شناسهٔ خبر: 29984426 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: ایرنا | لینک خبر

برجسته های تارنماها؛

سیاست دولت؛ تقویت پول ملی در مقابل دلار

تهران- ایرنا- با دستور مقام معظم رهبری برای تقویت ارزش پول ملی، دولت دوازدهم با تدبیر و برنامه ریزی توانست با وجود تحریم ها در طول یک ماه اخیر ارزش پول ملی را در مقابل ارزهای خارجی مانند دلار افزایش دهد.

صاحب‌خبر -

گروه اطلاع رسانی بنابه رسالت خبری ایرنا، به عنوان خبرگزاری رسمی نظام، دولت و مردم، به منظور ایجاد پل ارتباطی در مسیر گسترش آگاهی سازی، با مروری بر برجسته ترین گزارش های پایگاه های خبری داخلی در طول شبانه روز گذشته، گزیده ای از این گزارش ها را انتخاب و منعکس کرده است.

** قیمت دلار پایین‌تر خواهد آمد
سایت خبری «پارسینه» با درج عنوان «قیمت دلار پایین‌تر خواهد آمد/ افزایش قیمت ارز ناشی از تحریم نبود» آورده است: حسین راغفر، اقتصاددان و پژوهشگر حوزه فقر و عدالت اقتصادی در ایران می‌گوید که برنده افزایش شدید قیمت‌های ارز، بنگاه‌های بزرگ مثل پتروشیمی‌ها، فودلاد و معدن بودند و بازنده، همه مردم ایران و بنگاه‌های تولیدی به‌خصوص تولید صنعتی در بخش خصوصی بود.

قیمت دلار در برابر ریال ایران در شهریور ماه 1396 حدود 3800 تومان بود، اما هفته اول مهرماه گذشته رکورد تاریخی 19 هزار و 350 تومانی را ثبت کرد. بعد از شروع دور دوم تحریم‌های آمریکا علیه این کشور در 13 آبان ماه، اما قیمت دلار رو به نزولی گذاشت و در حال حاضر در کانال ده هزار تومان در ایران معامله می‌شود. عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی اعلام کرده است که آیت‌الله خامنه ای، رهبر ایران از این بانک خواسته تا ارزش برابری ریال را در مقابل دلار آمریکا تقویت کند.

حسین راغفر می‌گوید: «قیمت دلار پایین‌تر هم خواهد آمد علت‌اش این است که رهبری هم تاکید کرده که این اتفاق بیفتد و به نظر من کمتر از این هم باید پایین بیاید برای اینکه نسبت به سال گذشته یعنی نسبت به 9 و 10 ماه پیش هنوز قیمت نزدیک به 3 برابر است و با این قیمت‌ها عدم تعادل اقتصادی و بی ثباتی‌های متعددی عملا در اقتصاد و حوزه‌های اجتماعی شکل خواهد گرفت که نشانه‌های این عدم تعادل‌ها و پیامد‌های اجتماعی - اقتصادی و حتی سیاسی آن می‌تواند بسیار مخرب باشد از این جهت دولت مجبور است قیمت دلار را پایین‌تر از این هم بیاورد.»

به گفته این اقتصاددان «سهم تحریم‌ها در بالا رفتن قیمت ارز حداکثر بین 10 تا 15 درصد است و اگر اقتصاد به نحو درستی هدایت و سیاست گذاری شود نقش تحریم‌ها به شدت کاهش پیدا می‌کند. طرفداران افزایش قیمت ارز در داخل به‌عنوان یک بهانه از تحریم‌ها استفاده کردند که وانمود کنند افزایش قیمت‌ها ناشی از تحریم‌ها بوده، اما عوامل و شواهد گسترده‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد این افزایش قیمت‌ها ناشی از آثار تحریم‌ها نبوده بلکه بیشتر به سیاست‌های داخلی مربوط می‌شود از جمله آن‌ها سیاست‌های خود دولت در پنج سال گذشته است که کسری بودجه‌های بسیار بزرگی را ایجاد و نقدینگی را به شدت افزایش داده است.»

وی در توضیح این موضوع می‌گوید: «درواقع بخش قابل توجهی از این عوامل از جمله عوامل اصلی افزایش قیمت‌ها در بسیاری از حوزه‌ها سیاست‌های دولت بود و نه تنها هدف‌های دولت را تامین نکرد بلکه پیامد‌های آن به زودی دامن خود دولت را هم خواهد گرفت، چون بیشتری تقاضا متوجه خود دولت است و افزایش قیمت‌ها به سرعت خود را در کسری‌های بودجه دولت نشان خواهد داد و این مساله‌ای است که حداقل چهار مرحله در کشور در سه دهه گذشته تجربه شده و هر 4 مرتبه را هم دولت‌ها برای تامین کسری بودجه‌های خود، سیاست‌های ساده اندیشانه افزایش قیمت ارز را اعمال کردند.»

آقای راغفر می‌گوید: «اصلی‌ترین اصلاح، اصلاح در جهت‌گیری‌های اقتصادی دولت است. سیاست‌های نئولیبرالی که ظرف سه دهه گذشته بر اقتصاد کشور تحمیل شده امروز به بار نشسته و پیامد‌های خیلی گسترده اجتماعی از جمله افزایش نابرابری‌ها، اشکال گسترده و بی‌سابقه فقر در جامعه، رشد پیامد‌های ناشی از فقر که به اشکال مختلف بی ثباتی در زندگی مردم منجر می‌شود و رشد جرم و جرایم را به دنبال داشته که همه از پیامد‌های سیاست‌های اقتصادی بودند. در بسیاری از کشور‌های اروپایی هم شاهد خاتمه و یا به تعبیر بهتر شاهد شکست کامل این سیاست‌ها هستیم و امروز در ایران هم خود را نشان داده و ادامه این وضع امکان پذیر نیست و باید تغییر کند. سیاست‌هایی که به کاهش نابرابری‌ها منجر شود و شفاف سازی فعالیت‌های اقتصادی را دنبال داشته باشد می‌تواند کمک کند به اینکه اقتصاد سالم تری را در کشور شاهد باشیم.»

** آقای ضرغامی! همیشه شعبان، یک بار هم رمضان...»
سایت «عصر ایران»؛ با عنوان «آقای ضرغامی! همیشه شعبان، یک بار هم رمضان...» نوشت: آقای ضرغامی می گوید نظم زندگی شان به خاطر کسر 3 میلیون از حقوق دریافتی، به هم خورده و به همین خاطر همسرش رییس دیوان محاسبات را نفرین کرده است. مردمان و همسران دیگران چه کنند؟

عزت الله ضرغامی رییس پیشین سازمان صداوسیما -که از نظر برخی سودای ریاست جمهوری در سر دارد- در جمع دانشجویان گفته است:«حقوق من 9 میلیون و 600 هزار تومان است. البته با توجه به اضافه‌کاری‌هایی که برخی اوقات دوستان لطف می‌کنند و می‌دهند بیشتر می‌شود. اما به خاطر حکمی 3 میلیون از حقوقم کم شده و به خاطر همین به رییس دیوان محاسبات نامه نوشتم که کسر این 3 میلیون، نظم زندگی ما را به هم زده و خانمم شما را نفرین کرد».

