شناسهٔ خبر: 29993524 - سرویس علمی-فناوری
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه ایران | لینک خبر

گزارشی از طرح‌های در حال اجرا در دانشگاه زابل

چطور مقابل خشکسالی مقاومت می‌کنیم

صاحب‌خبر -




مریم طالشی
گزارش‌نویس
اینجا آبادترین جایی است که می‌توانید در کل منطقه سیستان و بلوچستان پیدا کنید؛ سبزترین نقطه. واردش که می‌شوید ناگهان از زمین‌های خشک و بی‌گیاه و نهرهای خالی فاصله می‌گیرید و پا به وادی دیگری می‌گذارید. اینجا دانشگاه زابل است، بخشی از دانشگاه زابل با نام مجتمع تفریحی، تحقیقاتی و آموزشی بقیه‌الله الاعظم (عج) چاه نیمه که نزدیک چاه نیمه‌های زهک واقع شده و تا زابل چیزی کمتر از 30 کیلومتر فاصله دارد، برای همین است که در حال حاضر تنها مرکز تفریحی مردم منطقه به شمار می‌رود چرا که هامون خشک شده و دیگر کرانه‌ای ندارد. حالا دریاچه مصنوعی «هامونک» در مجتمع تفریحی، جایی است که مردم در روزهای تعطیل سراغش می‌روند و به یاد هامون خشکیده آه می‌کشند.
می‌گویند تلاش شده ساخت این دریاچه تداعی‌گر دریاچه هامون و نماد کاملی از آن باشد و به همین خاطر اسمش را هامونک گذاشته‌اند تا یادآور خاطرات زیبای هامون پر آب برای مردم و خصوصاً جوان‌ترها باشد چون ممکن است هرگز آبی در هامون نبینند.
«باید برای مقابله با خشکسالی روی خودمان حساب کنیم.» این را مهندس احمد ابراهیم زاده، کارشناس بخش علوم دامی دانشگاه زابل می‌گوید، قبل از اینکه درباره گاو سیستانی توضیح دهد؛ نژاد گاوی که مخصوص منطقه سیستان و بلوچستان و در دنیا منحصربه فرد است. همین گاو سیستانی بوده که از نی‌های هامون تغذیه می‌کرده. ظاهرش شبیه گاوهای معمولی نیست. سیاه رنگ است و کوهانی پشتش دارد. ابراهیم زاده می‌گوید: «گاو سیستانی از لحاظ گوشتی، بهترین نژاد گوشتی ایران است، هم از لحاظ ضریب تبدیل گوشت و هم از لحاظ مقاومت به بیماری‌ها و انگل. این گاو به گرمای 50، 60 درجه زابل مقاوم است. اصلاً نیاز به واکسن زدن ندارد و به لحاظ خوراک هم مقرون به صرفه است. تولید شیرش پایین است اما چربی شیر 7 درصد است که  سه برابر گاو هولشتاین است. این نژاد گاو در حال حاضر فقط در اینجا و مرکز تحقیقات کشاورزی زهک وجود دارد. در واقع وقتی دریاچه خشک شده، این نژاد گاو هم رو به انقراض رفت. فلورمیکروبی شکمبه گاو سیستانی به شیوه‌ای است که بسیاری از علف‌های هرز منطقه از جمله نی که داری فیبر بالایی است، هضم کرده و تبدیل به شیر و گوشت می‌کند که بقیه دام‌های بومی ایران این توانایی را ندارند. ما الان تمام گاوها را جمع کرده‌ایم تا کار تحقیقاتی روی آنها انجام دهیم. قبلاً خیلی از مردم 100 تا 200 رأس گاو سیستانی داشتند اما حالا فقط 120 رأس باقی مانده. این گاو در هیچ کجای جهان مشابهی ندارد و بقایای آن در شهرسوخته زابل کشف شده. فقط نژاد «برهما» در هند است که ظاهری شبیه به گاو سیستانی دارد. این گاو در فرهنگ سیستان نمادی از زورمندی، باروری و زندگی است و در تاریخ شمال سیستان و بلوچستان همیشه بخشی از زندگی و در کنار مردم بوده است.»
تنها گاو سیستانی نیست که رو به انقراض است؛ خشکسالی به جان «خَزَک» هم افتاده. خزک نام مرغ محلی سیستان است که پاهای کوتاهی دارد و به نظر می‌رسد که دارد روی زمین می‌خزد. مرغی که به بی‌آبی و گرما مقاوم است اما آن هم دارد منقرض می‌شود. حالا اما تمام خزک‌ها را از خانه‌های مردم جمع‌آوری کرده و به مرکز تحقیقات دانشگاه آورده‌اند تا بتوانند با جمع‌آوری اطلاعات، جلوی انقراضش را بگیرند. هادی فرجی، عضو هیأت علمی پژوهشکده دام‌های خاص دانشگاه زابل در این باره می‌گوید: «این مرغ برای تولید تخم در مناطق نگهداری می‌شود. ما اخیراً آن را از روستاها جمع‌آوری کرده‌ایم تا اطلاعاتش را بگیریم. خزک بین 120 تا 150 تخم در سال می‌گذارد و از سن 5 تا 6 ماه هم شروع به تخم‌گذاری می‌کند. ما داریم بررسی می‌کنیم تا اگر بشود، کار اصلاح نژادی روی آن انجام دهیم چون ویژگی خاص این نژاد مرغ آن است که چون بومی منطقه است با شرایط آب و هوایی منطقه و بیماری‌هایی که وجود دارد، آداپته شده و به گرما مقاومت زیادی دارد که ویژگی قابل توجهی است.»
