سرویس اجتماعی جوان آنلاین - مهسا گربندی: عکسهای قدیمی را که نگاه میکنیم، رنگ ماشینها و لباسها تنوع بسیار زیادی دارد و در آن رنگهای شاد بسیاری بهچشم میخورد. بهمرور زمان اما رنگ خودروها به سمت سفید، مشکی و خاکستری رفت. از سوی دیگر بر خلاف اسلام که توصیه به پوشش رنگهای روشن همچون زرد، سفید و سبز دارد، رنگ تیره در جامعه به نوعی کلاس و جذابیت تبدیل شده و بسیاری از افراد در پوشش خود از رنگهای تیره استفاده میکنند و افرادی که رنگهای روشن میپوشند را جلف و سبک خطاب میکنند. درباره ریشههای این تغییر و تبعات اجتماعی آن با دکتر سید جواد میری، جامعه شناس و عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و علوم انسانی، به گفتوگو نشستهایم که مشروح آن در ادامه از نظر میگذرد.
جایگزینی رنگهای روشن به جای تیره ریشه در بخشنامههای دههی ۶۰ دارد
این استاد دانشگاه ریشههای جایگزین شدن رنگ تیره بهجای رنگ روشن را حاصل خوانشی خاص از فرهنگ در دههی ۶۰ دانسته و گفت: «اگر بخواهیم به این مسئله عمیق نگاه کنیم، به نظر میآید که یک تقابل بین فرهنگ اسلامی و فرهنگ دههی ۶۰ ایجاد شده است. در گذشته بسیاری از خانمهای محجبه پوششی روشن داشتند و چادرهایشان سفید رنگ بود، و چادر مشکی را معمولاً برای مراسمات خاص مانند مجلس ترحیم در نظر میگرفتند. اما در دههی ۶۰ با خوانشی خاص از فرهنگ، استفاده از لباس تیره در ادارات ترویج و رنگ مشکی برجسته شد. همین مسئله تمایز شدیدی بین عرصه دولتی، رسمی و عمومی با خصوصی ایجاد کرد و آرام آرام ایرانیها یاد گرفتند که در فضاهایی که دولتی و عمومی است، رنگهای تیره بپوشند اما در حوزه خصوصی خود میتوانند پوشش شاد و روشن داشته باشند.»
یکپارچه سازی پوشش در همهی دولتها بوده است
این پژوهشگر علوم اجتماعی درباره تاریخچه یکسانسازی پوشش در سایر کشورها و تلاش برای یکپارچه ساختن مردم در نظامهای مختلف میگوید: «اگر نگاهی به تاریخچه سیستم ملت و دولت بیندازیم، میبینیم که دولتها همواره به یکپارچهسازی پوشش اهمیت بسیاری زیادی میدادهاند. مثلا اگر به دوران انقراض حکومت قاجار و ایجاد سلسله پهلوی نگاه کنیم، میبینیم که در دورهای متحد الشکل کردن پوشش مردم بسیار مهم تلقی میشد. یا حتی در روسیه وقتی اصلاحات پتر کبیر اتفاق میافتد به مردان اجازه نمیدهند که از یک حدی بیشتر ریش داشته باشند. چون حکومت نظم جدید و نوینی را شکل داده و این نظم نوین فقط به تغییر شیوه حکومت بسنده نمیکند و تلاش کرده تا مردم را نیز یکپارچه کند. ایران هم در ادوار مختلف از این مسئله مستثنا نبوده است. پس از انقلاب در حالی که مانتو از فرهنگ فرانسه است، به لباس رسمی زنان در ایران تبدیل و رنگ مشکی برای آن انتخاب میشود سپس در کنارش مقنعه مشکی نیز ترویج شده و مانتو و مقنعه تیره تبدیل به سنبلی برای زن ایرانی میشود. اگر سیر تحولاتی عکس را در عکاسیها بررسی کنید میبینید که در آتلیهها عکسهایی که با مانتو مشکی و مقنعه مشکی گرفته شده به عنوان نمونههایی از پوششهای استاندارد است. اصلا استانداردسازی یکی از شیوههای دولتهای دنیای مدرن است، دولتهای مدرن با استاندارد سازی مردم را سوق میدهند تا یک شکل باشند، یک شکل بپوشند و به یک شکل فکر کنند.»