بله، نظم زندگی آقای ضرغامی به خاطر کسر 3 میلیون از حقوقش، به هم خورده است. همسرش رییس دیوان محاسبات را نفرین کرده است. در این میان بی اختیار به یاد خیلی های دیگر می افتیم که نظم زندگی شان به هم خورده و نمی دانیم نفرین می کنند یا نه. یا به یاد خیلی ها که به تبلیغات پخش شده از سازمان تحت مدیریت شما اعتماد کردند و پول خود را به مؤسساتی سپردند و نظم زندگی شان به هم خورد. یا قبل تر که سازمان تحت مدیریت شما در برنامه هایی افرادی را متهم می کرد و اجازه دفاع نمی داد و نظم زندگی شان بر هم خورد و صدای آنها را کسی نشنید.

عجالتا اما تنها بر جنبه اقتصادی و معیشتی دست می گذاریم و کاری به بخش های دیگر نداریم. با کسر آن 3 میلیون هم آقای ضرغامی باز حدود 6 میلیون و 600 هزار تومان حقوق می‌گیرد. البته به خاطر لطف دوستان‌شان با اضافه کاری این حقوق بیشتر هم می‌شود. با این حقوق باقی مانده اما زندگی او به هم خورده است. زندگی یی که مثل خیلی دیگر از مردم، خرج و برج آن چنانی هم ندارد. چرا که احتمالا از پرداخت هزینه بنزین و تعمیر اتومبیل و درمان دندان و بلیت سفر و مانند اینها که بخشی از درآمد شهروندان دیگر را می بلعد معاف اند.

به این بهانه اما می توان دو نکته را یادآور شد: اول این که اگر این کسر از حقوق نظم زندگی او را بر هم می زند انبوه دیگرانی که از این کسر شده هم کمتر می گیرند چه کنند؟ دوم اینکه همان قوانینی که از مواهب آن سال ها برخوردار بوده اید یک بار به زیان شما عمل کرده است. مگر آنها را در این همه سال در علن مطرح می کردید که این یک بر شما گران افتاده است؟ نفرین، واژه خوبی نیست که بگوییم دیگران هم نفرین کنند یا نه اما گاهی این اتفاقات ولو موقت و قابل بازگشت و جبران، اجتناب ناپذیر است. همیشه شعبان، یک بار هم رمضان!

** راه حل کارگردان «مارموز» چه پیامی دارد؟ مارموز بازی یا واقع بینی؟
این سایت در گزارشی دیگر با عنوان «راه حل کارگردان «مارموز» چه پیامی دارد؟ مارموز بازی یا واقع بینی؟» نوشت: یکی از اعضا شورای پروانه نمایش وزارت ارشاد (کمال تبریزی) نکته‌ای را بیان می‌کند که خود به شکل مستقیم در جریان امور است و ذکر چنین راهکاری برای دریافت «مجوز نمایش» جالب توجه است.

کمال تبریزی در افتتاحیه فیلم جدیدش مارموز گفت: « براساس تجربه به تدریج متوجه شدم فیلم‌هایی مانند «مارموز» که کمی حساسیت برانگیز است قبل از نمایش عمومی نباید در جشنواره فیلم فجر این فیلم‌ها را نمایش داد.

جشنواره فیلم فجر تبدیل شده به محلی که دوستان دیگر و افرادی دیگر از نهادهایی به جز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تماشای فیلم‌ها می‌نشینند و بعد گزارش فیلم و آثار آن را به جاهای دیگر و نهادهای دیگر ارائه می‌کنند و بعد آن نهادها با وزارت ارشاد نامه‌نگاری می کنند چرا مثلاً فلان فیلم به یک مسئله حساس اشاره کرده و یا فلان صحنه چرا در فیلمی وجود دارد. این مسئله فیلمسازان را دچار سختی و مشکلات می‌کند و در راه گرفتن پروانه نمایش دچار مشکل می‌شوند.

با وجود آنکه برخی از رسانه‌های اصولگرا به تبریزی حمله کرده و تیتر زدند که : «آموزش مارموز بازی توسط کارگردان مارموز» اما نکته‌ای که این کارگردان به آن اشاره و توصیه کرده است کارآمد است و عموما فیلم‌های که از این مسیر به اکران آمده اند با مشکلات کمتری مواجه شده‌اند حال باید دید که در عمل فیلمسازان تا چه اندازه از این راهکار استفاده خواهند کرد.

** حاصل ریاضت های گذشته طلب ریاضتی بیشتر شد
سایت «تابناک» در گفت و گو با دکتر مهرداد عربستانی گزارش داد: افزایش افسارگسیخته قیمت‌ها که در بسیاری موارد از هیچ قانون و روال مشخصی تبعیت نمی‌کند، امان بسیاری از شهروندان به ویژه قشر مستضعف و حقوق بگیر جامعه را بریده و مشکلات اقتصادی ایشان را افزایش داده است؛ مشکلاتی که گویا متولیان امر چندان به آن توجه نمی‌کنند، ولی بررسی‌ها نشان می‌دهد پیامد‌های ویرانگرشان به مراتب از پیامد‌های اقتصادی خطرناک‌تر است. برای یافتن پیامد‌های اجتماعی بحران اقتصادی پیش آمده در جامعه و راهکار‌های مطلوب برون رفت از آن، به سراغ دکتر مهرداد عربستانی، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران رفتیم و با وی در این باره هم کلام شدیم.

- به نظر شما مهم‌ترین پیامد‌های اجتماعی که با بروز بحران‌های اقتصادی می‌توان انتظار آن را داشت، چیست؟ در بحران اقتصادی این چنینی که ما درگیر آن هستیم، بی اعتمادی اجتماعی می‌تواند مهم‌ترین پیامد باشد. پیش بینی ناپذیری آینده، افت ارزش دارایی و درآمد، و خلاصه احساس ناامنی اقتصادی و اجتماعی، می‌تواند اعتماد نسبت دیگر مردم و نهاد‌های اجتماعی را کاهش دهد، که به نوبه خود لطمه بزرگی به مبانی مقوم زندگی اجتماعی است. به عبارت دیگر در چنین حالتی به طور طبیعی و به خاطر صیانت نقس حیات اجتماعی به نفع فردیت بیگانه از جامعه، منقبض می‌شود.

به خصوص درکشور ما که شرایط اقتصادی تابعی مستقیم از تصمیمات حکومت و سیاست هستند، این بی اعتمادی شامل نها‌های حکومتی نیز می‌شود. البته این فقط معضل معیشتی نیست که بی اعتمادی را افزایش می‌دهد. در واقع معضل معیشتی و اقتصادی یکی از نشانه‌های مجموعه نشانگانی است که به بی اعتمادی دامن می‌زنند. نشانگان دیگر، درکی است که سوژه ایرانی از وجود اقتصاد رانتی و نابرابری و فساد، و نیز عدم صداقت اخلاقی برخی اشغال کنندگان جایگاه‌های قدرتمند دارد.

- برخی عقیده دارند بحران‌های اقتصادی علی رغم دشواری‌هایی که دارند، امکان جبران دارد، اما پیامد‌های اجتماعی این مشکلات جبران پذیر نیست. نظر شما در این باره چیست؟ نمی توان گفت که اصولاً قابل جبران نیست، ولی اعاده اعتماد مخدوش شده، یا همان اعتماد سازی، به خصوص که بی اعتمادی به امری مزمن تبدیل شده باشد، فرآیند ساده و سرراستی نخواهد بود، بگذریم که چه بسا اصلاً ممکن نباشد. ولی موضوع را از بعد دیگری هم می توان دید. از بعد انسانی و فردی هر دوره ای از چرخه زندگی، مثلاً کودکی، نوجوانی، جوانی، تأهل، دوره فعالیت کاری، والدگری در دوره های مختلف فرزند پروری، و بازنشستگی، اقتضائات خاص خودشان را دارند که محدود به آن دوره زمانی مشخص است. مثلاً اگر دوران نوجوانی و جهش رشد تغذیه مناسسب نباشد، آثار آن تا انتهای زندگی باقی می ماند. اگر در جوانی آموزش مناسب مقدور نشود، احتمال ارتقای اجتماعی برای تمام عمر تحت تأثیر قرار می گیرد.

