شناسهٔ خبر: 29993935 - سرویس فرهنگی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه فرهیختگان-قدیمی | لینک خبر

جشنواره «سینما حقیقت» و اجرای کدام ایده؟

صاحب‌خبر - چند سالی است که صف‌های شلوغ جشنواره فیلم «سینما حقیقت» و مخاطبانی که هنگام اکران فیلم‌ها روی زمین نشسته یا ایستاده آنها را تماشا می‌کنند، باعث امیدواری خیلی از اهالی سینما می‌شود. جشنواره حقیقت بدون بلیت و کارت عبور، درهایش را به روی تمام علاقه‌مندان باز کرده و همین موضوع است که حتی موقع پخش معمولی‌ترین فیلم‌های آن، در سالن نمایش جای سوزن انداختن نیست. این موضوع جشنواره سینما حقیقت را تبدیل به آوردگاهی برای عرضه محصولات فکری مختلف و تبلیغ آنها کرده؛ چه اینکه هرچه در جشنواره سینما حقیقت نمایش بدهید، حتما دیده خواهد شد. مثلا مستند «رئیس‌کل» که درباره سیاست‌های ارزی مرحوم محسن نوربخش، رئیس‌کل اسبق بانک مرکزی ایران ساخته شده و حاوی مصاحبه‌هایی با چهره‌های مختلف حزب کارگزاران سازندگی و جبهه اصلاحات است که در شرایط عادی به هیچ‌وجه امکان دیده شدن را نداشت و اگر در یکی از کانال‌های تلویزیونی روی آنتن می‌رفت، مخاطبی که حوصله تمجیدهای کلیشه‌ای سیاستمداران از همدیگر را ندارد، بلافاصله کانال را عوض می‌کرد. اما حالا همین فیلم با حضور در جشنواره «سینما حقیقت» توانست توسط تعداد زیادی از مخاطبان دیده شود. چنین خاصیت و ظرفیتی که در جشنواره سینما حقیقت وجود دارد لزوم توجه به این نکته را که چه ایده‌ای قرار است در این فستیوال تبلیغ شود صدچندان خواهد کرد. از طرفی سینمای مستند اساسا تجاری نیست و نمی‌تواند چنین ادعایی داشته باشد؛ البته سینمای تجاری به آن معناست که یک فیلم بتواند هزینه‌های تولیدش را در گیشه برگرداند و به سوددهی هم برسد؛ وگرنه شرکت‌های تجاری مختلفی سفارش تولید مستند می‌دهند که خود آن مستندها هم سودآور نیستند و هزینه‌هایی است که یک شرکت یا موسسه برای تبلیغ خود و محصولاتش می‌کند. به هر حال مستندهایی که توانستند از طریق گیشه، هزینه‌های تولیدشان را به دست بیاورند، در تمام جهان انگشت‌شمار هستند و می‌شود گفت که مستند به‌طور مستقیم مبلغ یک ایده است و جریان‌های سیاسی و فکری گوناگون می‌توانند در این مدیوم به رویارویی با هم بپردازند. چنانکه دیده می‌شود حضور موضوعات سیاسی و تاریخی در سینمای مستند ایران، به‌خصوص در سال‌های اخیر بسیار پررنگ‌تر شده اما اداره جشنواره سینما حقیقت در دوره‌های گوناگون، دراختیار دولت‌های مختلف و به عبارتی جناح‌های سیاسی خاص است که می‌توانند با بهانه‌های گوناگون بر سر راه حضور رقیب در این عرصه مانع‌تراشی کنند. دوازدهمین دوره از جشنواره «سینما حقیقت» هم مشمول همین قاعده بود و حتی شاید از این لحاظ بی‌سابقه‌ترین دوره‌اش را تجربه کرد. یکی از عمده‌ترین انتقادهایی که در این دوره از جشنواره به چنین رفتارهایی وارد شد، عدم راهیابی مستند «شورش علیه سازندگی» به جشنواره سینما حقیقت بود، آن ‌هم در حالی که مستند «رئیس‌کل» توانسته بود در این رویداد حضور داشته باشد. «شورش علیه سازندگی» به اعتراضات مردم ایران در دهه 70 می‌پرداخت که نسبت به سیاست‌های اقتصادی دولت سازندگی واکنش نشان داده بودند و «رئیس‌کل» مدح و منقبت همان سیاستمداران را می‌گفت