدای قرن بیستم

ایرلندی ها چگونه به 700 سال اشغالگری انگلیس پایان دادند؟

صاحب‌خبر - جواد نوائیان رودسری info@khorasannews.com وقتی از استعمار انگلیس سخن می‌گوییم، ذهن بسیاری از مخاطبان به سمت کشورهای آسیایی و آفریقایی جلب می‌شود؛ ممالکی که قرن‌ها تحت سیطره استعمار اختاپوسی بریتانیا قرار داشت و بسیاری از منابع مادی و معنوی آن ها به یغما رفت؛ غافل از این‌که استعمارگران برای فعالیت‌های خود، حد و مرزی قائل نیستند؛ برای آن ها تفاوت نمی‌کند که استیلای خود را بر بخشی از آسیا بگسترانند یا بخشی از اروپا. در قاره سبز نیز، سرزمین‌هایی وجود دارند که از ترکش مطامع استعماری انگلیس، آسوده نبوده و نیستند. انگلیسی ها که با هدف کامل کردن سیطره خود بر جزیره بریتانیا، قرن‌ها قبل، اسکاتلند و ولز را اشغال کرده بودند، توانستند سلطه خود را بر جزیره ایرلند نیز، تثبیت کنند؛ سلطه‌ای که تا سال 1922 دوام آورد. ریشه‌های یک نفرت مخالفت ایرلندی‌ها با سلطه انگلیس، صرف نظر از حس وطن دوستی و نفرت از اشغال وطن به دست بیگانگان، در اختلافات عمیق مذهبی هم ریشه داشت. از زمان تشکیل کلیسای «انگلیکان» و استقلال آن از واتیکان، مذهب پروتستان در انگلیس رسمیت یافت و به تدریج اکثر مردم این کشور، به پیروی از کلیسای ملی که اسقف اعظم آن در «کانتربری»، توسط شاه تعیین می‌شد، روی آوردند. این اقدام، آغاز گسست مذهبی و اعتقادی میان انگلیسی‌ها و اقوامی بود که در جزایر بریتانیا و ایرلند، تحت سلطه آن ها قرار داشتند. در این بین، ایرلندی‌ها که اکثرشان همچنان به مذهب کاتولیک و واتیکان وفادار مانده بودند، به مبارزاتشان علیه سلطه انگلیسی‌ها، رنگ مذهبی زدند و تقابل میان ایرلندی‌های کاتولیک و انگلیسی‌های پروتستان، صفحات خون رنگی را در تاریخ این دو کشور رقم زد. سرآغاز اشغال اشغال ایرلند توسط انگلیسی‌ها، از حدود سال 1169 میلادی آغاز شد. آن ها پس از تصرف این جزیره، ایرلندی‌ها را از تمام حقوق شهروندی رایج محروم کردند. واکنش آن ها به این اقدامات انگلیسی‌ها، سازمان دهی قیام‌های آزادی بخش بود که از حدود 700 سال پیش، سازمان دهی شد، اما به دلایل مختلف، تا قرن بیستم به ثمر نرسید. از قرن 16 به بعد، چند شورش بزرگ در ایرلند شکل گرفت که باعث شد انگلیسی‌ها درباره اعطای برخی امتیازات به ایرلندی‌ها، تجدید نظر کنند. نخستین شورش در زمان سلطنت الیزابت اول، اواخر قرن 16، به وقوع پیوست. این شورش با شدت هرچه تمام‌تر سرکوب شد. دومین شورش، در زمان حکومت «الیور کرامول» و دوره جمهوری موقت اتفاق افتاد؛ شورشی که 10 سال طول کشید و نزدیک بود با استفاده از اوضاع آشفته داخل انگلیس، ایرلند را از قید استعمارزدگی نجات دهد؛ اما کرامول، با قساوتی کم‌سابقه، شورشیان ایرلندی را تار و مار کرد و به قیام، خاتمه داد. سال 1829، سالی مهم در تاریخ ایرلند محسوب می‌شود؛ ایرلندی‌ها توانستند امتیاز آزادی مذهب کاتولیک را از اشغالگران انگلیسی بگیرند. اما این امتیاز ویژه که به تحقیر چند قرنه کاتولیک‌ها خاتمه می‌داد، باعث پایان یافتن اعتراضات نشد. در دهه 1840 میلادی، آفت به مزارع سیب‌زمینی، تنها محصولی که در آب و هوای ایرلند می‌شد به عنوان غذا روی آن حساب کرد، هجوم آورد؛ فقر و قحطی سراسر جزیره را فرا گرفت. یک میلیون و 600 هزار ایرلندی به آمریکا مهاجرت کردند و بسیاری از آن ها در جنگ‌های انفصال، بین شمالی‌ها و جنوبی‌ها، جان باختند؛ اما تلفات ایرلندی‌ها در آمریکا به مراتب کمتر یک میلیون نفری بود که بر اثر گرسنگی، در سرزمین مادری قربانی شدند. ظهور «شین فِین» مهاجرت به آمریکا، این فرصت را برای تعدادی از ایرلندی‌ها به وجود آورد که پس از کسب جایگاه مالی مناسب، به حمایت از جنبش‌های ضدانگلیسی در کشورشان بپردازند. نهضت «فرمانروایی میهنی» در ایرلند پا گرفت و به