به همین ترتیب هر یک از مراحل چرخه زندگی اقتضائات خود و محدودیت زمانی خود را دارند. پس وقتی به خاطر شرایط محیطی و اقتصادی بخشی از این چرخه مخدوش شود، مثلاً تغذیه در زمان رشد نامناسب بشود، آموزش در دوران نوجوانی و جوانی به خوبی صورت نگیرد و امکان اشتغال در زمان مناسب شکل نگیرد، تبعات آن بر کل مراحل دیگر زندگی سایه می اندازد و جبران آن در کل زندگی ممکن نخواهد بود. این نقیصه ای است که عملاً و واقعاً بر حیات بدنی و روانی انسانی تأثیر می گذارد. تنگی و سختی معیشت در یک دوره، بالقوه می تواند زندگی چند نسل را مخدوش کند.

- با فرض استمرار شرایط کنونی افق آسیب و خسارت‌های اجتماعی شرایط کنونی را چگونه می‌بینید؟ برای آینده من هیچ پیش بینی مشخصی نمی‌توانم داشته باشم، شاید غرق شدن در ناامیدی و خمود، شاید اعتراض و شورش مانند آنچه در اعتراضات کارگری و کارمندی اخیر دیده می‌شود، شاید هم باز کردن دریچه‌های اطمینان (همان سوپاپ) برای تخلیه هیجانی و کاهش فشار که استراتژی آشنایی است و عملاً باعث می‌شود که وضعیت تا مدت نامعلومی به صورت کج دار و مریز ادامه یابد.

** آشنایی با قوانین و مقررات فرزندخواندگی در حقوق ایران
این تارنما در گزارشی دیگر آورده است: در حقوق ایران راه‌هایی پیش‌بینی شده است تا افرادی که متقاضی نگهداری از بچه‌های بی‌سرپرست هستند بتوانند با کمک نهادهای دولتی سرپرستی این کودکان را بر عهده بگیرند. نخستین نکتهٔ مهم در این خصوص این است که سازمان متولی در امور سرپرستی کودکان بی‌سرپرست و بد‌سرپرست و در واقع فرزندخواندگی، سازمان بهزیستی است و تمام اقدامات و هماهنگی‌های مربوطه از طریق این سازمان به عمل می‌آید. اما حال باید دید چه کسانی می‌توانند برای سرپرستی کودکان و نوجوانان درخواست بدهند؟

به گزارش «تابناک» مطابق قوانین کنونی ایران سه دسته از افراد می‌توانند، درخواست پذیرش سرپرستی کودکان و نوجوانان را بدهند: زن و شوهری که 5 سال از تاریخ ازدواج آن‌ها گذشته باشد و صاحب فرزند نشده باشند. حداقل یکی از زن یا شوهر باید بیشتر از سی سال سن داشته باشند. همچنین در صورتی که هنوز 5 سال از ازدواج نگذشته باشد اما با تشخیص پزشک قانونی امکان بچه‌دار شدن نداشته باشند، می‌توانند تقاضای پذیرش سرپرستی کودکان و نوجوانان را بدهند. زن و شوهرِ دارای فرزند؛ البته حداقل یکی از آن­ها باید بیشتر از سی سال سن داشته باشد. دختران و زنان بدون همسر در صورتی که حداقل سی سال سن داشته باشند می‌توانند به تنهایی تقاضای پذیرش سرپرستی کودکان و نوجوانان را بدهند.

از میان این سه دسته، اولویت ابتدا با زن و شوهرِ بدون فرزند سپس با زنان و دختران بدون همسر و در نهایت با زن و شوهری است که فرزند داشته باشند. اگر کودک اقوام و بستگانی داشته باشد اصولا اولویت سرپرستی با این اقوام و بستگان است حتی اگر برخی شرایط قانونی را نداشته باشند (این امر بسته به تشخیص دادگاه و مصلحت کودک یا نوجوان است).

اگر دختران و زنان بدون همسر (سرپرست منحصر) تصمیم به ازدواج بگیرند، باید مشخصات فرد مورد نظر خود را به دادگاه اعلام کنند. سازمان بهزیستی نیز باید گزارش ازدواج را به دادگاه ارائه کند. در این صورت دادگاه با بررسی پرونده در خصوص ادامهٔ سرپرستی به‌صورت مشترک یا فسخ سرپرستی تصمیم می‌گیرد. دختران و زنان بدون همسر تنها می‌توانند سرپرستی کودک یا نوجوان دختر بالای دو سال را بر عهده بگیرند.

سؤال مهم بعدی این است که سرپرستان طبق قانون باید چه شرایطی داشته باشند؟ مطابق قوانین کنونی ایران، متقاضیان سرپرستی کودک یا نوجوان باید دارای شرایط زیر باشند: محجور نباشند، یعنی طبق قانون بتوانند امور مالی و غیرمالی خود را در کمال صحت عقل انجام دهند و خود نیازمند سرپرست نباشند؛ محکومیت کیفری مؤثر نداشته باشند، به همین دلیل ارائهٔ عدم سوءِ پیشینه کیفری برای افراد متقاضی ضروری است؛ سلامت جسمی و روانی و توانایی عملی لازم برای نگهداری و تربیت کودکان و نوجوانان تحت سرپرستی خود را داشته باشند. هم چنین نباید به بیماری‌های واگیردارد یا صعب العلاج مبتلا باشند؛ به مواد مخدر، روان گردان و مشروبات الکلی اعتیاد نداشته باشند؛ صلاحیت اخلاقی داشته باشند؛ معتقد به یکی از ادیان به رسمیت شناخته شده در ایران باشند (مسلمان، مسیحی، کلیمی یا زرتشتی باشند)؛ تمکن مالی داشته باشند

حال که در مورد شرایط سرپرستان صحبت کردیم، باید ببینیم کدام دسته از کودکان و نوجونان را می‌توان مطابق با این قانون به سرپرستی سپرد. در حال حاضر کودکان و نوجوانانی را می‌توان به سرپرستی قبول کرد که زیر 16 سال سن داشته و دارای یکی از شرایط زیر باشند: امکان شناخت پدر، مادر و جد (پدربزرگ) پدری آن‌ها وجود نداشته باشد؛ هیچ کدام از پدر، مادر یا جد پدری آن‌ها زنده نباشند؛ کودکان و نوجوانانی که سرپرستی آنها از سوی دادگاه به بهزیستی سپرده شده است و تا دو سال بعد از آن پدر، مادر یا جد پدری آنان برای سرپرستی به بهزیستی مراجعه نکرده باشد؛ هر گاه پدر، مادر یا جد پدری هیچ کدام صلاحیت سرپرستی از کودک را نداشته باشند.

