شناسهٔ خبر: 29940354 - سرویس سیاسی
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه رسالت | لینک خبر

قديري ابيانه در گفت‌و‌گو با رسالت:

كارآمدي، بهترين ملاك سن بازنشستگي مديران است

صاحب‌خبر - اخيرامقام معظم رهبري، در جلسه درس خارج خود، به نواقص و ايراداتي چند که در قانون بازنشستگي موجود بوده، اشاره کرده اند وبه مجلس توصيه نمودند که ايرادات آن را برطرف کنند. با توجه به اين موضوع، دکترمحمدحسن قديري ابيانه؛ ديپلمات اسبق ايران درمکزيک و استراليا و کارشناس مديريت استراتژيک در گفت‌وگو با رسالت با تاکيد براينکه کارآمدي بهترين ملاک سن بازنشستگي مديران است، گفت: پست‌هاي مديريتي وحکومتي، محل کسب تجربه وتجربه‌اندوزي، نيست. قديري ابيانه درارتباط با ايرادات مصوبه مجلس شوراي اسلامي درباره منع به کارگيري بازنشستگان، گفت: قبل ازانقلاب، متوسط اميد به زندگي 52 سال بود، درحالي‌که براي مثال ميزان حجم صادرات نفت در شرايط قبل از تحريم، به ازاي هر ايراني بيش از ۵ برابربود. وقتي عمرمتوسط ۵۲ سال است طبيعتاً سن بازنشستگي پس از حدود۳۰ سال کار خواهد بود و شخص درسن ۵۰ سالگي بازنشسته شود و از۵۰ تا ۵۲ سالگي هم ۲سال به‌طورمتوسط عمر بازنشستگي خواهد شد، اما وقتي‌که امروزه اميد به زندگي در بين ما براي آقايان به ۷۲ و خانم‌ها به ۷۶ سال رسيده است اين بدين معناست که به ازاي هرسال قبل از انقلاب، ۶ ماه به ميزان اميد به زندگي اضافه‌شده است، بنابراين اينجا بايد سن بازنشستگي ما هم بالاتر برود و به ۳۰ سال محدود نشود. امروزه خيلي از کشورهاي اروپا يا غرب، با توجه به اينکه سن متوسط يا اميد به زندگي‌شان افزايش پيداکرده، به نسبت آن سن بازنشستگي را هم بالابرده‌اند. با اين حساب، يک عده‌اي دنبال اين هستند که سن بازنشستگي را پايين تر از آنچه که هست بياورند، استدلالشان هم اين است که مي‌گويند اينها بروند تا جوان‌ترها بيايند سر کار! سن بازنشستگي آمريکا وآلمان ۶۷ سال است، دراينجا اگر۵۰ سالگي سن بازنشستگي باشد با آنجا۱۷ سال تفاوت دارد. ما ۱۷ سال به دو نفرحقوق مي‌دهيم درحالي‌که آنها به يک نفر حقوق مي‌دهند، در دنيا نسبت شاغلين به بازنشسته‌ها بيش از 6 شاغل درقبال يک بازنشسته است، درايران تعداد بازنشسته‌ها بيش از شاغلين است. ما ۸/۵ ميليون حقوق‌بگير داريم که ۴/۵ ميليون آن‌ها بازنشسته هستند و تنها 4 ميليون آن‌ها شاغل هستند. اين ازنظر اقتصادي يک فاجعه است و اقتصاد کشور کشش اين‌همه ولخرجي را ندارد. افکار عمومي ايران خيال مي‌کند که استخدام براي حل مشکل اشتغال افراد است، درحالي‌که هدف از استخدام حل مشکل اشتغال نيست، بلکه هدف برداشتن باري از دوش مردم و کشور است. بنابراين افراد تا زماني که توان کار دارند بايد کار کنند. مردم از اين مسئله غافل‌اند که در واقع آن‌ها هستند که اين باراضافي بازنشستگان را دارند پرداخت مي‌کنند. بيت‌المال متعلق به همه مردم است، چرا بايد مردم پول کساني را بدهند که توان کار دارند ولي کار نمي‌کنند؟! اصلاً ما مسئله را اشتباه فهميده‌ايم ! مثلاً گفته مي‌شود که جوان‌ترها هم بروند اين پست‌ها را تجربه کنند، درحالي‌که به اين نکته توجه نمي‌شود که پست‌هاي مديريتي وحکومتي، محل کسب تجربه و تجربه‌اندوزي نيست بلکه محل تجربه پس دادن هست. وي با تاکيد براينکه قانون منع به کارگيري بازنشستگان نيازبه اصلاح اساسي دارد وسن بازنشستگي بايد بالا برود و کارآمدي افراد ملاک کارقراربگيرد ،گفت: براي مثال دربخش خصوصي طرف مغازه دارد وتا زماني که زنده است کارمي‌کند وقتي‌که از دنيا رفت کرکره مغازه را پايين مي‌کشند. در اسلام کارعزت است. ما بايد نيروهايمان را در حد توانايي‌شان