تصور اینکه بشود در منطقه‌‌ای به خشکی سیستان و بلوچستان محصولی مثل زیتون کشت کرد، کمی دشوار است. در منطقه اگر درختی پیدا شود، یا گز است  یا اکالیپتوس که هردو با شرایط خشکی سازگاری دارند اما می‌گویند درختان حسودی هستند، یعنی درخت دیگری نمی‌تواند کنارشان دوام بیاورد اما زیتون دوام آورده. حالا دارند تلاش می‌کنند زیتون را کنار گز و اکالیپتوس بنشانند. فعلاً در دانشگاه زابل زیتون کاشته می‌شود. باغ‌ها به محصول رسیده‌اند و حتی دستگاه روغن‌کشی آورده‌اند.
مزرعه زیتون دانشگاه را با اشتیاق نشانم می‌دهند؛ می‌گویند بیایید زیتون‌هایمان را ببینید. درختان جوان در ردیف‌های منظم انگار می‌خواهند با آدم حرف بزنند. بگویند ببینید دوام آورده‌ایم. می‌توانیم دوام بیاوریم.
محسن دهمرده، مسئول باغ‌های 200 هکتاری دانشگاه زابل در این‌باره این طور توضیح می‌دهد: «ما توانسته‌ایم در این منطقه کشت زیتون را بیشتر کنیم. اینکه زیتون توانسته در زابل به این خشکی دوام بیاورد، خیلی اهمیت دارد. امسال البته چون تنش خشکسالی داشتیم از لحاظ میوه‌دهی ضعیف‌تر بود. در واقع فقط توانسته‌ایم زیتون را اینجا حفظ کنیم. فعلاً تولید در حد مصرف استانی است و روغن‌گیری. در حال حاضر 20 رقم زیتون را در نهالستان پرورش داده‌ایم و داریم مطالعه می‌کنیم که کدام ارقام با شرایط آب و هوایی منطقه سازگارتر است که نتایج خوبی را هم به دست آورده‌ایم. الان رقم زیتونی داریم که یکساله به بار نشسته. توت هم اینجا کشت می‌کنیم و کلاً در منطقه زهک توت محصول می‌دهد. همچنین 70 رقم گیاه دارویی کشت داده‌ایم که سازگاری‌شان با منطقه بیشتر است.»
گیاهان دارویی با توجه به بازار گسترده‌ای که در دنیا دارد می‌تواند گزینه خوبی برای کشت و کار در منطقه سیستان باشد، آن هم در شرایطی که کشاورزی که عمدتاً شامل کشت جو و گندم بوده به دلیل خشکسالی تعطیل شده و بسیاری از کشاورزان شغل خود را از دست داده‌اند.
عیسی خمری، رئیس پژوهشکده کشاورزی دانشگاه زابل معتقد است کشت گیاهان دارویی می‌تواند اقتصاد مردم منطقه را متحول کند. او می‌گوید: «روی بیشتر از 200گونه گیاهی در منطقه سیستان تحقیق کرده‌ایم و بر اساس نتایج این تحقیقات  100 گونه گیاهی با شرایط آب ‌و هوایی منطقه سیستان سازگار بوده‌اند. با توجه به شرایط منطقه و خشکسالی در منطقه، کشت گیاهان دارویی باید به عنوان یک اولویت مورد توجه قرار گیرد چرا که کشت این گیاهان نیاز به آبیاری فراوان ندارد و با میزان کم آب هم براحتی می‌توان آن را کشت کرد. البته به هرحال این گیاهان نیاز به آبیاری دارند و از آنجا که تأمین این آب برای مردم تضمین شده نیست، در حال حاضر نمی‌توانند زمین‌های کشاورزی خود را به کشت این گیاهان اختصاص دهند. نکته جالب درباره گیاهان دارویی منطقه سیستان این است که ماده مؤثره آنها از گیاهان دارویی تمام نقاط کشور بیشتر است. از جمله گیاهان دارویی ارزشمند منطقه باید به سنا، نعناع فلفلی و خارمریم اشاره کرد که خود گیاه خار مریم ارزش دارویی بسیار زیادی دارد و برای بسیاری از مسمومیت‌های کبدی مؤثر است و داروهای زیادی از آن ساخته می‌شود.»
موقع برگشت از باغ‌های زیتون، نمای دریاچه مصنوعی باز از دور به چشم می‌آید. مثل لکه‌ای آب در دل بیابانی خشک؛ نمادی از هامون که  دیگر نیست. باید برای مقابله با خشکسالی روی خودمان حساب کنیم. این جمله تو ذهنم تکرار می‌شود.


نظر شما