** نمی توان برای اثبات لزوم تکلیف شبانه دانش آموزان به قرآن استناد کرد
پایگاه خبری تحلیلی «انتخاب» در این گزارش آورده است: حجت الاسلام محمدتقی رهبر، عضو جامعه روحانیت مبارز می گوید: نمی توانیم از قرآن سند بیاوریم و برای دانش آموزان تکلیف شب معین کنیم. در قرآن به جز نماز مغرب و عشاء، هیچ تکلیف شبانه دیگری نداریم. نماز شب هم که واجب نیست و هر کسی بخواند خوشا به حال او.

او ادامه داد: شاید کارشناسان آموزشی بخواهند نوع دیگری بحث کنند اما برای اثبات لزوم تکلیف شبانه، نمی شود به قرآن استناد کرد و به آن ارتباطی ندارد، چون قرآن تکالیف شبانه اش همان نماز مغرب و عشاست و لذا نمی توانیم از قرآن سند بیاوریم و برای دانش آموزان و دانشجویان تکلیف معین کنیم.

حجت الاسلام رهبر ضمن انتقاد از تبلیغات کتب کمک آموزشی و کنکوری در صداوسیما گفت: در صداوسیما، برای تبلیغات فروش این کتاب ها، چند میلیارد پول رد و بدل می شود؛ آن هم کتاب ها و تبلیغاتی که بچه را دیوانه می کند. مغز بچه ظرفیتی دارد و تدریس باید به گونه ای باشد که او را متنفر و زده نکند.

او ادامه داد: نمی توانیم همه موارد آموزش و پرورش را در یک گفت و گو خلاصه کنیم. باید درس و تعلیم و تربیت هم عمیق باشد هم موجب بریدن و ناتوانی و تنفر دانش آموز نشود. در واقع آن مقداری که ضرروری است عنوان شود. در گذشته هیچ یک از این کتاب ها نبود ولی با این حال معلوم نیست با این حجم زیاد کتاب ها، در نهایت معلومات بچه به قدر گذشته باشد.

** با حقوق دو میلیون و 500 هزار تومان چگونه می‌شود یک خودروی بی‌کیفیت را با قیمت 70 میلیون تومان خرید؟
پایگاه خبری «فرارو» در گفت و گو با وحید شقاقی شهری نوشت: چراغ قرمز است، اما ایران خودرو گاز افزایش قیمت خودرو گرفته است. بسیار پیش از این‌ها می‌شد حدس زد که با شروع تحریم ایران و افزایش قیمت ارز بازار خودرو با چالش افزایش قیمت رو به رو می‌شود. با آنکه سال‌ها پیش در پیام‌های بازرگانی تلویزیون خودروی ملی نامیده می‌شد، اما کسی نیست که نداند بخشی از وجود همین خودروی ملی در خارج تولید می‌شود. شش هفت سال پیش نیز رفتار خودروساز‌ها در یک موقعیت تحریمی دیگر را نیز تجربه کرده بودیم.

در فروش فوری که اخیرا ایران خودرو در نظر گرفته قیمت‌هایی که برای خودرو‌ها در نظر گرفته شد دوباره یاد و خاطره تحریم‌های دوره قبل را زنده کرد. به عنوان نمونه برای تندر پیکاپ 77 میلیون تومان قیمت گذاری شده است، در حالی که قبلا تصور می‌شد 77 میلیون تومان قیمت دو دستگاه از این خودرو باشد. به این ترتیب ترافیک آن چند میلیون نفری که در سایت پیش فروش چند هزار خودرو خیلی هم غیرطبیعی نبود.

وحید شقاقی شهری، استاد دانشگاه به فرارو می‌گوید: خودروسازی در کشور ما به معضلی سیاسی تبدیل شده است. ما یک نظام انحصاری برای خودروسازی در کشور ساخته ایم که ذی نفعان متعددی دارد. این ذینفعان در دولت‌های مختلف هم اجازه بهبود وضعیت را ندادند. در پشت قضیه منافع کلانی وجود داشته است. ماحصل این بحث این است که ما نتوانسته ایم یک نظام رقابتی را در صنعت خودروسازی اجرا کنیم. خودروساز‌ها اجازه نداده اند یک نظام رقابتی برای ارتقای کیفیت شکل بگیرد و در همه بزنگاه‌های تاریخی هم کار دست کشور ما دادند و عرق ملی و هویت ملی را زیر سوال برده اند. ما نام خودرو و خودروساز ملی به کار می‌بریم، اما مشاهده می‌کنیم بخشی از قطعات وارداتی است. بدون این قطعات هم امکان تولید نهایی خودرو وجود ندارد. این یعنی وابستگی به خارج.

این اقتصاددان می‌گوید: خودروساز‌ها هم در بحران‌های کنونی و هم در سال‌های 90 و 91 به هویت ملی لطمه زده اند. علاوه بر افزایش قیمت‌ها، آن‌ها میزان عرضه را نیز کاهش داده اند. این باعث شکل گیری یک بازار سیاه می‌شود. در سال‌های 90 و 91 این اتفاق رخ داد و یک شکاف قیمتی بین کارخانه و بازار آزاد ایجاد شد. با کاهش عرضه محصولات این شکاف بیشتر شد و در نهایت خودروساز‌ها برای افزایش محصولات چانه زنی کردند. به همین دلیل می‌خواهم بگویم تدوام صنعت خودروسازی در ایران علاوه بر اینکه به مصرف کننده و خریدار لطمه می‌زند به هویت ملی یک کشور هم آسیب می‌رساند. ما نه تنها همیشه از پایین بودن کیفیت خودروی ملی نالیده‌ایم بلکه در همه بزنگاه‌های تاریخی مشاهده کرده ایم که خودروساز‌های داخلی پشت ملت را خالی می‌کنند.

** سخنان روحانی زمینه‌ساز خروج ایران از توافق اقلیمی پاریس است؟
به گزارش «فرارو»، روحانی در جلسه هیات دولت گفت: «مقالاتی در دنیا به خاطر عدم توسعه ما نوشته شده است و این مقالات برای خودشان نیست و ما نیز رفتیم پشت سر آن مقاله‌ها و خود را به دردسر انداختیم وآن‌ها نیز هیچ کدام مراعات نمی‌کنند.» او ادامه داد: «در مورد گاز‌های گلخانه‌ای مگر آن‌ها مراعات می‌کنند، البته ما برای محیط زیست خودمان باید تلاش کنیم و آنچه که در دنیا مطرح می‌شود توصیه‌ها یی است که باید توجه کنیم و لزومی ندارد که خط به خط آنرا اجرا کنیم آیات قران که نیست.»

این سخنان روحانی با استقبال رسانه‌های اصولگرا مواجه شده است. روزنامه کیهان روز پنجشنبه با تیتر «روحانی توافق آب و هوایی پاریس را هواکرد»، نوشت: «این موضع درست، یک پرسش مهم را پیش می‌کشد؛ امضای توافق آب و هوایی پاریس و پذیرفتن برخی تعهدات که ضد توسعه و پیشرفت کشور است را چه کسانی مرتکب شدند؟ چرا مرتکب شدند؟ و از کجا خط می‌گرفتند؟ آن‌ها چه نقشی در جا انداختن برخی برنامه‌های ضد‌پیشرفت داشته‌اند؟»

این در حالی است که پیشتر محمد جواد ظریف، وزیر امورخارجه و بیژن زنگنه، وزیر نفت در دو نامه جداگانه به حسن روحانی، رییس جمهوری درخواست کرده اند تا الحاق ایران به توافقنامه پاریس مجددا در مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان قانون اساسی مورد بررسی قرار گرفته و تایید شود؛ چرا که به گفته ظریف، ملحق نشدن ایران به این توافقنامه می‌تواند موجب باز شدن پرونده‌ای علیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل شود. همچنین رییس سازمان محیط زیست نیز در نامه‌ای به مجلس شورای اسلامی خواستار تصویب هر چه سریعتر لایحه پیوستن ایران به معاهده پاریس شده بود.

