شناسهٔ خبر: 29992652 - سرویس اجتماعی
نسخه قابل چاپ منبع: جوان | لینک خبر

فرار قاتل پس از بزم شبانه

روزنامه جوان

بزم‌ها و مهمانی‌های شبانه‌ای که همراه با مصرف مشروبات الکلی برگزار می‌شود سرانجام خوبی برای مهمان‌های آن بزم در پی ندارد.

صاحب‌خبر -
بزم‌ها و مهمانی‌های شبانه‌ای که همراه با مصرف مشروبات الکلی برگزار می‌شود سرانجام خوبی برای مهمان‌های آن بزم در پی ندارد. معمولاً این مهمانی‌ها با درگیری‌های خونینی پایان می‌یابد و این سرخوشی‌های کاذب ساعتی بیشتر دوام نمی‌آورد. مثل پرونده قتل پسر جوانی که در بزم شبانه‌ای در دامداری یکی از دوستانش پس از مصرف مشروبات الکلی به قتل رسید.
به گزارش خبرنگار ما، ساعت ۱:۳۰ بامداد جمعه ۲۳‌آذرماه قاضی محسن مدیر روستا، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری ۱۵۹ بی‌سیم از قتل پسر جوانی با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد. تیم جنایی در بیمارستان با جسد خونین پسر ۲۵‌ساله‌ای به نام کامران روبه‌رو شدند که بر اثر اصابت ضربه چاقو به قفسه سینه‌اش به کام مرگ رفته بود. نخستین تحقیقات نشان داد مقتول ساعتی قبل در بزم شبانه‌ای در دامداری یکی از دوستانش حوالی خاوران با مرد افغانی درگیر می‌شود که در جریان آن مرد افغان با ضربه چاقو او را زخمی و از محل فرار می‌کند. پس از این حادثه صاحب دامداری و دو نفر از دوستانش کامران را برای درمان به بیمارستان منتقل می‌کنند، اما ساعتی بعد او بر اثر شدت خونریزی فوت می‌کند. بدین ترتیب مأموران، صاحب دامداری که مرد جوانی به نام مصیب است و دوستش بهمن را که در درگیری حضور داشتند برای تحقیق بازداشت کردند. صبح دیروز مصیب و بهمن برای بازجویی به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شدند. مصیب در توضیح ماجرا گفت: من دامداری بزرگی در جنوب تهران حوالی خاوران دارم و گوشت تعدادی از قصابی‌های محل را تأمین می‌کنم. پنج‌سال قبل مرد افغانی به نام بصیر راکه زن و دو بچه دارد برای کارگری در دامداری‌ام استخدام کردم. او به صورت غیر‌قانونی برای کار وارد ایران شده بود، اما من کار‌های اداری او را انجام دادم و برای او و خانواده‌اش مجوز اقامت در ایران گرفتم. در این مدت او مشکلی نداشت و کارش را خوب انجام می‌داد تا اینکه شب حادثه من، مقتول و بهمن را به دامداری‌ام دعوت کردم. چون روز قبل تعدادی گوسفند کشته بودم و مقداری جگر در دامداری داشتم و تصمیم گرفتم به بهانه خوردن جگر بزم دوستانه‌ای را برپا کنم. شب بود که دوستانم به دامداری آمدند و همگی ابتدا مشروب خوردیم. ساعتی بعد کامران شروع به سیخ زدن جگر‌ها کرد که با بصیر چشم در چشم شدن و به خاطر سیخ زدن جگر‌ها درگیر شدند. وقتی درگیری آن‌ها بالا گرفت مقتول سیلی به صورت بصیر زد و همان لحظه هم بصیر شی‌ای به طرف سینه مقتول پرتاب کرد که بعد متوجه شدیم چاقو بوده‌است. پس از این ما مقتول را به بیمارستان منتقل کردیم و قاتل هم از فرصت استفاده کرد و گریخت. مأموران به دستور قاضی مدیر روستا در تلاشند تا قاتل فراری را دستگیر کنند. تحقیقات از متهمان ادامه دارد.

نظر شما