تدریج، عرصه را بر انگلیسی‌های تمامیت‌خواه، تنگ کرد. هدف این نهضت، فسخ قانون اتحاد جزیره ایرلند با بریتانیا و تشکیل یک مجلس مستقل ملی بود و این، یعنی استقلال ایرلند. پارلمان بریتانیا از خواسته نهضت «فرمانروایی میهنی» حمایت نکرد. ایرلندی‌ها که دیگر حاضر نبودند وابستگی به انگلیس را تحمل کنند، به پا خاستند. نهضت «شین فِین»(در زبان ایرلندی به معنای ما خودمان) به مبارزه برای آزادی ایرلند ادامه داد. با آغاز جنگ جهانی اول، «شین فین» احساس کرد که می‌تواند به آمال آزادی خواهانه مردم ایرلند جامه عمل بپوشاند؛ نخستین شورش سراسری آن ها، در آوریل سال 1916، به شدت سرکوب شد، اما آتش مبارزه خاموش نشد. هنرمندان پا به عرصه مبارزه گذاشتند؛ جرج برنارد شاو و جیمز جویس، نویسندگان نامدار ایرلندی، با آثارشان غرور ملی هموطنان خود را تقویت کردند. با پایان یافتن جنگ جهانی اول، ایرلندی‌ها شاهد مقصود را در آغوش کشیدند و «دی والرا»، رهبر وقت «شین فین»، پس از مذاکره‌ای جنجالی با «لوید جرج»، نخست‌وزیر انگلیس، استقلال ایرلند را در سال 1922 اعلام کرد؛ اما این پایان ماجرا نبود. سایه وحشت بر سر جزیره انگلیسی‌ها شایع کردند که اکثریت کاتولیک ایرلند، عرصه را بر اقلیت پروتستان این جزیره تنگ خواهد کرد. وحشت بر سر ایرلندی‌های پروتستان سایه افکند. انگلیس با استفاده از همین موقعیت، اعلام کرد که شش منطقه پروتستان‌‌نشین شمال ایرلند، همچنان جزوی از خاک انگلیس خواهد ماند. در جشن استقلالی که در دوبلین برگزار شد، نخستین جرقه‌های اختلاف زده شد. گروهی از اعضای «شین فین» از آن انشعاب کردند و جناح راست و چپ به وجود آمد؛ جنگ داخلی اجتناب ناپذیر بود! بعد از 15 سال کشمکش، سرانجام قانون اساسی سال 1937، ایرلند را کشوری مستقل با نظام حکومتی جمهوری اعلام کرد. ایرلندی‌ها در جنگ جهانی دوم بی‌طرف ماندند، اما هرگز از زیر بار آرزوی بازگرداندن ایرلند شمالی به سرزمین مادری، شانه خالی نکردند. جمهوری ایرلند در سال 1949 به عضویت سازمان ملل متحد پذیرفته شد. اما ارتش جمهوری‌خواه ایرلند، شاخه نظامی «شین فین»، همچنان بر منضم کردن ایرلند شمالی به سرزمین مادری، اصرار داشت. در داخل این منطقه نیز، درگیری‌های شدید مذهبی در جریان بود. بافت کشاورزی و روستایی ایرلند شمالی، با اعتقادات مذهبی مستحکم، زمینه را برای درگیری‌های لفظی مذهبی فراهم کرد؛ درگیری‌هایی که سرانجام به کشمکش‌های فیزیکی انجامید. در دهه 1960، تنش‌ها به اوج خود رسید. پروتستان‌ها به جان کاتولیک‌ها افتادند. اروپا در قرن بیستم، شاهد منازعات قرون وسطایی بود! انگلیسی‌ها به بهانه حمایت از اقلیت کاتولیک، واحدهای نظامی خود را وارد ایرلند شمالی کردند. ارتش جمهوری‌خواه ایرلند، این دخالت آشکار را برنتابید؛ موج ترور و خشونت علیه انگلیسی‌ها در ایرلند و جزیره بریتانیا آغاز شد. این درگیری‌ها دست کم تا سال 2000 میلادی، ادامه یافت. در سال 1980، تعدادی از اعضای بازداشت شده ارتش جمهوری‌خواه ایرلند، در زندان انگلیسی‌ها دست به اعتصاب غذا زدند؛ مرگ بابی ساندز، جوان 27 ساله ایرلندی، پس از 66 روز اعتصاب غذا، دنیا را شوکه کرد. تلاش‌ها برای انعقاد پیمان صلح آغاز شد؛ پیمانی که در آوریل سال 1998، بین انگلیس و سران «شین فین» امضا شد و به معاهده «جمعه نیک» شهرت یافت. اما این پیمان، با وجود تأثیرگذاری‌اش، بر سیاهه اختلافات مذهبی و سیاسی در ایرلند مُهر پایان نزد. منابع: ایرلند: وحدت یا هماهنگی؟؛ هرمز همایون‌پور؛ مجله آرش؛ شماره 26؛ شهریور 1360 روند صلح در ایرلند؛ زهرا توکلی؛ مجله رویدادها و تحلیل‌ها؛ شماره 105؛ آبان 1375 دورنمای صلح در ایرلند شمالی؛ محمدمهدی شهریاری؛ مجله رویدادها و تحلیل‌ها؛ شماره 210؛ تیر 1386 تئاتر مبارز در ایرلند؛ حسین خلج امیرحسینی؛ مجله هنر؛ شماره 4؛ پاییر 1362

نظر شما