گره کور پیوستن ایران به این پیمان- از میان 192 کشور عضو کنوانسیون تغییر اقلیم، حدود 180 کشور به طور رسمی به توافق‌نامه پاریس ملحق شدند. دولت ایران نیز همگام با این کشور‌ها به توافق پاریس پیوست و آن را امضا کرد، اما فرایند الحاق رسمی ایران به توافق مذکور مستلزم تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی و تایید شورای نگهبان است.

دولت شهریور ماه سال 95 لایحه‌ای برای الحاق ایران به این توافق به مجلس ارائه کرد. مجلس شورای اسلامی هم آن را تصویب کرد، اما شورای نگهبان دو ایراد بر آن گرفته و خواهان ارائه «برنامه اقدام ملی» در این زمینه شد. این ایراد‌ها به بند‌های دوم و سوم ماده چهار توافق پاریس و تعهد امضاکنندگان آن برای تدوین و اعلام برنامه‌هایی ملی در راستای اجرای آن است. این در حالی است که معصومه ابتکار، رئیس وقت سازمان حفاظت محیط زیست گفته بود ضمایمی که شورای نگهبان درخواست کرده وجود ندارند.

پیوستن ایران به پیمان پاریس از همان ابتدا مخالفان جدی داشت. اصولگرایان که همیشه برای پیوستن به معاهده‌های و پیمان‌های بین المللی ساز مخالف می‌زنند در این باره نیز معتقدند که این پیمان می‌تواند به روند رشد و توسعه کشور آسیب بزند. آن‌ها معتقدند ایران بر اساس موازین حقوقی پیمان ناگزیر به اجرای تعهدات خود است و در صورت ناتوانی در اجرای آن با جریمه‌های سنگین مواجه خواهد شد؛ جریمه‌هایی که بر تحریم‌های هسته‌ای آمریکا افزوده خواهد شد و علاوه بر آسیب زدن به اقتصاد کشور، وجهه ایران را نیز مخدوش خواهد ساخت.

در طرف دیگر، اما موافقان و حامیان پیوستن به پیمان پاریس قرار دارند. آن‌ها برخلاف مخالفان که به انتقال تکنولوژی و فناوری‌های کشور‌های توسعه یافته به ایران به منظور کاستن از میزان آلاینده‌ها با عینک بدبینی می‌نگرند، عضویت رسمی ایران را در پیمان پاریس بسترساز ورود تکنولوژی‌های جدیدی برای تولید انرژی پاک می‌دانند.

موافقان پیوستن به پیمان پاریس همچنین معتقدند ادامه روند آلودگی هوا و گرمایش زمین در آینده تمام کره خاکی از جمله ایران را تحت تاثیر قرار خواهد داد و مقامات کشورمان نمی‌توانند نسبت به این موضوع بی تفاوت باشند. این عده معتقدند که نپیوستن ایران به این پیمان تبعات دیگری هم دارد. ناصر مقدسی، رئیس مرکز امور بین‌الملل سازمان محیط زیست تاکید کرده که عدم الحاق ایران به توافقنامه پاریس باعث می‌شود که تهران در کنوانسیون تغییرات آب و هوا از یک عضو فعال و اثرگذار به یک عضو ناظر تبدیل شود. اخیرا سازمان محیط زیست به دنبال ارائه سند مشارکت ملی ایران برای کاهش گاز‌های گلخانه‌ای به شورای نگهبان است.

حالا با توجه به اظهارات تازه رییس جمهور به نظر می‌رسد استدلال مخالفان این پیمان به درون دولت هم رسوخ کرده و رییس دولت به نوعی درباره مفید بودن آن ابراز تردید کرده است. سخنان روحانی را شاید بتوان پاسخی به نامه‌های وزرای خارجه نفت و فشار‌های سازمان محیط زیست دانست. در حالیکه پیوستن رسمی ایران به پیمان پاریس در ابهام قرار دارد، روز شنبه 24 آذر ماه قرار است اجلاس بین المللی آب و هوا در لهستان برگزار شود. مقامات دولتی امیدوار بودند که تا این تاریخ پیوستن ایران به پیمان پاریس قطعی شود، اما با این موضع گیری روحانی احتمالا از قدرت نفوذ و فشار دولت برای تصویب پیوستن به این پیمان کاسته می‌شود.

** رفت و آمد سلاطین به بازار ایران شدت گرفت
وبگاه «خبرآنلاین» با بیان این مطلب «از سلطان سکه تا سلطان پوشک در یک قاب»، گزارش داد: در سایه نبود شفافیت است که سلاطین بازار ایران یکی پس از دیگری سر بر می‌آورند. اینجا واژه سلطان مفهومی نزدیک به سلطان ندارد. این واژه برای نشان دادن تشکیلاتی مافیایی و البته تا حدی غیر قانونی در ایران مورد استفاده قرار می‌گیرد. زمان زیادی از درج خبر اعدام سلطان سکه در مطبوعات و رسانه‌های ایرانی نگذشته است، اما سلاطین شناخته شده و ناشناخته این بازار هنوز هم کم نیستند.

سلطان سکه- نامش وحید مظلومین بود. دادسرای عمومی و انقلاب تهران در توضیح دلایل اعدام وی و همدستش در اطلاعیه ای اعلام کرده بود: سحرگاه چهارشنبه 23 آبان 1397 حکم وحید مظلومین و محمد اسماعیل قاسمی که به جرم افساد فی‌الارض از طریق تشکیل شبکه فساد اخلال در نظام اقتصادی و ارزی و پولی کشور با انجام معاملات غیرقانونی و غیرمجاز و قاچاق عمده و کلان ارز و سکه به اعدام محکوم گردیده‌ بودند، با تحقیقات میدانی و تحقیق از جمعی از متهمین دستگیر شده مشخص شد شبکه وحید مظلومین از مؤثرترین فعالان غیر مجاز بازار ارز و سکه بوده و فقط گردش حساب دو تن از اقوام و کارمندان نامبرده مبلغ 8/219/961/881/485 و 3/250/551/447/278 ریال بوده و حسب اسناد و مدارک و تحقیقات به عمل امده از حساب بیش از ٤٠ نفر با تبانی با بعضی از کارمندان بانک در جهت پوشش فعالیت غیر مجاز ارزی و سکه استفاده نموده اند.

سلطان قیر- در جریان بررسی پرونده سلطان قیر اما نام‌های آشنای دیگری هم بر سر زبان ها افتاد. بابک زنجانی، محمود رضا خاوری و ... در پرونده سلطان قیر کلکسیونی از اتهامات درج شده است، از بدهی 2 هزار میلیاردی به سیستم بانکی تا قاچاق 9 میلیارد دلار کالا به داخل کشور و صادرات قیر و نپرداختن هزینه خرید و ... محسنی اژه ای معاون اول قوه قضاییه گفت: این پرونده در شعبه ویژه رسیدگی نشد چون استناد به ماده ٢٨٦ قانون ارتشا و اخلال در نظام نبود و به استناد ماده ٤ قانون تشدید مجازات و ارتشا در شعبه ١٥ دادگاه انقلاب رسیدگی شد. این پرونده خط قرمز دولت دهم نبوده است.
قوه قضاییه ایران اعلام کرده بود آقای باقری درمنی «با ایجاد شبکه چند نفری» که مدیریت آنها با او بوده، بیش از 322 میلیون و 343 هزار کیلو قیر خریده که پول آنها را بازنگردانده است. این مقدار قیر به گفته وکیل شرکت پالایش «نفت جی» به قیمت روز معادل 145 میلیون دلار بوده است.