رنگ تیره با نظام پاداش و مجازات تبدیل به فرهنگ عامه شده است
دکتر میری درباره فرهنگ عامه ایجاد شده درباره باکلاس بودن رنگ تیره میگوید: «خوانش فرهنگی که اشاره کردم و تغییر و تحولاتی که در پی آن ایجاده شده است بر روی ذهن، زبان و ذائقه ما تاثیرات بیشماری گذاشت، و یک نوع فولکلور (فرهنگ عامه) ایجاد کرده است. مثلاً اینکه اگر میخواهی با وقار و وزین باشی، رنگ زرد و لباس گلگلی نپوش! یا اینکه رنگ قرمز، رنگ شمری است و آن را نپوش. ادبیاتی هم استفاده میشود تا این تفکر به صورت نظام پاداش و مجازات در ذهن و زبان هر کسی شکل بگیرد و باعث شود تا مردم شیوههای رفتار و پوشش خودشان را بر اساس مدل جدید شکل دهند.»
اکنون برای ما معنایی ندارد
دکتر میری در پاسخ به سوالی مبنی بر تبعات اجتماعی فراگیر شدن رنگهای تیره در سطح نشاط جامعه، گفت: «متاسفانه در فرهنگ موجود شادی چیز مذمومی است. انگار قرار است همواره نوعی غم و غصه وجود داشته باشد. یاد گرفتهایم باید از بسیاری از شادیها و اوقات فراغتمان بگذریم تا به ایدهآلهای بالاتری برسیم. در فرهنگ موجود اکنون معنایی ندارد، اکنون زمانی معنا پیدا میکند که ما بتوانیم آن را تصعید و پالایش کنیم برای اینکه به اهداف بالاتری در آینده برسیم. در فرهنگ موجود شادی و بهجت جای زیادی ندارد.»
در تفکر اسلامی جز کتابی ۴۰ صفحه ای از شهید بهشتی کاری درباره تفریح صورت نگرفته است
این جامعه شناس با اشاره به غفلت متفکرین اسلامی از پرداختن به مسئله تفریح و اوقات فراغت گفت: «در بین کسانی که در حوزه تفکر اسلامی از نظر فکری بهعنوان کلاسیکها شناخته میشوند، تنها شهید بهشتی است که یک کتاب کوچک و جیبی بهعنوان «تفریح و اوقات فراغت در اسلام» نوشته. این کتاب ۴۰ صفحه است و بعد از ایشان هیچ متفکر روحانی یا متفکری که در حوزه انقلاب باشد به مسئله تفریح نپرداخت! اینکه تفریح چیست؟ نگاه اسلام به تفریح چیست؟ به همین خاطر اوقاغت فراغت در ایران به عنوان یک معضل حساب میشود و اساساً ما نمیدانیم اوقات فراغت مردم را چگونه باید مدیریت کنیم، در حالی که در بسیاری از کشورهای توسعهیافته و کمتر توسعه یافته میبینیم که اوقات فراغت یکی از بزرگترین فرصتهایی است که هم در آن درآمدزایی میشود و هم در آنجا تجدید قوای انسانی صورت میگیرد تا جامعه بتواند خودش را بازتولید کند. اما در تفکری که در ایران شکل گرفت اساسا مسئله اوقات فراغت، تفریح و شادی بهعنوان یک موضوع پیرامونی و حاشیهای مطرح شده است. در حالی که در حوزه علوم انسانی یکی از موضوعات مهم، اوقات فراغت است و همین اوقات فراغت نیز نسبتش با شادی بسیار تنگاتنگ است. اما ما نمیدانیم در حوزه مد، لباس، اجتماعی، فرهنگی و کارناوالهای شادی و حتی سینما «شادی» باید چگونه باشد؟»
ژانر کمدی در صداوسیما اخته شده است
دکتر میری همچنین درباره ناکارآمدی صداوسیما در ترویج شادی و نشاط در جامعه معتقد است: «در تلویزیون جز عدهای محدود آن هم در یک شبکه، چهرههای کمدی خاصی نداریم و اصلاً گویا ژانر طنز در صداوسیما اخته شده و از بین رفته است. این در حالیست که اگر به استانها و شهرهای مختلف بنگریم، کمدینهای بزرگی در جامعه شکل گرفت که در شبکههای مجازی نمود دارند، اما صداوسیما هیچوقت به سراغ آنها نرفته است. مثلا آقای ماهیصفت یکی از بزرگترین کمدینهای معاصر ایران است اما هیچوقت در نظام رسمی صداوسیما جایی پیدا نکرد و در حاشیه قرار گرفت. این نشان میدهد برخی افراد که در نهادهای رسمی قرار گرفتهاند نگاهی مخالف با کمدی و شادی دارند. خوانش ما از دین، نوع نگاه به مردم و مسائل مختلف اجتماعی و تعریف ما از اوقات فراغت در شادی و نشاط جامعه تاثیر گذار است. »