به‌کاربگيريم و امورکشور را پيش ببريم. اين قانون اين اشکال اساسي را دارد که اگر اين‌طور باشد ما خيلي از جراحان زبده کشور را همانند پروفسورسميعي و... را بايد بازنشسته کنيم، ما بايد توجه داشته باشيم که همانند ساير کشورهاي دنيا، نسبت شاغلين به بازنشستگان را 6 به يک کنيم يعني 6 شاغل به نسبت يک بازنشسته. اکنون مي‌گويند که از 20 صندوق بازنشستگي موجود درکشور، 18 تايشان ورشکسته شده اند، خب ما نمي‌توانيم با اين روال ادامه دهيم. يک عده‌اي هم در مجلس نشسته‌اند که متأسفانه حواسشان نيست و تصورات عوامانه دارند، آن‌ها هرچقدر هم دلسوز باشند ولي با وضع اين قوانين، مشکلاتي را نيز به وجود آورده‌اند. قديري ابيانه درپاسخ به اينکه درحال حاضربسته بودن حلقه‌هاي مديريتي دولت به يک معضل بزرگ‌ تبديل شده وبه ذهن‌ها خطورمي‌کند که ناکارآمدي دولت ها، ناشي ازمسن بودن مديران آن‌هاست، گفت: اگرتجربه درحکومت ملاک باشد بايد ازافرادي که صاحب‌تجربه اند استفاده شود، البته مشاغلي هم هستند که ممکن است در آن‌ها سن ملاک اصلي براي کار باشد؛ مثلاً دربازي فوتبال، 30 سالگي سن پيري است، در مرجعيت 70 يا 75 سالگي سن جواني است يا مثلاً براي مجمع تشخيص مصلحت نظام، 75 يا 80 سالگي هم سن زيادي محسوب نمي‌شود چون قرار نيست که دوندگي کنند. متأسفانه ما شاهديم، کساني که شغل يا پستي در حکومت مي‌گيرند، سريعاً فاميل و اقوام خود را سرکارمي‌گذارند، اين اشکال است، يعني حلقه بسته مديريت هم اشکال است. ما اين را دراستخدام رسمي هم داريم؛ امروزه دردنيا همه به دنبال ايجاد ناامني شغلي هستند، درحالي‌که ما به دنبال ايجاد امنيت شغلي براي افراد هستيم به‌طوري‌که وقتي کسي استخدام رسمي مي‌شود ديگر خيالش راحت است که تا 30 سال سرکارخود باقي خواهد ماند! وي درپاسخ به اين سوال که حلقه‌هاي بسته مديريتي موجب شده که جوانان لايق و اين توانا برسرکارنيايند، گفت: اين حلقه بسته را بايد شکاند، هرکسي که تواناتر است اين کار را انجام بدهد حالا اگرنيرو جوان‌تراست که چه‌بهتر؛ اما اين بدان معنا نيست که اگر امروز 10 سال بنده جايي مديرباشم وکسي بهتر ازمن پيدا شد من بروم بازنشسته بشوم وبقيه عمرم را حقوق بازنشستگي بگيرم. قرارنيست اگرکسي کاري نمي‌کند حقوق بگيرد، مگر اينکه ناتوان بشوند، درحالي‌که دربسياري موارد کساني که بازنشسته مي‌شوند مي‌روند وجاي ديگر مشغول مي‌شوند وحقوق مي‌گيرند. خب اگر توانايي دارد چرا هم به اين فرد حقوق بازنشستگي بدهيم و هم به فرد جديد؟ اينجا اشکال اين است که مردم چون اين پول را پول خود نمي‌دانند راضي به اين مسئله مي‌شوند و ازکنارآن به‌سادگي مي‌گذرند. وي افزود: شما با اين قانون کشور را از افراد توانايي که بهتر مي‌توانند تصميم بگيرند محروم مي‌کنيد. قرار نيست ما براي درست کردن ابرو چشم را کور کنيم، بعد هم اين اين‌طور نيست که اگر افراد و جوانان لايقي بخواهند خودشان را نشان بدهند و تأثيرگذار باشند، حتماً بايد مدير، وزير و... باشند، يعني اگر يک نفر کارشناس خوبي باشد، قطعاً در دستگاه بسياري از کارها را مي‌تواند انجام دهد. نظر من اين است و مطمئنم با اين تصميم مجلس هم مملکت و هم مردم ما مظلوم واقع شدند و خواهند شد، چون با تصويب اين قانون امکان به‌کارگيري از تجربيات افراد خبره وجود ندارد تا جايي که حتي نمي‌توانند نظر مشورتي بدهند! رهبري هم مظلوم واقع شدند، وقتي وزير بهداشت مي‌گويد که: «اين افراد به دليل تجربه بهتر مي‌توانند وزارت بهداشت را اداره کنند» و رهبري هم به خاطر حفظ جان مردم مجوز صادر مي‌کند و يک عده‌اي هم عليه رهبري جوسازي مي‌کنند. لذا بسيار ضروري است که اين قانون نيز اصلاح شود.

نظر شما