سلطان پوشک- داستان تنها به نفت و قیر و سکه ختم نمی شود. هر چند تب بحران پوشک امروز فروکش کرده است اما آن روزها که کمبود پوشک به مساله اول اقتصاد بدل شده بود، برخی سخن از حضور سلطان پوشک به میان اوردند. سلطانی که اتفاقا این بار ایرانی نیست. احمد امیرآبادی فراهانی، عضو هیئت‌رئیسه مجلس گفت: تمام واردات و صفر تا صد پوشک در ایران در اختیار یک فرد ترکیه‌ای بوده و مسئولان دولت تمام اختیارات در این بخش را به این فرد خارجی داده‌اند. داستان پوشک اما با رشد قیمت ها به فصلی تازه رسید اما مساله اختیارداری ترکیه در بازار پوشک هنوز به پایان نرسیده است. این نماینده اما نام سلطان پوشک را شفاف مطرح نکرده است.

سلطان شکر- سلطان شکر را باید از سلاطین قدیمی بازار ایران دانست. پیش تر می گفتند سلطان شکر مرده است، با پرونده ای قطور اما سال گذشته بود که حتی در برنامه گفت وگوی ویژه خبری، مجری مخاطبان را مورد سئوال قرار داد و از آنان پرسید سلطان شکر کیست اما جوابی سرراست نگرفت. همین مساله نشان می داد سلطان شکر هنوز در حال فعالیت در گوشه ای است و امروز با بحران رخ داده در هفت تپه، نقش وی در این اقتصاد سلطان زده بیش از پیش آشکار می شود. آن گونه که قالیباف، مجری گفتگوی ویژه خبری می گفت: سلطان شکر را همه می شناسند اما کسی امکان اعلام نامش را ندارد. وی حتی مخاطبان را به جستجو در اینترنت در این خصوص دعوت کرد. هر چه هست اما هنوز نامش در مقابل این لقب قرار نگرفته است.

سلطان موز- این لقب هم از القاب کم فروغ بازار ایران بود. تیرماه امسال بود که با اعلام اسامی دریافت کنندگان ارز 4200 تومانی، ماجرای کیستی سلطان موز مطرح شد. بررسی ها نشان می داد بیش از 36 میلیون یورو ارز دولتی برای واردات موز تخصیص یافته اما در همان دوره قیمت آن بیش از 55 درصد نسبت به سال گذشته افزایش داشت.آن زمان این سئوال طرح شد که سلطان موز کیست اما تب این سلطان زودتر از پیش بینی ها به عرق نشست.

و دیگر سلطان‌ها- سلطان گوشت، سلطان ارز و ... نیز در میانه رفت و امد سلاطین گاهی بر سر زبان ها افتاده اند. خجسته، رئیس فراکسیون مبارزه با مفاسد اقتصادی و اداری اما اخیرا اعلام کرده است: بازار سلطان شکر، سلطان حبوبات، سلطان دام و طیور، سلطان لاستیک دارد. وی توضیحات مبسوط تری درباره هویت این سلاطین نداده است.

** عجیب‌ترین و بزرگ‌ترین دریاچه‌ی نمک جهان، در مرکز ایران
پایگاه خبری «خبر آنلاین» در گزارشی دیگر آورده است: در استان اصفهان، درست در 40 کیلومتری شرق مرکز شهرستان خور و بیابانک و در محور ارتباطی طریق‌الرضا، جاذبه‌ای چشم‌نواز و عجیب وجود دارد که یکی از کم‌نظیرترین‌ها در نوع خودش محسوب می‌شود. دریاچه نمک خور با 2000 کیلومتر مربع وسعت و با ارتفاع 707 متر از سطح دریا، به عنوان وسیع‌ترین و کم‌ارتفاع‌ترین نقطه در فلات ایران شناخته می‌شود.

سراسر این دریاچه را پلی‌گون‌ها فرا گرفته است. اشکال هندسی چند ضلعی منظمی که پس از بارش و پس از تبخیر آب باران و به دلیل شوری کویر، ایجاد می‌شوند. در واقع، به دلیل دمای بالای هوا و سرعت زیاد تبخیر، این‌ها تنها لایه‌ای از نمک هستند که باقی می‌مانند اما به طرز عجیبی، شکل منظم هندسی خاصی به خود می‌گیرند. این اشکال در زمستان‌ها به رنگ سیاه و در تابستان‌ها به رنگ سفید درمی‌آیند. ارتفاع ضلع‌های پلی‌گون‌ها متغیر است و گاهی حتی به 30 سانتی‌متر هم می‌رسد.

آنچه در این دریاچه بسیار جالب توجه است این نکته است که شما می‌توانید روی سطح دریاچه قدم بزنید! دلیلش هم این است که سطح دریاچه در بیشتر روزهای سال، آب ندارد اما در سطوح زیرین آن، همچنان آب در جریان است. اگر در نیمه‌ی دوم سال و در ماه‌های بارشی به این منطقه سفر کنید، می‌توانید شاهد سطح آیینه‌ای دریاچه باشید که به دلیل میزان اندکی از آب که در سطح آن وجود دارد، زیبایی دریاچه را دوصدچندان کرده است.

و اما چه زمانی برای بازدید از این مکان بی‌نظیر بهتر است؟ بدون شک پاییز و زمستان، بهترین فصل‌ برای رفتن به دریاچه نمک خور اصفهان است. چراکه هم هوا معتدل‌تر است و هم احتمال بارش وجود دارد. متاسفانه در سال‌های اخیر با رایج شدن تفریحاتی نظیر رانندگی و موتورسورای آفرود، آسیب‌های زیادی به سطح دریاچه و پلی‌گون‌ها وارد شده است. حساسیت اضلاع پلی‌گون‌ها به حدی است که نباید حتی رویشان قدم گذاشت، چه برسد به اینکه با اتومبیل و موتور رویشان ویراژ داد. امیدواریم که بازدیدکنندگان عزیز در سفر به این منطقه‌ی بی‌نظیر، مراقب حفاظت از محیط دریاچه نمک خور اصفهان باشند تا بتوانیم سال‌های سال از زیبایی‌های بی‌بدیل آن لذت ببریم.

** چرا کانال مالی اروپا شکل نمی گیرد؟
سایت جامعه خبری تحلیلی «الف» گزارش داد: اتحادیه اروپا از چند ماه پیش اعلام کرده بود برای مقابله با تحریم‌های آمریکا علیه ایران، قصد دارد یک کانال ویژه پرداخت مالی ایجاد کند که امکان ادامه همکاری اقتصادی با ایران را فراهم می‌کند. بنا بر ادعای اروپایی‌ها ساز و کار فعالیت کانال ویژه مالی به این صورت بوده که از یک نظام اعتباری برای مبادله کالا میان ایران و کشورهای اروپایی استفاده می‌کند. کشورهای اروپایی ادعا می‌کنند از این طریق می‌توانند بدون نیاز به بانک‌های اروپایی یا پرداخت پول به ایران با این کشور تجارت کنند.