فقه باید در اجتهاد برای مسائل مستحدثه پویاتر شود
این استاد دانشگاه درباره لزوم تصمیم گیری برای مراسماتی که تا کنون در جامعه ما وجود نداشته و به تازگی ظهور و بروز پیدا کردهاند، میگوید: «گاهی بحث میشود که آیا زنان اجازه ورود به استادیوم را دارند؟ یا مثلاً میتوانیم در خیابان تلویزیون نصب کنیم و بهصورت دستجمعی فوتبال ببینیم؟ آیا کافهها اجازه دارند مسابقات جامجهانی را برای جمع کردن مردم پخش کنند و شادی جمعی کنند؟ در مواردی، مثل برخی از مراسمات مذهبی همچون تاسوعا و عاشورا، که در جامعه به صورت سنتی وجود داشته، معمولاً سیاستگذاریهای اجتماعی به سمتی میرود که آنها را تقویت کند. اما موارد جدیدی که جزء سنت ما نبوده و جنبه شادی داشته را چه باید کرد؟ آیا با برخی از مراسمات همین که در فرهنگ ما وجود نداشتهاند باید مقابله کرد یا باید به دنبال راهی برای حضور این مراسمات در جامعه پیدا کرد؟»
دکتر میری با اشاره به غلبه نگاه فقاهتی در حاکمیت و مسائل فرهنگی و اهمیت اجتهاد در خصوص مسائل مستحدثه، جمله «احتیاط شود» را کافی ندانسته و میگوید: «یکی از مسائل بسیار مهم در حوزه فقه مسئله اجتهاد و مواجهه آن با مسائل مستحدثه (مسائلی که حکم شرعی برای آنان وجود نداشته یا داشته اما به خاطر تغییر شرایط نیاز به حکم جدید دارند.) بوده است، اما متاسفانه درسالهای اخیر باب اجتهاد در مورد مسائل مستحدثه کم رنگ شده است و در بسیاری از مسائل حکم بقا بر میت است. اما چون یکسری از مسائل در قدیم وجود نداشته و فتوایی در موردشان نداریم و علمای جدید هم کمتر به سراغ این مسائل میروند، معمولاً تنها به گفتن «احتیاط شود که فسق و فجور نباشد» قناعت میکنند. این احتیاط به مرور باعث خواهد شد باب اجتهاد در مورد مسائل مستحدثه بسته شود.»
در کنار فرهنگ غنی خودمان باید از تجربیات جهانی استفاده کرد
دکتر میری در انتها با اشاره به فرهنگ غنی ایرانیها، راه ارتقاء سطح شادی و نشاط در جامعه را استفاده از تجربیات جهانی در کنار فرهنگ بومی دانسته و گفت: «ایرانیها تحولات بسیاری را از سر گذراندهاند و فرهنگ غنیای در حوزههای مختلف و حرفهایی برای گفتن دارند. اما این بدین معنا نیست که جهان معاصر را نباید به رسمیت بشناسیم. مسائل عرفی جامعه ایران ثابت و بدون تغییر نیستند. عرفها بر اساس مناسبات زمانی، مکانی، دینی و اجتماعی تغییر میکنند. مصادیق بسیاری وجود دارد که قبلاً عرف بودند، اما امروز ضد عرف شناخته میشوند، یا ضد عرف بودند، و امروز عرف جامعه محسوب میشوند. ما باید نوع نگاهمان با مسائل اولاً عاقلانه باشد و ثانیاً از نظر فقهی در مورد مسائل مستحدثه مبتنی بر اجتهاد پویاتر شویم تا بتوانیم هم شرع و هم عرف را بفهمیم و دیالیتیک صحیح بین عرف و شرع را در هندسه معرفت و عقل تنظیم کنیم تا جامعهمان یک جامعه منبسط باشد و به سمت شادی بیشتر حرکت کند.»
توجه: آنچه که بیان شده نظر دکتر سید جواد میری میباشد و توسط جوان آنلاین رد یا تایید نمیشود. تلاش میگردد در آینده گفتوگوهایی با این محور با سایر اندیشمندان و اساتید انجام شود تا ابعاد مختلف موضوع روشن شود.
نظر شما