که نوک پیکان این اعتراضات به حساب می‌آمدند. مصطفی شوقی، کارگردان «شورش علیه سازندگی» بعد از حذف اثرش از این رویداد گفت؛ نمایش فیلم من در کنار «رئیس‌کل» می‌توانست تصویر واقع‌بینانه‌تری از دهه۷۰ به تصویر بکشد و حق با او بود. در گزینش تمام آثار این دوره از جشنواره سینما حقیقت، چه فیلم‌های خارجی و چه ایرانی، به وضوح می‌شود فیلترینگ یک نگاه سیاسی و فکری خاص را مشاهده کرد و آثاری که به گفتمان رقیب تعلق دارند با بهانه‌های مختلف حذف شده‌اند. بخشی از جشنواره که به معرفی پرتره‌هایی از کارگردانان مشهور سینمای جهان می‌پردازد، فیلمسازان مکاتبی مثل نئورئالیسم و به‌طور کل تمام جریان‌های چپ را در نظر نگرفته و به جای آنها افرادی دیگر که البته آنها هم از بزرگان سینما هستند را تبلیغ می‌کند. بخش‌های دیگر این جشنواره که به فرهنگ‌های بومی ایران و منطقه خاورمیانه می‌پردازند، به‌طور مشخص با یک نگاه تکنوکرات، این مناطق را دیده‌اند و حتی در اکثر اوقات کار به تمسخر روستاییان و مناطق محروم می‌کشد. این در حالی است که مستندهای ضدسرمایه‌داری یا آثاری که به زیست‌بوم منطقه خاورمیانه نگاهی همدلانه داشتند، حذف شده‌اند. یکی از جریانات عمده‌ای که در دوازدهمین دوره از جشنواره سینما حقیقت به راه افتاده، پرداختن به موضوع زنان افغانستانی است که به عیان‌ترین شکل ممکن از جریان «صد زن» در شبکه «بی‌بی‌سی فارسی» نشأت گرفته و چنان تصویری از خاورمیانه نشان می‌دهد که در نهایت مردم این منطقه را نمی‌شود سزاوار چیزی بیشتر از بردگی غربی‌ها دانست. در میان موضوعات داخلی هم تا جایی که ممکن بوده مستندهای سیاسی و تاریخی جریان رقیب دولت نیز حذف شده‌اند که نمونه شاخصی از این وضع، غیر از «شورش علیه سازندگی»، مستند «راه طی شده» ساخته علی ملاقلی‌پور است که به ارتباط فکری مهندس بازرگان با سازمان مجاهدین خلق می‌پرداخت. فیلم‌های خارجی این دوره از جشنواره هم در همان راستای سیاست‌های فکری برگزار‌کنندگان این رویداد قرار داشتند. مستند «ملاقات با گورباچف» ساخته ورنر هرتزوگ، فیلمساز شهیر آلمانی، مهم‌ترین اثر خارجی‌زبان در این بخش است. گذشته از اینکه هرتزوگ بر خلاف عرف شرکت در جشنواره‌ها فیلمش را با حک جمله «صرفا جهت پیش‌نمایش» به فستیوال «سینما حقیقت» فرستاد و خودش هم برای حضور بین مخاطبان جشنواره به ایران نیامد، انتخاب این فیلم توسط برگزارکنندگان جشنواره به شکلی واضح و بی‌پرده نشان می‌داد که آنها می‌خواهند از فرصتی به نام جشنواره سینما حقیقت، حداکثر استفاده را برای تبلیغ و ترویج گفتمان‌شان بکنند و در این راه نه‌تنها مثل دولت‌های پیشین، بودجه‌های عمومی را صرف تولید مستندهای همسو یا خریداری شده آنها از خارج خواهند کرد، بلکه اگر دیگران هم اثری را به این رویداد بفرستند که احیانا در ذهن مخاطبان سوالاتی ایجاد کند و پاسخ دادن به این سوالات دشوار باشد، با هزارویک بهانه آن اثر را حذف می‌کنند. به هر حال اگر چه استقبال بی‌نظیر مخاطبان از رویدادی مثل «سینماحقیقت»، باعث دلگرمی سینماگران ایرانی در این بازار کساد اقبال نسبت به هنر فیلمسازی شده است، اما به این هم باید توجه داشت که ادامه روندهای یکجانبه‌گرایانه می‌تواند باعث افول استقبال مخاطبان و سرد شدن تنور جشنواره بشود.

نظر شما