SPVچیست؟ SPV که مخفف عبارت Special Purpose Vehicle است، سیستمی است که با هدف ادامه همکاری تجاری اتحادیه اروپا با ایران حتی با وجود تحریم های آمریکا طراحی شده است بدین صورت که کشورهای اروپایی با استفاده از این کانال مالی در ازای خرید نفت ایران، هزینه‌های فروش و صادرات کالاهای خود به ایران را دریافت می‌کنند.

وابستگی اروپا به آمریکا- بعد از جنگ جهانی دوم که کشورهای اروپایی خسارت های فراوانی در زمینه های مختلف متحمل شده بودند، به دنبال راهکاری در جهت خسارت های تحمیل شده به خود بودند. اروپایی ها استفاده از توانایی ها و ابزارهای خارج از قاره سبز را اتخاذ کردند. در واقع وابستگی به یک منبع خارجی برای جبران خسارت های خود. به همین منظور اروپایی ها تمایل به سمت آمریکا پیدا کردند و واشنگتن براساس طرح مارشال کمک های خود را به اروپا روانه کرد. در واقع اجرای طرح مارشال به منزله وابستگی کامل اروپا به آمریکا و عملا اقتصاد کشورهای اتحادیه اروپا به آمریکا گره زده شد.

ناتوانی اروپا در ایجادکانال مالی- اکنون به سوال مطرح شده در ابتدای موضوع باید بپردازیم که چرا اروپا در ایجاد سازوکار مالی تعلل می کنند، پشت پرده ماجرا چیست؟ 1- اروپا وابستگی خاصی به اقتصاد آمریکا دارد و اقتصاد این دو از هم جدا نیست. 2- بزرگترین بانک های اروپایی وابسته به امریکا هستند و هرگونه تبادل بانکی از سوی بانک های اروپایی توسط آمریکا رهگیری می شود؛ به گونه ای که در هر بانک اروپایی و هیئت مدیره آن، یک شخص از سوی آمریکایی ها گماشته شده است و در واقع این فرد نماینده دولت آمریکا محسوب می شود.

ارزیابی نهایی- کانال مالی اروپا با ایران که با هدف دسترسی ایران به منافع اقتصادی باید ایجاد می شد، اکنون در مرحله ای است که تبدیل به یک تهدید برای کشور شده است. زیرا دولت مردان کشور به جای تمرکز بر مسایل و مشکلات موجود، عملا درگیر برجام اروپایی شده اند. یعنی مذاکراتی با اروپا در چارچوب مذاکرات گذشته که عملا تسلسل دور محسوب می شود و خرداد97 بود که رهبر انقلاب به یک نکته بسیار کلیدی و راهبردی اشاره داشته و فرمودند: «اقتصاد کشور را از راه برجام اروپایی نمی توان جلو برد».

** مظلومی که داستان ندارد
پایگاه خبری «الف» در این گزارش نوشت: در روزهای گذشته گفت و گوهای طرف های یمنی در خصوص حل و فصل مسائل به پایان رسید اما مساله اصلی در خصوص یمن همچنان باقی است. این نوشتار می کوشد بدون محوریت دادن به ابعاد دیپلماتیک و نظامی، از منظر رسانه و افکار عمومی به مساله یمن بپردازد.

می دانیم که حصر اقتصادی، اعلی درجه تحریم است. در تحریم هر کس مراوده تجاری یا مالی برقرار کند، جریمه می شود، بنابراین شرکای تجاری شما تصمیم می گیرند که مراودات اقتصادی را به صورت غیرقابل رصد و شناسایی انجام دهند. کشتی های ریسک پذیر با نرخهای بالاتری، محصولات را در بنادر خاص تخلیه می کنند و کانتینرها از طریق مرزهای غیررسمی، کالا وارد کشور می کنند، هواپیماهای کشور اصلی می توانند نشست و برخاست کنند و بانکهای کوچک حاضرند با حاشیه سود بیشتر، مبالغ شما را جابه جا نمایند.

اما در حصر اقتصادی، مرزها به گونه ای مسدود و تحت نظارت می شود که هیچ محموله ای ولو دارو، از زمین و دریا و هوا امکان ورود نداشته باشد. حتی پزشکان بدون مرز و خبرنگاران بدون مرز نیز به دشواری می توانند با پرواز خود را به آن کشور برسانند. در جهان امروز تنها مردمان یک کشورند که در حصر اقتصادی اند و البته همزمان شاهد جنگ نظامی: یمن. کشوری که تنها دو همسایه دارد: آب و عربستان. همسایه دوم سالهاست تمام مرزهای آبی و خاکی و هوایی یمن را در حصر اقتصادی قرار داده، اجازه رساندن محموله های غذا و دارو را نیز سلب کرده و همزمان، باران بمب است که بر سر مردمانش فرو می ریزد. نهادهای بین المللی، این نقطه از زمین را محل بزرگترین فاجعه انسانی سال 2018 بویژه در خصوص مرگ کودکان، معرفی کرده اند.

به نظر نگارنده، مشکل را باید در روایت سازها جستجو کرد. افسار افکار عمومی، در دست روایت سازهاست، واشنگتن پست آنقدر در روایت سازی خود حرفه ای است که می تواند اعتراض به قتل خاشقچی را به نهضتی مردمی در کشورهای مختلف تبدیل کند، ما متاسفانه چنین هنری نداریم. برای مرگ هزاران کودک یمنی، رسانه های جهان مجموعا به اندازه یک هزارم آقای خاشقچی، زمان نگذاشتند و مرثیه سر ندادند.

ما جز تکرار مشکلات کلی جنگ یمن در بخشهای مختلف خبری، هنر دیگری به خرج نداده ایم. روایت سازی نکرده ایم و البته نمادسازی. به همین جهت مردم جهان، وجدان انسانی شان در خصوص یمن برانگیخته نشده است. اما امروز با تاسف باید گفت بی هنری ما و کم کاری ما، جزء عناصر تداوم ظلم به یمن است و ما امروز نزد وجدان و خدای خویش، شرمساریم. اکنون در نشان دادن پیشرفتها یا مشکلات برای مردم و مسئولان و در نمایاندن جبهه ظالم و مظلوم، بیش از همه محتاج نهضت روایت سازی هستیم.

** «شیخ حسن» چه خورده بود که هیچ نفهمید؟
تارنمای مشرق نیوز در مطلبی آورده است: پدر و مادر و برخی بستگانم از همان آغاز کودکی، طلبگی را در طالع من می دیدند. به من یاد داده بودند وقتی کسی از نامم می پرسد بگویم: «آیت الله حاج شیخ محمدحسن یوسفیان سنگسری»

این بخشی از کتاب «باریک الله شیخ حسن!» است که از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شده. این کتاب، حاوی خاطرات خودنوشت حسن یوسفیان از مقاطع حضورش در جنگ تحمیلی است. فصل های کتاب بر اساس عملیات هایی که نویسنده در آن شرکت کرده، انتخاب شده و در انتهای کتاب نیز، تصاویری از نویسنده و برخی از افراد نام برده شده در کتاب، درج شده است. این کتاب بر اساس برخی یادداشت های نویسنده که در زمان جنگ آن ها را نوشته، تدوین شده است. کتاب «باریک الله شیخ حسن!» با قیمت 40000 تومان در اختیار مخاطبان است.

