صاحبخبر - تاریخنویسانی همچون گزنفون و هرودوت ،
ریشه های تئاتر در ایران را تا 1000 سال پیش از میلاد مسیح نقل کرده اند ، زمانی که نمایش های تکاندهنده ای همچون سوگ سیاوش و کین ایرج در کوی و برزن اجرا میشد از همه اقشار از جمله تهیدستان به تماشای آن می ایستادند ، این سنت و ترکیب مخاطبان در میان بینندگان تعزیه، کابوکی ،... حفظ شد . تئاتر مدرن ایران و بانیان صاحب نامی همچون بهرام بیضایی نیز هرگز به لاکچری بودن متهم نشدند . دانشجویان بی پول
رشته هنر ، کارمندان خسته ادارات دولتی پس از یک روز کاری ، دختران جوان،.... از جمله چهره های بودند که میشد خاستگاه اجتماعی آنها را در میان تاریک و روشن سالن تا حدی تشخیص داد . آنها از بازی درخشان یک بازیگر گمنام هیجانزده به یکدیگر نگاه می کردند . مصطفی قلی خسروی ، رئیس اتحادیه مشاوران
املاک در پاسخ به سوالی در رابطه با عدم تمایل به ارزانسازی در ساخت و ساز می گوید که "بسازبفروش ها سعی دارند تا آنجا که می شود آب و رنگ کار را بیشتر کنند تا بتوانند گرانتر بفرشوند " این تجربه موفق در سالن های تئاتر نیز تکرار شده است . اجراهای همچون اولیور توئیست و بینوایان دست و دلبازانه اسانس مضر و آب رنگ کار را افزایش دادند ، گروه موسیقی غیر ضرورری و بازیگران چهره که نه دستمزد ، بلکه ظاهراً بخشی از سود کار را دریافت کی کنند ، بخشی از چراغ های این ماجرا برای جذب کسانی است که شیفته کلاهگیس و حرکات موزون برخی بازیگرانش شده اند . این دو البته هیچ اشکالی ندارد ، اما تئاتر گران چرا ، حتماً اشکال دارد . بینوایان به مدد بیلبوردهای گرانقیمت تا کنون 80 هزار بلیت فروخته است . بلیت های که رسماً
150 هزار تومان و در حاشیه بیش از 250 هزار تومان قیمت دارند . این رقمی بیش از دو تا سه برابر حقوق روزانه یک کارگر است . ویکتور هوگو هیچ گاه فکرش را نمی کرد ، که شاهکارش به مدد پرفومنس های آنچنانی و حرکات افراطی و موزون مایه خوش عدهای شود که
شناختشان از این اثر محدود به کارتون ژاپنی آن می شود . حسن ریوندی می تواند بلیت طنزش را 300 هزار تومان یا بالاتر بفروشد ، او نه ادعای دارد و نه رسالتی، تئاتر لااقل در ایران اما بسیار پر ادعا است ، مدعی نگاه خاص و مسئولیت اجتماعی است . تئاتر نمی تواند بی تفاوت به جایگاه و آبرویش رفتار کند . بهانههایی همچون کمک به اقتصاد هنر تنها توجیه است. طبقه متوسط که صاحب اصلی تئاتر است موتور متحرکه تغییر در هر جامعه ای است ، این طبقه نباید دغدغه فرودستان جامعه را که وظیفه راهبریشان را بر عهده دارد با اشتیاقش برای دیدن یک کلاه گیس رنگی معاوضه کند. تئاتر باید زبان گویا و زنده درد و دغدغه باشد،
فروکاستنش به یک دکان دو نبش با مشتری های دست به نقد ظالمانه است .∎
نظر شما