روز اول اسفند، هنگام غروب، با چند نفر دیگر از بچه ها به سنگر یادشده رفتیم. قرار بود همان شب مرحله ای دیگر از عملیات کربلای پنج آغاز شود. یکی از وظایف ما آن بود که پس از اجرای این مرحله از عملیات، با موتورسیکلت واحد، از نوع هندا دویست و پنجاه به مناطق تازه آزادشده برویم و با شناسایی اوضاع منطقه برای ادامه عملیات آماده شویم. به محض ورود، اولین خبری که شنیدیم درباره مجروحیت شدید رضا شجاعیان در اثر اصابت ترکش بود. (او بعدها شهید شد) خبر دوم آن بود که، برای اجرای مأموریت روز بعد، باید کسانی موتورسیکلت را به سنگر پشت دژ ببرند و باکش را از بنزین پر کنند. این کار بر عهده من و عبدالرضا محمدیان گذاشته شد.

در آن شب ظلمانی که نه ماه در آسمان بود و به نور چراغی از جایی سوسو می زد، مجبور بودیم با چراغ خاموش حرکت کنیم! من با یک چراغ قوه کوچک اندکی مسیر پیش رو را برای محمدیان روشن می کردم. با همین وضعیت، از «پل نو» و محدوده شهرک ولی عصر(عج) گذشتیم و در جاده شلمچه به مسیر ادامه دادیم. ناگهان ...

پرسیدم: «من کجا هستم؟» صاحب صدا، که اکنون او را می دیدم، پاسخ داد: «با موتور تصادف کرده بودید. داریم شما را به اورژانس می بریم.» به فکر فرورفتم: به تدریج برخی از مطالب را به یاد آوردم؛ اما جزئیات مربوط به زمان و مکان تصادف و اینکه مثلا با چه چیزی برخورد کردیم هیچگاه برایم روشن نشد و در اورژانس صحرایی لشکر سی و دو انصارالحسین، به مداوای ما پرداختند.

** شدیدترین فشار تورمی تاریخ بر دوش تولیدکنندگان
این سایت خبری در گزارشی دیگر با عناوین «تورم بخش تولید به بدترین سطح از سال 1370 رسید/ شدیدترین فشار تورمی تاریخ بر دوش تولیدکنندگان» نوشت: آمارهای بانک مرکزی درباره شاخص بهای تولیدکننده در ایران از سال 1370 به بعد در دسترس است. این آمار گویای آن است که تولیدکنندگان در کشورمان، امسال شدیدترین فشار تورمی تاریخ را متحمل شده‌اند؛ این در حالی است که دولت فعلی با شعار حمایت از تولید و نجات تولیدکنندگان بر سر کار آمد.

تولیدکنندگان صنعتی از آنجایی که با تولید یک کالای ملموس سروکار دارند نیاز بسیار بیشتری به مواد اولیه (عمدتاً وارداتی) دارند که با توجه به افزایش قیمت ارزهای خارجی این مساله باعث افزایش فشار بر تولیدکننده و بالا رفتن هزینه‌های تولید می‌شود؛ ضمن این‌که تولید در این حوزه نیازمند استفاده از ماشین‌آلات صنعتی و تکنولوژیکی است که عمدتاً در داخل تولید نمی‌شوند.

درباره شاخص قیمت تولیدکننده باید گفت که این شاخص درواقع نشان‌دهنده نرخ تورم در قیمت‌ها است؛ منتها با این تفاوت که سبد این شاخص مربوط به هزینه‌های تولید توسط تولیدکننده است. این شاخص به میزان سنجش قیمت متوسط سبد ثابتی از هزینه‌های تولیدکننده در مقایسه با دوره مشابه گذشته اطلاق می‌شود. هرچه درصد این شاخص نسبت به دوره گذشته در دوره قبل افزایش یابد، موجب افزایش تورم خواهد شد.

شاخص بهای تولیدکننده در علم اقتصاد یک شاخص پیش‌نگرانه به شمار می‌رود که روند تغییرات قیمت‌ها را از دیدگاه تولیدکننده و خریدار در بخش‌های مختلف اقتصادی (کشاورزی، صنعت و خدمات) نشان می‌دهد؛ این شاخص می‌تواند به عنوان یک شاخص پیش نگر برای اطلاع زودهنگام از روند تورم به کار برده شود.

همانطور که فعالان و کارشناسان اقتصادی بارها گفته‌اند، افزایش نرخ ارز یکی از علت‌های اصلی افزایش تورم تولید در هفت‌ماهه نخست امسال است زیرا بر اساس آمار گمرک، بیش از 70 درصد کالاهای وارداتی به کشور را اقلام واسطه‌ای و سرمایه‌ای تشکیل می‌دهد که از تغییرات نرخ ارز تأثیر می‌پذیرد. بر اساس آمار بانک مرکزی، شاخص بهای تولیدکننده در ایران در مهرماه امسال نسبت به مهرماه سال گذشته 59 درصد افزایش نشان می‌دهد که به معنای افزایش 59 درصدی هزینه‌های تولید در کشور در یک سال اخیر است.

** حیله و فریب بزرگ پنهان شده سال 97 چیست؟
پایگاه خبری «جهان نیوز» با اشاره به «هشدار رهبری و بزرگترین پرونده امنیتی کشور برای سال آینده» درگزارش با عناوین «حیله و فریب بزرگ پنهان شده سال 97 چیست؟/ ابعاد نقشه اصلی سال 98 آمریکا برای ایران» نوشت: فریب پروژه 97 چیست؟ آمریکایی ها و به خصوص پمپئو از زمان ریاست بر سازمان سیا بزرگترین خلا آمریکا در برابر ایران را خلا اطلاعات و کسب اخبار واقعی از درون ایران می دانست. به همین دلیل وقتی به سازمان سیا رفت، بخش کسب اخبار از ایران در دستگاه اطلاعاتی آمریکا را به شدت فربه کرد.

در حالیکه اکثریت کارشناسان امنیتی ایران گذر کشور از تابستان داغ و همچنین مهار شوک اولیه بازگشت تحریم ها در آبان ماه را یک موفقیت بزرگ امنیتی برای جامعه اطلاعاتی ایران می دانستند، هشدار چند روز قبل رهبر معظم انقلاب مبنی بر اینکه' اگرچه نقشه دشمن لو رفته است، اما همه باید هوشیاری خود را حفظ کنند زیرا امریکا، دشمنی خبیث و حیله‌گر است و ممکن است قصد فریب داشته باشد تا برای سال 97، جنجال کند، اما مثلاً برای سال 98 نقشه‌ای بکشد.' به نوعی یک بیدارباش و اعلام هوشیاری مجدد برای دستگاه های امنیتی و اطلاعاتی و عموم مردم و جناح های سیاسی محسوب می شود. این هشدار هوشمندانه را می توان ساختار مهمترین پرونده امنیتی و اطلاعاتی سال آینده ایران نیز نامید. مهمترین ویژگی و بخش این پرونده نیز اجرای عملیات فریب در سال 97 و اجرا پروژه اصلی در سال 98 است. بنابراین چند سوال را باید برای روشن موضوع طرح کرد: فرض اصلی برای فریب بزرگ آمریکا برای سال 97 چیست؟ سال 98 قرار است که چه اتفاقی در ایران بیافتد؟ ابعاد احتمالی پروژه 98 آمریکا چیست؟

پژوهشم**1699**9131

نظر شما